به گزارش ایکنا از استان مرکزی، یکی از دغدغههای همیشگی انسان، عدم تسلط بر اموری چون مرگ، رخدادهای طبیعی و مانند آن است. از اینرو بخش بزرگی از اندیشه آدمی را به خود مشغول داشته تا راهکارهایی برای آن بیابد. همواره جلب منفعت و دفع مضرت، به عنوان مسئله انسان مطرح بوده است. بر این اساس با توجه به مرزهای شناختی خود، ابزارها و وسایلی را مییافته که بدان بتواند منافعی را جلب و ضررهایی را دفع کند.
یکی از ابزارهایی که آدمی برای مهار خشم طبیعت و رخدادهای طبیعی و نیز جلب مهر و محبت آن، مورد استفاده قرار میدهد، قربانی کردن است که در اشکال گوناگون ظهور و بروز کرده است و قربانی انسان از مهمترین آنها به شمار میآید. در آیات مربوط به حضرت اسماعیل(ع) به این نکته به گونهای اشاره و توجه داده شده است؛ زیرا وی معروفترین و مشهورترین قربانی تاریخ انسانی است که به فدیه قوچی عظیم از قربانی شدن رها گشته است. با این همه در همین خاندان و آیین، نام قربانیهای انسانی دیگر نیز مطرح میباشد که عبدالله بنعبدالمطلب پدر پیامبر گرامی(ص) و اباعبدالله الحسین(ع) نوه آن حضرت(ع) از نامآورترین آنان میباشند. از اینرو خاندان ابراهیم و اهل بیت(ع) به داشتن ذبیحالله معروف هستند.
مبارزه با قربانی کردن انسان
قرآن هنگامی که از نخستین قربانی انسانها برای خداوند یکتا و یگانه گزارش میکند، به این نکته توجه میدهد که این قربانی که برای تقرب به خداوند از سوی بشر اهدا میشود، غیرانسان بوده است. به این معنا که هابیل و قابیل قربانی را به پیشگاه خداوند هدیه میدهند که از یکی پذیرفته و از دیگری پذیرفته نمیشود: (وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ) «و داستان دو پسر آدم را به درستی بر ایشان بخوان، هنگامی که هر یک از آن دو، قربانیای پیش داشتند. پس، از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد.» (مائده آیه ۲۷)
در این آیه و آیات پس از آن هیچ سخنی از قربانی انسان به میان نیامده که به پیشگاه خداوندی اهدا شود. بنابراین اگر براساس گزارش خداوند در قرآن بپذیریم که این حکایت نخستین قربانی و تقربجویی بشر از طریق هدیه دادن بوده است، باید بپذیریم که اولین قربانیکنندگان، انسانی را قربانی نکرده بودند؛ زیرا آنان تنها انسانهای آن روزگار به غیر از پدر و مادرشان آدم و حوا بودهاند.
آیین قربانی کردن؛ یک رسم الهی و وحیانی
بنابراین میتوان گفت که آیین قربانی کردن، یک رسم الهی و وحیانی بوده است، که نخستین بار توسط فرزندان حضرت آدم(ع) انجام گرفته است. ما در طول تاریخ به عللی آیین قربانی کردن همانند بسیاری از آیینهای دیگر دچار تحریف و تغییر شد و به وسوسههای ابلیسی، قربانی کردن انسان نیز در آیین قربانی گنجانیده شد، چنان که به وسوسههای ابلیسی پرستش خدایگان دیگر و پروردگاران و ارباب انواع نیز افزوده شده و بتان جایگزین خدا گردیدند.
در گزارشهای قرآنی سخنی از قربانی کردن انسان برای خدا و یا هر معبود و پرستششونده دیگری جز در داستان قربانی اسماعیل(ع) نیامده است. در آیات سوره صافات از جمله آیه ۱۰۲ آمده است : (قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَىٰ فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ) «و وقتی با او به جایگاه «سعی» رسید، گفت: «ای پسرک من! من در خواب چنین می بینم که تو را سر می برم، پس ببین چه به نظرت می آید؟» گفت: «ای پدر من! آنچه را مأموری بکن. ان شاءالله مرا از شکیبایان خواهی یافت.»
حضرت اسماعیل(ع)؛ نخستین ذبیحالله
در این آیه و آیات پس از آن سخن از قربانی کردن حضرت ابراهیم(ع) فرزندش اسماعیل(ع) برای خداوند به میان آمده است. این اولین و آخرین گزارشی است که در قرآن از قربانی کردن انسان گفته شده است. به نظر میرسد که حضرت ابراهیم(ع) نیز در میان پیامبران اولین کسی باشد که به این کار اقدام کرده باشد و حضرت اسماعیل(ع) نیز نخستین ذبیحالله باشد؛ زیرا پیش از آن هیچ یک از پیامبران از سوی خداوند ماموریت نیافته بودند تا به عنوان یک آیین مذهبی توحیدی و الهی فرزند خویش را قربانی کنند.
اسماعیل(ع)؛ مطیع محض
به نظر میرسد که آیین قربانی کردن فرزند و یا انسان در این دوره و پیش از آن در میان دیگر اقوام رسم بوده است که با واکنش حضرت ابراهیم(ع) و یا حتی اسماعیل(ع) که خود قربانی میباشد مواجه نمیشود و حتی حضرت اسماعیل(ع( پذیرش کامل خود را از فرمان خداوندی ابراز میکند.
آن چه در این آیات و آیات دیگر قرآن به دست میآید، این معناست که خداوند با برنامهای کامل و عینی میکوشد تا قربانی کردن انسان را به طور ریشهای حل کند و تغییر دهد. از اینرو در ادامه گزارش قرآن آمده است که آن حضرت(ع) پس از بستن قربانی و کشیدن کارد بر گلوی فرزند، ماموریت مییابد که قوچی بزرگ را جایگزین سازد و آن را به عنوان فدا و جایگزین قرار دهد. این گونه است که حکم قربانی کردن انسان، به شکل نمادین نقد و تحلیل میشود و جایگزین مناسبی برای آن قرار داده میشود. (صافات آیات ۱۰۲ تا ۱۰۷)
جایگزینهای واقعی
از نظر خداوند، قربانی انسان به شکل آیینی امری نادرست و باطل است؛ زیرا هدف از قربانی به معنای تقربجویی به خداوند است و اصولا قربانی کردن انسانی دیگر، هرگز نمیتواند هدف آفرینش انسان را برآورده سازد؛ زیرا هدف و فلسفه آفرینش انسان، دستیابی انسان به مقام خلافت الهی از طریق تقربجویی و متاله شدن با انجام عبادتهای واقعی یعنی اطاعت از همه آموزههای وحیانی و عقلانی و مخالفت با هواهای نفسانی و وسوسههای ابلیسی است. این در حالی است که قربانی کردن انسانی دیگر، خود مانع از تقربجویی و رشد انسان قربانی شونده میشود که خود مخالف هدف آفرینش و فلسفه آن است.
خداوند تنها از متقین قربانی را میپذیرد
از سویی دیگر، قربانی کردن انسان دیگر، عامل هیچ رشد و بالندگی در انسان قربانی کننده نمیشود؛ زیرا هدف از قربانی تقرب به خداوند با بهرهگیری از تقواست. از اینرو در همه آیات مربوط یا مرتبط با قربانی، سخن از تقوا و پذیرش قربانی به علت آن میباشد؛ چنان که در آیه ۲۷ سوره مائده به صراحت آمده است: «خداوند تنها از متقین قربانی را میپذیرد.» در آیه ۳۷ سوره حج آمده است: (لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ)«گوشت و خون آنها- قربانیها- هرگز به خدا نمیرسد ولیکن پرهیزگاری شما به او میرسد. بدینگونه آنها- چهارپایان- را برای شما رام کرد تا خدای را به پاس آنکه شما را راه نمود به بزرگی یاد کنید و نیکوکاران را مژده ده.»
هدف از قربانی کردن، دستیابی به قرب الهی است
بنابراین هدف از قربانی کردن تنها دستیابی به قرب و تقرب الهی است. بر این اساس میبایست ابزارها و وسایل مناسب آن را جست. از این رو خداوند فرمان میدهد که: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ)«ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا بترسید و به او تقرب جویید و در راهش جهاد کنید، باشد که رستگار گردید» (مائده آیه ۳۵)
راههای تقربجویی
دو راه اساسی برای تقربجویی به خداوند وجود دارد که راه نخست از طریق تقوا و تزکیه به دست میآید. به این معنا که انسان میبایست خود را از همه پلشتیهای اعتقادی و عملی دور نگه دارد و در سپری از تقوا خود را محافظت نماید و سپس با تزکیه و خودسازی، هواهای نفس را مطیع عقل و وحی نماید و اجازه ندهد تا وسوسههای ابلیسی و خواستههای نفسانی وی را مطیع خود سازد. لذا آنچه مهم و اساسی در هر عمل تقربجویی است، تقوا و تزکیه است. بر این اساس درباره قربانیهای چارپایی که حاجیان به درگاه خداوند هدیه میکنند این معنا مورد توجه و تأکید قرار گرفته است که هرگز گوشت و خون آنها به خداوند نمیرسد و آنچه به خدا میرسد و موجب تقربجویی بشر میشود، همان تقوایی است که از این طریق به دست میآورند. (حج آیه ۳۷)
راه دیگری که میتوان با آن به تقرب خدا دست یافت، جهاد و جانفشانی است؛ زیرا انسانی که به جهاد میرود هر آن ممکن است شهید شود و جان و خونش در راه خداوند بر زمین ریزد. چنین شخصیتی در حقیقت خود را قربانی کرده است.
اگر انسان واقعاً میخواهد قربانی کند نخست باید هواهای نفس خویش را بکشد و با تزکیه و خودسازی پا بر هواها و خواستههای نفسانی گذارد. کسی که نمیتواند از خواستههای نفسانی بگذرد چگونه میتواند مدعی تقرب و متاله و خدایی شدن گردد؟
اگر کسی از خود گذشت و هواهای نفسانی را با تزکیه و تقوا و خودسازی در زیر اطاعت عقل و وحی درآورد، آنگاه میتواند در جهاد اصغری نیز جانفشانی کند و از جان بگذرد. بیگمان جانفشانی و شهادت راهی به سوی ذبیحالله شدن است.
امام حسین(ع)، ذبیحالله
امام حسین(ع) کسی است که جانش را در طبق اخلاص نهاد و خود را به قربانگاه و مسلخ عشق الهی برد. او به جای آن که دیگران را قربانی نماید، خود را قربانی کرد. البته در این راه فرزندان و کودکان و دوستان و یاران باوفای وی نیز قربانی شدند ولی آن حضرت(ع) به جای آن که در مسلخ منی بر آیین ابراهیمی گوسفندی را قربانی کند، خود را به کربلا رسانید و خود را قربانی راه خدا و آیین ابراهیمی توحید و ولایت کرد.
هر انسانی نسبت به فرزند خویش ولایت دارد، چنانکه بر جان خویش ولایت دارد. ولایت چون از محبت است همواره بر مدار هدایت و کمال میباشد. ولیالله واقعی کسی است که جانش را در راه فرزند و امت فدا کند و اینگونه محبت خویش را نشان دهد. او با آن که فرمانروا و حاکم فرزند و امت است، ولی به ولایت حبی و اطاعتی میکوشد تا ایشان را حفظ کند و به کمال رساند. لذا خود را فدای فرزند و امت میکند. اما آن کسی که فرزند و امت را فدای خود میکند تا خود تقرب جوید از ولایت بهرهای نبرده است؛ از اینرو فرمان جهاد به معنای فرمان قربانی کردن همه خواستهها و عشقها از جمله عشق به خود و جان است.
حضرت اسماعیل(ع) این گونه است که ذبیحالله میشود؛ زیرا جانش را در طبق اخلاص نهاد و تقدیم خداوند کرد و خداوند نیز فدیه او را به ذبح عظیم جایگزین ساخت. از اینرو وی را به صادقالوعد میستاید. صادقالوعد کسی است که به وعده خود وفا کند و آن را تصدیق نماید. آن حضرت(ع) نیز چون به پدر وعده میدهد که در برابر تیغ آرام گیرد اینگونه صادقالوعد شد.
از مؤمنان کسانی هستند که جان بر کف نهاده و به جهاد اکبر و اصغر میروند و بر وعده و پیمانی که با خدای خویش بستهاند وفادارند. از این دسته میتوان به امام حسین(ع) و یارانش اشاره کرد؛ زیرا آن حضرت(ع) هنگامی که خبر شهادت مسلمبنعقیل(ع) در کوفه را شنید، این آیه را خواند: «از مؤمنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند، بعضی بر سر پیمان خویش جان باختند و بعضی چشم به راهند و هیچ پیمان خود دگرگون نکرده اند.»
قربانی کردن تنها کشتن چارپایی در مسلخ منی نیست
آن حضرت(ع) خود را جزو منتظرانی میشمارد که در انتظار شهادت و جانفشانی هستند و خود را ذبیحالله و قربانی فرمانهای الهی میداند، چنانکه مسلم و دیگر شهیدان را کسانی میداند که در این راه خود را قربانی کرده و به رستگاری رسیدهاند. آن حضرت(ع) اینگونه میکوشد تا مسیر درست قربانی را نشان دهد و بیان دارد که قربانی کردن تنها کشتن چارپایی در مسلخ منی نیست بلکه میبایست انسان در مسلح عشق، هواهای نفسانی خویش را به قربانگاه برد و آنگاه به تیغ جهاد در راه خدا، شربت شهادت بنوشد و خود را قربانی آرمانهای الهی کند؛ زیرا آنچه موجب تقرب است و به خداوند میرسد همان اعتقادات و نیات پاک و رفتارهای صالح و نیکی است که در جهاد اکبر نفس و جهاد اصغر میدان رزم بروز و ظهور مییابد.
یادداشت از علی عقیلی
انتهای پیام