به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، یکی از موضوعاتی که در چند ماه گذشته و شاید بتوان گفت از آغاز روی کار آمدن دولت یازدهم همواره بر سر زبانها بوده، موضوع تغییرات در نرخ سود بانکی است. هرچند که چند ماه قبل شورای پول و اعتبار نرخ سود حداکثر 22 درصد را تصویب کرد اما اخیرا این موضوع دوباره مطرح شده که با توجه به کاهش نرخ تورم در ماههای اخیر باید نرخ سود بانکی هم کاهش پیدا کند. برای بررسی رابطه نرخ سود و تورم و همچنین نگاه اقتصاد و بانکداری اسلامی به این موضوع با حجتالاسلام والمسلمین غلامعلی معصومینیا، عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم اقتصادی گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میآید:
ایکنا: ابتدا میخواهم بپرسم دیدگاه شما درباره اینکه عدهای معتقدند با توجه به کاهش نرخ تورم باید نرخ سود هم کاهش پیدا کند چیست؟ همچنین این مسئله چه جایگاهی در اقتصاد و بانکداری اسلامی دارد؟ به طور واضحتر منظورم این است که آیا نحوه تعیین نرخ سود در بانکداری اسلامی و متعارف دارای قواعد جداگانهای است؟
ما باید بتوانیم ملاکهایی که در اقتصاد اسلامی داریم را مرتبا بررسی کرده و بعد متناسب با این ملاکها صحبت کنیم. یکی از ملاکهایی که در این رابطه وجود دارد مسئله عدالت است، به این معنی که اقتصاد باید به گونهای تنظیم شود که حق همه، از جمله تولیدکننده، مصرفکننده، سپردهگذار و تسهیلاتگیرنده ادا شود و نباید به هیچکدام از این افراد اجحاف شود و همه باید به حق خود برسند. امیر المومنین علی در نامه به مالک مینویسد: «لاتجحف بالفریقین من البایع و المبتاع» یعنی قیمتها در بازار باید به گونهای تنظیم شود که به دو گروه یعنی فروشنده و خریدار اجحاف نشود. منظور ایشان این است که باید قیمتها به گونهای تعیین شود که حق همه داده شود. ملاک دومی که باید در این رابطه در نظر بگیریم مسئله تولید است. سفارش اکید اسلام این است که مردم تا آنجا که ممکن است نان فعالیت واقعی خودشان را بخورند و سرمایهها در جهت سرمایهگذاریهای واقعی و ایجاد رشد در اقتصاد به کار برود و آیات و روایات زیادی هم در این زمینه وجود دارد که اسلام توصیه میکند سرمایهها ساکت نباشد و صرف تولید شوند. اسلام حتی اگر انسان نیاز هم نداشته باشد تاکید دارد سرمایه راکد نماند و در مسیر مولد بکار گرفته شود و این سرزنشهایی که از دلالی و واسطهگریهای بیجا در اقتصاد شده، حاکی از این است که اسلام نمیخواهد انسان به معاملاتی دست بزند که سود واقعی برای اقتصاد ندارد بلکه مطلوب اسلام این است که انسان به فعالیتی اقدام کند که ارزش افزودهای را برای اقتصاد به دنبال داشته باشد.
ایکنا: حال همین دو ملاک عدالت و تولید که بیان کردید را چگونه میتوانیم در مورد نرخ سود بانکی بکار بگیریم؟
اگر این دوملاک را بخواهیم در مورد نرخ سود بانکی پیاده کنیم معنایش این است که نرخ سود سپردهها و تسهیلات باید به گونهای تعیین شود که از طرفی حق سپردهگذاران داده شود و از طرفی دیگر به تولیدکنندگان اجحاف نشود و آثار منفی هم در اقتصاد نداشته باشد. اگر در اقتصاد نظارت درستی توسط دولت صورت نگیرد و بانکها به جای اینکه فعالیتهایشان مولد باشد به سمت دلالبازی بروند معنایش این است که موجودی بانکها به سمت فعالیتهای غیرمولد میرود و بانکها برای اینکه بتوانند درصد بالای سود را پرداخت کنند اقدام به فعالیتهای غیرمولد کرده و این عمل باعث افزایش تورم میشود و این امر خلاف ملاکهای اسلامی است. الان وضعیتی که ما داریم همین است و متاسفانه در برههای، قبل از اینکه تثبیتی در اقتصاد صورت گیرد، بانکها به رقابت افتادند که سپردههای مردم را جذب کرده و سود را افزایش دادند و چون ساختار اقتصادی ما، نه تولیدی بلکه تجاری است بنابراین بانکها به کارهای واسطهگری گرایش پیدا کردند تا پاسخگوی سپردهگذاران باشند و این به تورم دامن زده و پیامدهای مخربی دارد و قطعا این عمل در تعارض صریح با آموزههای دین مبین اسلام است.
ایکنا: مقصود از پرسشهای پیشین من، بیشتر این بود که آیا در تعالیم اسلامی و مخصوصا در بانکداری اسلامی برای تعیین نرخ سود متناسب با تورم فرمول خاصی وجود دارد؟ یعنی اینکه آیا در اقتصاد اسلامی هم، همانند اقتصاد متعارف این دیدگاه که متناسب با کاهش تورم باید نرخ سود بانکی هم کاهش پیدا کند، وجود دارد؟
ما وقتیکه ملاکها را برای تعیین نرخ سود بانکی در نظر میگیریم باید کارشناسی شود و چند کار به صورت همزمان انجام شود. یکی اینکه باید در اقتصاد خود به گونهای رفتار کنیم که فعالیتها سودآور باشد نه اینکه تولیدکننده، هزار و یک ریسک را متحمل شود که بتواند دست به تولید بزند و بانکها هم چون راهها را خوب بلدند آن ریسکها را متحمل نشده و سودشان هم بالاتر باشد. دوم اینکه نظارت قوی بسیار مهم است. الان اتفاقی که در اقتصاد ما افتاده، این است که هنگامیکه بانکها ملی شدند این امر یک مزیت مهم داشت و آن اینکه اگر سودی هم حاصل میشد به جیب دولت میرفت ولی در سالهای اخیر این بانکهای خصوصی که پدید آمدند با توجه به فقدان نظارت قوی و تجاری بودن اقتصاد، خود اینها به جان اقتصاد افتادند و این با اقتصاد اسلامی در تضاد است. اگر دقت کنید بانکهای خصوصی چون دور زدن قانون را خوب بلدند، مثلا در همین بحث نرنخ سود، آنها به راحتی قانون را دور میزنند و در قراردادها به گونهای دیگر عمل میکنند و این امر هم منطبق با معیارهای اقتصاد اسلامی نیست. اسلام برای حل این مشکل معتقد به نظارت قوی است. اگر تورم بالا رود، سود بالایی هم که به سپردهگذاران پرداخت میشود هم سود واقعی نیست، چراکه سود واقعی در اقتصاد عبارتست از سود اسمی منهای نرخ تورم و اگر الان بانکی 25 درصد سود پرداخت کند تورم 30 درصد باشد، این به این معنی است که پنج درصد از ارزش پول شما کاسته میشود و این پیامد تجاری بودن اقتصاد و عدم نظارت دقیق است اما اگر دولت نظارت قدرتمندی بر فعالیت بانکها داشته باشد، نتیجه این است که بانکها به سمت فعالیت تولیدی رفته و در این صورت تورم کاسته شده و در نهایت سود حقیقی مردم بالا میرود. بنابراین اگر بخواهیم ملاک اسلامی را بررسی کنیم اسلام درصدی معینی را مشخص نکرده است و در مورد سود کالا هم همینگونه است. اسلام فقط گفته است عدالت و انصاف باید رعایت شود اما اسلام در مورد درصد سود صحبتی نکرده است.
ایکنا: اگر اسلام درباره نرخ سود قائل به نرخ ثابتی نیست پس اینکه اکنون شورای پول و اعتبار در ایران به صورت دستوری نرخی را تعیین میکند با روح بانکداری اسلامی در تضاد نیست؟
نه. این امر با بانکداری اسلامی تضادی ندارد چون کارشناسانی که با اصول اسلامی آشنایی دارند با توجه به شاخصهایی که در اقتصاد خودمان وجود دارد و شاخصهای جهانی و با توجه به ساختاراقتصاد، مسائل و شرایط را بررسی کرده و همه جوانب مسئله را در نظر میگیرند و نرخی را متناسب با وضعیت اقتصاد تعیین میکنند که هم حق سپردهگذار، هم تولیدکننده و هم بانکها رعایت شود.
ایکنا: پس شما معتقدید این تعیین دستوری، چون براساس مقتضیات است با بانکداری اسلامی تضادی نداشته و جنبههای شرعی آن را در نظر میگیرند، درحالیکه در اقتصاد اسلامی نباید سود علیالحساب وجود داشته باشد؟
در معیارهای اسلامی ممکن است کسی فعالیت تولیدی انجام دهد که پنجاه درصد یا پنج درصد سود داشته باشد. البته این را هم باید بگویم که تعیین دستوری نرخ سود بانکی ممکن است با بانکداری اسلامی تضاد داشته باشد یا نداشته باشد اما در شرایط فعلی تضادی ندارد چون اگر شورای پول و اعتبار این کار را انجام ندهد، بانکها برای تعیین نرخ سود بالاتر به رقابت میافتند، اقتصاد ما هم که در رکود تورمی به سر میبرد و در اینصورت بانکها به تورم و رکود دامن میزنند. بنابراین شورای پول و اعتبار ناچار است درصد تعیین کند چون انجام ندادن اینکار در شرایط فعلی باعث دوری از عدالت خواهد شد. مثلا یکی از آسیبهایی که ممکن است به وجود آید مخصوصا در مورد بازار بورس است. بازار بورس ما که خودش اما و اگر دارد، در مدتی به صورت غیرواقعی رشد کرد اما وقتی بانکها وارد مسیر سود بالای بانکی شدند، شاخصهای بورس پائین آمده و یک آسیب جدی به بازار بورس وارد شد. ملاک اسلامی را که در نظر میگیریم اگر شورای پول و اعتبار مانع این کار نمیشد، این رقابت باعث عمیقتر شدن رکود و تورم میشد. بنابراین اسلام نرخ سود تعیین نمیکند. در اسلام ممکن است نرخ سود بالا خوب بوده و سود پائین بد باشد ولی با توجه به این مسائل اگر مقامات پولی و بانکی این اقدامات را انجام نمیدادند، رقابت بانکها عواقب مخربی را به دنبال میداشت و این با روح اقتصاد اسلامی سازگار نیست. بنابراین، کار صحیحی بود مگر اینکه شرایط اقتصاد به گونهای شود که منابع بانکها به مسیر تولیدی رفته و تولیدکنندگان هم درصد سود بالایی داشته باشند. در آنصورت میتوانیم آزاد بگذاریم که بانکها با هم رقابت کنند و اینجاست که تعیین دستوری نرخ سود میتواند با معیارهای اسلامی سازگار نباشد. بنابراین اگر همه این عوامل را به عنوان پازل در نظر نگیریم ممکن است مورد سوء استفاده واقع شود.
ایکنا: شما فرمودید بالا یا پائین بودن نرخ سود، مسائل خاص خود را دارد. حال در شرایط فعلی چه دلیلی دارد که عدهای دوباره میگویند باید نرخ سود بانکی کاهش پیدا کند؟ آیا این موضوع به تورم ربطی دارد؟
دلیلش این است معتقدند اگر نرخ سود، پائین باشد جلوی تعمیق تورم گرفته میشود چون الان فعالیتهای بانکی ما به سمت فعالیتهای غیرمولد است اگر نرخ سود، پائینتر بیاید بانکها دیگر هوس نمیکنند سراغ دلال بازی بروند و سعی میکنند این درصد سود را از طریق تولید به دست بیاورند ولی اگر نرخ سود خیلی بالا برود تولیدکنندگان به دنبال دریافت تسهیلات نخواهند رفت. در این صورت رشد اقتصادی زیاد شده و تورم هم پائین میآید و این استدلال طرفداران کاهش نرخ سود بانکی است. البته باید دانست که دل ما نباید برای بانکها بسوزد چون آنها با تواناییای که در خلق پول دارند از عهده همه مشکلات خود برمیآیند و جواب همه سپردهگذاران را هم خواهند داد و از طرف دیگر اگر بانکی، سودی برای اقتصاد نداشته باشند اصلا بگذاریم نتواند سپرده جذب کند چراکه بودن یا نبودنش فرقی به حال اقتصاد کشور ندارد. آن چیزی که معیارهای اقتصادی قبول دارد این است که نرخ سود طوری تنظیم شود که آسیبی به اقتصاد وارد نشود.