به گزارش ایکنا؛ نشست چهارم از سلسلهنشستهای گفتوگوی سوگواران با عنوان «هویت روایی؛ من و روایتهای عاشورایی» با سخنرانی امیر مازیار، پژوهشگر حوزه فلسفه و فریدالدین فرید عصر، قائم مقام مدرسه اسلامی هنر، روز گذشته 16 مهرماه در باشگاه اندیشه برگزار شد.
مازیار در ابتدای این نشست بیان کرد: موضوع اصلی بحث ماهیت روایی عاشورا است. البته آن طور که در آیینهای عاشورا تجسم پیدا کرده است، به نظر بنده باید بین عاشورا به مثابه واقعهای که در تاریخ رخ داده و به مثابه یک واقعه دینی تفکیک قائل شویم. در تاریخ اتفاقاتی افتاده و با روشهای مرتبط از آنها بحث میکنیم، اما گاهی اوقات برخی از پدیدههای تاریخی از دل تاریخ جدا میشوند و ماهیت دیگری پیدا میکنند و در این بحث ماهیت دینی و آیین پیدا میکنند.
وی در ادامه افزود: متأسفانه در دینشناسی و آیینشناسی کم کار کردهایم و در شناخت دینی عاشورا نیز فعالیت کمی داشتهایم. لذا هر زمان که در مورد عاشورا صحبت میکنیم، گویی مایلیم تاریخ عاشورا را گزارش کنیم و ببینیم که در ابتدا چه اتفاقی افتاده که با گاهی اوقاتدغدغههای سیاسی نیز گره میخورد.
مازیار بیان کرد: عاشورا عقیده دینی و آیینی است و سرشت امر آیینی و دینی متفاوت از سرشت امر تاریخی است. بنده بر بعد روایی پدیده عاشورا تأکید میکنم که در آیینهای عاشورایی بازتاب دارد. در آیینهای عاشورایی بازتابهای مختلفی از آن امر تاریخی داریم، مانند روضه، مقتل و سینهزنی و مراسم متنوعی که در این ایام اتفاق میافتد.
این پژوهشگر فلسفه تصریح کرد: یکی از ابعاد مسئله آیینی نیز آن است که روایت عاشورا را شکل میدهد. این روایت به صورت مکتوب در مقاتل است و به صورت وسیعتر آن چیزی است که در روضه مطرح میشود که هر سال یکبار این روایت را میشنویم.
مازیار بیان کرد: بحث این است که ببینیم فرق مقتل با تاریخ چیست؟ مقتل تاریخ نیست و مجلس روضه که در آن وقایع عاشورا را بیان میکنند و از ویژگی امام صحبت میشود، مجلس بازخوانی تاریخ نیست، چون تاریخ دغدغه مورخان است و اگر دغدغه انسانهای معمولی است، برای این است که ببینند چه اتفاقی افتاده است.
وی در ادامه افزود: در واقع فرد مؤمن و علاقهمند به آیین عاشورایی در مجلس عزای آیینی حضور نمییابد که بفهمد در گذشته چه اتفاقی افتاده است، بلکه همه میدانند که چه اتفاقی افتاده و کسی پای روایت مداح نمینشیند تا ببیند که بر امام حسین(ع) چه گذشته است، بلکه همه این را میدانند. قرنهاست که واقعه عاشورا را بازخوانی میکنیم که برای هیچ واقعهای این طور نیست.
این پژوهشگر فلسفه گفت: کاری که در مجالس میکنیم، روایت عاشوراست؛ عاشورایی را که به پدیده دینی تبدیل شده روایت میکنیم. روایت عاشورا با تاریخ عاشورا متفاوت است. تاریخ عاشورا در عرض تاریخ اتفاق افتاده، اما عاشورای آیینی در عالم خیال و در عرض ملکوت اتفاق میافتد. پس عاشورای تاریخی در عرض تاریخ است و عاشورای آیینی در سرزمین خیال رخ داده است.
مازیار بیان کرد: تفاوت این دو را نیز باید مشخص کنیم. انسان مؤمن به عاشورا نگاه میکند تا رستگار شود و دغدغه او در مورد تاریخ برای فهم تاریخ نیست و دنبال فلاح هستیم و دانستن یک امر تاریخی ذاتاً فلاح نمیآورد. تاریخی را میخوانیم که رستگار شویم. اصلاً چیزی به تاریخ نجات تعلق دارد. تاریخ رستگاری را داریم و اصحاب هر دین برای خود تاریخ نجات فراهم میکند و سیره اولیای آن دین در تاریخ نجات اتفاق میافتد. تاریخ نجات یعنی چیزی که از قواعد معمول تاریخی تبعیت نمیکند.
وی در ادامه افزود: وقتی چیزی در عالم خیال اتفاق میافتد، یعنی اینکه عاشورای واقعی قرنها قبل بود و مورخ به گذشته نگاه میکند، اما انسان که در جستوجوی رستگاری است، اینجا و اکنون در جهان معاصر میخواهد این حادثه را ببیند، چون به رستگاری اینجایی او ربط دارد. پس باید این حادثه اینجا و اکنون برقرار شود. به این معنا که حیاتش طوری باشد که بتوانم عمیقاً درگیر آن بشوم.
مازیار بیان کرد: واقعهای که در گذشته اتفاق افتاده، انسجام یک واقعه قابل زیستن را ندارد، اما میخواهیم در آیین زیست و سلوک دینی داشته باشیم و به تصوری نیاز داریم که برای ما زیستپذیر باشد. برای اینکه این تصویر زیستپذیر باشد، باید شخصیتهایی از دل تاریخ درآیند و به قلمرو خیال بروند و در آنجا شخصیت پیدا کنند و گفتوگوها و روابط انسانی آنها بازسازی شود.
وی در ادامه افزود: داستانی که فکر میکنیم خیالی است، یکی از جدیترین قلمروهایی است که در آن خودمان را بازمییابیم و به حقیقت دست پیدا میکنیم. من در یک ظرف خیالی روایت جایی است که من را در دل خودش قرار میدهد و درگیر شخصیتها میکند و یک بار دیگر با امام حسین(ع) و اصحاب ایشان زندگی میکنم.
این پژوهشگر حوزه فلسفه گفت: و این تجربه خیالی و گزینش شده بسیار مهم است و به این خاطر خیالی است که هیچ تاریخی صدق آن را تضمین نمیکند. وقتی در مجلس روضه شرکت میکنید، هر سال ممکن است ابعادی از عاشورا را بشنوید که با چیزهایی که قبلاً شنیدهاید متفاوت باشد. حتی این کلامی را میشنوید که میگویند این کلام را امام معصوم گفته است که خیلی کار بزرگی است که بگوییم معصوم این نقل و قولها و... را داشته است.
وی در ادامه افزود: ولی مقتلنگار به خودش اجازه داده که هر چه میخواهد در این زمینه در زبان معصوم بگذارد و شخصیتهایی خلق میشوند که در تاریخ نیستند. میگویند دختربچهای بوده و وقتی حمله شده و چادرها را سوزاندهاند، آن بچه کوچک گم شده است. این داستان ما را جذب میکند، اما اینکه برای چه ما را جذب میکند نمیدانیم.
مازیار بیان کرد: امام را برای خودمان روایت میکنیم و در خیال خودسازی آن پیش میآید و قلمرویی را ساختهایم که بتوانیم بازیگر آن باشیم. در آن حرکت و گفتوگو کنیم و... عرصه عرصه رشادت و ایمان و ایثار و حماسه است. اینکه چرا برخی از حوادث بزرگ میشوند و در دل آیین جای میگیرند، به خاطر آن حادثه تاریخی است.
وی در ادامه افزود: حادثهای که زبان را بر این میدارد که وارد قلمرو خیالپردازی و استعاره شود. «ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه.» این کلام استعاره است. چرا استعاره درست میکنیم؟ چون ظرف واقع توان توصیف آنچه را میخواهیم بگوییم ندارد. ما آن پدیده را خیالی میکنیم. در مقتل ظرف خیالی روایتی است که به من اجازه میدهد که هر سال این واقعه اتفاق بیفتد.
مازیار در انتهای سخنان خود بیان کرد: تمام مراسم عاشورایی مراسمی است که میخواهند با خیال در آن وارد شوید. فهم خیال با افزودن بر خیال اتفاق میافتد و شما مشارکت خیالی میکنید تا در آن عرصه شما نیز بازیگر باشید که حاصلی دارد و این حاصل آیین است. لذا آیین هم از بیاهمیتی واقعه تاریخی فراتر میرود و هم خودش را به انتزاع ایدهها تقلیل نمیدهد. در آیین بازیگر تجربهکننده حادثهای هستیم که گمان میرود نجات در آن اتفاق افتاده است.
خاطره جمعی؛ تبدیل آگاهی سرد به شناخت گرم
در ادامه این مراسم نوبت به سخنرانی فریدالدین فریدعصر، قائم مقام مدرسه اسلامی هنر، رسید وی بیان کرد: ریکور بحثی را در حوزه تاریخ دارد که مبدأ شکلگیری را از بحث خاطره شروع میکند و میگوید اولین چیزی که در ذهن از برخورد با یک واقعه شکل میگیرد یک خاطره است. هر چه این حادثه بزرگتر باشد خاطرههای فردی بیشتری نیز از آن شکل میگیرد.
وی در ادامه افزود: وقتی عمق اتفاق تبدیل میشود به فاجعه، هرگز نمیتواند به چند گزارش تاریخی محدود شود. این سادهانگارانه است که گمان کنیم عاشورایی در 1400 سال قبل اتفاق افتاده و این محدود به چند گزاره تاریخی میشود. یک راوی در سپاه عمر سعد یا یک راوی در سپاه امام حسین(ع) روایتهایی را کردهاند و مخصوصاً که گستره جغرافیایی آن نیز بسیار وسیع است.
فریدعصر بیان کرد: خاطرههای فردی که متراکم میشوند، ریکور از خاطره جمعی استفاده میکند. ریکور میگوید خاطره فردی است و معطوف به ذهن من است، اما چطور خاطره جمعی به وجود میآید؟ ریکور مثال میزند که از تولد خودم خاطره دارم با اینکه نباید چیزی به خاطر داشته باشم، اما به این دلیل که اطرافیان برایم تعریف کردهاند، گویا خاطره تولد من خاطره من است. بهمن 57 انقلاب شد و تمام مردم از این اتفاق خاطره جمعی میسازند.
وی افزود: افراد در روند شکلگیری خاطرات جمعی نقش میپذیرند و نقش بازی میکنند، گویا در آنجا نقشی داشتهایم. این نقش قبول کردن ما را به سمت روایت سوق میدهد. در واقع اطلاع تاریخی ما یا یک گزارش تاریخی از قبیل شناخت سرد است و هیچ حرکتی ایجاد نمیکند، شبیه این است که شما میخوانید که دیروز در کشوری آدمی را که شما نمیشناسید کشتهاند و ممکن است بعد از چند دقیقه آن را فراموش کنید. اما وقتی یک چیز تبدیل به خاطره جمعی شد، از شناخت و آگاهی سرد تبدیل به شناختی گرم میشود.
قائم مقام مدرسه اسلامی هنر بیان کرد: در شناخت گرم حرکت وجود دارد و وقتی شناخت گرم پیش آمد شما نمیتوانید از آن جدا شوید و یکی از افرادی میشود که گویی آن اتفاق برای او افتاده است. جامعهای که از عاشورا خاطره جمعی پیدا کرده گویا در عاشورا زندگی کرده است. این روایت نیست، اما جمله معروفی است که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا گویا همه ما در عاشورا زیستهایم. این بازیگری افراد در طول تاریخ به عنوان کسانی که نقش پذیرفتهاند، سعی میکنند خود را به جای نقشآفرینان کربلا بگذارند و ببینند کدام طرف میدان هستند.
وی تصریح کرد: گاهی سعی میکنند ببینند که در مواجهه با جملهای که امام گفته چگونه است. آیا این زمینه که مثلاً حر بن یزید انتخابی داشت، ما هم شبیه او انتخاب میکنیم یا خیر و این باعث میشود شناخت گرم اتفاق بیفتد و از قضا این پشتوانه دینی دارد و از طرف خود اهل بیت(ع) ایجاد شناخت گرم مهم بوده و از آواز استفاده میشده است. در روایتی است که شاعری خدمت امام صادق(ع) میرسد و حضرت از او درخواست میکند که شعر بخواند و او نیز به صورت دکلمه میخواند، اما حضرت میگوید آن طور که بین مردم میخوانی بخوان، یعنی مهم این است که شعر با آواز باشد. این استحباب اتفاقی نیست که مؤمنان وقتی میخواهند نماز بخوانند، خوب است که بر مهر کربلا سجده کنند، اینکه شما هر روز بر خاک کربلا سجده کنید تکرار عجیبی است.
فریدعصر گفت: سؤالی را طرح میکنم که برای خودم سؤال است. وقتی روایت شکل میگیرد و جامعه خاطرهای را برای خود شکل میدهد، آیا در روند شکلگیری این روایت، این جامعه انتخاب آگاهانه میکند یا مطلقاً ناآگاهانه است؟ تمدنها از یکدیگر چیزهایی را اخذ میکنند. برخی معتقدند که این انتخابها آگاهانه است و برخی هم برعکس این را میگویند. به نظر میرسد چون در این خاطره جمعی با افرادی روبهروایم و این افراد هویتی را شکل دادهاند، پس این انتخاب انتخابی آگاهانه است. این انتخاب آگاهانه منجر میشود که در یک جامعه روایتهایی پذیرفته شود و در جامعه دیگر، روایات دیگری پذیرفته شود. با توجه به شیوه زندگی و باورهای آن جوامع، تبعاً روایاتی را قبول میکنند و برخی از روایات را کنار میگذارند.
وی در انتهای سخنان خود بیان کرد: مسئله عجیب این است که گاهی ممکن است کلان روایتی مورد پذیرش همه قرار گیرد و به نظر میرسد در مورد عاشورا این اتفاق در حال محقق شدن است. روایتی است که در حوادث و مقدمات ظهور میگویند که در آخرالزمان در همه عالم برای یک نفر عزاداری میکنند که بسیار مسئله عجیبی است.
انتهای پیام