سادهترین راه برای شناخت افراد و حرمتی که برای فرصت کوتاه اما باشکوه زیستن خود قائل بودهاند، خواندن رزومه و سوابق علمی و اقدامات عملی و اجرایی آنها است. اما خواندن رزومه بسیار طولانی مردی که روبهرویش نشستهایم تا از اقدامات 38 ساله خود در جهاد دانشگاهی برایمان بگوید کار سادهای نیست. مردی آرام، شوخطبع و مهربان اما بینهایت پرتلاش و خستگی ناپذیر.
برای مصاحبه که تماس گرفتیم گفتند کمی کسالت دارند اما رویمان را زمین نینداختند و برای بعد از ظهر وقت مصاحبه دادند. علی منتظری در حال حاضر رئیس پژوهشکده علوم بهداشتی جهاددانشگاهی است.
*از چه سالی وارد جهاد دانشگاهی شدید؟
حدود یک ماه بعد از تأسیس جهاد دانشگاهی. در جریان انقلاب فرهنگی جزو انجمن اسلامی دانشجویان بودم. بعد از انقلاب فرهنگی از طریق کمیته جذب نیرو که در آن زمان تشکیل شده بود به جهاد سازندگی کرمانشاه اعزام شده و از آنجا هم محل خدمت داوطلبانه من و تعدادی دیگر از دوستان هم دانشگاهی سومار تعیین شد. به این شهر رفتیم و در ادامه با توجه به آغاز جنگ به تهران بازگشتیم. این اتفاق همزمان بود با روزهای اولیه فعالیت جهاد دانشگاهی که به عنوان بازوی اجرایی ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل شده بود. در واقع همان کمیته جذب نیرو به نحوی به جهاد دانشگاهی تبدیل شده بود و من هم به عضویت آن در آمدم.
*آغاز فعالیتهای جهاد دانشگاهی همزمان با آغاز جهاد در جبههها بود، جهاد در جبههها چه فعالیتی داشت؟
بخشی از فعالیتها مربوط به فعالیتهای پژوهشی و تحقیقاتی بود و بخشی هم به فعالیتهای فرهنگی در دانشگاهها و بیرون دانشگاهها اختصاص داشت. تعدادی از جهادگران هم رزمنده بودند. در واقع فعالیتهای جهاد دانشگاهی در آن دوران ترکیبی از فعالیتهای علمی، تحقیقاتی، پژوهشی، خدماتی و فرهنگی و گاه به صورت رزم در جبهه ها بود. شما می توانید فهرست پروژه هایی را که جهاددانشگاهی در طول دفاع مقدس انجام داده از روابط عمومی یا معاونت پژوهشی جهاددانشگاهی دریافت کنید. به جا است در همین جا یاد شهدای گرانقدر جهاددانشگاهی را گرامی بداریم. بسیار خرسندم که 27 دی به عنوان روز شهدای جهاددانشگاهی تعیین شده است.
*38 سال فعالیت؛ شما هر جای جهاد دانشگاهی بروید رد پای تفکر و عمل خود را میبینید؟ این چه حسی به شما میدهد؟
وقتی میبینم مراکز و سازمانهای تأسیسی در خدمت جامعه علمی و دانشگاهی و مردم است و منشأ اثر است به لحاظ معنوی، رضایت خاطری برای من فراهم می شود. البته فراموش نکنید همه کارهای انجام شده محصول تلاش جمعی بوده و همه در آن مشارکت داشته اند و اگر فردی مثل من هم توانسته قدمی در این راه بردارد به خاطر شرایطی بود که امام، انقلاب و شهیدان برای جوانان فراهم کرده بودند.
*به این فکر کردهاید که اگر به عقب برگردید چه کارهایی هست که انجام میدهید و چه کارهایی است که از انجام آن پرهیز میکنید؟
در مجموع جهاد دانشگاهی همیشه یک نهاد معقول و معتدل بوده و تلاش کرده است که بر اساس تواناییها و امکاناتی که داشته بهترین راهها را بر گزیند و مفیدترین کارها را انجام دهد. زمانی که دانشگاهها تعطیل بود بخش عمدهای از مدیریت و حفظ دانشگاه بر عهده ما بود. بعد هم که دانشگاهها بازگشایی شد نیروهای فداکار و همکاران ما مشغول آماده سازی دانشگاهها شدند. بعد از استقرار مدیریتهای رسمی دانشگاهها هم ما به سایر فعالیتها روی آوردیم. فکر نمیکنم مسیری را اشتباه طی کرده باشیم؛ نه اینکه اشتباه نداشتهایم، اما مسیری را که انتخاب کردیم چون همراه با نوعی عقلانیت، اعتدال و باور انقلابی و ایمان بود، مسیر درستی بود. اصل این بود که در خدمت مردم، جامعه علمی و دانشگاهیان باشیم و فضایی را فراهم کنیم که استعدادها شکوفا شود و در جهت فرمایش امام (ره) که در خودباوری خلاصه میشد، حرکت کنیم.
*طی سالهای اخیر برخی از واحدهای جهاد دانشگاهی تعطیل شد و یا واحدها کوچکتر شدند، جهاد چگونه باید از این برهه حساس عبور کرده و نه تنها خود بلکه جامعه را ارتقا بخشد؟
یک اصل کلی می گوید بقاء هر پدیدهای به دلایل حدوث آن بستگی دارد. یعنی علت باقی بودن یک شی یا پدیده (علت مبقیه) به دلایل حادث شدن آن بستگی دارد. اگر جهاد دانشگاهی به علتهای تشکیل و تأسیس خود واقف باشد هیچگاه دچار مشکل نخواهدشد. البته نقش و زمان و مکان را نباید فراموش کرد ولی اصل همان است که گفته شد.
* و آن علتهای مهم چیست؟
ایمان راسخ و تفکر انقلابی برای پیمودن میانبرها، مقابله با دیوان سالاری، اتخاذ تصمیمات صحیح در زمانهای مقتضی، عمل به موقع و استفاده از فرصتها، خودباوری و ترویج آن، گسترش فرهنگ و زیست انقلابی.
معتقدم جهاد یک انتخاب است و کسانی که این راه را انتخاب میکنند باید به مشکلات و دشواریهای راه واقف باشند؛ البته نه اینکه به نیاز مادی افراد نباید توجه شود، خیر؛ معنای این حرف این است افرادی که در جهاد گرد هم آمدهاند فعالیت خود را مشروط به شرایط مادی نمی کنند. و این تفاوتی است که همیشه میتواند ما را نجات دهد. اگر خدای ناکرده اشتباهی در این مسیر داشته باشیم سقوط خواهیم کرد. توجه به همین نکته است که باعث عزت جهاد خواهد بود. من معتقد هستم اگر ما به دنبال مادیات برویم نه تنها مادیات نصیب ما نخواهد شد بلکه آبرو و عزت خود را هم از دست خواهیم داد. ولی اگر به دنبال جوهر و فلسفه وجودی خود که حرکت جهادی است رفتیم هم عزت و آبرو پیدا میکنیم هم مادیات به سمت و سوی ما خواهد آمد. و خلاصه اینکه ما راهی نداریم جز آنکه انقلابی باقی بمانیم تا بتوانیم از مشکلات عبور کنیم.
اگر ما این تفکر را در جهاد حفظ نکنیم و به افراد صادقانه نگوییم که ورود به جهاد نه از باب اجبار به داشتن یک شغل بلکه انتخاب یک راه و آرمان است، دچار مشکل خواهیم شد. وقتی کسی از روی اجبار و به صرف داشتن شغلی وارد جهاد دانشگاهی شود، دچار مشکل خواهد شد چرا که انتظار دارد مثل سایر سازمانها امکانات مادی و رفاهی برای او فراهم باشد و امنیت شغلی و ... داشته باشد. در حالی که کسی که جهاد دانشگاهی را انتخاب میکند عملاً میگوید من خود را برای پیمودن یک راه پر فراز و نشیب آماده کرده ام.
*اگر کسی محیط جهاد را نشناسد از حرفهای شما تعجب خواهد کرد اما خود ما که در جهاددانشگاهی کار میکنیم بارها و بارها افراد واقعاً جهادگر را دیده و با آنها کار کردهایم؛ اما قبول دارید تعداد آنها کم شده است؟
بله؛ تعداد آنها کم شده برای اینکه ریل گذاریها و علامتهایی که امثال ما میدهیم علامت های غلطی است و همین مسئله موجب میشود هر روز از آن جهاد ایده آل فاصله بگیریم.
*نباید جهاد مدیرپروری میکرد؟
این کشور مدیر کم ندارد، آنجه کیمیا است جهادگر است! البته کاری که جهاد باید انجام می داد کادرسازی بود و به نظر من جهاد به اندازه کافی این کار را انجام داده است و اکنون در سراسر کشور افرادی هستند که وقتی به سوابق آنها نگاه میکنیم میبینیم که در دوران دانشجویی در جهاد تجربیاتی را کسب کردهاند و امروز هم در حوزه مدیریت خود موفق هستند. به نظر من اگر ما بخواهیم به صورت کلاسیک مدیر تربیت کنیم مسیری انحرافی را طی خواهیم کرد. ما باید بگذاریم دانشجویان هنگامی که پرشور و با انگیزه و عدالتخواه هستند به این مجموعه بپیوندند تا در فضای جهاد تربیت شوند و رشد کنند. همین حضور و کسب اولین تجربه ها بعد ها می تواند پشتوانه خوبی برای تربیت مدیران جهادی باشد.
*بهترین اتفاقی که در این سالها رخ داد و شما را فوقالعاده خوشحال کرد چه بود؟
از بدو تأسیس یک نوع مظلومیت با جهاد دانشگاهی همراه بوده است و وقتی مسئولیت جهاد به من سپرده شد احساس کردم باید مقداری در جهت معرفی جهاد دانشگاهی و جایگاه آن تلاش بیشتری کنیم. لذا در آن ایام چند کار صورت گرفت که هر زمان به آنها فکر می کنم سرشار از انرژی میشوم. اولین اقدام دیدار با رهبر انقلاب بود که از سال 69 به بعد انجام نشده بود. در سال 76 با ایشان دیداری داشتیم که آثار پر برکتی برای جهاد دانشگاهی داشت. نگاه بلند ایشان به جهاد دانشگاهی و جایگاهی که برای این نهاد ترسیم نمودن فوق العاده دور از تصور بود. آن دیدار راهگشای فعالیت های عمیقی در جهاد شد که هنوز نیز از برکات آن بهره مندیم. دومین اقدام لغو مصوبه ای بود که محل فعالیت جهاد دانشگاهی را بیرون از دانشگاه تعیین کرده بود. مصوبهای در شورای عالی انقلاب فرهنگی گذرانده بودند که بر اساس آن محل فعالیت جهاددانشگاهی بیرون از دانشگاه تعیین شده بود. این مصوبه برای جهاد و اعضای آن که این همه در داخل دانشگاهها زحمت کشیده بودند بسیار آزار دهنده بود. خوشبختانه در یک فضای مناسب توانستم اعضای شورای انقلاب فرهنگی را قانع کنم که این مصوبه را لغو کنند.
نکته دیگری که همیشه موجب رضایت است این است که بر اساس مصوبه شورای فرهنگ عمومی کشور توانستیم سالروز تأسیس جهاد دانشگاهی را وارد تقویم رسمی کشور کنیم. تا آن روز اهمیت چندانی به سالروز تأسیس جهاد داده نمیشد. این ثبت در خود جهاد هم بازتاب گستردهای داشت و آنچه من را بیش از همه خوشحال میکرد این بود که این امر موجب خوشحالی اعضا شد و همه احساس کردند که در نهاد مؤثر و مفیدی کار میکنند و بالاخره در جایی دیده شدند.
بالاخره تأسیس مراکز جدید در جهاد که بعدها در کشور الگو شد و برخی از آنجا موجب شد بتوانیم در مرزهای علم و دانش حرکت کنیم و تأسیس برخی از مراکز فرهنگی که توانستند الگو باشند، همه موجب خوشحالی و رضایت من است.
*و چه اتفاقی شما را خیلی ناراحت کرد؟
از دست دادن دوستان خوبی که یا شهید شدند و یا به دیار باقی شتافتند همیشه موجب دلتنگی است.
فاصله گرفتن از جوهر جهاد دانشگاهی نیز بسیار آزاردهنده است. گاهی بعضی از اعضا مطرح میکنند چرا به جهاد مأموریت مشخصی نمی دهند در حالی که ما باید بدانیم جهاد خود برای خود مأموریت تعریف میکند. این تعریف مأموریت برای خود، معنای بینظمی ندارد و حرکت بر خلاف نهادهای قانونی و رسمی کشور نیست بلکه درک ضرورتها و بودن در خط مقدم جبهه است که نشئت گرفته از تفکر عمیقی است که بر اساس شناخت جامعه و نیازهای آن رخ میدهد. ما باید با توجه به ضرورتها مأموریتهای جدیدی را برای خود تعریف و بر اساس انعطافی که در درون جهاد وجود دارد سازمان لازم را برای آن مأموریت ایجاد کنیم و افراد خود را روز به روز و نو به نو تهیج کرده و حرکت دهیم. والا اگر خدایی نکرده مثل سایر دستگاهها به ماموریت های کلاسیک دل ببندیم چیزی عاید ما و کشور نخواهد شد. البته این به معنای ان نیست که اگر به ما ماموریتی سپرده شود از آن امتناع کنیم بلکه عرض من این است یک جهادگر معطل تعریف ماموریت نمی شود! ما معتقدیم که جهاد آنقدر قابلیت و انعطاف دارد که میتواند تشکیلات خود را هر روز به هر شکلی سامان دهد و به سمت رفع نیازهای علمی، خدماتی، فرهنگی، آموزشی و مهمتر از همه خدمت به دانشگاهها، دانشجویان و جامعه علمی کشور حرکت کند.
یکی از وظایف مهم ما این است که به دانشگاهیان کشور خدمت کنیم و ببینیم چه نیازهایی دارند. امروز ما باید ببینیم دانشجویان و اساتید ما چه نیازی دارند تا به آنها خدمت کنیم. ما جوانان و دانشجویان را فراموش و رها کردهایم و بعد از آنها انتظارات ناصواب داریم. آنقدر از این فضا فاصله گرفتهایم که نه آنها ما را میشناسند و نه ما آنها را و این مسائل است که انسان را متأثر و ناراحت میکند.
تأکید میکنم جوانانی که اکنون در جهاد مشغول هستند توجه کنند که ما نمیخواهیم یک نهاد بروکراتیک دیگری در کنار سازمانهای دیگر ایجاد کنیم. راه و روش و شیوه جهاد باید بازتاب دهنده یک نهاد تراز نوین انقلاب اسلامی باشد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال 69 در دیدار با اعضای شواری مرکزی جهاد دانشگاهی بیاناتی ایراد فرمودند که هنوز هم تازگی دارد ایشان فرمودند: «ما باید کاری بکنیم که در دانشگاه، وقتی دانشجو وارد شد، اینجا به عنوان مرحلهای باشد تا همچنانکه بر علم خود میافزاید، بر تفکر و بینش صحیح و خط درست و هدایت خودش هم بیفزاید. به نظر من، جهاد دانشگاهی میتواند در این کار، به نحو وافری سهیم باشد. البته انجمنهای اسلامی، اگرخوب عمل بکنند؛ دفاتر نمایندگی، اگر پخته و کامل عمل بکنند، میتوانند سهم زیادی داشته باشند. اما آن سهمی که جهاد دانشگاهی، با توجه به امکانات و برنامهریزیهای دقیق و نیز ثباتی که دارد، میتواند به عهده بگیرد، هیچیک از آنها آن سهم را نمیتوانند به عهده بگیرند. این کار را باید شما جزو برنامههایتان قرار بدهید؛ یعنی کار فرهنگی و هنریتان، در این جهت باشد؛ حتّی کار تحقیقیتان هم در این جهت باشد که جوانان دانشجو را در خط صحیح فکری و عملی هدایت بکند. بنابراین، من الان هم معتقدم که جهاد دانشگاهی را باید برای این منظور تقویت کرد. این منظور، منظور کاملاً عقلایی و متینی است».
خوب، اگر ما به دنبال مأموریت هستیم، می توانیم رهنمودهای رهبر انقلاب را به عنوان یک مأموریت مهم و استراتژیک دنبال کنیم، مأموریتی که خیلی چیزها را شامل میشود. هر گاه میبینم از این حرفها و مسائل فاصله گرفتهایم آزرده میشوم و فکر میکنم این همه تلاش و کوشش برای این بوده که مسیر و راه جدیدی ایجاد شود. معتقد هستم برای اعضای جهاد باید مادیات و رفاهیات به اندازه کافی و یک زندگی شرافتمندانه فراهم باشد و جهاد از نظر تجهیزات و امکانات باید به روز باشد اما هیچ کدام از اینها نباید اصل باشد. اگر آرمان و ایده نباشد اما ساختمان، ماشین، امکانات و دها چیز دیگر باشد رویان متولد نمیشود، سلول بنیادی تولید نمیشود. سلول بنیادی جهاد، تفکر جهادی است.
و در پایان: سه نکته را متذکر میشوم. اول یادآوری و هشدار رهبر انقلاب به جهادگران که فرمودند، مبادا از مبانی خود غفلت کنید. اگر چنین شد روزی فرا می رسد که اسم جهاددانشگاهی وجود خواهد داشت ولی رسم آن باقی نخواهد بود (نقل به مضمون). دوم اینکه به همه جهادگران پرتلاش در سراسر کشور درود می فرستم و برای آنها آرزوی توفیق می کنم. من به سهم خویش قدردان کوشش های خداپسندانه آنها هستم، چه آنها که مسئولیتی دارند و چه آنها که در بخش های مختلف جهاددانشگاهی علیرغم کمبودها و گاه کم لطفی ها سخت به کار خویش مشغولند. و سوم اینکه دوران آخر فعالیت من در جهاد دانشگاهی است. در طول این مدت اگر از زبان، قلم و دست من به کسی آسیبی رسیده طلب عفو می کنم. جهادگران و دوستان عزیز اگر احساس میکنند مستحق هستم، من را دعا کنند که عاقبت به خیر شوم انشاءالله.
مصاحبه که تمام میشود، میپرسند آلبوم من را دیدهای؟ میگویم نه. آلبومی پر از کارتهای مختلف. قدیمیترین کارت مربوط به سال 1352 است که کارت خبرنگاری افتخاری است. کارتهای مختلف عضویت در بخشهای مختلف جهاد بخش قابل توجهی از کارتهای این آلبوم است.
میگویم ای کاش جهاد موزه داشت. این کارتها سند هستند باید یک جا جمع شوند، میگوید بله باید مرکز اسناد و مدارک جهاد دانشگاهی تشکیل شود، خیلی گفتهام اما هنوز محقق نشده است.
زهرا ایرجی
انتهای پیام