به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، در زندگی همه ما لحظاتی پیش میآید که خود را در بنبست میبینیم و همه چیز را از دست رفته تصور میکنیم، وقتی با بحرانی در زندگی مواجه میشویم، شبیه اینکه عزیزی را از دست بدهیم و یا در تنگناهای اقتصادی با مشکلات مادی مواجه شویم، خلاصه اینکه دچار یأس، اضطراب، تشویش، ناامیدی و خلاصه همه چیزهای بد میشویم.
یا شاید شبیه وقتی گناهی مرتکب شدهایم و آنقدر از آن شرمندهایم و آن را زشت میدانیم که دور از ذهن تصور میکنیم خداوند آن را ببخشد و نا امید، اسیر هزارتوی خیال و گمان میشویم و این موارد بسیار است، بحرانهای زندگی ما تمامی ندارد، هر روز با یک قصه جدید شروع میشود و هر روز منتظر یک اتفاق بدتر هستیم، وقتی با بحران روبرو میشویم، ترسی وجودمان را فرا میگیرد و در برابر تغییر مقاومت میکنیم.
باید ایمان داشت و یا سعی کرد دوباره ایمان آورد، اما از حرف تا عمل فاصله زیادی است، ایمانی خالص باید، نه زبانی، هنگامهای که محکی ایمانت را بسنجد، همین دم است، ایمان به اینکه همه چیز در دست قدرت خداست و او برای تک تک ما کافی است، «وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا؛ و از جایى که حسابش را نمیکند به او روزى میرساند و هر کس به خدا اعتماد کند او براى وى کافی است تا فرمانش را به انجام رساند، به راستى خدا براى هر چیزى اندازهاى مقرر کرده است». (آیه 3 سوره طلاق).
از حاج محمد اسماعیل دولابی، عارف شیعی نقل است: خدا عبادت وعده بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سالهای بعد را هم میخواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده بعد زنده باشیم.
ایمان یک مسئله قلبی است، نه زبانی، بر زبان آوردنش ساده اما عمل به آن در وقت ضرورت، مرد میدانهای سخت میخواهد، محک ایمان همان لحظههای ناامیدی است، باید رجعتی به گذشته کرد، روزها را ورق زد تا به امروز رسید، خدا را میشود همه جا حس کرد، حتی وقتی سرکشی کردیم، مدارا کرد تا بندهاش به راه بیاید.
به شیطان، ابلیس یا ابا لیس هم میگویند، ابا لیس از دو واژه «ابا» به معنی پدر و «لیس» به معنی ناامیدی درست شده است و به راستی که او پدر نا امیدی است. ابلیس از ماده «ب ل س» به معنای اندوه از گرفتاری و نا امیدی از برطرف شدن آن گرفته شده است.
ریشه شک به خدا از همین جا نشئت میگیرد، برای من گناهکار، خداوند اما دری گشوده است به نام توبه، چرا از دریچه ذهن خود او را بشناسیم، چرا هر چه خود انگاشتیم را به او نسبت دادیم، روش خداوند در برخورد با گناهکار طور دیگری است، نه تنها میبخشد بلکه گناهان را نیز به حسنه تبدیل میکند، فقط کافی است که نخواهیم دوباره تکرارش کنیم. «إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا ﴿۷۰﴾ وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا ﴿۷۱﴾؛ مگر کسى که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند پس خداوند بدیهایشان را به نیکیها تبدیل میکند و خدا همواره آمرزنده مهربان است (70) و هر کس توبه کند و کار شایسته انجام دهد در حقیقت به سوى خدا بازمیگردد(71)». (آیات 70 و 71 سوره فرقان).
از حاج محمد اسماعیل دولابی، نقل است که هر وقت در زندگیات گیری پیش آمد و راهبندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته یار است.
آرامشبخشترین آیه در رابطه با حیطه گسترده بخشش خداوند، آیه 53 سوره زمر است، آنجا که میفرماید: «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛ بگو اى بندگان من که بر خویشتن زیادهروى روا داشتهاید از رحمتخدا نومید مشوید در حقیقت خدا همه گناهان را مىآمرزد که او خود آمرزنده مهربان است».
باری دیگر باید رابطه ایمانی خود را بسنجیم و تفکر کنیم که خدا را چگونه باید بشناسیم، اویی که جمیع گناهان را میآمرزد.
خدایا ضعفمان در برابر مشکلات عیان است، به تکیهگاه امنی برای غربت زمینیمان احتیاج داریم، خانه ما بهشت بود، اینجا غریبِ دور از وطن هستیم و میدانیم که آنقدر سخی و بخشنده هستی که میتوانیم بهشت را تجسم کنیم.
سخن را با حکایتی از گلستان سعدی کوتاه میکنیم؛ یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را همی گفت: ای پسر چندانکه تعلق خاطر آدمیزاد به روزی است، اگر به روزی ده بودی، به مقام از ملائکه در گذشتی.
*لیلا شرف
سپاس از خبرنگاران ایکنا به دلیل حسن سلیقه