نمونه‌هايی از اُنس اوليای خدا با قرآن
کد خبر: 3601923
تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۸

نمونه‌هايی از اُنس اوليای خدا با قرآن

گروه فعالیت‌های قرآنی: پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) و اولياي خدا، با قرآن بسيار انس و الفت داشتند‌ و از فيوضات ظاهر و باطن آن بهره می‌‏بردند، تنها به قرائت ظاهر آيات قرآن اكتفا نمي‏كردند، بلكه در آيات آن تدبّر مي‏کردند و آيات را با تأنّي و شمرده و با صداي زيبا و جذاب و با توجه به معاني آن، و تصميم بر عمل به آن، مي‏خواندند.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن‌(ایکنا) از هرمزگان، پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) و اولياي خدا، با قرآن بسيار انس و الفت داشتند، و از فيوضات ظاهر و باطن آن بهره مي‏بردند، تنها به قرائت ظاهر آيات قرآن اكتفا نمي‏كردند، بلكه در آيات آن تدبّر مي‏نمودند و آيات را با تأنّي و شمرده و با صداي زيبا و جذاب و با توجه به معاني آن، و تصميم بر عمل به آن، مي‏خواندند؛ به عنوان مثال، در قرآن صدها بار جمله «يا اَيُّهَا الّذينَ آمَنُوا؛ اي كساني كه ايمان آورده‏ايد.» آمده است، حضرت رضا(ع) هرگاه هنگام تلاوت آيات قرآن به اين آيه مي‏رسيد و آن را مي‏خواند، بي‏درنگ مي‏گفت: «لَبَّيْكَ اَللّهُمَّ لَبَّيْكَ؛ اجابت مي‏كنم فرمان و دعوت تو را اي خدا، اجابت مي‏كنم.» اين مطلب بيانگر آن است كه امامان معصوم(ع) با توجّه و تدبّر، آيات قرآن را مي‏خواندند، و همان دم تصميم مي‏گرفتند به دستورهاي خدا عمل نمايند، اينك در اين جا نظر شما را به نمونه‏هايي از انس و علاقه امامان(ع) و اولياي خدا با قرآن جلب مي‏كنيم:

1ـ امام حسين(ع) آن چنان با قرآن، اُنس داشت، كه عصر روز تاسوعا در كربلا، كه دشمن تصميم حمله به سوي خيام آن حضرت و يارانش را داشت، به حضرت عباس(ع) فرمود: نزد دشمنان برو و به آنها بگو امشب را به ما مهلت بدهند چرا كه: «هُوَ يَعْلَمُ اَنّي اُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَ تِلاوَةَ كِتابِهِ؛ خداوند مي‏داند و گواه است كه من نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.» امشب را به خاطر انجام نماز و تلاوت آيات قرآن، به ما مهلت دهيد.

2ـ امام سجّاد(ع) هنگامي كه سوره حمد را قرائت مي‏كرد، به آيه «مالِكِ يَومِ الدّين» مي‏رسيد، آن قدر اين آيه را با خضوع ويژه‏اي، تكرار مي‏كرد، كه نزديك بود، جانش به لب برسد و آن حضرت آن چنان با صداي زيبا و شيوا قرآن مي‏خواند كه وقتي سقّاها (آب رسان‏ها) از كنار خانه‏اش عبور مي‏كردند، همان جا توقّف مي‏نمودند تا صداي دلنشين آن حضرت را بشنوند.

3ـ امام صادق(ع) با حالت ملكوتي خاصّي، آيات قرآن را در نماز تلاوت مي‏كرد، كه از حال عادي خارج مي‏شد، روزي چنين حادثه‏اي رخ داد، هنگامي كه حالت عادي خود را باز يافت، حاضران پرسيدند: «اين چه حالي بود كه به شما دست داد؟» آن حضرت در پاسخ فرمود: «ما زِلْتُ اُكَرِّرُ آياتَ الْقُرْآنِ حَتّي بَلَغْتُ اِلي حالٍ كَاَنَّنِي سَمِعْتُها مُشافِهَةً مَمَّنْ اَنْزَلَها؛ پيوسته آيات قرآن را تكرار كردم، تا اين كه به حالتي رسيدم كه گويي آن آيات را به طور مستقيم، از زبان نازل كننده قرآن، شنيده‏ام.»

4ـ حضرت رضا(ع) آن چنان با قرآن، انس و الفت داشت، كه در هر سه روز، يك بار تمام قرآن را تلاوت مي‏كرد، و مي‏فرمود: «اگر خواسته باشم كه در كمتر از سه روز، قرآن را ختم كنم، مي‏توانم، ولي هرگز هيچ آيه‏اي را نخواندم، مگر اين كه در معناي آن انديشيدم، و درباره اين كه آن آيه در چه موضوع، و در چه وقت نازل شده فكر كردم، از اين رو در هر سه روز همه قرآن را تلاوت مي‏كنم، وگرنه كمتر از سه روز همه قرآن را تلاوت مي‏كردم.»

5ـ محدّث نوري صاحب مستدرك به سند معتبر نقل مي‏كند كه عالِم ربّاني و فقيه صمداني آية الله العظمي سيد محمّد مهدي بحرالعلوم (متوفّاي سال 1212 هـ.ق) روزي براي زيارت مرقد مطهّر اميرمؤمنان علي(ع) وارد حرم آن حضرت شد، ناگاه ديدند با حالت مخصوصي اين شعر را زمزمه مي‏كند:

چه‏ خوش است صورت قرآن ز تو دلربا شنيدن

به رخت نظاره كردن سخن خدا شنيدن

پس از ساعتي، بعضي از او پرسيدند: به چه مناسبت اين شعر را در حرم مي‏خواندي؟ در پاسخ فرمود: «هنگامي كه وارد حرم شدم، حضرت حجّت امام زمان(عج) را در كنار ضريح اميرمؤمنان علي(ع) ديدم كه با صداي شيوا و بلند، به از آن جا كه ماه رمضان، ماه نزول قرآن، ماه خدا و ماه تزكيه و تهذيب است و قرآن در شب قدر كه در اين ماه قرار گرفته، در قلب پيامبر اكرم(ص) تجلّي كرده، نتيجه مي‏گيريم كه ماه رمضان تجلّي‏گاه قرآن، و ماه انس با قرآن است.

قرائت قرآن مشغول بود، وقتي كه صدايش را شنيدم، اين شعر را خواندم، هنگامي كه به حرم رسيدم، آن حضرت، قرائت قرآن را به پايان رسانده، و از حرم خارج شد.»

6ـ اميرمؤمنان علي(ع) پس از جنگ صفّين، روزي در مسجد كوفه خطبه‏اي براي ياران خواند، در آن خطبه از چند نفر از ياران برجسته‏اش كه در جنگ صفّين به شهادت رسيده بودند، يادي جانسوز كرد، و فرمود: «كجا هستند برادران من، همانها كه سواره به راه مي‏افتادند، و در راه حق قدم برمي‏داشتند؟ كجا است عمّار ياسر؟ كجا است ابن تَيهان؟ كجا است ذو الشّهادتين؟ و كجايند مانند آنان از برادرانشان كه پيمان بر جانبازي بستند، و سرهاي آنان براي ستمگران فرستاده شد».

آن گاه علي(ع) دست بر محاسن شريفش كند، مدّتي طولاني گريست و سپس به ذكر پاره‏اي از خصلت‏هاي آنان پرداخت كه نخستين خصلت‏شان تلاوت قرآن و عمل به آن بود، فرمود: «اَوِّهِ عَلي اِخْوانِيَ الّذينَ تَلُوا القُرْآنَ فَاَحْكَمُوهُ؛ آه بر برادرانم، همان‏ها كه قرآن را تلاوت مي‏كردند، و به كار مي‏بستند.»

7ـ كلام را كوتاه كرده، و از انس و الفت بنيانگذار جمهوري اسلامي، راحل كبير، حضرت امام خميني ـ قدّس سرّه ـ با قرآن، اندكي سخن به ميان مي‏آورم. امام خميني ـ قدّس سرّه ـ در ظاهر و باطن، توجّه بسيار و عميق اين بزرگمرد، رابطه بسيار گرمي با قرآن داشت، و از آن، استفاده‏هاي فكري و

انس با قرآن در حقيقت از سه پايه تشكيل شده كه عبارتند از: 1 ـ خواندن آيات قرآن 2 ـ تدبّر و شناخت قرآن 3 ـ عمل به دستورهاي قرآن.

عمليِ فراواني مي‏كرد، قرآن بزرگ‏ترين تكيه‏گاه مطمئن و نيروبخش براي پيشبرد اهداف او بود، او مي‏فرمود: «اگر خداوند داستان‏هاي پيامبران در برابر طاغوت‏ها را در قرآن ذكر كرده، موسي و فرعون، ابراهيم و نمرود و... را تذكّر داده، منظورش داستان سرايي نبوده، بلكه منظور تبيين برنامه پيامبران در برابر طاغوت‏هاست؛ يعني ما نيز كه پيرو قرآن هستيم، بايد در برابر طاغوتها تا سرحدّ نابودي آنها تلاش كنيم».

مكرّر مي‏فرمود: قرآن يك كتاب انسان سازي كامل است، و براي آن نازل شده كه انسان بسازد. امام خميني بخش مهمّي از زندگي‏اش را حتّي در دوران جنگ، و در دوران بيماري آخر عمر، با قرآن مأنوس بود، و با تلاوت آيات قرآن، و تدبّر در آن آيات، با خدا ارتباط پيدا مي‏كرد.

يكي از اعضاي دفتر ايشان در اين باره مي‏نويسد:

«هر روز حضرت امام خميني(ره) داراي نظم و انضباط مخصوصي بودند، از جمله مقداري از وقتشان را با قرائت آيات قرآن سپري مي‏كردند، و كارها آن چنان بر طبق نظم و برنامه‏ريزي بود كه به طور عادي هيچ گاه توجّه به كاري موجب تضييع كار ديگرشان نمي‏شد.»

امام در نيمه‏هاي شب كه براي نماز شب برمي‏خاست، مدّتي قرآن مي‏خواند، حتي در اواخر عمر كه بستري بودند، با دوربين مخفي از او فيلم گرفتند، و در تلويزيون، بسياري مشاهده نمودند، كه از بستر برخاست و نشست و قرآن را به دست گرفت و مشغول تلاوت آيات قرآن گرديد.

شخصي قرآن‏هايي با قطع كوچك تهيّه كرده و مي‏خواست به جبهه بفرستد، به دفتر امام آورده بود تا آنها را تبرّك كند، آن قرآن‏ها را نزد امام آوردند، و به عرض رسيد: «اينها قرآن‏هايي است كه شامل چند سوره است، خواسته‏اند كه براي جبهه تبرّك شود.» با اين كه هميشه حركات امام به طور كامل، آرام و معتدل بود، ناگهان به طور بي‏سابقه‏اي، با شتاب و شدّت مضطربانه‏اي، دستشان را عقب كشيدند، و با لحني تند و عتاب آميز فرمودند: «من قرآن را تبرّك كنم؟! اين چه كارهايي است كه مي‏كنيد؟»

يك بار بدون توجه يك جلد قرآن را همراه چيزهاي ديگر نزد امام آوردند و به زمين نهادند، امام با عتاب فرمودند: «قرآن را روي زمين نگذاريد.» و بي‏درنگ دستشان را جلو آورده و آن را گرفتند و روي ميزي كه در كنارشان بود گذاشتند، امام در اين هنگام روي كاناپه نشسته بودند، معلوم شد كه امام نمي‏خواهند قرآن پايين‏تر از جايي كه نشسته‏اند قرار گيرد.

يك بار نيز همه ديدند كه حضرت امام(س) در يك مراسم ملاقات در حسينيه جماران، به طور استثنايي به جاي آن كه در جايگاه روي صندلي بنشينند، روي زمين نشستند، زيرا در آن روز برندگان مسابقه قرآن آمده بودند، و قرار بود در آن جلسه، چند آيه قرآن تلاوت شود.

حضرت امام هر سال چند روز قبل از ماه مبارك رمضان، دستور مي‏دادند كه چند ختم قرآن براي افرادي كه مدّ نظر مباركشان بود، قرائت شود.

در روايت آمده است: علي بن مغيره يكي از شاگردان وارسته امام كاظم(ع) به آن حضرت عرض كرد: «من مانند پدرم، در ماه رمضان، چهل بار قرآن را از آغاز تا پايان تلاوت مي‏كنم ـ و گاهي بر اثر اشتغالات و نشاط و خستگي، كم و زياد مي‏شود ـ و در روز فطر، ثواب يك ختم قرآن را نثار روح پيامبر(ص) هديه مي‏نمايم، ختم ديگر را به اميرمؤمنان علي(ع)، و ختم ديگر را به حضرت زهرا(س) و ختم ديگر را به امام حسن(ع) و امامان ديگر تا شما، اهدا مي‏نمايم، پاداش من در اين كار چيست؟» امام كاظم (ع) فرمود: «لَكَ بِذلِكَ أَنْ تَكوُنَ مَعَهُمْ يَوْمَ الْقِيامة؛ پاداش تو اين است كه در روز قيامت همنشين و همدم پيامبر(ص) و فاطمه و امامان(ع) خواهي بود

گفتم: «اللّهُ اَكْبَر، براستي به چنين مقامي نايل مي‏شوم؟» سه بار فرمود: آري.

پايان اين گفتار را با ذكر سخن پيامبر اكرم(ص) در شأن پاداش تلاوت قرآن، مي‏آراييم كه فرمود: مؤمني كه هر شب ده آيه از آيات قرآن را تلاوت كند، نامش جزء «غافلان» نوشته نشود، و اگر هر شب پنجاه آيه بخواند نامش جزء «ذاكران» نوشته شود، و اگر صد آيه بخواند، نامش جزء «قانتان» (بندگان خالص و فروتن) نوشته گردد، و هرگاه هر شب صد آيه بخواند، نامش جزء «فائزان» (رستگاران) ثبت مي‏گردد، و هرگاه پانصد آيه بخواند، نامش جزء «مجتهدان» (تلاشگران راه حقّ) نوشته شود، و اگر هزار آيه بخواند، براي او در بهشت قنطاري از طلا كه معادل پانزده هزار مثقال طلا است مقرّر گردد، كه هر مثقال آن 24 قيراط است كه كوچك‏ترين قيراط آن، همانند بزرگي كوه اُحد مي‏باشد، بزرگ‏ترين آن به بزرگي بين زمين و آسمان است.

captcha