به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، نشست علمی «جریانشناسی فکری ـ سیاسی سلفیگری» عصر دیروز شنبه 29 شهریورماه با حضور حجتالاسلام مهدی فرمانیان، رئیس دانشکده مذاهب اسلامی دانشگاه ادیان و مذاهب و حجتالاسلام محمدباقر پورامینی، حجتالاسلام ذوعلم و میثم شیروانی، از اعضای هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در محل این پژوهشگاه برگزار شد.
بنا بر این گزارش، حجتالاسلام فرمانیان که با موضوع آینده سلفیگری سخنرانی کرد، با طرح این ادعا که همه عوامل سیاسی، تاریخی، فکری و فرهنگی در اهل سنت آماده است تا تفکر سلفیگری گسترش یابد، به تشریح این ادعای خود و مقدمات آن پرداخت.
سلفیگری؛ از جریانهای پدید آمده در جهان اسلام در مواجهه با مدرنیته
وی در آغاز از شکل گرفتن سه جریان فکری در جهان اسلام در مواجهه با مدرنیته سخن گفت و بیان کرد: بعضی رویکردهای اصلاحی داشتند و در جمع بین سنت و تجدد سنت را نگه داشتند اما اصلاحاتی را هم بر سنت انجام دادند و در هر صورت در جمع سنت و تجدد زحمت کشیدند. جریان دوم جریان روشنفکری است و جریان سوم هم جریان سلفیگری است.
قلب شدن سلفیگری به واسطه رشیدرضا/ مقصود سیدجمال بازگشت به سلف در عمل بود
وی با اشاره به شکل گرفتن سلفیگری در مصر، گفت: وقتی که سیدجمال از سلف سخن میگفت، مقصودش این بود که در عمل سلفی باشیم نه در فکر؛ اما رشید رضا این را عوض کرد و گفت ما باید در فکر هم سلفی باشیم و سلفیگری را با ابن تیمیه پیوند زد و آن را به اسم او تمام کرد. با توجه به این که ابن تیمیه تقلید از ائمه چهارگانه اهل سنت را نادرست میدانست، با این کار تقلید به اصول دین راه یافت و زمینه برای اجتهاد در عمل فراهم شد.
همسویی وهابیت و آمریکا در جایگزینسازی سلفیت سید جمال با سلفیت ابنتیمهای
وی با اشاره به سوءاستفادهای که امریکا از این جریان کرد، گفت: در تقابل با جمال عبدالناصر، آمریکا که میخواست جریان چپگرای سوسیال در جهان اسلام گسترش پیدا نکند، دست وهابیت را باز گذاشت و وهابیت هم جریان سلفی ابنتیمیهای را به جای سلفیتی که در شمال آفریقا و در جهان اسلام و توسط سیدجمال و عبده مطرح شده بود، جا زد و مطرح کرد.
تکرار ماجرای شکلگیری اشاعره/ جریانی از سلفیت که رنگی از عقلگرایی دارد غالب خواهد شد
فرمانیان با نقبی به تاریخ و با اشاره به اولین مسائل فکری پدید آمده در جهان اسلام، گفت: در صدر اول اسلام ما شاهد دو جریان عقلگرای معتزله و جریان اصحاب حدیث هستیم که از دل آنها ترکیبی به نام اشاعره به وجود آمد و اشاعره تفکر غالب اهل سنت در طول هزار سال گذشته و بنده معتقدم که این اتفاق در سلفیت هم خواهد افتاد؛ یعنی جریان سلفی جریان غالب خواهد شد، اما جریانی که رنگی از عقلگرایی هم به خود خواهد گرفت؛ یعنی مقداری از آن عقلگرایی را اتخاذ خواهد کرد اما مبانی همان مبانی سلفی خواهد بود و چیزی مانند اشاعره با توجه به فضای مدرنیته به وجود خواهد آمد.
عوامل استمرار و گسترش تفکر سلفی/ نبود تفکر بدیل در جهان اهل سنت برای پاسخ به مدرنیته
وی یکی از عوامل بسیار مهم در استمرار تفکر سلفیگری را عدم حضور تفکر بدیل برای پاسخ به شبهات مدرنیته دانست و بیان کرد: ما چنین تفکری را در جهان اهل سنت نداریم. کسانی مانند محمد عبده آمدند اما پس از او کسی راه او آن چنان که باید و شاید ادامه نداد. این یکی از عوامل اصلی گسترش سلفیگری در جهان خواهد بود.
قداست سلف برای اهل سنت؛ عاملی دیگر
وی عامل دیگر در گسترش سلفیه در جهان را قداست سلف برای اهل سنت دانست و عنوان کرد: نمیتوان سلف را از اهل سنت گرفت و همه معتقدند که فهم سلف اعتبار دارد اما در درجه اعتبار آن اختلاف دارند. آن ها معتقدند که اسلام را از صحابه گرفته اند و معنا ندارد که صحابه را کنار بگذارند. اما مسئلهای که در کنار این باور وجود دارد این است که هر چند اسلام را از صحابه گرفتهاند اما تفسیر آنها از اسلام صحابه میتواند رنگ و بوی عقلی و یا رنگ و بوی دیگری بگیرد و یک جوری فضا تلطیف شود؛ همچنان که اشاعره و ماتریدیه گفتند حرفهایی که ما میزنیم حرفهای صحابه هم هست و فهم ما از اسلام صحابه این است.
فرمانیان سومین عامل را قدرت شیعه در منطقه عنوان کرد و گفت: مقابله با شیعه از این جهت علی الخصوص با رهبری وهابیت و آل سعود صورت میگیرد و ما گاهی خودمان هم در ایران اسلامی با عمل خودمان و با مدیریتهای خودمان دقیقاً در زمین مخالفان بازی میکنیم. آمریکا میخواهد کاری کند که اهل سنت پشت این مخالفان ما قرار بگیرند و اقدامات ما هم گاه در همین جهت قرار میگیرد و خودمان عملاً به تقابل شیعه و سنی کمک میکنیم.
وی افزود: خب سنّی امروز میبیند که هیچ کسی را ندارد که از او دفاع کند و تنها جریانی که دارد از او دفاع میکند سلفیت و وهابیت است، پس به او متمایل میشود. این هم چیزی است که باید به آن دقت داشت.
نبود خلافت؛ عامل گرایش اهل سنت به سلفیت/ سه جریان سلفی با آلسعود مخالفند
فرمانیان یک عامل دیگر در این زمینه را نبود یک خلافت اسلامی و حکومت اسلامی در جهان اهل تسنن دانست و بیان کرد: اکثر سلفیها آلسعود را نمیخواهند یعنی از 250 میلیون سلفی که امروز در جهان اسلام وجود دارد، 200 میلیون آن آلسعود را نمیخواهد ولی وقتی که میبیند هیچ چیز دیگری نیست میگوید این بهترین حکومتی است که الان موجود است؛ والا اخوان المسلمین با آن مخالفند، دیوبندیها با آن مخالف هستند، القاعده با آن مخالف است. در واقع از چهار جریان سلفی وهابی و اخوان المسلمین و دیوبندی و القاعده جهادی سه جریان چندان تمایلی به آلسعود ندارند.
وی با بیان این که سقوط امپراطوری عثمانی برای اهل سنت بسیار گران تمام شده است، اظهار کرد: نبود یک خلافت یا حکومت اسلامی اهل سنت را دچار یک بنبست کرده است و در این شرایط قدرت گرفتن شیعه سنگینی این مسئله را برای اهل سنت بیشتر کرده است.
ضعف تصوف و اشاعره؛ از عوامل گسترش سلفیگری
فرمانیان عامل دیگر در گسترش یافتن سلفیگری که آن را رو به رشد ارزیابی میکرد، ضعف تصوف و اشاعره دانست و گفت: تقریباً امروز اشاعره و ماتریدیه رنگ تصوف دارند و تصوف از نظر فکری نتوانسته است جهان اسلام را پیش ببرد. بزرگان بیسواد و بزرگانی که آن کرامتها و آن تعلق خاطرهایی را که به مباحث اخلاقی داشتند دیگر ندارند. نتیجه این امر این است که وقتی که به تصوف نگاه میکنند و آدمهایی میبینند که سواد چندانی و دینی آن چنان که باید و شاید ندارند، وقتی که وهابیت با تصوف مقابله میکند وهابیت را تأیید میکنند.
تخریب قبور توسط روشنفکران اهل سنت هم تأیید میشود
وی افزود: همین تخریب قبوری که الان انجام میگیرد توسط خیلی از روشنفکران اهل سنت تأیید میشود و بسیاری از کسانی که گرایشهای حتی مصلحانه هم دارند مانند محمد عبده معتقد است که اینها خرافات و بدعت است و صراحتاً این مطلب را در کتابهای خود این را گفته است و لذا امروز رسانههای اهل سنت این رفتارها را تأیید میکنند.
آزادی عمل وهابیت در همه کشورهای سنّی/ الأزهر تنها شده است
وی نبود حکومتی حمایتگر از طیف مقابل وهابی در بین کشورهای سنی را عاملی دیگر در زمینه رشد سلفیه دانست و بیان کرد: ما الان 57 کشور مسلمان داریم و هیچ کشور سنی از جریان مخالف وهابیت حمایت خیلی جدی کند. اگر وهابیت به این کشورها بیاید و کاری به سیاست سکولارها نداشته باشد آن هم کاری به وهابیت ندارد و اتفاقاً به آن کمک هم میکند و میگوید که برو و مدرسه بزن؛ چرا چون جریانی است که عالم پرورش میدهد اما بقیه جریانها کاری نمیکنند.
وی افزود: در مقابل وهابیت فقط الأزهر را داریم که الان تقریباً تنها شده است و آن چنان قدرتی پشت آن نیست.
نقش آمریکا و اسرائیل در گسترش سلفیگری/ آمریکا هر چه تلاش کند داعش از بین نخواهد رفت
فرمانیان حضور آمریکا و اسرائیل در منطقه را عامل دیگری دانست و بیان کرد: اگر شما بررسی کنید میبینید که هر چقدر آمریکا در خاورمیانه بیشتر حضور پیدا کرده است سلفیها و مخصوصاً سلفیهای جهادی بیشتر شدهاند. اگر به 30، 40 سال نگاه کنید میبینید که بعد از حمله آمریکا به افغانستان و عراق سلفیهای جهادی و مخصوصاً تکفیری به مراتب بیشتر شدهاند. در سال 1984 دو هزار نفر سلفی جهادی در افغانستان داشتیم ولی الان حداقل 30 الی 40 هزار تکفیری سلفی در منطقه داریم؛ غیر از این که صدها هزار نفر با ابوبکر البغدادی اینجا و آنجا بیعت کردهاند.
وی افزود: آمریکا هر چه در جهان اسلام برای نابودی داعش دست و پا بزند، تعداد افراد داعش بیشتر خواهد شد و کمتر نخواهد شد.
سر برآوردن توحیدگرایی سلفی از دل نظریه «کسب» اشعری
فرمانیان در تشریح یکی دیگر از عوامل گسترش سلفیگری با بیان این که تفکر توحیدی سلفیها به شدت با تفکر اهل سنت است، عنوان کرد: کل ماتریدیه، کل اشاعره و کل اهل سنت قائل به نظریه کسب هستند و این یعنی معتقدند که تمام افعال انسان را خدا میآفریند. اگر من حرف میزنم، دستم را تکان میدهم و نگاه میکنم هر سه از سوی خدا خلق میشود و کسب آن از من است. بر این مبنا پیامبر خدا هم نمیتواند از خودش چیزی بیافریند و فقط کسب میکند. بنابراین پیامبر نمیتواند مرا هم کمک کند. این تفکر اهل سنت است و
نسبت معکوس اثرگذاری آموزه ولایت تکوینی تصوف و توحیدگرایی سلفی
وی با بیان این که آن چه این تفکر را رنگ زده است، ولایت تکوینی اهل سنت است، اظهار کرد: اگر امروز اهل سنت در طول زمان پذیرفتهاند که اولیاء الله میتوانند تصرف در وجود کنند به آن ولایت تکوینی برمیگردد که در تصوف وجود دارد. بنابراین هر چه جریان تصوف در جهان اهل سنت ضعیفتر شود جریان فکری توحیدی سلفی در جهان اسلام گسترش پیدا خواهد کرد؛ چون اگر چیزی مانع است ولایت تکوینی تصوف است که اگر حذف شود، یک سنی خواهد گفت که وقتی که تمام افعال عباد توسط خدا خلق میشود، پیامبر هم همین است.
سنی اگر سنی باشد با اصل توسل و با شفاعت مشکل نخواهد داشت
وی افزود: سنی اگر سنی باشد با اصل توسل و با شفاعت مشکل نخواهد داشت اما با استغاثه مشکل خواهد داشت. این ها با هم فرق دارد. او اصل توسل و شفاعت را میپذیرد چون ارتباطی با ولایت تکوینی ندارد اما به استغاثه و استمداد از ارواح اولیاء الهی که میرسیم با آن مشکل پیدا میکند، چون نمیتواند بپذیرد که من درخواست مستقیم کار خدایی از ولی خدا دارم.
فرمانیان همچنین با اشاره به این مطلب که شواهد فراوانی هم در منابع اهل سنت هست که اگر بدفهمی شود تخریب قبور اتفاق میافتد، گفت: اهل سنت روایت دارند و میگویند که پیامبر فرمود: خدا لعنت کند کسانی را که قبر انبیاء خود را مسجد قرار دادند. کسی که ظاهر این روایت را میگیرد خیلی راحت این تفکر را میپذیرد.
عوامل سیاسی، فکری و فرهنگی گسترش سلفیگری، به طور خلاصه
وی بر این اساس نبود خلافت اسلامی و حکومت اسلامی، حضور آمریکا در منطقه، حضور حاکمان سکولار و قدرت شیعه در منطقه را چهار عامل سیاسی دانست که تفکر سلفی را گسترش خواهد داد.
از نظر فرمانیان عوامل فکری ـ تاریخی در طول تاریخ اهل سنت مانند نظریه کسب را نیز در این زمینه مؤثر دانست و افزود: عامل فکری و فرهنگیای هم که بر اینها باید افزود دعوایی است که آنها با مدرنیته به صورت جدی دارند و به دنبال یک قرائت جدید از سلام هستند که البته آن اصول مبنایی خودشان را تغییر ندهند. این عوامل دست به دست هم میدهند که تفکر سلفی رشد کند.
آینده از آن کدام جریان سلفی خواهد بود؟
رئیس دانشکده مذاهب اسلامی دانشگاه ادیان و مذاهب در ادامه به این مسئله پرداخت که کدام یک از جریانهای سلفی رشد خواهد کرد و در این باره گفت: به نظر بنده جریانی که رشد خواهد کرد جریان وهابی نخواهد بود، بلکه جریان اخوانی بیشتر از همه در جهان اسلام در آینده رشد خواهد کرد.
وی با اشاره به تقسیمبندیهای متعددی که از سلفیت شده است، گفت: تقسیمبندیای که میتوان بر مبنای آن سخن گفت این است که سلفیگری را سه قسم کنیم؛ سلفیگری تقلیدی، سلفیگری اصلاحی و سلفیگری جهادی. سلفیای که گرایش تقلیدی دارد میخواهد از گذشته تقلید کند که وهابیها در این طیف هستند و خیلی از افرادی مانند البانی در این طیف قرار میگیرند. سلفیهای اصلاحی به دنبال اصلاح فضای موجود هم هستند که جریان اخوان المسلمین شاید بهترین گروهی است که میشود برای این جریان از آن نام برد و سلفیهای جهادی که میخواهند با جهاد به حکومت برسند و موفق نخواهند بود.
جریان سلفیهای جهادی تنها در صورت شکلگیری حکومت اسلامی معتدل سنّی فروکش میکند
فرمانیان با بیان این که ممکن است ما تا 100 سال دیگر هم گرفتار سلفیهای جهادی باشیم، مگر این که حکومتی اسلامی شکل بگیرد، اظهار کرد: اگر اهل سنت به یک حکومت اسلای معتدل و خوب برسند سریع تفکر سلفی جهادی فروکش میکند و خیلی از جوانهایی که در جریان سلفی هادی هستند جذب آن حکومت اسلامی معتدل میشوند، اما اگر نشود و فضایی که امروز هست ادامه پیدا کند هر روز سلفی های جهادی در جهان اسلام گسترش پیدا خواهند کرد و لذا میبینید که همین که ابوبکر البغدادی ادعای خلافت اسلامی میکند میبینید که سلفیهای تقلیدی به شدت مقابله میکنند و حتی اخوانیها هم مخالفت میکنند، اما از آن طرف بسیاری از جوانانی که شاید از القاعده بودند و شاید از القاعده هم نبودند با او بیعت میکنند؛ چون احساس میکنند که به هدفشان که همان خلافت اسلامی یا حکومت اسلامی است نزدیک شدهاند.
احتمال ادعای مهدویت از سوی القاعدهایها در آینده
وی با بیان این که احتمال دارد که در آینده فردی از القاعدهایها و سلفیهای جهادی ادعای مهدویت هم بکند، افزود: این به این دلیل است که اینها معتقدند که در فضای موجود جهان اسلام هیچ کس نمیتواند ادعای خلافت کند مگر مهدی. این فضایی است که در القاعده وجود دارد. لذا بعضی از القاعده هم آمدند با ابوبکر البغدادی تقابل کردند و احتمال این که ببینند این پروژه شکست خورد دوباره فردی از القاعده در همین منطقه یا منطقه دیگر ادعای مهدویت کند و بگوید شما به دنبال مهدی بودید که خلافت اسلامی داشته باشد و من همان مهدی هستم.
وی در مجموع شرایط و فضا و اتفاقاتی را که در آینده خواهد افتاد بسیار تأثیرگذار دانست و افزود: تحلیلهایی که من کردم طبق آن مبانی است که وجود دارد و اگر آن مبانی تغییر کند خود به خود خیلی از تحلیلها هم جابجا می شود، اما با توجه به فضایی که بنده از جهان اهل سنت میشناسم اینها دارد ادامه پیدا میکند و هر روز هم بیشتر شده است.
فرمانیان گفت: تحلیل امروز من این است که اگر حکومت اسلامی معتدلی در جهان اسلام به وجود نیاید هر روز سلفیهای جهادی در جهان اهل سنت گسترش پیدا خواهند کرد تا به یک حکومت اسلامی برسند که بتوانند در آن جا آن چه که اسلام است پیاده و اجرا کنند.
وی در پایان در مورد داعش نیز گفت: در مورد داعش هم آمریکا فقط حرفهای توخالی میزند و اگر هم آن را بزند محدودههای اطراف آن را فقط خواهد زد و کاری به منطق حکومت اصلی آنها نخواهد داشت. داعش هم اگر در منطقه ماند و از بین نرفت یا به جای دیگری منتقل نشد، که به نظر من تا پنج، شش سال دیگر در منطقه میماند، یک مقدار از تندرویهای خود دست برمیدارد و یک مقداری تندرویها را کم میکند، چون نمیتواند مردم عادی را همه بکشد.