به گزارش خبرنگار ایکنا؛ محمدرضا رئوف شیبانی، سفیر سابق ایران در سوریه و لبنان و همچنین مشاور سیاسی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در نشست بررسی آثار شناسایی بیت المقدس بهعنوان پایتخت رژیم اشغالگر قدس که عصر امروز 24 بهمن در موسسه مطالعات حقوق عمومی دانشگاه تهران برگزار شد در ابتدا به ریشههای تاریخی تصمیم اخیر ترامپ اشاره کرد و گفت: اولین بحث رویکرد جامع آمریکا از ابتدای شکلگیری رژیم صهیونیستی است که در این باره اتخاذ کرده و این رویکرد در قبال مسئله فلسطین بر دو محور متکی بود؛ که یکی حمایت از توسعه طلبیهای رژیم صهیونیستی است و دیگری تحمیل فرض امر واقع یعنی آن چیزی که در صحنه میدان با ابتکار رژیم صهیونیستی در حال رخ دادن بود که آمریکا از این اقدام رژیم صهیونیستی حمایت کرد.
تجزیه گام به گام فلسطین از 1948 تا کنون
وی در ادامه افزود: ما در طول این 70 سال که از تشکیل رژیم صهیونیستی میگذرد یعنی از سال 1948 تاکنون، تحولات جغرافیایی قابل توجهای را در خصوص فلسطین از یک سو و رژیم صهیونیستی از سوی دیگر شاهد هستیم. از ابتدای شکلگیری رژیم صهیونیستی بر اساس قرارداد بالفور تا حال حاضر شاهد تغییرات جغرافیایی در فلسطین هستیم که اتفاق افتاده است.
شیبانی ادامه داد: از سال 1948 که آغاز شکل گیری رژیم صهیونیستی میباشد، شاکله فلسطین کاملاً رنگ و بوی فلسطینی داشته است و تنها فقط بخشهای کوچکی از آن یهودیها مستقر بودند؛ یعنی در منطقه شمال، شمال غرب، مناطق جنوب به سمت صحرای نگب به صورت اندک، صهیونیستها مستقر بودند. بعد از اینکه قطعنامه 181 شورای امنیت صادر میشود، فلسطین به دوبخش تقسیم میشود که یکی مناطق متعلق به یهودیها ودیگری مناطق متعلق به فلسطینیان که از اینجا سنگ بنای تشکیل دو دولت شکل میگیرد.
مشاور کمیسیون امنیت ملی مجلس افزود: در سال 1967 که جنگ میان اعراب و رژیم صهیونیستی اتفاق میافتد، این رژیم بخشهای قابل توجهی متعلق به اعراب را اشغال میکند و همزمان سعی میکند تا آنجایی که میتواند حوزه جغرافیایی خودش را گستردهتر بکند. که فقط یک منطقهای به نام نوار غزه در حاشیه مدیترانه باقی میماند و منطقه دیگر کرانه غربی است که به اردن منتهی میشود. البته در آن مقطع صحبت از این بود که اداره سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این بخش یعنی کرانه غربی را به اردن بسپارند و نوار غزه را به مصر بسپارند. تا اینکه بعدها قراردادهایی میان فلسطینیان با صهیونیستها در زمان یاسرعرفات منعقد میشوند که مهمترین آنها قطعنامه اسلو بود که منجر شد تا چنین سرنوشتی را که امروز شاهد آن هستیم برای فلسطین رقم بزند. یعنی رژیم صهیونیستی علاوه بر آنکه این مناطق را در اختیار داشت، مناطق دیگر را در کرانه غربی تحت عنوان شهرک سازی ازآن خودش کرد و سعی کرد تا این منطقه یکپارچه کرانه غربی را به جزایر جدای از هم تبدیل بکند.
وی در ادامه به این موضوع اشاره کرد که با در دستور کار گرفتن طرح توسعه جغرافیایی مناطق اشغالی رژیم صهیونیستی از جانب آمریکا و رژیم اشغالگر قدس، دو تفکر مقاومت و سازش ظهور پیدا کرد و در این باره تصریح کرد: در یک مقطعی طرف فلسطینی اعلام کرد که روش مقاومتی جوابگو نیست و باید با اسرائیل و آمریکا گفتوگو کنیم که عملاً این روش پاسخگو نیست و منجر به از دست دادن هرچه بیشتر سرزمینهای فلسطینی شد.
شیبانی درباره سیاستهای آمریکا از ابتدای شکلگیری رژیم صهیونیستی تا به امروز گفت: ما درباره سیاستهای آمریکا در قبال اسرائیل و فلسطین میتوانیم چند نکته را استخراج کنیم که ابتدا انگیزههای ایالات متحده در حمایت از صهیونیستها را باید مورد بررسی قرار دهیم که در این خصوص چند عامل تأثیرگذار بود؛ که اول، انگیزههای آمریکا در این مورد به ضعف بریتانیا در آن زمان باز میگردد که دیگر توان مدیریت پروندههای فرامرزی خودش را نداشت و سپس بریتانیا از آمریکا درخواست کرد تا مسئولیت آن را در منطقه برعهده بگیرد.
وی ادامه داد: انگیزه دوم در واقع مربوط به حرکات پرشتاب جریانهای صهیونیستی بود که عملاً با اعمال فشار حداکثری بر سیاستهای آمریکا از طریق افکار عمومی این کشور، دولت ایالات متحده را وادار ساخت تا از رژیم صهیونیستی حمایت حداکثری کند.
شیبانی افزود: مسئله دیگر مربوط به تأثیر آرای یهود داخل آمریکا بود که بر سیاستهای این کشور سایه افکنده بودند و عملاً ایالات متحده را به عنوان یک متحد تمام عیار در کنار رژیم صهونیستی قرار داد و البته در این خصوص نباید انگیزههای اقتصادی و توسعه طلبانه آمریکا را نباید فراموش کرد؛ چون خاورمیانه، منطقهای حساس و سرشار از انرژی است که استقرار دولت یهودی در فلسطین میتوانست کمک بسیاری به تأمین منافع آمریکا در منطقه کند.
سفیر اسبق ایران در سوریه افزود: اتفاقات رخ داده برای یهودیان در خلال جنگ دوم جهانی باعث شد تا عواطف جوامع مختلف برانگیخته شود و سپس ناظران بینالمللی را برای حمایت از شکلگیری یک دولت یهودی در منطقه راضی کند.
وی در ادامه به تشریح مراحل شکل گیری رژیم صهیونیستی از ابتدا تا 1967 پرداخت و تصریح کرد: این مقطع به دو مرحله تقسیم میشود که اولی مربوط به سالهای ابتدایی شکل گیری رژیم صهیونیستی است که به 1948 تا 1950 باز میگردد. این مقطع تقریباً مقطعی است که آمریکاییها تلاش میکنند در جهت اغنای جامعه جهانی در جهت تشکیل این رژیم حرکت کنند و دیگر اینکه در این برهه زمانی تلاش کردند تا اعتراف سایر کشورها را برای شکل گیری دولت یهودی اخذ کند و گام بعدی این کشور، به عضویت در آوردن رژیم صهیونیستی به سازمانهای بینالمللی بود. چهارم هم تلاش آمریکا برای بهبود روابط میان اسرائیل با اعراب است و در آخر تشویق یهودیان سرتاسر دنیا برای مهاجرت به فلسطین از جمله اقدامات آمریکا در این دو سال هستند. که ما شاهد هستیم آمریکا در زمان ترومن بعد از قرائت بیانیه تشکیل دولت صهیونیستی بلافاصله پس از 11 دقیقه موجودیت آنرا به رسمیت میشناسد.
شیبانی در توضیح مرحله دوم شکل گیری رژیم صهیونیستی، افزود: مرحله دوم شکلگیری از 1950 تا 1967 است که این مرحله را من دوران سیاست تثبیت وضع موجود نامگذاری کردم. در این رابطه آمریکاییها بسیار تلاش میکنند تا با استفاده از ابزارهای بینالمللی و همراه کردن شرکای بینالمللی خودش، وضعیت موجود رژیم صهیونیستی را تثبیت کند. و مهمترین حادثهای که ما میتوانیم در این مقطع بیان بکنیم، بیانیه سه جانبه میان آمریکا، انگلیس و فرانسه است که در این بیانیه به تثبیت مرزهای رژیم صهیونیستی اشاره میکند و آنرا مورد تأکید قرار میدهند و تمامی طرفها را به رعایت آن دعوت میکنند.
وی در ادامه افزود: اقدام دوم در این برهه زمانی، تلاشی است که در جهت جذب آوارگان فلسطینی درون جوامع عربی صورت پذیرفت. اقدام سوم از سوی آمریکا، مربوط به جمعآوری کمکهای بینالمللی برای حمایت مالی از رژیم اشغالگر قدس است و این کار را به بهانههای مختلف انجام داد که به عنوان مثال به آلمان به بهانه هولوکاست فشار وارد میکند و غرامت سنگینی را از این کشور میگیرد که رقم آن چیزی بالغ بر 2 میلیارد دلار برآورد شده است و آمریکا این مبلغ را تحویل صهونیستها میدهد. قدم چهارم آمریکا در این مقطع تقویت بنیانهای دفاعی اسرائیل است.
مشاور سیاسی کمیسیون امنیت ملی مجلس در ادامه به تحولات پس از 1967 در حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی پرداخت و در این باره تصریح کرد: این مرحله به دو بخش تقسیم میشود. که مرحله اول از 1967 تا 1973 است که در این مرحله آمریکاییها حمایت بیچون و چرایی را از سیاستهای رژیم صهیونیستی در دستور کار قرار میدهند؛ یعنی در واقع از سیاست تثبیت عبور کرده و حمایت خود را از صهیونیستها آشکار میکند. به عنوان مثال در جنگ 1967 وقتی این حادثه اتفاق میافتد، آمریکا آن بیانیه سه جانبه را که احترام به حدود و مرزهای شناخته شده بود را کنار میگذارد و عملاً یک رویکرد تهاجمی در قبال جبهه مخالف صهیونیستها اتخاذ میکند و اشغالگری رژیم صهیونیستی را امری پذیرفته شده میداند و رفع این اشغال را منوط به رسمیت یافتن موجودیت دولت یهودی از سوی دولتهای عربی معرفی میکند. در این راستا جانسون، رئیس جمهور آمریکا یک بیانیهای پنج محوری را صادر میکند که بعدها به عنوان اساس قطعنامه 242 قرار میگیرد.
وی در تشریح بیانیه جانسون، افزود: محور اول بیانیه جانسون این است که هر کشور در منطقه حق حیات دارد. محور دوم این است که مشکل آوارگان باید به صورت عادلانه حل و فصل شود. سوم اینکه باید به کشتیرانی در آبهای بینالمللی احترام گذاشته شود و چهارم مربوط به متوقف ساختن مسابقات تسلیحاتی در منطقه است که اعراب در آن مقطع مجبور شدند به دلیل حمایتهای آمریکا از رژیم صهیونیستی از شوروی مقادیر زیادی تسلیحات خریداری کنند. و محور پنجم احترام به استقلال سیاسی و تمامیت ارضی تمامی کشورها را مورد تأکید قرار میدهد.
سفیر اسبق کشورمان در لبنان در ادامه به تشریح بخش دوم تحولات پس از 1967 میپردازد و در این باره افزود: بخش دوم مربوط 1973 تا کنون است که از این مقطع من به عنوان تحمیل راه حلهای آمریکایی نام میبرم که اساس کار آمریکا دراین مقطع در تفکر کسینجر ریشه دارد و همچنین دکترین کسینجر در این زمان سه پایه دارد که اولین مربوط به توجه به قدرت و توان برای دست یابی به راه حل واقعی است. پایه دوم مربوط به راهحلهای ممکنی اشاره دارد که بر اساس واقعیتهای جاری اتخاذ میشوند و نه مطالبات قانونی و پیشینه تاریخی. همچنین پایه سوم دکترین کسینجر بر مذاکرات طولانی جهت رسیدن به صلح باثبات اشاره میکند.
تصمیم ترامپ ریشه در دو سابقه تاریخی دارد
وی در ادامه با بیان این مطلب که تصمیم اخیر ترامپ در به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی ریشه در دو سابقه تاریخی دارد، تصریح کرد: اولین سابقه اینکه در سال 1980 قانونی در پارلمان رژیم صهیونیستی تحت عنوان قانون قدس صادر شد که در این قانون رژیم صهیونیستی، پایتخت خودش را بیتالمقدس معرفی کرد که بعد از این تصمیم چیزی حدود 20 کشور سفارتشان را به بیتالمقدس منتقل میکنند و پس از این اقدام «کنست» یعنی پارلمان اسرائیل بلافاصله شورای امنیت سازمان ملل با صدور قطعنامه 478 این اقدام را محکوم میکند و آن را مخالف قطعنامه 476 شورای امنیت میداند. بنابراین اساس کاری که ترامپ امروز انجام داده یکی از دلایلش همین قانون قدس است.
شیبانی سابقه دوم تاریخی تصمیم ترامپ را مرتبط با قانون 1995 کنگره آمریکا دانست و در این باره گفت: در سال 1995 بر اثر فشارهایی از سوی لابیهای یهودی و افکار عمومی آمریکا، کنگره قانونی را تحت عنوان قانون انتقال سفارت صادر کرد که اساس قانون کنگره این است که از دولت فدرال میخواهد ضمن به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل، نسبت به انتقال سفارت به این شهر اقدام بکند؛ البته این قانون دست رئیس جمهور را برای به تعویق انداختن آن برای مدت 6 ماه بر اساس شرایط منطقه باز گذاشته است اما نهایتاً این کار باید تا 1998 انجام شود که ترامپ هم این قانون کنگره را که تا به امروز به تعویق افتاده بود را اجرایی کرد.
وی ادامه داد: در تصمیم اخیر ترامپ سه عنصر نهفته است که یکی اجرایی کردن قانون کنست یعنی همان قانون قدس است و دوم اینکه دستور اجرایی شدن انتقال سفارت را صادر میکند و سومین عنصر این است که آمریکا به ظاهر میخواهد پایبندی خود را به صلح میان اسرائیل و فلسطین نشان دهد حتی در این خصوص تشکیل دو دولت را هم اعلام میکند اما با زیرکی و ظرافت میخواهد مسئله قدس را از دستور کار خارج کند.
ترامپ با انتقال سفارت آمریکا میخواهد خود را عمل گرا جلوه دهد
معاون اسبق وزارت امور خارجه در امور عربی در ادامه انگیزههای ترامپ را در گرفتن تصمیم اخیر بیان میکند و در این باره تصریح کرد: این اقدام آقای ترامپ در واقع بخشی از وعدههای انتخاباتی او میباشد که روسای جمهور پیشین آمریکا با وجود وعدههایی که در این خصوص میدادند اما در عمل شانه خالی میکردند، لذا ترامپ با این کار میخواست خود را پایبند به وعدههایش نشان دهد.
وی ادامه داد: همچنین حلقه دور ترامپ به ویژه کوشنر و دیگر لابیهای یهود هم در این تصمیم تأثیرگذاربودند و خود ترامپ هم به حمایت لابی یهود در داخل آمریکا نیاز دارد. همچنین این اقدام رئیس جمهور آمریکا به عنوان امتیاز مثبتی برای حزب جمهوریخواه تلقی میشود و نمیتوانیم بگوییم که تصمیم ترامپ یک تصمیم شخصی بوده بلکه تصمیم حزب جمهوری خواه است.
شیبانی افزود: عامل بعدی تأثیرگذار در تصمیم ترامپ، وضعیت حاکم در منطقه میباشد که این وضعیت دارای دو بعد تشویقی و نگران کننده است که بعد تشویقی آن وجود جریان سازش کار در بین کشورهای عربی است که آماده هستند هر نوع امتیازی را به آمریکاییها بدهند تا بتوانند موضوعات مورد نگرانی خودشان را با آمریکا مثل دفع خطر ایران را حل کنند که در رأس این کشورهای سازش کار عربستان سعودی قرار دارد. همچنین در بعد نگرانکننده موضوع گسترش حوزه مقاومت مطرح میشود که پس از تحولات سوریه، جبهه مقاومت روبه پیشرفت گذاشت و حوزههای جغرافیایی وسیعی همچون بحرین، یمن، لبنان و فلسطین را بر گرفت و لذا آمریکا را نگران کرد تا هرچه سریعتر تصمیم اخیر را اتخاذ کند.
وی در ادامه انگیزههای مذهبی را از دیگر عوامل تأثیرگذار در تصمیم ترامپ دانست و گفت: مسیحیان آمریکا فکر میکنند که اسکان یهودیان در سرزمین فلسطین، میتواند مقدمه ظهور حضرت مسیح(ع) باشد و همچنین آغازگر روز قیامت است. و همچنین باید این نکته را مطرح کنم که علاوه بر این عواملی که اشاره کردم، ترامپ شخص تاجر مسلکی است و با این تصمیم میتوانست خاورمیانه را بیش از پیش امنیتی کند لذا با امنیتی کردن شرایط منطقه، تجارت آمریکا رونق خواهد یافت.
پیامدهای یک تصمیم نابخردانه بر کل منطقه
مشاور سیاسی کمیسیون امنیت ملی مجلس در ادامه به پیامدهای تصمیم ترامپ در به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی اشاره کرد و در این باره تصریح کرد: تصمیم اخیر ترامپ دو پیامد مثبت و مخاطره آمیز را در خود جای داده است که جنبه مخاطره آمیز آن مربوط به حل و فصل یک طرفه مسئله فلسطین است که در آن فلسطینیان حضور ندارند و این ممکن است به نفع صهیونیستها وبه ضرر فلسطین باشد. و همچنین این امکان وجود دارد که بالفوری جدید به وجود آید وبدین وسیله شهرکسازیها افزایش یابد و پروژه یهودی سازی گستردهتر شود. و از دیگر تبعات منفی که میتواند این تصمیم بر سرنوشت فلسطین بگذارد، تقویت جریان افراطگرا مثل جریان نتانیاهو درون رژیم صهیونیستی است.
وی درباره پیامدهای مثبت این تصمیم گفت: اولین پیامد مثبت اقدام ترامپ این بود که جریان سازش کارانه زیر سوال برود و به انتفاضه جان تازهای بخشیده خواهد شد و پس از آن موضوع فلسطین دوباره با یک مسئله بینالمللی ارتقا خواهد یافت. و سپس این تصمیم باعث شد تا اختلافات میان آمریکا با اروپا بیشتر شود.
شیبانی در پایان صحبتهای خود، راهکارهایی را برای مقابله با عملی شدن تصمیم ترامپ بیان کرد و گفت: برای مقابله با این بحران کشورهای اسلامی باید بر اختلافات داخلی جهان اسلام فائق آیند و به جای آن از انتفاضه فلسطین حمایت کنند. همچنین کشورهای عربی، گروهای مقاومت را از لیست تحریمی خارج سازند و نهایتاً محمود عباس استعفا دهد چون خود او ژاندارم منافع صهیونیستها است.
انتهای پیام
گزارش از سعید امینی