به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، نیمههای خردادماه امسال بود که طی حکمی از سوی سیدحسن هاشمی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، محمدرضا داوودآبادی فراهانی، به عنوان معاون فرهنگی، دانشجویی وزارت بهداشت معرفی شد تا علاوه بر این سمت، براساس قانون، خودبهخود به عنوان «دبیر کمیسیون توسعه پژوهش و آموزش عالی قرآنی در نظام بهداشت و سلامت» به عنوان یکی از چهار کمیسیون تخصصی شورای توسعه فرهنگ قرآنی نیز تعیین شود.
علاوه بر این داوودآبادی فراهانی از فعالان قرآنی و صاحب نظران منتخب مؤسسات قرآنی ـ مردمی است، وی در همان روزهایی که به عنوان معاون فرهنگی ـ دانشجویی وزیر بهداشت، معرفی شد، برای دومین دوره به عضویت شورای توسعه فرهنگ قرآنی منصوب شده بود. با توجه به گذشت پنج سال از ابلاغ منشور توسعه فرهنگ قرآنی، بر آن شدهایم تا یک سری گفتوگو با فعالان و کارشناسان این عرصه جهت بررسی عملکرد این منشور در طول پنج سال گذشته داشته باشیم. که در ادامه این گفتوگوها به سراغ محمدرضا داوودآبادی فراهانی، معاون فرهنگی ـ دانشجویی وزیر بهداشت رفتیم. که این گفتوگو در ذیل میآید؛
با توجه به سپری شدن پنج سال از ابلاغ منشور توسعه فرهنگ قرآنی، این منشور تا چه میزان به اهداف خودش رسیده است؟
درست است که در منشور توسعه فرهنگ قرآنی اهداف خاصی در نظر گرفته شده است، اما معنا و مفهوم آن این نبوده است که در یک زمان مشخصی این اهداف به وقوع پیوسته و کار منشور به پایان برسد؛ بلکه اهدافی که در منشور دیده شده است، بیشتر اهدافی آرمانی است که همیشه برای دستیابی به این اهداف باید ساختارهایی که در منشور دیده شده است، فعال باشد.
پس سؤال را به گونه دیگری مطرح میکنم، به نظر شما جهت و مسیر حرکت شورای توسعه فرهنگ قرآنی که بازوی اجرایی منشور است، مسیر درستی است و از سرعت کافی برخوردار بوده است؟
مسیری که شورای توسعه در آن حرکت میکند یک مسیر درست است، اما اعتقاد من بر این است که در پنج سال فعالیت منشور و ابلاغ آن باید بهرهوری بیشتری در این زمینه نصیب ما میشد و حرکت سریعتری نیز میداشتیم تا علاوه بر دستاوردهای فعلی شاهد دستاوردهای بیشتری باشیم. منشور در مجموع باید گفت کارنامه قابل قبولی داشته است، اما میتوانست بسیار بهتر از این باشد.
جناب داوودآبادی نظر شما در مورد میزان همکاری نهادهای قرآنی و سازمانهای فرهنگی در زمینه منشور توسعه فعالیتهای قرآنی چیست و این نهادها به چه میزان خود را مقید به اجرای مصوبات منشور میدانند؟
به اعتقاد من این تقید به میزان بسیار زیادی وجود داشته است، چون در واقع همه افرادی که در نهادها و دستگاههای قرآنی و فرهنگی درگیر فعالیتهای اجرایی هستند واقعاً خودشان علاقهمند به قرآن کریم هستند، در مقایسهای که بین جلسات مشورتی قرآنی با سایر جلسات داشتهام، متوجه شدهام که شور و نشاط و علاقهمندی و پیگیری مسائل در حوزه قرآنی بسیار بیشتر از حوزههای دیگر است. در واقع همه افراد مطالبهگر هستند و این مطالبهگری خصوصاً در بخش کارشناسان بیشتر دیده میشود. بنابر این به نظر من، رویکرد دستگاهها در این زمینه، بسیار مثبت بوده است. البته اینکه چه مقدار در اجرایی کردن مصوبات منشور، کارآمد هستند بحث دیگری است که نیاز به زمان بیشتری دارد.
در حال حاضر مهمترین نقدهایی که به منشور توسعه فعالیتهای قرآنی وارد است، چه نقدی است؟
این منشور پیشینه مطالعاتی 10 ساله دارد و در اصل یکی از پروژههای اساسی این منشور تبیین و تعریف اهداف کلان توسعه فرهنگ قرآنی است. من مسئولیت راهبری پژوهش منشور را برعهده داشتهام، زمانی که به بحث ساختار اجرایی منشور رسیدیم، افرادی بودند که معتقد بودند مدل شورایی در کشور جواب نمیدهد و اینکه شورایی تصمیماتی بگیرد که همه در آن ذینفع هستند، بازدهی کمتری نسبت به یک سازمان را خواهد داشت. برخی بر این باور بودند که ساختارهای قرآنی را تا حدی که میتوانیم در یکدیگر ادغام کنیم، به عنوان مثال میگفتند، فعالیتهای قرآنی وزارت ارشاد، سازمان اوقاف و سازمان تبلیغات اسلامی در هم ادغام شوند و یک ساختار داشته باشند. در حالی که اکنون دهها دستگاهی را میبینیم که عضو شورای توسعه فرهنگ قرآنی بوده و کارهای قرآنی انجام میدهند.
در گذشته یکی از تعابیری که مطرح میشد این بود که یک تمرکز سازمانی ایجاد کنیم تا فعالیتهای قرآنی در یک سازمان انجام شود، نمونه و مدل غیر قرآنی آن سازمان تربیت بدنی است، ما یک دستگاه تربیت بدنی داریم و خارج از آن دو دستگاه آموزش و پرورش و آموزش عالی وجود دارد که با سازمان تربیت بدنی هماهنگ هستند ولی ساختار خارج از این وزارتخانه، کاملاً متمرکز است. در زمینه قرآن اگر بخواهیم به طرف این تمرکز پیش برویم، سازمانها مقاومت خواهند کرد و نتیجه کار چندان مشخص نیست، بنابراین به ناچار مدل شورایی پذیرفته شد.
اگر از من پرسیده شود که به طور مطلق نقدی به منشور و شورای توسعه فرهنگ قرآنی وارد است یا نه؟ باید بگویم که هم به منشور و هم به شورای توسعه نقد وارد است. این منشور با توجه به اقتضائات زمانی و اجتماعی و سازمانی تشکیل شده است، اگر من اختیار کارها را داشتم ترجیح میدادم فعالیتهای قرآنی برخی سازمانها را در هم ادغام کنم تا با یک میزان انرژی ثابت، بهرهوری بهتر و بیشتری داشته باشیم.
اگر از این مورد صرف نظر کنیم موارد دیگری نیز وجود دارد که بتوان بر شورای توسعه فرهنگ قرآنی نقد وارد کرد که اگر لازم باشد گفته خواهد شد.
البته سؤال قبلی ما هم در همین زمینه بود، اینکه در صورت امکان چند نمونه از نقدهای عینی و قابل ملموس به این منشور را بگوئید؟
در این منشور گفته شده است که ساختارهای قرآنی کشور را بازمهندسی کنیم، الان باید از دبیرخانه شورا سؤال شود که در این سالهایی که از عمر منشور میگذرد چند نمونه و پیشنهاد داشتهاند که به نتیجه نرسیده است. منشور، قرار بوده است تا موازیکاریها، همپوشانیها و اتلاف منابع را با طراحی یک مهندسی مجدد از بین ببرد. دبیرخانه شورای توسعه فرهنگ قرآنی اگر موردی در این زمینه انجام داده است ارائه دهد. در حال حاضر هم کارهای موازی بسیار زیادی صورت میگیرد. هر نهاد و دستگاهی هر زمانی بخواهد یک تصمیم و فعالیت جدید را شروع میکند در حالی که سازمانهای دیگر هم آن کار را انجام میدهند، شما در حال حاضر چند برنامه تجلیل از خادمان قرآنی را مشاهده میکنید که هرکسی برای خودش برگزار میکند، یک زمانی ما می گوئیم بخش خصوصی این کار را انجام میدهد، آزاد هستند تا هر کاری می خواهند انجام دهند، اما بخش حاکمیتی که با منابع محدود موجه است، چرا چند دستگاه یک کار را انجام میدهند؟
یعنی در منشور بر عدم موازیکاری، تأکید شده است؟
بله قطعاً به این موارد اشاره شده است. یکی از مواردی که در منشور توسعه فعالیتهای قرآنی مطرح است و به آن اشاره شده، این است که میگوید شما میتوانید ساختارهای موجود را جهت جلوگیری از موازیکاری بازمهندسی کنید تا جلوی اتلاف هزینهها گرفته شود. اما شورای توسعه فرهنگ قرآنی به عنوان بخشی از منشور به وظیفه خود در این قضیه عمل نکرده است.
این امر به نظر شما به عدم همکاری نهادها و دستگاههای قرآنی و فرهنگی با شورای توسعه فرهنگ قرآنی برنمیگردد؟
به نظر من اینجا مقداری مصلحت سنجی مطرح است. چون در اینجا افراد حقیقی کم هستند و اکثراً افرادی حقوقی حضور دارند، مصلحت سنجیهایی صورت میگیرد. یعنی آنقدر که باید کارآمد حرکت کنند در این زمینه حرکت نکردهاند و این نقدی است که به دبیرخانه شورای توسعه فرهنگ قرآنی وارد است. به نوعی به رئیس شورا نیز برمیگردد که باید با قاطعیت بیشتری در این زمینه پیگیری میشد. البته تا مقدار زیادی سعی میشود تا از تنشها جلوگیری شود و در واقع سعی بر تسامح و تساهل است که به نظر من نباید اینگونه باشد.
البته خود منشور یک موفقیت برای جامعه قرآنی بوده است، جامعه قرآنی تنها حوزهای است که در کشور دارای یک پارلمان است، شورای توسعه فرهنگ قرآنی هر مصوبهای که بگذراند در زمره مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی است و حکم قانون و مقررات دارد و لازم الاجرا است، این ظرفیت را هیچ مجموعه دیگری در کشور نتوانسته است به دست بیاورد. بنابراین اگر کاری صورت نگیرد ما فعالان قرآنی و اعضای شورای توسعه فرهنگ قرآنی باید در مقابل مردم، مقام معظم رهبری و خدا پاسخگو باشیم که چرا از این ظرفیت فوقالعاده استفاده نکردهایم.
به نظر شما شورا تا چه میزان خودش را در برابر مطالبات پاسخگو میداند؟
شورای توسعه فرهنگ قرآنی از معدود شوراهای پارلمانی حکومتی است که شش نفر از اعضای آن از بخش مردمی هستند یعنی در یک شورای تصمیمگیری مهم به بخش مردمی کرسی داده شده است، این شش نفر چون در حوزه بخش مردمی هستند مطالبات بخش مردمی را مطرح میکنند و میشود به نوعی موتور محرکه شورا نیز محسوب میشوند. شورای توسعه به مطالبات مردمی واکنش نشان داده است.
البته در بحث انتقاداتی که مطرح شد این را نیز بگویم که ما همیشه به دنبال نقد منصفانه هستیم. مقام معظم رهبری همیشه در مورد نقد منصفانه میفرمایند که از نقاط مثبت و منفی بگوئید، بنابراین در این گفتوگو جنبههای مثبت این شورا را در پارلمانی بودن آن و توجه به بخش مردمی به عنوان نقاط مثبت اشاره کردم، اینکه این شورا توانسته است در مواردی بودجههای خوبی را برای فعالیتهای قرآنی جذب کند هم از نقاط مثبت این شورا بوده است. تصویب قوانین اثرگذار و اعطای مدرک به حفاظ و قراء از جمله دیگر نقاط مثبت این منشور بوده است. اگر بخواهیم به نقاط منفی نیز اشاره کنیم، با این ظرفیتهایی که منشور داشته است و ساختارهایی که ایجاد کرده است و منابعی که توانسته است جذب کند، باید خروجیهای بیشتری میداشتیم.
در حال حاضر کدام موارد از منشور توسعه فرهنگ قرآنی توسط سازمان ها و نهادهای قرآنی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است و کدام موارد نیز مغفول مانده است؟
اگر به منشور توجه داشته باشید متوجه خواهید شد که منشور یک سری هدفگذاریها داشته است که همه چیز را مشخص کرده است، چهار دستگاه دولتی که متولی چهار حوزه بودهاند یک تقسیم کار را در بین خودشان در حیطه اجرایی انجام دادهاند، کمیسیونهایی که در منشور دیده شده است توسط این دستگاهها فعال شده، کارهای مطالعاتی شروع و هماهنگی بین دستگاهها نیز آغاز شده است. برخی از کمیسیونها بیش از 30 جلسه داشتهاند. به نظر من اکثر کمیسیونها در این زمینه فعال ظاهر شدهاند. بحث مهمی که در صحبتهایم به آن اشاره کردم مربوط به یک سری ناهماهنگیهای اجرایی است که به دلیل تعدد دستگاهها است که باعث اتلاف منابع نیز شدهاند. این موارد در منشور دیده شده است اما به آن توجهی نشده است یا اینکه در منشور به یک نظام سازی قرآنی اشاره شده است و یکی از اهداف بوده است اما هنوز در حال سپری کردن مقدمات هستیم و به مراحل اجرایی ورود پیدا نکردهایم.
در واقع بحث بازمهندسی ساختارها که یک بحث بسیار مهم و کلیدی است از جمله موارد مغفول مانده است که کمتر به آن پرداخته شده است. یکی از رئوس توسعه هر امری ساختارها هستند، هرچه ساختارها موازی و ناکارآمد باشند فعالیتها روند رو به جلو نخواهد داشت. متأسفانه فعالیتهای صورت گرفته در این زمینه در حد صفر است.
منشور توسعه فعالیتهای قرآنی برای این آمد تا یک انسجام را در بین نهادها و دستگاههای قرآنی ایجاد کند، به نظر شما این منشور پس از پنج سال که از ابلاغ آن میگذرد تا چه میزان به این هدف خود نزدیک شده است؟
به نظر من تا قبل از اجرایی شدن منشور و تشکیل شورای توسعه فرهنگ قرآنی هیچ هماهنگی بین دستگاهها وجود نداشته است، یک کمیته هماهنگی فعالیتهای قرآنی راهاندازی شده بود که هیچ ضمانت اجرایی نداشت و یک خلاء کامل در ارتباط بین دستگاههای قرآن داشتیم اما بعد از منشور این اتفاق افتاده است و دستگاهها دور هم جمع شده و تبادل نظر میکنند و هم افزایی آنها باعث شده تا بودجههای بسیار خوبی جذب شود، کارهای مشترک بین دستگاهی توسعه یافته است، بنابر این ما حتماً در زمینه انسجامبخشی موفقیت داشتهایم و موفق بودهایم اما این موفقیت 50 درصد بوده است و ظرفیتهای ما همچنان 100 درصدی است یعنی میتوانیم با تکیه بر این منشور به هماهنگی و انسجام 100 درصدی برسیم.
مشکل و مانع این امر که نمیگذارد به انسجام صددرصدی برسیم چه چیزی است؟
مشکل و مانع این کار همان بحث عدم بازمهندسی ساختارها است که به آن اشاره کردم.
در مورد کمیسیون آموزش عالی و پژوهش در نظام سلامت که شما نیز در آن عضویت دارید و چالشهایی که این کمیسیون با آن مواجه است نیز توضیحاتی بفرمائید؟
در این سه ماهی که وارد وزارت بهداشت شدهام بر روی این قضیه بسیار کار کردهایم، یکی از چالشهای ما در این زمینه این بوده است که در حوزه بهداشت و درمان بحث پژوهش و تربیت نیروهای آموزش عالی تعاریف به صورت شفاف بیان نشده است، در وزارت علوم این تعاریف شفافتر است، نه اینکه بگوییم این حوزه وجود ندارد نه؛ این بعد وجود دارد اما ابعاد آن مقداری ناشناخته مانده است که نیاز به پژوهش بیشتر داشته است. سایر حوزهها مانند تبلیغ و ترویج و آموزش عمومی تعاریف کاملاً مشخص شده دارند اما در این حوزه با توجه به اینکه کاملاً فکری است حوزهها چندان مشخص نیست. بنابر این یکی از چالشهای ما تعریف و تبیین درست جغرافیای کاری در حوزه سلامت بوده است که باید بر روی آن کار شود.
تاکنون و از زمانی که شما وارد وزارت بهداشت شدهاید چه تلاشهایی برای رسیدن به یک شفافیت در تعاریف انجام دادهاید؟
در حال انتخاب کمیسیونی هستیم که بخشی از آن پزشکانی خواهند بود که کار قرآنی انجام دادهاند، بخش دیگر نیز افرادی هستند که در حوزه طب قرآن پژوهی داشتهاند و بخش دیگر نیز افرادی هستند که طراحی برنامهها را انجام میدهند. در این زمینه با توجه به اینکه به نظریهپردازی نیاز داریم این کمیسیون مشترک را تشکیل خواهیم داد.
در پایان باید این را نیز بگویم که تصویب سند فرادستی منشور توسعه فرهنگ قرآنی و به دنبال آن تشکیل شورا که ساختار اجرایی منشور بود، نقطه عطفی در فعالیتهای قرآنی کشور بوده است، البته همانطور که در صحبتهایم هم گفتم بهرهوری حداکثری و صددرصدی در این زمینه نداشتهایم اما به هر حال منشور توانسته است تحول ایجاد کند. امیدواریم با تقویت دبیرخانه و زحماتی که کشیده میشود قویتر عمل شود تا بتوانیم از برکات منشور بیشتر بهرهمند شویم.