مکتوبات نمایشی و سینمایی پیش از هر چیز دیگری دارای ویژگی و ارزش ادبی هستند و اغلب آنها ظرفیت لازم برای اجرا و یا تبدیل شدن به یک نسخه سینمایی را در مرحله بعد پیدا میکنند، به این معنی که نمایشنامه و یا فیلمنامه تا زمانی که تبدیل به یک ورژن اجرایی و یا سینمایی نشده است تنها به شکل بالقوه قابلیت نمایشی و تصویری شدن را داراست و ابتدا به ساکن تنها یک اثر ادبی است که میتواند میان علاقهمندان دست به دست شده و آنها به صرف خوانش آن از محتوا و روند داستانی موجود در نمایشنامه و فیلمنامه اطلاع حاصل نمایند.
در مورد سینما که معمولاً نقطه شروع یک پروژه سینمایی از نگارش فیلمنامه آغاز شده و معدود فیلمنامههایی را میتوان سراغ گرفت که تبدیل به یک نسخه سینمایی و تصویری نشده باشند اما در مورد آثار نمایشی به نظر میرسد حجم مکتوبات نمایشی در قیاس با آنچه که شانس تبدیل شدن به یک اثر نمایشی قابل اجرا را پیدا میکند بسیار زیاد باشد.
یکی از عوامل مؤثر در رخ دادن چنین اتفاقی فراهم نبودن امکانات نمایشی و عدم تأمین زیرساختها به منظور افزایش حجم تولید نمایشی است و البته پرهزینه بودن فرایند اغلب تولیدات نمایشی با توجه به بودجه ناچیز تولید و حمایت ناکافی دولتی و نبود اسپانسر و حامی مالی موجب میشود تا سهم غالب بودجه تولید صرف گروههای خاص شود که البته منظور از گروههای خاص، جماعتی از فعالان تئاتری هستند که اصطلاحاً امتحان پس داده، تولید و اجرای اثر نمایشی آنها از همه نظر یعنی هم جلب حداکثری تماشاگر و هم کیفیت بالای اثر به لحاظ فنی و هنری تضمین شده است.
پدیدهای که طی جند سال اخیر در عرصه فعالیتهای تئاتر حتی به شکل حرفهای شاهد آن بودیم، برگزاری جلسات نمایشنامهخوانی است که یکی از دلایل عمده چنین رویدادی در عرصه هنرهای نمایشی فراهم نشدن شرایط به منظور تولید و اجرای آثار نمایشی مورد نظر بوده است و اینکه نویسنده اثر و یا بعدها کارگردانی که اثر نمایشی موجب جلب نظرش شده، سعی کرده است که با اجرای جلسه نمایشنامهخوانی حداقل بتواند تا حدودی حس و حال خود را در میزان علاقهمندیش به اثر نمایشی به بروز و ثبوت برساند.
این در حالیست که در کشورهای صاحب و پیشرو در تئاتر، جلسات نمایشنامهخوانی معمولاً زمانی پیش از اجرای صحنهای اثر نمایشی برگزار میشود تا مخاطبان به ویژه آنهایی که برای بار نخست با آن مواجه شدهاند، آشنایی با حال و هوا و مناسبات و روابط اشخاص نمایشی آن پیش از اجرا پیدا کنند که این امر در ایران به سبب همان معذوریتهایی که به برخی از آنها اشاره شده تبدیل به یک رویداد مستقل تئاتری شده است.
اما از اینها گذشته خوانش نمایشنامههای نگارش یافته را باید فرصتی مغتنم در عرصه فراگیر شدن رویدادهای تئاتری به ویژه آن دسته از آثار نمایشی که به موضوعات دینی و ارزشی اشاره دارند، به حساب آورد، هرچند که آنچه که مخاطب بر روی صحنه تئاتر شاهد آن است به جهت بروز خلاقیت و ابتکار کارگردان در استفاده متنوع از شیوههای اجرایی، تفاوت فاحشی با زمانی که مخاطب تنها شاهد خوانش نمایشنامه است، خواهد داشت.
علاوه بر برگزاری جلسات نمایشنامهخوانی به منظور آشنایی جمع کثیری از مخاطبان در مواجهه با آثار مکتوب تازه نگارش یافته باید به این مسئله نیز توجه کرد که اساساً برخی از آثار نمایشی صرفاً برای خوانده شدن است که نگارش میشوند و سطح آنها به لحاظ ارزش فرهنگی از یک اثر ادبی فراتر نمیرود.
براین اساس به ویژه در عرصه نمایشهای دینی و ارزشی میتوان بر روی آثار نمایشی از این دست بیشتر سرمایهگذاری کرده و به طور مثال با برنامهریزی مؤثر گروهی از زبدهترین نویسندگان و نمایشنامهنویسان را ترغیب کرد که نسبت به تألیف چنین آثار نمایشی اهتمام بیشتری داشته باشند تا این عرصه تولیدی رونق بیشتری به خود گیرد به ویژه آنکه اغلب آثار در حوزه دینی و ارزشی نیز به شرط تولید و اجرا هزینه زیادی به خود اختصاص خواهند داد.