تقدم نگاه تجاری به وجوه هنری، تذهیب و نگارگری ایرانی را از اعتبار انداخته است
کد خبر: 3714226
تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۱:۰۶
مجید فدائیان:

تقدم نگاه تجاری به وجوه هنری، تذهیب و نگارگری ایرانی را از اعتبار انداخته است

گروه هنر ــ دستمزد پایین کارگر و پیشه‌ور چینی منجر به این نکته شده است که نهادها و سازمان‌های متولی بدون در نظر گرفتن ظرفیت‌های موجود در عرصه تذهیب و نگارگری ایرانی در داخل کشور، در راستای منافع شخصی و سازمانی خود و با نگاه غالب تجاری، ترغیب به واردات بی‌رویه آثار هنری از کشورهایی همچون چین شوند.

 تقدم نگاه تجاری به وجوه هنری تذهیب و نگارگری ایرانی را از اعتبار انداخته است

به گزارش ایکنا؛ طبق آمار رسمی اعلام شده از سوی گمرک جمهوری اسلامی ایران که این روزها در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی به آن پرداخته می‌شود، در سال 96 آثار تذهیب و نگارگری وارد شده از کشور چین به ایران چیزی معادل با 22 هزار دلار بوده است. با توجه به اینکه اساساً خاستگاه هنر تذهیب، نگارگری و گل مرغ، ایران است و این هنر دیرزمانی در خدمت قرآن بوده و مورد استفاده در اقلام فرهنگی و هنری قرآنی است لذا انتشار این خبر علیرغم اینکه در داخل کشور ظرفیت‌های هنری قابل توجهی نزد هنرمندان تذهیب‌کار و نگارگر ایرانی وجود دارد، بسیار تأسف‌بار است.

صرفنظر از دیدگاه هنری حتی اگر بر آن باشیم که نگاه تجاری و بازرگانی نسبت به این مقوله وجود داشته باشد به ویژه آنکه در سالی موسوم به «حمایت از کالای ایرانی» قرار داریم لذا پیامدهای منفی این مسئله که ممکن است در سال جاری نیز تداوم یابد معضلی است که نمی‌توان از آن اغماض کرد.

به همین منظور با مجید فدائیان؛ کارشناس، مدرس و هنرمند تذهیب‌کار که سابقه داوری رویدادهای گوناگونی همچون پنجمین دوسالانه تذهیب‌های قرآنی را نیز به عهده داشته است، پیرامون این موضوع گفت‌و‌گویی ترتیب داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

ـ معضل واردات بی‌رویه آثار هنری تذهیب، نگارگری همچون نمونه‌ای که اعلام شد را حاصل چه نوع نگاهی می‌دانید؟

ابتداً باید از بروز چنین اتفاقی تاسف خورد زیرا در شرایطی که ظرفیت‌های هنری در زمینه تذهیب و هنر نگارگری در کشور بسیار زیاد است و در شرایطی که حداقل در این زمینه هنری بازار کار چندان مساعدی نداریم، رو به سمت واردات بی‌رویه چنین محصولات هنری می‌آوریم که اصالت ایرانی دارد.

باید به این مسئله معترف باشیم که مثلاً آستان قدس رضوی سال‌هاست که مجموعه آثار قرآنی و اشیاء و مصنوعات مورد نیاز خود را به سبب دستمزد پایین کارگر و پیشه‌ور چینی، به این کشور سفارش می‌دهد هرچند که همگی به این امر واقفیم که چنین محصولات کیفیت لازم را به نسبت کالای هنری ایرانی نداشته و نخواهد داشت؛ تصور می‌کنم سال‌ها پیش این مسئله را نیز در مورد قرآن‌های گویا وارداتی از چین نیز شاهد بودیم که بحث و جنجال زیادی به پا کرد.

به یک مسئله کاملاً توجه داشته باشید که این امر حاصل یک نگاه تجاری است و در آن هیچ مبحث ایمانی و عقیدتی وجود ندارد که حال توقع آن را داشته باشیم که پیامد مثبت آن حمایت از کالا و کار ملی باشد و چون نگاه تجاری بر آن غالب است لذا هیچ‌چیزی در این روند به غیر از سود و منفعت اشخاص حقیقی و حقوقی مهم نیست.

این اتفاق مربوط به ایران نیز نمی‌شود؛ سال‌ها پیش نظیر این پدیده را در سفر به امریکا شاهد بودم و تابلوهای نفیس رنگ روغن موجود در موزه‌های این کشور توسط نقاشان چینی و با استفاده از تصاویر آنها، با ظرافت و دقت در جزئیات کپی شده بود به شکلی که در نگاه نخست با نمونه اوریجینال آن کمترین تفاوتی را داشت و با نازل‌ترین قیمت و مثلاً 100 دلار در فروشگاه‌های عرضه محصولات هنری به فروش می‌رسید.

نگاه غالب در جمهوری خلق چین، کسب و کار است و امرار معاش جمعیت بسیار زیاد آن که نیاز به ایجاد فرصت‌های شغلی و تأمین مخارج زندگی دارند؛ در مورد تولید محصولات هنری ایرانی و مثلاً تذهیب و نگارگری توسط پیشه‌وران چینی نیز نباید چندان نسبت به این اتفاق متعجب بود و واقع‌بینانه باید گفت که اتفاقاً هنرمندان و فعالان هنری در چین چندان هم با ماهیت و مختصات هنر تذهیب و به ویژه نگارگری بیگانه نیستند و هنر تصویرگری در چین بسیار نزدیک به نگارگری و مینیاتور ایرانی است.

ـ گویا در داخل کشور اساساً ساز و کار حمایتی از چنین هنرهایی نیز وجود ندارد، معدود فعالیت‌هایی هم که در حال انجام است، محصولات خروجی آن تبدیل به کالاهای لوکسی می‌شوند که به دلیل قیمت بالا، به غیر از طیف خاصی از مردم کسی رغبتی به خرید آنها ندارد و در نتیجه این شرایط زمینه را برای استقبال از کالای هنری بی‌کیفیت چینی فراهم می‌کند، نظر شما چیست؟

بله، کاملاً درست است و بروز چنین شرایطی، بازار محصولات هنری وارداتی از کشور چین که هرچند کیفیت لازم را ندارند اما با قیمت مناسبی عرضه می‌شوند را فراهم می‌کند. بگذارید به موضوع ریشه‌ای بپردازیم، معضل اصلی در ایران در زمینه هنر و کالای هنری این است که همچنان میان هنر و صنایع دستی مرز تفکیک شده‌ای را قائل نیستیم، محصولی را یک هنرمند تولید می‌کند و محصولی دیگر را یک فردی که پیشه‌اش هنر است تولید می‌کند، این دو با یکدیگر تفاوت دارد و نباید ارزش هنری  و تجاری یکسانی داشته باشند در حالیکه متأسفانه به دلیل  فقدان متولی مشخص در کشور هر دو یعنی چه هنرمند که نگاهی تخصصی به تولید اثر هنری دارد و هم فردی که پیشه‌اش هنر است و به این کار نگاه موروثی و تجربی دارد، خود را هنرمند می‌دانند.

یک هنرمند تذهیب‌کار با دقت در ظرایف این هنر ماه‌ها وقت خود را صرف تولید یک تابلوی تذهیب می‌کند و فردی که مثلاً در میدان نقش جهان اصفهان مشغول همان کار است فارغ از آن ریزه‌کاری‌ها و دقت هنری، هدفش تقویت جنبه کمی محصولات هنری است که باید به بازار مصرف عرضه کند و در دکانش آن را مورد عرضه مستقیم  مشتری قرار دهد؛ حال پرسش اینجاست که چرا باید قیمت این دو محصول که یکی حاصل دسترنج یک هنرمند تذهیب‌کار است و دیگری فعالیت عادی و هنری یک پیشه‌ور اصفهانی است، در بازار به یک اندازه باشد؟!

ـ با این تفاصیل می‌توان نتیجه گرفت که نظارت دقیق و کارشناسی بر سر ارزش هنری یک محصول در حوزه تذهیب و نگارگری که منتج به قیمت‌گذاری آن می‌شود، وجود ندارد. آیا این‌گونه است؟

بله و این یک موضوع مهم و کلیدی است. ما در کشور سازمانی تحت عنوان سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی داریم اما اگر دقت کرده باشید سالهاست که دیگر مقوله صنایع دستی ذیل عنوان این سازمان چندان معتبر نیست در حالیکه در گذشته این وجه از فعالیت‌های این سازمان بسیار فعال بود و ردیف بودجه‌ای از محل بودجه کلی سازمانی به این امر اختصاص داشت.

تقدم نگاه تجاری به وجوه هنری تذهیب و نگارگری ایرانی را از اعتبار انداخته است

براین اساس سازمان صنایع دستی کارها و محصولات هنری را از صنعتگر می‌خرید که این خرید در تمام شاخه‌ها از جمله حوزه تذهیب و نگارگری نیز مرسوم بود، حتی این سازمان برنامه‌ای برای خرید و در اختیار گذاشتن مواد و متریال مورد لزوم هنرمندان و پیشه‌وران هنری در دستور کار داشت که عملاً در شرایط کنونی این امر حمایتی به صفر رسیده است؛ البته من همواره از حمایت دولتی منزجر و با آن مخالف بوده‌ام چراکه تصور می‌کنم حمایت دولتی رویه مدیریتی است و رابطه تام و تمام با سلایق مدیران اجرایی دارد و ممکن است با تغییر در ساختار مدیریتی و آمدن افراد جدید از آنجا که ممکن است سلیقه مدیر جدید به گونه دیگری باشد و چندان مثلاً با هنرهای سنتی و صنایع دستی موافق نباشد، چنین حمایتی متوقف شود.

ـ اما همچنان هنرمندان چشم‌انتظار حمایت‌های دولتی هستند، اگر این حمایت را مفید نمی‌دانید پس راهکار شما چیست؟

حمایت دولتی یک گزاره است که متأثر از عوامل و اتفاقاتی است. یکی از همین عوامل تأثیرگذار که به آن اشاره کردم نگاه سلیقه‌ای مدیران است که ممکن است در برهه‌ای از زمان  نسبت به این رویدادها و محصولات هنری مساعد باشد و ممکن است چنین ضرورتی را به منظور حمایت از آنها احساس نکنند و البته عامل تأثیرگذار دیگر بودجه لازم تخصیص یافته به منظور حمایت است و همانطور که اشاره شد مدتی است در این زمینه بودجه سازمان متولی به صفر رسیده است.

ما باید به دنبال شکل دیگری از اجرای این چتر حمایتی باشیم و آن تدوین یک آئین‌نامه و ابلاغ دستورالعمل لازم‌الاجرای سازمانی است که حتی به فرض تغییر در ساختار مدیریت اجرایی در ادوار گوناگون نیز همگی خود را ملزم به تبعیت و اجرای آن کنند.

با این تفاصیل ما در حوزه هنرهای سنتی و صنایع دستی نیازمند تقویت ساز و کار سازمانی آن هستیم و در وهله بعدی دستورالعملی که در ادوار گوناگون همه مدیران خود را ملزم به تبعیت از آن بدانند باید تدوین کنیم تا بتوانیم نگاهی هنری و حرفه‌ای نسبت به فعالیت هنرمندان و پیشه‌وران هنری در این زمینه داشته باشیم.

آنچه که به عنوان نسخه شفابخش در حوزه هنرهای سنتی و صنایع دستی به آن اشاره کردم قابل تعمیم به سایر هنرها به غیر از هنر نگارگری و تذهیب هم هست، ما روزگاری در حوزه هنر فرش و گلیم سرآمد دنیا بودیم و صادرات ما در این زمینه نیز پس از نفت بیشترین واردات ارزی را برایمان به دنبال داشت اما متأسفانه مبتلا شدن به معضلاتی مشابه حوزه تذهیب و نگارگری، ایران را در حوزه فرش و گلیم نیز در رقابت با برخی از کشورها همچون هند و پاکستان و حتی چین به حاشیه راند که واقعاً بروز این اتفاق باید مسئولان را به فکر راه علاج و برون‌رفت از این معضل بیندازد.

ـ به عنوان پرسش پایانی آیا می‌توان نبود سیاست مشخص در باب معرفی درخور و شایسته کالای هنر ایرانی را دلیل دیگری بر این امر دانست که در بازارهای جهانی، کشورهای دیگر به فکر عرض اندام و مطرح ساختن خود باشند؟

کاملاً با این مسئله موافقم و این مطلب را اینگونه تکمیل می‌کنم که ما اساساً در بُعد سیاست کلان اقتصادی کشور، بر استفاده از ظرفیت‌های فرهنگی و هنری و تبادلات تجاری و بازرگانی محصولات هنری حسابی باز نکرده‌ایم و آنجا که همچنان اقتصادی متکی بر فروش نفت خام داریم، این امر تبعات منفی خود را بر تمامی حوزه‌های اجرایی کشور حاکم کرده است؛ اگر ما به فکر معرفی و تبلیغ مناسب کالای هنری و فرهنگی ایرانی حتی با تکیه بر قیمت‌هایی معادل عرضه یک کالای لوکس و نفیس باشیم، چنین عرضه‌ای به ویژه از سوی کشورهای غربی و اروپایی با استقبال مواجه خواهد شد و آنها در مقام قیاس کالای ایرانی به نسبت سایر کالاهای هنری تولیدی مثلاً کشور چین که از کیفیت نازلی برخوردار هستند، حتماً با وجوه هزینه بالا، اقدام به خرید کالای هنری باکیفیت خواهند کرد.

گفت‌و‌گو از امیرسجاد دبیریان

انتهای پیام

   

captcha