به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، احمد حاجیشریف، متولد 1332 تهران و از شاگردان استاد محمدتقی مروت است که علاوه بر سابقه جلسهداری قرآن، سالها مسئولیت نظارت بر چاپ و نشر قرآن را نیز عهدهدار بوده است؛ در این گزارش با احمد حاجیشریف همکلام شدهایم تا از شروع فعالیتهای قرآنی وی تاکنون بشنویم.
منزلشان نزدیک مسجد آیتالله مجتهدی تهرانی بود، در مسجدی که حوزه علمیهای نیز در آن بنا شده است. «احمد» در آن سالها زمانی که در مقطع دبیرستان در رشته ریاضی تحصیل میکرد به این مسجد میرفت تا مقدمات قرائت قرآن و احکام را از طلبه جوانی، فرا گیرد. وی سپس در دانشگاه و در رشته نقشهکشی طراحی صنعتی، ادامه تحصیل داد.
آن زمانها، یکی از کارهای خوبی که در محلات شهر تهران به ویژه محلات مرکزی و جنوب تهران انجام میشد این بود که نوجوانان و جوانان، جلسات قرآن را در محله خود تشکیل میدادند و علاوه بر قرائت قرآن در آن جلسات از طلبهای هم دعوت میکردند تا مطالبی درباره مسائل اعتقادی، اخلاقی، احکام و... برای آنها بگوید.
تشکیل جلسه قرآن در سن 15 سالگی
در سال 47 که احمد، نوجوانی 15 ساله بود به همراه بچههای محله تصمیم گرفت تا جلسه قرآنی را تشکیل دهد و یک طلبه هم دعوت کند تا نیمی از زمان این جلسه را به بیان تذکراتی درباره مسائل اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی و ... بپردازد؛ پس از اینکه این جلسه را تشکیل داد برای آنکه جلسه قرآنیشان رونق بیشتری بگیرد سعی میکرد در جلسات محلات دیگر نیز حضور پیدا کرده تا بچههای جلسات قرآن محلات دیگر هم به جلسه قرآنی آنها بیایند.
جلسات قرآنی که آن سالها توسط نوجوانان و جوانان محلات برگزار میشد، جلسات سنتی بود و همانند امروز کلاسیک نبود و حداکثر احکامی که در این جلسات عنوان میشد احکام نون ساکن و تنوین بود که بالای 90 درصد حکم ادغام رعایت میشد و به بقیه موارد کمتر توجه میکردند.
به ترتیب از سمت راست استادان حاجیشریف و مروت - مرحوم حسن رجبی(دارای رتبه کشوری مسابقات قرآن) - احمد عتیقی
آشنایی با جلسه قرآن استاد مروت
احمد در آن سالها، دوستی داشت به نام «حسن رجبی» که صدای زیبایی هم داشت، یک شب از شبهای احیا بود که احمد به همراه دوست خود به مسجدی در خیابان خراسان تهران که «فخرالدین حجازی» در آن مسجد، اجرای برنامه داشت رفتند و در ابتدای این جلسه یک آقایی تلاوت قرآن انجام داد و به قدری زیبا تلاوت کرد که آنها جذب تلاوت او شدند.
استاد حاجیشریف که با به یاد آوردن آن شب احیا، خاطره تلاوت زیبای آن قاری را در ذهن خود مرور میکند، میگوید: آن شب، جذب تلاوتی شدیم که توسط یکی از آقایان در مسجد انجام شد، پس از پایان جلسه به همراه حسن رجبی، پیش او رفتم و پرسیدم که «شما جلسه قرآن دارید؟ ما یک جلسه قرآن در محلهمان داریم اما هنوز قواعد را بلد نیستیم و فقط مقدمات و روخوانی ساده را بلدیم، میخواهیم اگر بشود به جلسه شما بیاییم و از شما یاد بگیریم.» آن قاری قرآن که «عباس صالحی» نام داشت و کسی بود که بعد از انقلاب اسلامی دعاهای ماه رمضان با صدای زیبای او پخش میشد و هنوز هم پخش میشود، گفت: من جلسه قرآن ندارم، اما شما را به یک جلسه معرفی میکنم؛ مرحوم عباس صالحی ما را به جلسه قرآن «محمدتقی مروت» که از اساتید آن زمان بود، معرفی کرد.
استاد مروت؛ تنها استاد قرآن احمد حاجیشریف
استاد حاجیشریف که محمدتقی مروت را تنها استاد قرآن خود میداند، میگوید: در جلسات استاد مروت بود که علم قرائت را به صورت کلاسیک آموزش دیدم. استاد مروت یک جلسه در مسجد الجواد(ع) و یک جلسه دیگر در خیابان مولوی تهران همچنین جلسهای هم در خیابان پاستور داشتند که من و دوستم حسن رجبی سعی میکردیم، تمام این جلسات را برویم؛ فکر میکنم در آن زمان کسی نبود که هم اطلاعات قرائت و هم توانایی خواندنش همانند استاد مروت باشد.
استاد مروت؛ اولین ایرانی که در مسابقات قرآن مالزی اول شد
نام استاد مروت را آنچنان به زبان میآورد که گویی میخواهد تمام حق شاگردی و استادی را ادا کند و این چنین ادامه میدهد: استاد مروت، اولین ایرانی و یا اولین فرد خارجی در مسابقات قرآن مالزی است که در مسابقات بینالمللی این کشور، رتبه اول را کسب کرد. استاد مروت، برایم تعریف میکرد که سال اول اعزامش به مالزی زمانی که تلاوتش را انجام داد «صدقالله العلی العظیم» گفت و رتبه دوم شد در حالی که از شخصی که رتبه اول را کسب کرده بود، بسیار زیباتر خوانده بود؛ استاد مروت در آن سال نسبت به نتایج مسابقات اعتراض کرده بود و به یکی از داوران مصری گفته بود که من از نفر اول بهتر خواندم، چرا من اول نشدم؟ آن داور مصری گفته بود در اینجا عرف بر این است بعد از تلاوت قرآن «صدقالله العظیم»، میگویند شما «صدق الله علی العظیم» گفتید اول نشدید، خوب بود «صدق الله العظیم» میگفتید؛ دوره بعد که استاد مروت مجدداً اعزام شده بود پس از پایان تلاوت طبق عرف آنها «صدقالله العظیم» گفت و اول شد.
آن سال که استاد مروت در مسابقات قرآن مالزی، رتبه اول را کسب کرد، احمد حاجیشریف، شاگرد مقدماتی استاد مروت بود و زیاد هم با هم اخت نبودند تا اینکه از سال 52 به بعد و از زمانی که الفبای قرائت را یاد گرفته بودند استاد مروت روی او حساب باز کرد و از آن به بعد به هم نزدیک شدند. در آن سالها استاد مروت علاوه بر جلسات عمومی قرآن که برگزار میکرد یک جلسه خصوصی هم داشت که حدود هفت نفر از بچههای تهران در آن جلسه خصوصی شرکت میکردند؛ سیدمحسن خدامحسینی، سیدمحسن موسویبلده، مرحوم علی اربابی و ... از کسانی بودند که به جلسه خصوصی استاد مروت میرفتند و احمد حاجیشریف هم به همراه حسن رجبی در این جلسات حضور پیدا میکرد.
از سمت چپ استادان حاجیشریف، شیخ سلمان(قاری لبنانی و تاجر فرش) - مرحوم حسن رجبی
مکاتبه با استاد مروت در زمان تحصیل ایشان در الازهر مصر
حاجیشریف با بیان اینکه بعد از چند سال شرکت در جلسات تخصصی استاد مروت، استاد برای تحصیل به الازهر مصر رفت، ادامه میدهد: پس از اینکه استاد مروت به مصر رفت دیگر در ایران کسی را نداشتیم که بتواند در بُعد فنی به سوالات ما پاسخ دهد؛ به یاد دارم سوالاتی که در زمینه فنی برایمان پیش میآمد به صورت نامه برای استاد میفرستادیم و استاد هم پاسخ میداد. در برخی از موارد که امکان پاسخگویی مکتوب به آنها وجود نداشت استاد میخواند و صدای خود را در نوار برای ما میفرستاد و ما هم گوش میکردیم و یاد میگرفتیم. هنوز دو تا نوار کاست از آن سالها دارم.
وی به یاد خاطرهای از روزهای حضور استاد مروت در الازهر مصر میافتد و میگوید: به یاد دارم یک بار که استاد مروت، آیهای را برای ما خواند و فرستاد تا نکتهای را به ما آموزش دهد من از خواندن ایشان یک اشکال به ذهنم رسید و نامه نوشتم، میزان کشش کلمهای که دارای مد متصل است و کلمه دیگری که مد لازم دارد، دادید تناسب ندارد. استاد در نوار بعدی جواب داده بود، در الازهر مصر، آموزش قواعد تجویدی در سال اول و دوم براساس شاطبیه است و در سالهای آخر براساس کتاب «النشر» ابن جزری است و نظر شاطبیه این است که در آن کلمه باید این کشش را داشته باشیم.
یکی از شروط استاد مروت برای ارائه آموزشهای کلاسیک به شاگردانش این بود که بعدها معلم شوند و این آموزشها را به دیگران منتقل کنند. بعد از اینکه حاجیشریف، خدمت استاد مروت آموزشهای کلاسیک را فرا گرفت سعی کرد این شرط را رعایت کند و از همان زمان بود که جلسات قرآن را به صورت کلاسیک ادامه داد و در کنار آموزش، کار داوری را نیز انجام داد و همچنین با همکاری دو تن از دوستانش«استادان خواجوی و صلحجو» اقدام به تألیف شش جلد کتاب آموزش قرآن برای دورههای ابتدایی و راهنمایی وزارت آموزش و پرورش نمود همچنین تألیف کتاب آموزش روخوانی و روانخوانی «نور» و تألیف کتاب تجوید مقدماتی نور و تألیف کتاب روش تدریس روخوانی و روانخوانی نور.
سال 56؛ نخستین تجربه داوری در مسابقات کشوری قرآن کریم
استاد حاجیشریف که نخستین داوری مسابقات کشوری قرآن را در سال 56 انجام داده است، میگوید: سال 56، رژیم پهلوی، مسابقه قرآنی را برای صدمین سال تولد رضاخان برگزار کرد که یکسری از قاریان خوب و متدین این مسابقات را تحریم کردند و در آن حضور پیدا نکردند و همین باعث شد تا چند نفر از دوستان قرآنی از جمله سیدمحسن موسویبلده و... به همراه دو خیر قرآنی بازار آقایان؛ آقای سلطانی، مسئول موسسه دارتحفیظ القرآن و مرحوم آقای بیوک محمدی از فرش فروشان بازار که بسیار هم متدین و قرآنی بود تصمیم به برگزاری مسابقه قرآن برای قاریان متدینی که با سیستم شاهنشاهی و مسابقات قرآن آنها مشکل داشتند، بگیرند و این کار را نیز انجام دادند.
اعزام قرآنیان به حج تمتع در فروردین 57
وی ادامه میدهد: آن مسابقه در مسجد امام حسین(ع) واقع در میدان امام حسین(ع) تهران برگزار شد که بنده به همراه سیدمحسن موسویبلده، حسن رجبی، محمد خواجوی و... کار داوری این مسابقه را عهدهدار شدیم، در همان مسابقه بود که نخستین داوری کشوری خود را در مسابقات قرآن انجام دادم؛ در آن مسابقه عباس سلیمی، مرحوم علی اربابی، حسن رضاییان، محمدرضا شجریان و ... هم جزو شرکتکنندگان بودند. پس از پایان آن مسابقه، فروردین 57 بود که خیرین قرآنی برگزارکننده آن مسابقات 20 نفر از شرکتکنندگان در مسابقه را به مکه بردند.
استادان حاجیشریف و صبری احمد المنشاوی
تشکیل هیئت امنای داوران قرآن کشور
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سازمان اوقاف از فعالان قرآنی کشور دعوت کرد تا با حضور آنها انتخاباتی به منظور تشکیل هیئت امنای داوران قرآن کشور انجام شود که پس از انجام انتخابات داخلی، احمد حاجیشریف، سیدمحسن موسویبلده، حسین صبحدل، عباس سلیمی، محمدرضا صلحجو، محمد خواجوی، مصطفی صدرزاده، مرحوم علی اربابی، سیدمحسن خدامحسینی و سیدمهدی محمودی از میان قرآنیان حاضر انتخاب شدند تا عضو هیئت امنای داوران قرآن کشور باشند. یکی از کارهای خوبی که توسط این هیئت امنا انجام شد برگزاری نخستین دوره مسابقات بینالمللی قرآن جمهوری اسلامی ایران در سال 60 بود.
شروع همکاری با سازمان تبلیغات اسلامی
احمد حاجیشریف میگوید: بعد از اینکه نخستین دوره مسابقات بینالمللی قرآن جمهوری اسلامی ایران برگزار شد به دلیل مسائلی که پیش آمد از سازمان اوقاف بیرون آمدم؛ در آن سالها که سازمان تبلیغات اسلامی به تازگی تشکیل شده بود سیدمحسن خدامحسینی به سازمان تبلیغات اسلامی رفت تا فعالیتهای قرآنی این سازمان را در دست بگیرد من هم به صورت نیمه وقت همکاریهای خود را با امور قرآنی سازمان تبلیغات اسلامی داشتم. خیلی از برنامههای قرآنی کشور از همانجا پایهگذاری شد.
از سمت راست استادان سیدمحسن موسویبلده - حاجیشریف - نصرالله چمران - سیدمحسن خدامحسینی - محمدرضا صلحجو - عباس سلیمی
آشنایی با «کریم منصوری» در دوره تربیت معلم قرآن
وی درباره کارهای خوبی که پس از تشکیل امور قرآنی در سازمان تبلیغات اسلامی انجام شد، میگوید: برگزاری دورههای تربیت معلم قرآن یکی از کارهای خوب قرآنی بود که در اوایل دهه 60 شروع شد. برای تربیت نیروهای قرآنی سعی میکردیم نیروهای خوب قرآنی را در استانها شناسایی کرده و دورههای تربیت معلم قرآن را به صورت متمرکز در تهران برای آنها برگزار کنیم؛ در نخستین دوره تربیت مربی قرآن که در تهران برگزار شد، «کریم منصوری» را شناختم. در حین برگزاری آن دوره آموزشی بود که صدای زیبای تلاوت یک نوجوان از آن طرف اردوگاه به گوش ما رسید و بعدها فهمیدم که آن نوجوان، کریم منصوری بود که در هر حال حاضر ایشان یکی از قاریان بینالمللی کشورمان هستند.
اعزام قاریان به خارج از کشور برای نخستینبار
استاد حاجیشریف، اعزام قاری به خارج از کشور برای نخستینبار در سال 65 را از دیگر کارهای خوبی میداند که پس از تأسیس سازمان تبلیغات اسلامی انجام شده است، وی درباره این اعزامها میگوید: برای نخستینبار در سال 65 عباس سلیمی و صلحجو به یک کشور اعزام شدند، در ابتدا موافقت چندانی برای اعزام آنها به خارج از کشور به منظور اجرای برنامههای قرآنی و تبلیغی وجود نداشت اما زمانی که رفتند و بازگشتند، سفیر و رایزن فرهنگی آن کشور، گزارشی به وزارت امور خارجه ارائه کردند مبنی بر اینکه پیش از این ما را در مجالس و مساجد این کشور راه نمیدادند اما با آمدن این دو قاری ایرانی ما را برای تلاوت قرآن و اجرای برنامه قرآنی همه جا راه دادند و به دلیل اثرگذاری تلاوت قاریان ایرانی در آن کشور تقاضا کرده بودند که باز هم قاری اعزام شود.
تأسیس دفتر نظارت بر چاپ و نشر قرآن
حاجیشریف، تأسیس دفتر نظارت بر چاپ و نشر قرآن در سال 64 را از دیگر کارهای خوبی میداند که با تشکیل سازمان تبلیغات اسلامی صورت گرفته است؛ وی درباره تأسیس این دفتر میگوید: اواخر اسفند 62 طبق مصوبه شورای عالی تبلیغات اسلامی، مسئولیت نظارت بر چاپ و نشر قرآن به سازمان تبلیغات اسلامی داده شد که پس از یک سال و نیم، کار تحقیقاتی روی این مسئولیت، مردادماه سال 64 بود که اداره نظارت بر چاپ و نشر قرآن در سازمان تبلیغات اسلامی تأسیس شد. تا قبل از تأسیس این اداره تمام قرآنهایی که به چاپ میرسید کلکسیون غلط بود و هر ناشر هم طبق توان خود این قرآنها را بررسی و چاپ میکرد.
وی درباره فعالیت اداره نظارت بر چاپ و نشر قرآن و قرآنهایی که تا آن زمان در کشور به چاپ میرسید، میگوید: به یاد دارم قبل از پیروزی انقلاب اسلامی زمانی که خیرین قرآنی قصد داشتند بچههای قرآنی و شرکتکنندگان در مسابقات قرآن مسجد امام حسین(ع) را به مکه ببرند مرحوم بیوک محمدی که از خیرین قرآنی و از بازاریها بود گفت که میخواهد تعدادی قرآن با خود به عربستان ببرد و من از او درخواست کردم قرآنی را که میخواهد با خود به عربستان ببرد برای من بیاورد تا ببینم، فردای آن روز کارگر آن مرحوم قرآن را برایم آورد و آن قرآن یکی از قرآنهایی بود که غلط زیاد داشت و متأسفانه هفت نفر از عالمان هم آن را تأیید کرده بودند تا اینکه بعد از ظهر همان روز به منزل مرحوم بیوک محمدی رفتم و گفتم این قرآنها پر از غلط است و درست نیست که با خود ببرید اما ایشان گفت که من دیگر این قرآنها را خریدهام و میبرم و برد.
سال 61 منظریه تهران/ حجتالاسلام و المسلمین قرائتی
چاپ روزنامهای با تیتر «قرآن تحریف شده توسط جمهوری اسلامی ایران»
حاجیشریف ادامه میدهد: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اواخر دهه 50 بود که یک صفحه از روزنامه عربستان با تیتر «قرآن تحریف شده توسط جمهوری اسلامی ایران» و به زبان عربی به چاپ رسید و در آن یک صفحه روزنامه، تمام غلطهای قرآن گرفته شده بود و این غلطها یک صفحه کامل از روزنامه را به خود اختصاص داده بود و همین مسائل باعث شد تا استاد خدامحسینی به همراه سیدمحسن موسویبلده، محمد خواجوی و اعضای شورای قرآن، نامهای را به آیتالله جنتی، رئیس وقت سازمان تبلیغات اسلامی نوشتند تا فکری به حال قرآنهای غلط که در جمهوری اسلامی ایران به چاپ میرسد، بکنند. پس از اینکه نامه به دست آیتالله جنتی میرسد و مطرح کردند آن در شورای عالی تبلیغات این مسئولیت به سازمان تبلیغات اسلامی داده شد و در نهایت تصمیم به راهاندازی مرکز نظارت بر چاپ و نشر قرآن کریم میگیرند.
وی که از سال 68 تا سال 72 و از سال 81 تاکنون مسئولیت نظارت بر چاپ و نشر قرآن را عهدهدار است، میگوید: اوایل انقلاب تعداد قرآنهایی که به چاپ میرسید و همچنین تعداد ناشران قرآنی محدود بود و بیدقتی در چاپ قرآن هم بسیار زیاد بود که با راهاندازی اداره نظارت بر چاپ و نشر قرآن کار چاپ قرآن به صورت تخصصی دنبال شد و در حال حاضر وضعیت خوبی داریم و از نظر توانایی، تخصص و توان اجرایی رشد بسیار خوبی داشتهایم به طوری که حتی بعضی از کشورها قرآنهایشان را برای بررسی نزد ما آوردهاند.
40 سال حضور در جلسات آیتالله مجتبی تهرانی
استاد حاجیشریف، نزدیک بودن به مرحوم آیتالله مجتبی تهرانی را از توفیقات زندگی خود میداند و میگوید: من جای شاگرد ایشان حساب نمیشوم و در واقع پادوی جلسات ایشان بودم؛ 40 سال در جلسات آقامجتبی تهرانی شرکت میکردم که آشنایی با جلسات این عالم دینی از دوران دبیرستان و از همان سالهایی که یکی از طلبهها به جلسات قرآن محله ما میآمد، آغاز شد.
حاجیشریف ادامه میدهد: «آقا نظام» صدایش میزدیم همان طلبهای که در جلسات قرآن محله ما احکام را میگفت؛ آقا نظام برخی از سوالاتی که در جلسات قرآن مطرح میکردیم، پاسخ نمیداد و میگفت در حدی نیستم که بتوانم این سوالات را پاسخ دهم و شما را به کسی معرفی میکنم که بتواند به تمام این سوالاتتان پاسخ دهد و ما را به آقامجتبی تهرانی معرفی کرد.
منزل استاد حاجیشریف با منزل آیتالله مجتبی تهرانی، یک کوچه فاصله داشت، مرحوم آیتالله مجتبی تهرانی، نماز ظهر و عصر را در مسجد جامع بازار میخواندند اما نماز مغرب و عشا را در محلی که در حال حاضر حوزه علمیه امام رضا(ع) است، میخواندند و بعد از اقامه نماز مغرب و عشا، افراد میآمدند و سوالات خود را مطرح میکردند تا حاجآقا پاسخ دهند. احمد حاجیشریف هم سعی میکرد نماز مغرب و عشا را با اقتدا به آیتالله مجتبی تهرانی و در همان محل بخواند.
آیتالله مجتبی تهرانی، شبهای شنبه، جلسه تفسیر قرآن در آن محل داشت که استاد حاجیشریف درباره این جلسات میگوید: سعیام بر این بود تا جلسات تفسیر ایشان را حتما بروم، یک شب زمانی که آقامجتبی تهرانی، آخرین آیه جزء یک قرآن را تفسیر کرد و تفسیر جزء یک به پایان رسید، فرمودند که اگر بخواهیم قرآن را به همین صورت تفسیر کنیم 100 سال طول میکشد؛ مشخص بود که سه سال طول کشیده بود تا جزء یک قرآن را تفسیر کند. در آن سالها یکی از کارهایم جمعآوری نوارهای ایشان بود و تا زمانی که ایشان مرحوم شدند سعی کردم خادم خوبی در جلساتشان باشم.
کتابت یک روزه قرآن همزمان با سالروز شهادت حضرت علی(ع) سال 75
از سمت راست استادان حاجیشریف و عباس اخوین(خوشنویس نستعلیق)
نقل خاطراتی از آیتالله مجتبی تهرانی
نام آیتالله مجتبی تهرانی که به میان میآید برای لحظاتی سکوت میکند و با گفتن این جمله که من از ایشان خیلی خاطره دارم، میگوید: در ابتدا فکر میکردم خیلی از چیزهایی که دارم از برکت قرآن بوده و از کنار قرآن به من رسیده است اما بعدها دیدم خیلی از چیزهایی که دارم از جلسات آقامجتبی تهرانی به من رسیده است؛ با مرحوم آقامجتبی تهرانی خیلی خاطره دارم، خیلی به ایشان نزدیک بودم اما آنچه که در جلسات ایشان شنیدم و دیدم را نتوانستم در زندگیام عملی کنم.
وی در نقل خاطرات خود با آیتالله مجتبی تهرانی میگوید: یکبار دایی بنده به من زنگ زد و گفت که میخواهم خانهام را به تو بدهم و من هم که پولی نداشتم، گفتم بعید میدانم، بشود تا اینکه به منزل آقامجتبی تهرانی رفتم، پسرش «حسینآقا» که در حال حاضر جای ایشان تدریس میکند در را به روی من باز کرد و گفتم به حاجآقا عرض کنید یک استخاره کنند و دم در ایستادم؛ چند دقیقه بعد پسر آیتالله مجتبی تهرانی آمد و گفت: حاجآقا میگوید بیا داخل، من هم رفتم به همان اتاقی که حاجآقا دیدارهای خود را در آنجا انجام میداد، دو اتاق تودرتو بود.
آیتالله مجتبی تهرانی قبل از ورود به اتاق سرفه میکرد
حاجیشریف ادامه میدهد: همیشه اینطور بود که حاجآقا وقتی وارد اتاق اول میشد تا به اتاق دوم برسد سرفه میکرد به این معنی که من دارم، میآیم؛ این کار از لحاظ اخلاقی واقعا درس بود. وقتی متوجه شدم ایشان دارند میآیند، بلند شدم و همین که وارد شدند سلام کردم، جواب سلامم را دادند و گفتند، «میخواهی هجرت کنی؟» من هم قضیه را برای حاجآقا تعریف کردم که گفت: «خوب است» اما مشکلاتی دارد؛ کمتر از 10 روز درست شد و آن خانه را خریدم. خود حاجآقا هم دفعه دوم که نزدشان رفتم در یک پاکت پنج هزار تومان به من دادند و گفتند که به کسی نمیدهیها این پول را فقط برای خرید منزل بگذار.
مخالفت با قبول مسئولیت از سوی آیتالله مجتبی تهرانی
احمد حاجیشریف که گویا خاطرات حضور در کنار مرحوم آیتالله مجتبی تهرانی را یکی پس از دیگری در ذهن خود مرور میکند، میگوید: یکبار هم فردی برای واگذار کردن یک مسئولیت قرآنی به من، خیلی به من فشار آورد تا کارهای آموزشی بخشی را به من واگذار کند که بنده بنا به دلایلی صلاح نمیدانستم اما به این دلیل که خیلی اصرار میکرد و حتی گفت، هفتهای دو جلسه بیا و فقط به کارها نظارت کن، رفتم خدمت آقامجتبی تهرانی و گفتم که میخواهم برایم استخاره کنید اما حاجآقا گفتند برای چه میخواهی استخاره کنی؟ که من هم قضیه را برای ایشان تعریف کردم و گفتند لازم نکرده بروی، استخاره هم نکردند و من هم گفتم چشم حاجآقا و دیگر نرفتم و بعدها مسائلی به وجود آمد که خیر در نرفتن من به آن محل بود.
تصمیم برای حضور ثابت در جلسات آیتالله مجتبی تهرانی
وی با بیان اینکه آیتالله مجتبی تهرانی جای ثابتی برای جلسات خود نداشت، میگوید: پس از پیروزی انقلاب اسلامی یک جایی را در خیابان ایران گرفتند تا جلسات حاجآقا از آن پس در آن محل برگزار شود؛ وقتی حاجآقا میخواستند، بیایند اینجا من به یکی از رفقا گفتم که به حاجآقا بگو ما گرفتاری زیادی داریم و یک نفر ثابت را برای جلسهشان بیاورد بعد که مسئله به ایشان گفته شد، حاجآقا بنده را احضار کردند. زمانی که نزد ایشان رفتم یک سری تذکرات و صحبتهایی درباره فعالیتهای امام خمینی(ره) در نجف و ایران عنوان کردند، اما نگفتند که بیا یا نیا، در انتها هم گفتند که من شما را دعا میکنم؛ اما تذکراتی که در آن جلسه داد باعث شد اشک در چشمانم جمع شود و از همانجا بود که تصمیم گرفتم تا جایی که مقدور است جلسات ایشان را ترک نکنم.
حاجیشریف بیان خاطرات خود از آیتالله مجتبی تهرانی را اینجا به پایان میرساند و میگوید: یکبار هم مأموریتی در کرمان داشتم که بعد از رفتن به کرمان، یک جلسه از جلسات آیتالله مجتبی تهرانی را غیبت کردم، هفته بعد که به جلسه ایشان رفتم، حاجآقا گفتند هفته قبل نبودی؟! گفتم رفته بودم کرمان برای مأموریت که گفتند مهمتر از اینجا بود؟ بعد از آن باز با خودم شرط کردم که اگر مأموریت هم پیش بیاید، نروم. ایشان مسائل را خیلی دقیق پیگیری میکردند و خیلی هم دوستان را دعا میکردند، زمانی که به مشهد میرفت و بازمیگشت به زبان میآورد که رفتم خودت را و زن و بچهات را دعا کردم، نگفتم «اللهم اغفر للمومنین و المومنات» بلکه با نام در حرم امام رضا(ع) دعایت کردم. خدا رحمتشان کند سنی نداشتند، خدا ایشان را زود از ما گرفت. عالم بزرگواری بود تا جایی که مقام معظم رهبری هم در پیام تسلیتشان فرموده بودند که «عالم عامل» و حقیقتا هم همین بود.
آدم در کار آموزش رشد میکند و در کار اجرایی میسوزد
احمد حاجیشریف که 40 سال مستمر در جلسات آیتالله مجتبی تهرانی حضور داشت و حالا سعی میکند خادمی جلسه فرزند ایشان را که در همان محل جلسه درس اخلاق دارند ادامه دهد. درباره جلسات قرآنی که در سالهای دور برگزار میکرد، میگوید: تا سال 62 جلسه قرآن داشتیم، جلسات تا قبل از انقلاب در منازل به صورت گردشی بود و بعد از انقلاب جلسات اکثراً به صورت ثابت در منزل خودمان برگزار میشد و از سال 70 نیز مجددا برپایی جلسات قرآن را در منزلمان شروع کردم اما به دلیل مشغله زیاد دوباره رها کردم که البته اشتباه کردم، آدم وقتی در کار آموزش باشد رشد میکند اما در کار اجرایی میسوزد.
بازدید قراء مصری از دفتر نظارت بر چاپ و نشر قرآن کریم
احیای جلسات سنتی قرآن در محلات
وی با تأکید بر اثرگذاری جلسات سنتی قرآن در محلات و با مشارکت خودجوش نوجوانان و جوانان همانند گذشته، میگوید: جلساتی که قبل از انقلاب اسلامی به صورت هفتگی با اهتمام جوانان محلات مختلف شهر تهران به صورت دورهای در منازل برگزار میشد خیلی خوب بود زیرا علاوه بر نوجوانان و جوانانی که از طریق این جلسات دور هم جمع میشدند اعضای آن خانواده نیز از تلاوت قرآن استفاده میکردند؛ امیدواریم این جلسات قرآن دوباره همانند گذشته در محلات شهر تهران و سایر استانهای کشور احیا شود.
حاجیشریف به خانههای قرآن شهری و روستایی که از سوی سازمان دارالقرآن الکریم در شهرها و روستاهای کشور راهاندازی شده و در حال گسترش است اشاره میکند و میگوید: خانههای قرآن شهری و روستایی بسیار اثرگذار بوده و به طور قطع موفقیتهای خوبی نیز در پی خواهند داشت؛ امیدوارم این خانههای قرآن در کشور توسعه پیدا کند.
کلاسهای قرآن مانند هیئتهای مذهبی اداره شود
وی با بیان اینکه کار باید مردمی باشد تا به نتیجه برسد، ادامه میدهد: هیئتهای مذهبی و عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) مردمی اداره میشوند اما کلاسهای قرآن در کشور، بیشتر دولتی شده، کلاسهای قرآن هم باید مانند هیئتهای مذهبی به صورت مردمی اداره شوند. در دوران صفویه بود که هیئتهای عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) رونق گرفت، اول دولت حمایت کرد و اهمیت قائل شد تا اینکه مردم به صورت خودجوش وارد شدند؛ این اتفاق باید برای کلاسهای قرآن هم رخ دهد تا به یک فرهنگ تبدیل شود.
حاجیشریف که 30 سال در آموزش و پرورش خدمت کرده و پس از بازنشستگی در آموزش و پرورش کار خود را در سازمان دارالقرآن الکریم دنبال میکند، به نیروهای قرآنی سفارش میکند که به خاطر خدا کار کنند و حقیقتا هم تلاش کنند. در حال حاضر آن تلاش لازم که باید از سوی نیروهای قرآنی وجود داشته باشد، نمیبینیم؛ نیروهای قرآنی نسبتا خوب و زیاد هستند اما متأسفانه دید ما در فعالیتهای قرآنی و برپایی جلسات قرآن و تلاوت قرآن در محافل، دید درآمدی شده است.
احمد حاجیشریف با بیان اینکه قاریان قرآن زمانی که برای تلاوت قرآن در یک مجلس و محفل قرآنی دعوت میشوند اگر نیازی ندارند نباید پول بگیرند و نباید نگاه درآمدی به تلاوت قرآن داشته باشند، میگوید: مگر قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ما چیزی به استاد قرآن خود میدادیم؟ ما ریالی به استاد مروت نمیدادیم، هفتهای سه، چهار جلسه قرآن هم داشت اما هیچ پولی بابت این جلسات و کلاسهای قرآن خود از ما نمیگرفت. استاد مروت در آن زمان تنها قاری ایرانی مسلط به اختلاف قرائات بود به زبانهای عربی و انگلیسی هم مسلط بود یک استاد به تمام معنی اما توقعی از کسی نداشت، در حالی که هماکنون برخی از قرآنیان ما برای نیم ساعت تلاوت در یک جلسه شرط میکنند که اگر این مبلغ را ندهید، نمیآیم، این خیلی بد است.
ثبت لحظات زندگی «احمد حاجیشریف» در قاب تصویر
گزارش از لیلا محمدی
کار خوبی را شروع کردید
انشاءالله که همیشه در خدمت قرآن باشبد
لذت بردم