تصوف، خردستیز و ولنگار در نقل و جعل حدیث است
کد خبر: 3754981
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۳۹۷ - ۱۸:۲۳
در میزگرد همایش تصوف عنوان شد:

تصوف، خردستیز و ولنگار در نقل و جعل حدیث است

گروه حوزه‌های علمیه ــ همایش تصوف که 19 مهرماه برگزار شد، دارای چند میزگرد بود و از جمله در یکی از این میزگردها موضوعاتی مانند خردستیزی تصوف و ولنگاری آنان در نقل و جعل حدیث تشریح شد.

تصوف، خردستیز و ولنگار در علم حدیث استبه گزارش ایکنا؛ حسین یوسفیان، محقق و پژوهشگر در سخنانی با موضوع«مبانی شریعت‌گریزی صوفیه» با اشاره به سخنی از علامه جعفری در نقد مولوی گفت: مولوی در شعری گفته که وقتی انسان به حقیقت رسید از شریعت بی‌نیاز است و وی به این مطلب اشکال کرده و گفته حقیقت انتها ندارد که کسی بخواهد به آن برسد.

وی افزود: از دیگر مبانی این گروه این است که دستگاه ولایت مستقل از نبوت پیامبران است و گفته‌اند که بدعت اولیاء به مثابه سنت انبیاء است.

یوسفیان بیان کرد: همچنین از دید ایشان هدف توجیه‌کننده وسیله است؛ از این رو برخی اعمال مانند حرمت رقص که برخی از فقهای صوفیه هم آن را پذیرفته‌اند در برخی موارد عرفانی حلال می‌دانند.

وی بیان کرد: یکی از مبانی آنان سکر و خروج از دائره تکلیف است یعنی چنان در دریای بیخودی غرق می‌شوند که مسلوب العقل شده و تکلیف از آنان ساقط است.

همچنین محمدباقر ملکیان در سخنانی با موضوع«ولنگاری عرفا و متصوفه در حوزه علوم حدیث» گفت: عرفا و متصوفه در نقل و جعل احادیث ولنگار بوده‌اند و این باعث شده تا بسیاری از متصوفه اگر جاعل هم نباشند متهم به این مسئله هستند که نمونه آن روایت لیلة‌الرغائب است و جاعل این حدیث، متهم به تصوف است.

وی افزود: حلقه‌های صوفیه فلسطین از متهمان اصلی جعل حدیث هستند و خود اهل سنت گفته‌اند که اگر روای از این گروه در حدیث بود دست از حدیث بکشید.

ملکیان بیان کرد: اعتباری که این گروه برای مخاطرات قلبی  و بی اعتباری برای سلسله سند قائل هستند از دیگر ویژگی آنان است و این تعبیر را برای اعتبارات قلبی به کار می‌برند که «حدثنی ربی بقلبی».

این محقق عنوان کرد: خواب‌هایی که از پیامبر و اولیاء دیده‌اند(البته طبق مدعای خود) آن را به صورت روایت و حدیث نقل می‌کنند؛ نقل شده که برخی از این افراد می گویند که ما در خواب دیدیم که پیامبر با ما سخن گفت و الهام کرد همچنین منقولاتی را که از خضر ارائه می دهند اگر کنار بگذاریم مطلب چندانی در مورد ایشان نیست.

وی ادامه داد: این مبانی باعث شده تا متصوفه شیعه و سنی  در نقل حدیث ولنگار باشند و تجویز جعل حدیث کنند. حتی برخی آثار مانند احیاء العلوم، احادیث جعلی دارد که مورد نقد برخی قرار گرفته است.

ملکیان تصریح کرد: کتاب‌سازی مانند مصباح الشریعه و تعبیر خواب و ... از دیگر کارهای این گروه است که مملو از معارف صوفیانه است.

در ادامه امداد توران، عضو هیئت علمی دانشگاه مذاهب هم در سخنانی با موضوع سخن بی واسطه خدا با صوفیان گفت: طبق ادعای وی، صوفی در سخن بی واسطه با خدا طی مراحلی می‌کند که بی پرده با خدا سخن می‌گوید که کتاب الاسراء ابن عربی نمونه هایی از این نوع معراج را ذکر کرده است.

 وی ادامه داد: نوشیدن شیر به جای خمر، رسیدن به قاب قوسین، درجاتی از وحی و ... از جمله معراج نامه‌های آنان است که در تفکرات و مطالب کسانی مانند بایزید قابل مشاهده است.

وی با بیان اینکه براساس بافته‌های آنان، بایزید سفری به سوی خدا آغاز و از عرش گذر کرده و انبیاء به او سلام می‌دهند تا به محضر خدا می‌رسد تصریح کرد: نکته اساسی در این سیر قابل مشاهده است که همان خودبرتر انگاری است یعنی ملائکه در مواجهه با بایزید سلام می‌دهند و می‌فهمند که او باید بالاتر برود یعنی در همه جا ثابت می‌شود که وی از همه حتی پیامبر برتر و بالاتر است.

وی تاکید کرد: اگر متن مخاطبه وی را بخوانیم گاهی این احساس هم به انسان دست می‌دهد که وی هم تزار خدا و حتی بالاتر است.

وی افزود: این همانی خالق و مخلوق از جمله مبانی است که سبب چنین تصورات و نظرات از سوی این صوفیان شده است.

در ادامه مهدی نصیری در سخنانی با عنوان تحقیر عقل و خردستیزی در تصوف بیان کرد: در قرآن و روایات از عقل و خرد و خردورزی تمجید شده است؛ عقل قوه مدرکه آدمی است که از عالی‌ترین تا دانی‌ترین معارف را نه خودبنیاد درک می‌کند؛ زیرا انبیاء و اولیاء گنجینه‌های عقول را از دفینه‌ها بیرون می‌آورند.

وی افزود: پائین‌ترین مرتبه داشتن عقل بی نیازی انسان از ولی و بالاترین مرتبه معرفت الله است که با ارشاد انبیاء و اولیاء محقق می‌شود؛ حب به خدا و اولیاء در عقل موجود است اما صوفیه ثنویت میان عقل و عشق برقرار و عقل را تخطئه می‌کند در حالی که اگر عشق اشد حب لله باشد این فضیلت در عقل موجود است و می‌واند چنین محبت ورزی داشته باشد ولی اگر مراد عشق مجازی است از بحث خارج است.

وی تاکید کرد: حتی ثنویت عقل و قلب هم در کنار ثنویت عشق و عقل در روایات و قرآن دیده نمی شود. همچنین عشق در روایات کاربرد معنایی مثبت ندارد و بلکه کاربرد منفی دارد.

این محقق بیان کرد: در تصوف گاهی در ستایش از جنون مستی، عقل تحقیر می‌شود که در آثار مولوی این مسئله دیده می‌شود ولی در معارف وحیانی، جنون سبب خروج از تکلیف و ورود به سفاهت است و خمر به دلیله ازاله عقل و هوش، ام‌الخبائث خوانده شده است.

انتهای پیام 

captcha