به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، بیش از سی سال از اجرای قانون عملیات بانکی بدون ربا میگذرد؛ قانونی که بنا بود اجرایی شدن آن در نهایت نظام بانکی ما را به بانکداری اسلامی رهنمون کند اما اکنون مجلس شورای اسلامی کارگروهی برای اصلاح این قانون تشکیل داده است که خود نفس تغییر این قانون نیز دارای موافقین و مخالفینی است. برای بررسی بیشتر این موضوع، دستاورهای اجرای این قانون در این مدت، موانع تحقق بانکداری اسلامی و... با کامران ندری، عضو هیئتعلمی دانشگاه امام صادق(ع) گفتوگویی انجام دادهایم که بخش نخست این مصاحبه در ادامه میآید:
ایکنا: همانگونه که میدانیم سی سال از عمر قانون عملیات بانکی بدون ربا میگذرد. میخواهم از شما بپرسم با توجه به اینکه موضوع بانکداری اسلامی دغدغه بسیاری از مردم و مسئولان بوده است، شما چه ارزیابی از نتایج و دستاوردهای این قانون دارید و آیا اجرای این قانون در مدت این سی سال توانسته است اهداف نگارش آن را محقق کند؟
با توجه به اینکه مردم کشور ما مسلمان هستند و به ارزشهای اسلامی پایبندند بانکداری اسلامی بک امر اجتنابناپذیر بود و ما باید به سمت آن حرکت میکردیم بنابراین طبیعی بود که اولین دغدغه جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب، حذف ربا از نظام بانکی باشد. تلاشی که آن موقع انجام شد منتهی به قانون عملیات بانکی بدون ربا شد. به نظر من یک اشتباه در قانون عملیات بانکی بدون ربا در بدو کار اتفاق افتاد که الان هم ما نمیتوانیم جلوی تبعات آن را بگیریم و آن اشتباه، این بود که طراحان این قانون، طرح جدید خودشان را به یکباره به کل نظام بانکی تسری دادند و اعلام کردند نظام بانکی جمهوری اسلامی ایران با اجرای این قانون یک نظام بانکداری بدون ربای یکپارچه است بدون اینکه کارآمدی این قانون در جایی مورد سنجش قرار گرفته باشد و به یکباره آن را در کل نظام بانکی ما ساری و جاری کردند بدون اینکه مقدمات و لوازم اجرای این قانون همانند استانداردهای حسابداری که لازم است برای اینکه این قانون در نظام بانکداری ما پیاده سازی شود را فراهم کنند و بدون وجود این زیرساختها صرفا با تصویب یک قانون اعلام کردند میتوانیم اطمینان حاصل کنیم بر مبنای این قانون ربا از کل این نظام بانکی حذف میشود. متن قانون هم با لوازم شرعی مغایرت نداشت و شورای نگهبان هم آن را تأیید و تصویب کرد اما هنگامیکه این قانون برای اجراء به نظام بانکی ابلاغ شد دستورالعملهایی برای این قانون نوشته شد که این دستورالعملها عقود اسلامی را از ماهیت اصلی خود که در این قانون ذکر شده بود دور کرده و به همان چیزی که در بانکداری متعارف در حال اجراست نزدیک میکرد.
از آنجائی هم که همه بانکها ملزم بودند این قانون را به صورت یکسان اجراء کنند رقابتی هم در شبکه بانکی ما برای اینکه به اصول بانکداری اسلامی پایبند باشند شکل نگرفت بنابراین مشاهده میکنیم علیرغم اینکه ما نسبت به برخی کشورها همانند مالزی و بحرین در ابتکار اسلامی کردن بانکها و حذف ربا از نظام بانکی پیشرو بودیم، به این دلیل که رقابتی در اقتصاد ما شکل نگرفت و ارتباط نظام بانکی ما هم با دنیا قطع بود و با بانکهای مشابه اسلامی هم هیچ حس رقابتی نداشت، جز قانون عملیات بانکی بدون ربا و دستورالعملهایی که برای اجرای آن قانون در نظام بانکی نگاشته شد پیشرفت محسوسی صورت نگرفت. دستورالعملهای نظام بانکی هم به گونهای بود که وقتی مشاهده میکنیم، تصور مردم هم این است که این عقود اسلامی لباسی است که ما بر بانکداری متعارف پوشاندهایم و در پس این پرده همان چیزی است که بانکهای متعارف انجام میدهند و اگر به این موضوع، ناکارآمدی نظام بانکی را هم اضافه کنیم در مجموع نمیتوانیم ارزیابی مثبتی از عملکرد قانون بانکداری بدون ربا بعد از سه دهه داشته باشیم.
ایکنا: علت اصلی این موضوع را در چه چیزی میدانید؟ و به نظر شما چرا بعد از سه دهه از اجرای این قانون، اهداف نگارش آن محقق نشد؟
من علت اصلی اینکه ما بعد از سه دهه به این نقطه رسیدیم را در این موضوع میدانم که ما در اسلامی کردن یا اجرایی کردن ایده بانکداری بدون ربا در کشورمان عجله کردیم و به جای اینکه برای اینکه مطمئن شویم که واقعا در عملیات بانکی، ربا وجود ندارد به تدریج این موضوع را در اقتصاد خودمان توسعه دهیم، به یکباره کل نظام را مکلف کردیم از قانون عملیات بانکی بدون ربا تبعیت کند و این خودش مانع از این شد که بانکداری اسلامی در عمل در مقایسه با کشورهای دیگر پویایی لازم را پیدا کند و میتوان گفت ما حدود سه دهه درجا زدیم، به طوریکه حتی خود قانون هم که قرار بود بعد از پنج سال بازنگری شود الان تقریبا 25 سال از آن تاریخ 5 ساله گذشته است و هیچ بازنگریای در قانون اتفاق نیفتاده است؛ بنابراین ارزیابی چندان مثبتی را نمیتوان از عملکرد این قانون تلقی کرد و علتش هم همانگونه که عرض کردم عجلهای بود که مجموعه نظام برای حذف ربا در نظام بانکی به خرج دادند بدون اینکه این ایده، ایدهای که باشد که در جایی تست شده باشد و نتیجه این شد که الان داریم مشاهده میکنیم.
ایکنا: حال در مورد وضعیت اجرایی قانون عملیات بانکی بدون ربا صحبت کنیم. آیا اجرای این قانون باعث شده است که در عمل ربا از نظام بانکی ما حذف شود؟
بنده مطمئن نیستم که در عمل ربا از نظام بانکی حذف شده باشد ضمن اینکه حداقل اگر از بعد شرعی بخواهیم بحث کنیم یک مشکلی علاوه بر ربا ممکن است در نظام بانکی ما وجود داشته باشد این است که مردم را وادار کردهاند برای اینکه کارهایشان در نظام بانکی جلو برود دست به معاملات صوری بزنند، بنابراین الان دو معضل در سیستم بانکی ما وجود دارد که اولا شائبه ربا هنوز به قوت خود باقی است و البته اینکه بنده عرض میکنم منظورم در عرصه عمل است چراکه ما که نیامدیم بر روی کاغذ ربا را از نظام بانکی حذف کنیم بلکه هدف ما این است که ربا در عمل از بین برود و به نظرم در عمل نظام بانکی ما عاری از ربا نیست و دوم اینکه مردم هم وادار شدهاند دست به کارهایی بزنند که در حالت عادی نمیزنند و معاملهای صورت نگرفته است اما آنها اعلام میکنند صورت گرفته است و حتی این موضوع را رسمی میکنند و گواهینامههای صوری میآورند؛ بنابراین الان هم شائبه ربا وجود دارد و هم اینکه فعل مذموم دیگری هم در کنار آن اتفاق میافتد در حالیکه اگر ما بانکداری را به شیوه متعارف داشتیم لااقل میگفتیم در این نظام فقط ربا وجود دارد اما الان با شائبه اینکه مردم رفتار صحیحی از خود نشان نمیدهند هم روبرو هستیم، برای اینکه مردم ناچارند در این چارچوب برای اینکه نیازهایشان برطرف شود به این شکل عمل کنند. گناه نظام بانکی هم نیست و نظام بانکی هم برای اینکه مشکل مردم برطرف شود مجبور است راه را به مردم نشان دهد تا به مردم خدمت کند و میگوید یک گواهینامه صوری برای من بیاورید تا من تسهیلات در اختیار شما قرار دهم.
ایکنا: شما در مورد 5 ساله بودن قانون صحبت کردید. به نظر شما، آیا اینکه نویسندگان قانون عملیات بانکی بدون ربا، این قانون را برای 5 سال نوشتند که بعدا باید مورد بازنگری قرار گیرد به این معنی نبود که خود آنها هم میدانستند که این قانون، قانون ضعیفی است؟
به همین جهت که میدانستند قانون ضعیفی است به نظر من جا داشت که از همان ابتدا این را به کلیه نظام بانکی تکلیف نمیکردند که به این شکل عمل کند بلکه همانند بقیه کشورهای اسلامی میگفتند بانکها آزادند بر طبق این قانون یا بر طبق قانون بانکداری متعارفی که وجود داشت عمل کنند. مشوقهایی هم برای ان بانکهایی که میخواستند برطبق قانون عملیات بانکی بدون ربا عمل کنند، میگذاشتند. انگیزه درونی هم در درون نظام بانکی وجود داشت چراکه مردم ما مسلمانند و بانکی که مدعی باشد در حال اسلامی عمل کردن است و واقعا هم اسلامی عمل کند و بتواند در رقابت با سایر بانکها عملکرد بهتری از خود نشان دهد قطعا مورد استقبال مردم قرار خواهد گرفت و دولت هم میتوانست به این نوع بانکها کمک و حمایت کند و به تدریج همانند بقیه کشورهای اسلامی این بانکها هم رشد میکردند و اشکالات قانون را هم میتوانستد به تدریج مشخص کنند. همانطور که در مالزی مشاهده میکنیم اگر قانون بانکداری آنها چند بار اصلاح شده است این به این دلیل بوده که بانکهایی که میخواستند اسلامی عمل کنند اشکالات را برطرف کنند؛ مثلا میگفتند مواردی همانند مضاربه و مساقات را نمیتوان در نظام بانکی اجراء کرد و میتوانستد نوآوریهایی داشته باشند اما اینجا قانون راههای نوآوری را بسته است و گفتهاند هرکسی میخواهد عملیات انجام دهد باید از این عقود استفاده کند درحالیکه در اسلام دلیلی ندارد که بانکها حتما از این عقودی که در قانون عملیات بانکی بدون ربا آمده است استفاده کنند و میتوانند نوآوری داشته باشند و روشهای جدیدی را برای ارائه تسهیلات ایجاد کنند درصورتیکه با موازین و اصول شرعی مغایرتی نداشته باشد.
بنابراین در عین حالیکه یک واجب ضروری بود که باید به سمت تدوین یک قانون عملیات بانکی بدون ربا میرفتیم اما دو اشتباه در آن اتفاق افتاد، یکی اینکه به یکباره بر کل نظام بانکی امر کردند که باید این قانون را رعایت کنید که به نظرم نباید این کار را انجام میدادند و دوم اینکه جلوی نوآوری در روشهای تأمین مالی را گرفتند و محدودیتهای بوروکراتیک و قانونی به وجود آوردند و چون رقابتی هم در درون بانکها وجود نداشت و دستورالعملهایی که بعد از قانون نوشته شد تقریبا بانکها را وادار کرد که میتوانیم تحت پوشش و عنوانی جدید همانند قبل عمل کنیم و مشاهده میکنیم که بانکها تمایلی برای ابداع روشهای نوین از خود نشان ندادند و این شد که ما به این نقطه رسیدیم که بنده ارزیابی چندان مثبتی را از این عملکرد داشته باشم.
ایکنا: اتفاقا بحث بعدی من در این مورد است که آیا به نظر شما بهتر نیست همانند برخی از کشورهای اسلامی که به جای اینکه کل نظام بانکی را اسلامی کنند برخی بانکهای تخصصی اسلامی همانند بانک اسلامی نور یا بانک اسلامی اردن را ایجاد کردند، ما هم به جای اینکه به صورت دستوری همه بانکهای دولتی و خصوصی را ملزم به رعایت قواعد بانکداری اسلامی کنیم به ایجاد یک یا چند بانک تخصصی اسلامی اقدام کنیم که قواعد شرعی هم به صورت دقیق توسط آنها انجام شود؟
اتفاقا اینکه بگوئیم یک بانک مطابق میل خودش عمل کند بهتر است و انگیزه انجام این کار را هم دارد؛ مثلا ما سازمان اقتصاد اسلامی داشتیم که قطعا میتوانست یک بانک اسلامی درست کند و میتوانست با بانکهای متعارف رقابت کند و اگر درست و صحیح عملیات بانکداری اسلامی را انجام میدادند قطعا مردم ایران از بانکی که اسلامی عمل میکند بیشتر استقبال میکنند تا بانکهایی که ربوی عمل میکنند بنابراین بانکهایی که عملیات واقعی اسلامی را رعایت میکردند به تدریج بازار را در اختیار میگرفتند آنگاه در این نظام پویایی و خلاقیت هم به وجود میآمد به نظر من این اشتباهی بود که در آن دوره اتفاق افتاد و متأسفانه اکنون به دلایل اجتماعی راه برگشتی هم نیست و باید این مسیر را ادامه دهیم و چون راه برگشتی نداریم سرعتمان در ارائه نوآوریهای جدید در حوزه بانکداری اسلامی قطعا کندتر از بقیه کشورها خواهد بود.
مراجع فتوا میدن نظام بانکداری کشور ربوی است و مسئولان منکرش هستن.