به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از
قزوین، قرآن کتاب قصه نیست اما هنر قصهگویی در آن بینظیر بوده و در دل هر
کدام از قصهها برشی از زندگی واقعی در لحظههای خاص تاریخ نقش بسته است.
میتوان
گفت قصهها و سرگذشتهای مورد اشاره در قرآن کریم به مانند رودی پیوسته
جاری است که به دور از پیچیدگیهای کلامی به بشر عرضهشده و فرزندان آدمی
تا قیامت میتوانند روح خود را در آن شستشو دهند.
قصه تاریخمصرف و
انقضاء ندارد چراکه از قید زمان رهاست در هر شرایطی فراموش نمیشود
ازاینرو خداوند که خود به ضمیر فطری و علایق آدمی آگاهتر است از این
ابزار در راستای عینی سازی مفاهیم مختلف بهره برده و داستانهای خود را به
زمان و مکان خاصی محدود نمیکند.
از سوی دیگر قصه بهعنوان ابزاری
که همیشه در دسترس بوده، بدون هیچ هزینهای شخصیت افراد را رشد داده و
آنها را به کمال رسانده، قوانین اخلاقی و رفتاری را در ناخودآگاه وی شکل
داده و با ارائه یک جهانبینی کامل انسان را به سمت تعالی روح رهنمون
میسازد.
کلیاتواژه
«قصص» جمع قصه به معنی داستان و سرگذشت است. ما در آیات مختلف کلام الهی در
خصوص سرگذشت و داستانهای پیامبران و شخصیتهای حقگرا و باطلپیشه همچنین
حقایق دوران شکلگیری اسلام با هدف انتقال معارف وحیانی و هدایت انسانها
روبرو هستیم.
میتوان گفت طولانیترین قصهها در قرآن مربوط به
داستان حضرت موسی (ع) و زیباترین آن مربوط به حضرت یوسف (ع) است؛ همچنین
طبق فرموده آیتالله جوادی آملی «خداوندی که جهان را به نیکوترین شکل خلق
کرده خود بهترین قصهپرداز است و اولین قصه مکتوب او قصه آفرینش و اولین
قصه او در مورد انسان، قصه آدم است». شاید بتوان این را هم اضافه کرد که
اولین قصهگو حضرت آدم (ع) است که بارها قصه رانده شدن خود را از بهشت برای
فرزندانش تعریف کرده است.
درباره تعداد داستانهای موجود در قرآن
اختلافنظر وجود دارد، چنانچه «ابواسحاق نیشابوری» تعداد آن را ۱۱۶ قصه
دانسته و برخی نیز تا ۲۶۰ قصه نام بردهاند. بیشک وجود بخش چشمگیری از
آیات قرآن کریم در حدود یکچهارم و اشاره به نام ۲۵ پیامبر موجب شده تا
قرآن به نام «احسن القصص» شهرت یابد.
کثرت قصههای قرآنی و اختصاص
یافتن سورهای در قرآن به نام «قصص» نشاندهنده اهمیت قصه در انتقال حقایق
است. امام علی علیهالسلام در خطبه 108 نهجالبلاغه فرمودند «قرآن را یاد
بگیرید که زیباترین گفتارهاست، از نورش شفا بگیرید که شفای قلبهاست و خوب
بخوانید که پرفایدهترین قصهها است».
برای داستان و قصه شش گونه
دستهبندی قابلتصور است که عبارتاند از قصههای «تاریخی»، «تمثیلی»
«اسطورهای»، «نمادین»، «عینی» و «واقعی». تمامی داستانهای موجود در قرآن
کریم در زمره قصههای واقعی و رئال قرار دارد که ضمن توجه به ظرف، پیمانه و
شکل، بیانکننده محتوا، معنا و اندیشههای شگرف است.
قصه ابزاری هنری منطبق با فطرت آدمییکی
از مهمترین دلایل استفاده قرآن از قالب قصه را میتوان توجه به مقوله
«تربیت» و «آموزش» دانست چرا که امروز به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و
صاحبان سخن «قصه» و «قصهگویی» علاوه بر روشی برای سرگرمی و تفریح، شیوهای
برای آموزش و یادگیری افراد بهویژه کودکان و نوجوانان است.
در حقیقت
میتوان با دنیای قصه به سرمایههای تمدن و میراث فرهنگی، ارزشهای
اخلاقی، انسانی، آداب و سنن جامعه خود و دیگر جوامع دستیافته و خود را در
پس آن برای زندگی آینده آمادهتر ساخته و تمامی ارزشهای مذهبی، اخلاقی و
انسانی را در ضمیر خود کاشت.
قرآن کریم با توجه به گرایشهای فطری و
طبیعی انسانها نیکوترین قصهها را هماهنگ با اهداف مقدس خود بیان میکنند
و اهمیت پندگیری از تجارب و سرنوشت پیشینیان را مورد توجه قرار دهد.
ماجرای
اقوام و مردم گذشته را نقل میکند تا همگان با خردورزی از آن عبرت گرفته و
تجربه تلخ گذشتگان طغیانگر و عاصی بار دیگر تکرار نشده و از آن بهعنوان
نقشه راهی در ترسیم راه صحیح زندگی خود بهره برند. در حقیقت خداوند
میخواهد بهصورت غیرمستقیم و نامحسوس پیام خود را در قالب قصه برای
مخاطبین خود بیان کند.
عامل جاذبه، کشش و تناسب قصه با فطرت بشری
عاملی دیگر بهرهگیری از قصه و حکایات در آیات قرآن کریم است چرا که بشر
همواره در طول تاریخ علاقه و کشش خاصی به قصه داشته و این موضوع یک جاذبه
فطری در نهاد اوست.
سومین عامل بهرهمندی قرآن کریم از قصه و حکایت
ذکر سرگذشت تاریخ گذشتگان است زیرا قصه بهترین روش برای تفهیم و عدم تکرار
تجربیات تلخ و به کارگیری نکات مثبت زندگی گذشتگان به شمار میرود.
خداوند
در قرآن که چراغ روشناییبخش راه سعادت بشر است، داستانهای مختلف و متنوع
را در قالب انذار، بشارت، وعده، تمثیل، توصیف و اخبار بیان میکند و هر چه
ما در این وادی قدم برداریم باز هم این سلسله جبال آموزههای قرآنی ادامه
داشته، چنانچه بهمحض صعود فرد به یک قله، چشماندازی از قلههای رفیعتر
در منظر وی هویدا میشود و این ارتفاع پلکانی معانی تا قاف ملکوت امتداد
پیدا میکند.
قرآن برای تبیین و ابلاغ اهداف الهی خود نظیر اثبات
توحید، رسالت و وحی، اصلاح جامعه، وحدت دینی، دعوت مردم بهسوی حق و عدالت
از شیوههای داستانی که بر مخاطبان تأثیر فراوان دارد و عواطف و احساسات او
را برمیانگیزد و او را به سمت رشد و تعالی رهنمون کرده و بهرهبرداری
کامل میکند.
برای رفع مهجوریت قرآن در عصر جدید کوشا باشیمهمانگونه
که بارها تأکید شد آگاهسازی جامعه با استفاده از روش و زبانی همهفهم چون
ذکر مثال و حکایت در قرآن بسیار مورد توجه بوده و امروز هم باید این شیوه
مورد تمسک قرار گیرد.
در حالی که راه سعادت و پیشرفت و تعالی همه ما
به قرآن وابسته است و باید مفاهیم و آموزههای قرآنی و شیوه بیان آن مبنای
برنامهریزیهای اساسی و کلان در تمامی حوزهها قرار بگیرد متأسفانه امروز
قرآن بنای سیاستگذاریها و برنامهریزیهای ما قرار نگرفته که این مهجوریت
قرآن را در عصر جدید نشان دهد.
قصه و داستان از برجستهترین و
پرجاذبهترین انواع هنر برای همگان بهویژه کودکان محسوب میشود اما
آنگونه که باید در مسیر شناخت صحیح آموزههای قرآنی از این شیوه استفاده
نشده و زبان قصه بهعنوان ابزار مهم تربیتی مورد غفلت همگان بهویژه نظام
آموزشی و تربیتی بوده و نسبت به ارزشهای تربیتی آن بهعنوان یک شیوه مؤثر
برای تحقق اهداف متعالی بیتوجه هستیم.
اگر نظام اسلامی خواهان
نوجوانان و جوانان شایسته برای اعتلای نظام و کشور اسلامی است باید برای آن
از همان سنین کودکی سرمایهگذاری کنند و در این میان هیچ سرمایهای بهتر و
سودمندتر از انتقال مفاهیم صحیح تربیتی از طریق قصههای خوب و آموزش در
سایه آن نیست.
ابزار مهم و مؤثر «قصهگویی» محور مهمی در تعلیم و تربیت نسل آینده باشدبزرگان
تعلیم و تربیت باید به تقلید از ربالعالمین حقایق زندگی را بهصورت قصه و
داستان به نسل آینده انتقال داده تا در جوهر وجودی آنها نشسته و بهصورت
غیرمستقیم شخصیت آنها را سازد.
پیشنهاد میشود مربیان،
خانوادهها و تمامی کسانی که به نحوی در رشد، پرورش، تعلیم و تربیت افراد
گام برمیدارند این ابزار مهم و مؤثر را بیش از همیشه فن قصهگویی را محوری
در تعلیم و تربیت نسل آینده مورد توجه قرار دهند چرا که آموزههای قرآن
کریم در تکوین شخصیت کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالان نقش اساسی دارد.
همچنین
استفاده از این قالب هنری در انتشار کتب، مجلات، تولید برنامهها و
فیلمهای آموزنده در صداوسیما و شبکههای مجازی پررنگتر از همیشه شود.
کلام آخرامام
خمینی رحمتالله علیه که خود تربیتشده مکتب قرآن است، میفرماید «کسی که
بخواهد تعلیم و تربیت و اندرز و تبشیر کنند باید مقصد خود را با عبارات و
بیانات مختلف گاهی در ضمن قصه و حکایت گاهی در ضمن تاریخ و نقل گاه
بهصراحت لهجه و گاه به کنایات و امثال و رموز تزریق کند».
امید است رهتوشه همه ما بهره کامل و وافی از کلام الهی و قصص و حکایات دلنشین قرآن کریم باشد.
یادداشت و تحقیقی از رقیه ملاحسنی خبرنگار خبرگزاری ایکنا در قزوین