به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، آئین رونمایی از رمان «آه با شین» جدیدترین اثر محمدکاظم مزینانی عصر امروز دوشنبه، اول اردیبهشت با حضور علیرضا قزوه، رئیس مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری؛ محمد حمزهزاده، مدیر انتشارات سوره؛ محمدرضا بایرامی، نویسنده؛ ناصر کشاورز، نویسنده و جمعی از اهالی فرهنگ و ادب در سالن مهر حوزه هنری برگزار شد.
بایرامی در این مراسم با اشاره به دو مرتبه برگزار نشدن مراسم رونمایی از این رمان، اظهار کرد: این موضوع باعث شد تا بعد از مطالعه این اثر، دچار پرشهای ذهنی بشوم و بخشهایی از آن به خوبی در خاطرم نمانده باشد. البته من، مزینانی را از سالیان خیلی دور میشناسم. از زمانی که فقط شاعر کودکان بود، من از مشتریان پر و پا قرص او بودم.
وی با باین اینکه مزینانی در قالب یک شاعر، نویسنده یا بازنویس متون کهن، در هر نقش، سنگ تمام گذاشته است، اظهار کرد: وی هیچگاه باری به هر جهت گام برنداشته است و هیچگاه این عرصه را مبتذل نکرده است.
نویسنده «سنگِ سلام» در بخش دیگری از سخنان خود گفت: تلقی من این است که دوستانی مثل مزینانی، وضعیتی شبیه به «داستایفسکی» زمان نگارش رمان «قمارباز» را دارند که در فرصت کم، با فشار زیاد مجبور به نگارش اثر هستند در حالی که میخواهند، اثر آنها در عین حال امضاء آنها نیز باشد. متأسفانه در زمانهای هستیم که برای خیلی چیزهای جزئی، هیاهوی عجیبی برپا میشود.
بایرامی ادامه داد: در آن شرایط همه ما به نوعی در این هیاهو گم میشویم و خیلی وقتها ترجیح میدهیم، کاری نکنیم. چرا باید شب و روز کار کنیم و در نهایت به شمارگانی دو هزار و پانصد نسخهای برسیم و اینکه بسیاری اثر شما را نخواهند خواند و دید.
وی با بیان اینکه در مطالعه این رمان دو سه نکته بیشتر توجهم را جلب کرد، گفت: در این رمان، زندگی افراد، شخصیتها و همه چیز، خیلی پر و پیمون است که باعث میشود شما لحظهای فکر نکنید وی کارش را «سَمبل» کرده است یا از «سر و ته» کار زده است.
این نویسنده رمان نوجوان در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه البته فکر میکنم بسیاری از مزیتها به خواست نویسنده هم نبوده است و اگر داستان خوب باشد، دست خود نویسنده را هم میگیرد، اظهار کرد: معمولاً شاعران، نویسندههای خوبی نیستند حتی شاخصترین شعرای ما، به ویژه در نثر هم نویسندگان ضعیفی هستند. این موضوع جای تعجب دارد، شاعری که تنها دارای وی، واژه است، نمیتواند نثر صحیح بنویسد. اما این اتفاق برای مزینانی روی نداده و وی شاعری به غایت نویسنده است.
بایرامی همچنین به غنای ادبی رمان «آه با شین» اشاره کرد و گفت: مزینانی در این اثر نزدیک به شصت مورد را با خلق کلمات و حتی جملههایی به گنجینه ادب فارسی افزوده است و میتوان رمان وی را به عنوان یک فرهنگ لغات مورد استفاده قرار داد. همچنین توصیفهای وی بسیار دلنشین و بکر است.
این نویسنده در ادامه به کلیشهای شدن بسیاری از آثار در حوزه داستان انقلاب اسلامی اشاره کرد و عنوان کرد: در داستان انقلاب معمولاً دچار کلیشه و تکرار میشویم اما مزینانی به هیچوجه دچار این آفت نشده است. در داستان انقلاب طوری به نظر میرسد که انگار شخصیتها هیچ گذشتهای نداشتهاند در حالی که شاهدیم در رمان «آه با شین» بار اصلی داستان را همین گذشته بر دوش میکشد بدون اینکه حالت تکرار و کلیشه بودن در مخاطب ایجاد شود.
روی یک فوتبالیست، میلیاردی سرمایهگذاری میکنند، اما برای یک رمان نویس!
همچنین در این مراسم کشاورز به ایراد سخن پرداخت و با اشاره به سابقه طولانی آشنایی خود با مزینانی، اظهار کرد: ما از نوجوانی در یک کوچه زندگی میکردیم و در یک خیابان بستنی میخوردیم. شعر کودک را هم شروع کردیم. او از ابتدا هم شاعر و نویسنده بود. اما نوشتن رمان مثل شعر نیست، باید برای آن برنامهریزی کرد. نوشتن با این همه مشغله برای مزینانی یک هنر محسوب میشود.
کشاورز ادامه داد: نوینسدگان بزرگ را مزینانی به من معرفی کرد، زندگی وی با رمان بود اما شعر میگفت و چاپ میکرد و البته ذکر این نکته ضروری است که هنوز کسی نتوانسته شعرهای ابتدایی وی را تقلید کند. خواندن رمان مزینانی مثل رفتن به یک گالری آثار هنری است، مدام و پشت سر هم تابلوهایی میبینی که هیچیک تکراری نیست.
این نویسنده و شاعر کودک و نوجوان افزود: در اثر مزینانی همه چیز حساب شده و کانل است، مثل یک بنای کامل که حتی یک آجر آن اضافی نیست و در عین حال نمیتوان یک آجر از آن کاست. وی در شعر هم به همین حسابگری اعتقاد داشت. مزینانی به خوبی مهندسی ادبیات میکند و کلماتی که در ادبیات ما گم شدهاند را دوباره به یاد ما میآورد.
کشاورز با بیان اینکه مزینانی در رمانش همه چیز را به اندازه استفاده میکند، گفت: مزینانی در رمان مثل فوتبالیستی است که مدام گل میزند در هر صفحه و در سطر سطر اثر گل میزند. یک فوتبالیست هم در فوتبال گل میزند اما روی یکی میلیاردی سرمایهگذاری میکنند و روی دیگری چهطور و البته گل مزینانی کجا و دیگری کجا.
وی در پایان عنوان کرد: البته مزینانی و ارزشش به این رمان و اشعارش نیست، وی با ارزشتر از این حرفها است. ارزش انسان به حرفهایی است که نگفته است و مزینانی پر است از حرفهایی که نگفته.