سیدمجتبی مجاهدیان، سردبیر نشریه کشوری معارف نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه و شاگرد علامه سیدعلی کمالیدزفولی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، درباره این شخصیت فرزانه، گفت: مقدمه تفسیر آیتالله کمالیدزفولی با نام «گزیده علوم قرآنی یا مقدمه تفسیر» در یک سال گذشته توسط دفتر نشر معارف، چاپ و منتشر شده که مقدمهای بر دوره کامل تفسیر 44 دفتری آن مرحوم بر قرآن کریم است. تفسیر آیتالله کمالی دزفولی از قرآن، تفسیری تربیتی است که از اولین تا آخرین سوره مصحف شریف را در برمیگیرد و شامل بخشهای «آیات»، «ترجمه» دقیق و تحتالفظی، «واژگان» یا مفردات، «روایات»، «تفسیر» و «تدبرات» است که تقدیم بخش روایات بر بخش تفسیر(بر خلاف رویه معمول مفسران) و نیز اهتمام بر قرار دادن بخشی مستقل به نام «تدبرات» در پایان تفسیر هر فراز از آیات، از اختصاصات و ابتکارات این تفسیر و نشانگر دیدگاه خاص مفسر آن است که شایسته تأمل ارباب تحقیق است.
وی بیان کرد: در زمان حیات آیتالله کمالی دزفولی، در خدمت ایشان کار مقابله و نیز ویرایش اولیه این تفسیر انجام شد. پس از رحلت علامه، کار چاپ و نشر این اثر و دیگر آثار مخطوط ایشان بر اساس وصیت آن مرحوم به بنده سپرده شد. الحمدلله کارهای مربوط به تحقیق، مصدریابی، ویراستاری و آمادهسازی بهمنظور چاپ و نشر این دوره تفسیری در دست انجام است که این پروژه سنگین علمی و پژوهشی البته مجالی چند ساله میطلبد. چنانکه دوستداران آن فقید و علاقهمندان معارف اسلامی مستحضر هستند، پس از ارتحال علامه تاکنون چند اثر از آثار خطی ایشان منتشر شد؛ از جمله کتابهای «هزار سخن در شناخت اسلام»، احیاء، تحقیق و تصحیحِ «ذکر المجرّب فی صحفٍ مطهّره»، «گزیده علوم قرآنی یا مقدمه تفسیر» و نیز درج مجموعه آثار علوم قرآنی علامه کمالی شامل قانون تفسیر، تاریخ تفسیر، قرآن ثقل اکبر، شناخت قرآن در لوح فشرده «مشکاةالانوار» از محصولات مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور موجود است.
این محقق، چاپ مقدمه تفسیر علامه کمالی دزفولی را نویدبخش چاپ کامل دوره تفسیری ایشان دانست و گفت: در مقدمهای که بر مقدمه این تفسیر نوشتهام، در 50 صفحه زیستنامه قرآنپژوهی و جایگاه علمی آن فرزانه مورد بررسی قرار گرفته است.
علامه کمالیدزفولی در گمنامی محض، روزگار کهنسالی خود را بهسر برد
نویسنده مقاله «سیری در آثار قرآنپژوهی استاد فقید سیدعلی کمالیدزفولی» گفت: آیتالله کمالی دزفولی اگر چه میان بزرگان قرآنپژوه کشور از شأن و جایگاه ارزشمندی برخوردار بود و برخی او را «پدر جریان نوین قرآنپژوهی معاصر ایران» معرفی میکردند، اما متأسفانه در شهر و استان خود در گمنامی محض، روزگار کهنسالی خود را بهسر برد؛ چنانکه حتی همسایگان مدرسه علمیه سید اسماعیل دزفول که علامه دو دهه آخر حیات خود را در کنج کتابخانه نمور و کوچک آن زندگی میکرد، اصلاً اطلاعی از فرزانگی و سرنوشت آن پیرمرد نداشتند!
مجاهدیان با اشاره به آثار برجای مانده از علامه کمالی دزفولی در حوزه «علومالقرآن» عنوان کرد: علومالقرآن مجموعه علوم ضروری است که یک مفسر برای ورود به ساحت تفسیر قرآن کریم، به آن نیاز دارد. متأسفانه در جامعه شیعی در قرون و اعصار گذشته، به این بخش و علوم کمتوجهی شده بود. اما در جامعه اهل سنت توجه بیشتری به این مهم میشد و کتاب «الإتقان» سیوطی و «البرهان» زرکشی که در قرون 9 و 8 در جامعه اهل سنت نوشته شده بودند، هنوز بهعنوان مهمترین منابع علوم قرآنی جهان اسلام بهشمار میآیند.
سردبیر نشریه معارف ادامه داد: قرآنپژوهان شیعه پس از قرنها، بالاخره در چند دهه گذشته به این نتیجه رسیدند که لازم است قبل از پرداختن به تفسیر قرآن، بهطور جدی و مستقل، مقدمات ورود به آن را که در «علوم قرآن» مورد بحث قرار میگیرد، فراهم آورند. بیگمان آیتالله کمالی دزفولی از پیشگامان این امر بوده است که در آن زمان به این نتیجه رسید کتاب بسیار غنی «قانون تفسیر» را به فارسی بنویسد. همزمان با ایشان مرجع عظیمالشأن آیتالله سید ابوالقاسم خویی صاحب «البیان فی تفسیرالقرآن» نیز در نجف به این نتیجه رسیده بود که تفسیری را آغاز کند و پیش از تفسیر آیات، علوم مقدماتی مورد نیاز برای فهم تفسیر قرآن را بهصورت مفصل بیان کند. اما متأسفانه به دلایلی و گویا به دلیل «خوف از تضحیه» دست از کار کشید! البته شاگرد دوراندیش آن مرحوم، آیتالله محمدهادی معرفت این مباحث را بهصورت مفصلتر پی گرفت و کتاب جامع «التمهید فی علومالقرآن» را که ثمره پیوند مکتب قرآنی نجف و قم بود، در 6 جلد نگاشت.
این محقق افزود: هر یک از این سه دانشمند شیعی در یک فاصله زمانی نزدیک به هم به این نتیجه رسیده بودند که شیعه باید کارهای جامع، عمیق، مستقل (یعنی مستقل و فراتر از چند صفحه مقدمه یک دوره تفسیری) و آبرومندتری در زمینه علوم قرآنی انجام دهد که آیتالله کمالی دزفولی همچون دیگر همعصرانش این وظیفه را انجام داد و کتاب کثیرالجدوایِ «قانون تفسیر» را بهعنوان مانیفیست قرآنپژوهی ایران و به زبان فارسی منتشر کرد. پس از آن که این اثر مورد توجه قرار گرفت کتاب دوم از مجموعه قرآنپژوهی خود را با عنوان «تاریخ تفسیر» به نگارش درآورد و پس از آن جلد سوم این دوره را به «ثَقَل اکبر» اختصاص داد.
نویسنده مقاله «قانون تفسیر، الإتقان امروز» با بیان اینکه علامه کمالی دزفولی این مجموعه علوم قرآن را در سه جلد مفصل ارائه داد، خاطرنشان کرد: اگر بدون ترس از آوازه و سیطره نام برخی از بزرگان علوم قرآنی در طی قرنها، تنها به عصاره علمی و نظری، نحوه ورود و خروج مباحث، ابتکارات و حتی حریت و آزادمنشی نویسنده در استفاده از منابع فریقین نگاه شود، شاید بتوان ادعای استاد بهاءالدین خرمشاهی را تا حدود زیادی تأیید کرد که «قانون تفسیر آیتالله کمالی دزفولی، ناسخِ الإتقان سیوطی ـ مهمترین منبع قرآنپژوهی اهل سنت ـ است. اما متأسفانه این کتاب میان نسل قرآنی امروز ما کمتر شناخته شده است.
مؤلف کتاب «گفتمان موعود» عنوان کرد: بهطور کلی آیتالله کمالی دزفولی علاوه بر علوم قرآنی و تفسیر و عمومیسازی فرهنگ قرآنی که دغدغه و اولویت اول کارهای ایشان بود، عالمی ذوفنون و ذوالابعاد بود. از جمله اینکه علاوه بر تحقیق در عرصه قرآن و تفسیر، یک فقیه، اصولی و ادیب برجسته(عربی و فارسی) و صاحبنظر بود که طبع بسیار لطیف و موزونی نیز داشت. مجموعهای از اشعار ایشان شامل غزلیات ناب و خواندنی، قصاید، قطعات، مستزاد، مثنوی، رباعی، بحرطویل و... از ایشان بر جای مانده است. سیطره و تسلط او بر مثنوی به جرأت از خیلی مدعیان مثنویپژوه، بیشتر بود. بنده در حدود دو سال با اشراف ایشان بخشهایی از ابیات تفسیری مثنوی را در خدمتشان استخراج میکردیم و جالب آنکه استاد قریب به اتفاقِ ابیات تفسیری مولوی را در مثنوی، «قانونی» میدانست. «حافظ پژوهی» از دیگر حوزههای علاقهمندی آن فرزانه بود؛ از یاد نمیبرم که این بیت مولوی را بارها بر بستر کهنسالی با خود زمزمه میکرد و هربار بیشتر گریه میکرد به طوری که اشک پهنای صورتش را میگرفت: پشه کی داند که این باغ از کی است/ در بهاران زاد و مرگش در دی است.
غصه نسل امروز را میخورم که از آسمان بیخبر است!
مجاهدیان ادامه داد: آیتالله کمالیدزفولی در کشاورزی علمی و نیز عملی به گواهی اسناد و باغات به جای مانده از ایشان، یکی از بهترین باغداران و کشاورزان بود، در ریاضیات، هیئت و نجوم نیز استاد بود. روزی مرحوم آیتالله آقا شیخ مصطفی عاملی به بنده گفت که من زمانی از شاگردان آیتالله کمالی بودم. عرض کردم: در چه درسی؟ فرمود: هیئت و نجوم. وقتی این موضوع را به آیتالله کمالی بازگو کردم، خندید و فرمود: درست است، من دورههایی به طلاب هیئت تدریس میکردم. حتی برایشان اسطرلاب درست میکردم، علامه در سالهای آخر حیات دنیویاش بارها به من میگفت: به آسمان نگاه کن! چه میبینی؟ بدون اینکه خود بتواند با چشمهای کمسویش به آسمان نگاه کند، آنگاه آسمان و جایگاه هر یک از ستارگان را برایم تشریح میکرد، گویی آسمان را مثل کف دستش میشناخت. همواره میگفت: غصه نسل امروز را میخورم که از آسمان بیخبر است! همچنین میفرمود: برای از بین بردن وساوس شیطانی، چه خوب است که در فصل پاییز در صحرای سبیلی [پیرامون شهر دزفول] یک شب تا صبح رو به بالا به آسمان نگاه کنی تا آنوقت تفسیر «رُجُومًا لِلشَّیَاطِین» در آیه «وَلَقَدْ زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّیَاطِین»، (ملک/5) را درک کنی.
علامه کمالی به تمام معنا یک «حکیم» و «پیر فرزانه» بود
سردبیر نشریه معارف گفت: علامه کمالی انسان عجیبی بود. از علمای ذوفنون و ذوالابعادی بود که متأسفانه نسلشان در حال انقراض است. این گونه علما را ما در غرب نمیبینیم. در غرب، دکتر، فیلسوف، مهندس، فوقدکترا هست اما «حکیم» و «پیر فرزانه» نیست که هم از آسمان خبر داشته باشد و هم از زمین؛ هم در کتاب سیر کند و هم از درون سینهها خبر داشته باشد. غرب از این جنس انسانها ندارد و این نسل تنها در شرق و بهویژه در شرق اسلامی ـ ایرانی میزیستهاند. علامه کمالی اهل حکمت و معرفت بود و به تمام معنا یک «حکیم» و «پیر فرزانه» بود.
ناشر آثار علامه کمالیدزفولی در خصوص جایگاه علامه میان مردم اظهار کرد: ایشان علاوه بر اینکه محقق و قرآنپژوه بود، نسبت به جامعه اطراف خود بیتفاوت نبود و حتی در زمانی به اقتضای نیاز، یک فعال سیاسی هم بود. در دهه 20 شمسی که ایشان در تهران بودند، علمای دزفول به ایشان پیام دادند که ما نام شما را برای شرکت در رقابت انتخابات مجلس شورای ملی نوشتیم. ایشان در آن انتخابات در سالهای حدود 1325 پیروز میشوند اما متأسفانه عنصری غیربومی که اصلاً مردم شهر او را نمیشناختند، از طرف دربار بهعنوان نماینده دزفول به مجلس فرستاده شد که اعتراضاتی علیه این موضوع در شهر بالا گرفت. در آن زمان مصباحالدوله والی خوزستان، وقتی دید وضعیت خطرناک میشود، به دیدن آیتالله کمالی به دزفول آمد و بیپرده به وی گفت: درست است که شما پیروز شدید و نماینده دزفول شدید، اما دربار کس دیگری را انتخاب کرده است؛ یک طوری قضیه را ختم به خیر کنید!
مجاهدیان ادامه داد: این باعث تأسف است که از تمام زندگی و زمانه و یک عمر خدمات علمی و عملی این فرزانه، تنها و تنها این گوشه ناچیز از حیات سیاسی و اجتماعی او در ذهن و زبان برخی از همولایتیهایش مانده باشد! بعضاً دیدهام وقتی که نامی از علامه کمالی میآید، برخی از همشهریهایش تنها شناخت خود را از ایشان با آب و تاب تعریف میکنند که: آقای کمالی سخنران بسیار پرشوری بود و یا سوارکار قهاری بود!! این بسیار باعث اعجاب و البته تأسف است که چنین عالمی که اگر در استان دیگری میزیست، مجسمهاش را در میدان شهر نصب میکردند و از نام و عنوان او برای شهر و دیارشان استفاده میکردند، تا این حد در موطن خود غریب و ناشناخته است.
دستیابی به جامعه متعالی مستلزم بزرگداشتن نام و آثار بزرگان است
وی با بیان اینکه تا نام و آثار این بزرگان را در جامعه بزرگ نداریم، به جامعه متعالی انسانی و الهی نخواهیم رسید، تصریح کرد: تا زمانی که بزرگان علمی و معرفتی ما در گوشه و پستوهای انزوا بهسر ببرند و گاه بیهنران قدر ببینند و در صدر بنشینند، جامعه پیشرفت دلخواه را نخواهد کرد و با توجه به تأکیدات مقام معظم رهبری در خصوص «تمدن بزرگ اسلامی»، اگر بخواهیم این تمدن را رقم بزنیم باید به اصحاب اصلی رقمزننده این تمدن، متمسک شویم.
خاطرنشان میشود، سید على کمالى دزفولى از قرآنشناسان معاصر خوزستانی است که ششم آذر 1290 در دزفول متولد شد و در اسفند 1383 وفات یافت. آثار پربار و غنی برجای مانده از این علامه بزرگوار در عرصههای قرآنپژوهی و دیگر علوم اسلامی و ادبی نشانگر جایگاه والای علمی و معنوی او است.