به گزارش ایکنا؛ مراسم سوگواری سیدالشهداء (ع)، امروز ۲۳ شهریورماه، مصادف با روز چهارم محرم الحرام با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین حسین انصاریان در حسینیه هدایت برگزار شد. این استاد اخلاق در این مراسم به بیان نکات مهمی پیرامون قرآن، اهل بیت (ع) و فضیلت اشک بر امام حسین (ع) و نسبت آن با مومن بودن افراد پرداخت که در ادامه مشروح این سخنان از نظر میگذرد.
کتاب خدا به همه خطاب میکند به تک تک مرد و زن که «یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ أَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُبِینًا»، نور روشنگر به سوی شما فرستادهام. از باب رحمت، از باب لطف، از باب محبت و به قول اهل دل از باب عشق خلق کرد و از باب محبت و عشق هم قرآن مجید را فرستاد که این نور هر چه ظلمت در برابر عقل و جان و قلب و باطن انسان قرار میگیرد، فراری بدهد.
محیط عقل را نورانی کند تا انسان نسبت به خودش و به نسبت به هستی، نسبت به مردم، نسبت به نعمتها، اندیشه صحیحی داشته باشد و غلط فکر نکند تا روح او نور باشد، تا قلب او روشنایی محض باشد، تا نور عقل و نور روح و نور جان و نور دل اعضاء و جوارح را تحت تاثیر قرار بدهد. همه حرکات انسان نور باشد.
این کار قرآن است. در کنار قرآن انسانهایی را قرار داد، معصوم به تمام معنا، معصوم فکری، روحی، عقلی، قلبی، عملی، آنها هم یکپارچه نور هستند، جدای از قرآن کریم نیستند. نور عینی قرآن هستند، قرآن نور علمی است و اینان نور عینی هستند با اسم دیگر. شما بگو قرآن یا بگو پیامبر (ص)، قرآن یا بگو صدیقه کبری (س)، قرآن یا امیرالمومنین (ع)، قرآن یا حضرت مجتبی (ع)، قرآن یا امام حسین (ع) و دیگر ائمه طاهرین (ع). یا از آنها تعبیر کنید به قرآن ناطق.
از این قرآن نازل شده تعبیر کنید به قرآن علمی و از آنها تعبیر کنید به قرآن عینی، آنها قرآن فعلی حق هستند، کتاب قرآن علمی حق است، این قرآن نازل شده را با قلم علم نوشت، این چهارده قرآن را با قلم فعل نوشت، این کلام رسول خدا است در لحظات آخر عمرش که بین قرآن و بین اینان ابدا جدایی وجود ندارد.
با این دو قرآن علمی و عینی با این دو قرآن علمی و فعلی شما روی گمراهی را نخواهید دید. منهای این دو قرآن شما در تاریکی محض خواهید بود، خروج شما نیز از تاریکی محال است، «أَوَمَنْ کَانَ مَیْتًا»، آیا کسی که میت است یعنی هیچ ندارد فقط قابلیت دفن و دور انداختن دارد، لطف من و رحمت من و کرم من اقتضا میکند که زندهاش کنم، «فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ»، برای او نوری قرار بدهم که با آن نور در بین مردم عالم زندگی کند. از تمام تاریکیها به سلامت عبور کند و خودش را با کمک این نور به مغفرت و رضوان و کرامت و بهشت و سعادت برساند.
«کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ»، این مانند کسی است که در انواع تاریکها قرار دارد و «لَیْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا» نمیتواند از آن در بیاید، چون این نور است که از تاریکیهای در میآید، این بزرگواران، چون عقلشان نور است، روحشان نور است، قلبشان نور است، هویتشان نور است، ظاهر و باطنشان نور است، با دلیل میگویم. دلیل ما نیز کلام معصوم است که خلقکم الله انوارا شما را خداوند عالم نور آفرید، یا در زیارت امام حسین است که «اشهد انک کنت نورا فی الاصلاب الشامخه» از زمان آدم تا وقتی که در صلب امام علی قرار گرفتید طلب به طلب نور بودید «و الارحام المطهره»، در رحمهای پاک نور بودید. در دورانهای جاهلیت هم «لم تنجسک الجاهلیه بانجاسها»، آلودگیهای روزگار جاهایت به تو نرسید. «و لم تلبسک من مدلهمات ثیابها»، لباس تاریکی به تو پوشانده نشد تا به دنیا آمدی.
چون همه شما نور آفریده شدید، آفرینش شما قبل از آفرینش آسمانها و زمین بود، زمانی که آدم آفریده شد بودید، اما به صورت نور و به آدم هم ارائه شدید به صورت نور، به خاطر این که همه هویت شما نور است کلامکم نور، مانند قرآن، «وَ أَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُبِینًا»، چنان که کل قرآن نور است کل سخن شما هم نور است. کلامکم نور. یعنی حسین جان هر سخنی که گفتی برای عالمیان نور است.
از پرداخت نورت به جهانیان هیچ بخلی نداشتی، عاشق بودی که نور وجودت را هزینه کنی برای همه، برای عقل همه، برای قلب همه، برای وجود همه، اهل طرد نبودی، اهل رد کردن نبودی، اهل سرزنش نبودی، کارت دست گیری بود، کارت نجات بود، کارت بیدار کردن بود، مانند پدرانت، امام علی، پیامبر، و مانند فرزندانت.
نه نمیگفتی، در محبت و عشق ورزی نمونه بودی، لحظات آخری که روی اسب نشسته بودی دیدی که یک شجاعی از دشمن خیز برداشت برای حمله کردن به تو، به قصد کشتن تو، آماده دفاع شدی، در دفاع از خودت پای این دشمن قطع شد، دشمن از اسب به زمین افتاد تو هم دنبالش از اسب پیاده شدی، کس دیگر بود سر او را میبرید و پرتش میکرد، در دنیا همین رسم است، پیاده شدی، بالای سرش آمدی، با یک دنیا محبت گفتی، ببرمت در خیمههای خودم بگویم پایت را ببندند؟
شما مرد و زن با چنین نورهایی سر و کار دارید، اینها نگاهشان به دشمن این است نگاهشان به شما چیست، «دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمنان نظر داری»، گفت:ای فرزند رسول خدا من را به خیمهها نبر، برو قوم و خویشان من را صدا کن آنها من را میبرند فرمود: صدایشان میکنم، نور است دنبال کار دشمن میرود بچههایش از تشنگی دارند دست و پا میزنند، اما دنبال کار دشمن میرود، نور است و دنبال روشن کردن است.
ما باید آیینه باشیم و این نور را در خود منعکس کنیم، این قابلیت را خدا داده که این نور را در خود منعکس کنیم که وقتی روز قیامت وارد شویم نور حسینی که به روح و اعمال ما که تابیده در قیامت آشکار شود و میشود، دلیلش در قرآن است، سوره مبارکه حدید، به پیامبر (ص) میگوید «یَوْمَ تَرَی الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ»،ای حبیب من قیامت همه مردان مومن را میبینی همه زنان مومن را هم میبینی این مدرک روشنی است.
«یَوْمَ تَرَی الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ یَسْعی نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ»، شما بگو من مومن هستم، خانمها بگویند ما مومن هستیم؟ گفتم امام علی دلیل قطعی به شما داده که شما مردان و زنان مومن هستید آن هم در کتاب معتبری مانند کامل الزیارات که هر وقت در خانه و مسجد و ... چشم امام علی که چشم الهی بوده، عین الله، اذن الله، ید الله اینها برای امام علی بوده، هر وقت چشم علی که چشم خدا به چهره امام حسین میافتاد، بچههای دیگر هم داشت این را فقط به این یک فرزند میگفت کهای کسی که سبب گریه هر مومنی هستی، «یا عبره کل مومن».
پیرمرد محاسن سفید که با دستمال ابروهایش را بسته بود که به چشمش نریزد خدا حافظی قطعی کرد در جنگ تن به تن امام حسین بغلش کرد و پیرمرد گریه کرد و رفت، یک تعدادی را هم کشت، پیاده برگشت، تشنه، گرم، امام کنار خیمه بود، خسته، آمد روبروی امام، گفت: حسین جان برای دو کار آمدم، یکی جدت فرموده، چون او را دیده بودم که زیارت حسین من ثواب هزار حج و عمره دارد تا من را نکشتهاند تو را دوباره زیارت کنم، این نور است نور و یکی هم این که تا کشته نشدم برایت گریه کنم.
حالا یقین کردید مومن هستید؟ گریه، زهرا (س) نبود که حسین (ع) را شهید کردند، اما در روایات دارد که قیامت پروردگار به زهرا (س) میگوید هر حاجتی داری از من بخواه، هر چه میخواهی، زهرا (س) میگوید من که کربلا نبودم بگو یک خیمه برایم بزنند و برای حسینم گریه کنم و میخواهم جزء گریه کنان باشم. عجب مقامی خدا به گریه کنان داده است.
خوب است ما ندیدیم، قیامت هم نمیگذارند ببینیم، اما پرده خیمه را کنار میزنند زهرا (س) میبیند حسین (ع) را وارد خیمه میکنند سر بریدهاش روی دستش است، شما را میگوید، «یَوْمَ تَرَی الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ یَسْعی نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ»، پیامبر میبینی نور مردان و زنان مومن را پیشاپیش آنها در حرکت است، این نور حرکت میکند «بُشْراکُمُ الْیَوْمَ»، به آنها میگویند بشارت باد به شما «جَنَّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ»، این کامیابی بزرگی است، این نور شما نور حسین است، نور قرآن است، نور گریه شما است، این نور شیعه بودن و ایمان است.
«کلامکم نور و امرکم رشد و فعلکم خیر و وصیتکم التقوی و عادتکم الاحسان»، شما این انوار مقدسه عادتان نیکوکاری است و «سجیعتکم الکرم»، اخلاق شما کرم است، سی شب ماه رمضان که خیلیها بودند یکی از دعاهای من این بوده است و برای همه هم دعا کردهام، با التماس میگفتم خدایا مرگ ما را در حال گریه بر امام حسین (ع) قرار بده.
انتهای پیام