اشاره: اسلام دينى است با اصول و آرمانهاى جهانى و از همان ابتداى ظهور خويش بهدنبال ايجاد حيات طيبه در سطح عالم و براى كليه اَبناى بشرى بوده، بديهى است بنا به معتقدات اسلامى و شيعى، جهانىشدن اسلامى و حيات طيبه جهانى در آخرالزمان و در عصر و دولت مهدى موعود تحقق قطعى خواهد يافت.
چنين جهانىشدنى با هيچ پروژه و يا طرح جهانىسازى فعلى نه از حيث نظرى و نه عملى و نه از حيث شموليت و فراگيرى و مقياسهاى موجود قابل مقايسه و اندازهگيرى نيست و فقط شناخت مقدماتى آن از راه احاديث وارده ممكن است.
به همين جهت قصد بر اين شد كه در ادامه سخن، پارهاى از ويژگىهاى دولت كريمه حضرت مهدى و حكومت جهانى سرشار از حيات طيبه وى، آنهم نه از باب حصر بلكه از باب احصاء و اشاره، مرور و بازيابى گردد كه 9 عنوان از آن در بخشهای قبلی اين مقاله گذشت و اكنون چهار مورد ديگر نيز در اين نوشتار بررسی میشود.
از برخى روايات اين گونه استفاده مىشود كه حكومت جهانى مهدوى و جهانىسازى وى در عين حال كه عالمگير بوده و بر سراسر جهان، اسلام و قوانين اسلامى حاكم است، ليكن ساير ملل نيز در قالب نوعى حكومت مشابه فدراليسم، ضمن تبعيت از حكومت جهانى، داراى آزادىهایى در پيروى از رسوم و فرهنگهاى ملى غيرمتعارض با اسلام هستند و حضرت اين حق و احترام را براى آنها ملحوظ مىكنند.
امام باقر عليه السلام مىفرمايند: وقتى قائم قيام كند قطايع و حكومتهاى طايفهاى از بين خواهند رفت.(1)
در عين حال امام صادق عليه السلام نيز میفرمايند: وقتى قائم ما قيام كند به هر منطقهاى نمايندهاى مىفرستد و به او مىگويد: حكومت در اختيار توست، هر چه مصلحت مىبينى عمل كن. (2)
نوسازى و احياء دينى بر مبناى مقتضيات جديد
يكى از ويژگىهاى فرابرد جهانىشدن، لحاظ مقتضيات زمانى و مكانى و حركت بر مبناى تحولات تازه و پاسخگویى به امور جديد است.
قبلاً بيان شد اسلام با اتكاء به ماهيت خود بر مبناى سنت مترقى اجتهاد، اين انعطافپذيرى را بهعنوان جزء هميشگى خود به همراه دارد.
نظام جهانىسازى مهدوى نيز از اين خصيصه ضرورى غافل نبوده و كاملاً بدان مجهز است و در عصر مهدوى، جهان با احياء اسلامى نوين و نوسازى دينى مواجه خواهد شد.
به فرموده امام صادقعليه السلام: چون قائم قيام كند امر تازه و احكامى تازه مىآورد، چنانكه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم در اول اسلام همينگونه عمل و خلائق را به امر جديد دعوت كرد، (3) آن حضرت كارهاى مشابه رسول خدا انجام مىدهد و همانگونه كه رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم امور جاهليت را بر هم زد، امور قبل از خود را بر هم مىزند و قائم، دين اسلام را تازه مىكند. (4)
همين تعبير نيز در بيان امام باقرعليه السلام آمده است، آنجا كه مىفرمايد: قائم كتابى جديد، امرى جديد و حكمى جديد مىآورد و بر عرب سخت مىگيرد. (5)
در روايت ارزشمند ديگرى از همين امام همام، ايشان ضمن تشبيه سيره حكومت مهدوى با سيره پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم، در ابطال احكام جاهليت، مىفرمايند: همچنين است قائم وقتى قيام كند، باطل مىگرداند احكامى را كه در ايام مصالحه با كفار در دست خلايق بوده و با عدالت در ميان خلايق رفتار مىكند. (6)
بدين منوال جهانىسازى مهدوى، معطوف به احياء و تجديد اسلام ناب و نوسازى جديد آن بر حسب مقتضيات جديد بوده و بديهى است چنين امرى منجر به شفافيت اسلام و افزايش پيروان آن دين حنيف خواهد گرديد و ديگر نيازى به بحث و فحصهاى طاقتفرساى علمى و حوزوى براى فهم و دريافت آراء واقعى شارع مقدس نيست و اكثر شيوههاى درسى و اجتهادى و استنباطى، كهنه و غير قابل استفاده خواهد شد.
عالم عاليقدر آية اللَّه فقيد «قزوينى»، در اثر خويش اين مطلب را در تحليلى جامع اينگونه بيان كرده است: خدا مىداند كه اين تحول مطلوب و مترقى چگونه خواهد بود، اما بهنظر مىرسد بسيارى از كتابهاى فقه و حديث، نوسازى شود و نقش بسيارى از موضوعات كتابهاى اصولى به پايان برسد، چرا كه امام مهدى قواعد عمومى براى دريافت مسائل شرعى و مقررات دينى را بيان مىكند و در پرتو همانها فقهاء را از بسيارى بحثهاى اصولى و قواعد آن بىنياز مىشوند.
كتابهاى مربوط به شرح حال راويان احاديث كه به كتابهاى رجالى معروفند و نيز شرح حال و بيوگرافى آنان و تقسيمبندى روايات به صحيح و ضعيف و اصطلاحاتى از اين قبيل، همه و همه نقششان به پايان مىرسد، چرا كه اين بحثها بيشتر به حدس و ظنّ تكيه دارد و در عصر غيبت به خاطر نرسيدن دست مردم به امام معصومعليه السلام مورد استفاده قرار مىگيرد، اما در عصر ظهور، مردم به مقرّرات و احكام قطعى دست مىيابند و از اينها بىنياز مىشوند.
و نيز در عصر ظهور، بيشتر كتابهاى تفسيرى از اعتبار ساقط مىشود، چرا كه مردم با رشد فكرى و ژرفنگرى برخواسته از فرهنگ عصر ظهور، به تفسيرهاى برگرفته از نظرات افراطى افراد، بها نمىدهند. از اين رو تنها تفاسير برخاسته از روايات رسيده از پيامبر و اهل بيت عليهم السلام باقى مىماند.
همينگونه قرائتهاى مختلف از قرآن شريف كه دليلى براى آنها نازل نشده است برداشته مىشود. چرا كه مردم قرآن و قرائت صحيح آن را به گونهاى كه بر قلب مصفّاى محمد صلى الله عليه وآله وسلم فرود آمده است، از امام مهدى مىآموزند و تفسير و پيام و مفهوم آن را، آنگونه كه خدا اراده فرموده مىشناسند و بر معارف بلند و راز و رمز شگفتىهاى آن، كه همچنان ناشناخته و پوشيده است، آگاهى مىيابند. (7)
در دولت جهانى مهدوى، فضاهاى ارتباطى و رسانهاى دچار تحولات شگرف و بنيادينى خواهد شد كه سادهترين برداشت از روايات وارده، استفاده از رسانههایى مانند اينترنت و تلويزيون و گسترش ارتباط مردم با يكديگر از اين طرق را به ذهن متبادر مىكند.
ولى بهنظر مىرسد كه اين روايات حاكى از پيشرفتهاى وسيعى در اين زمينه باشد و بتوان اين دوره را از حيث وضعيت رسانهها و ارتباطات به دورهاى بسيار فراتر از دوره ظهور اَبررسانهها تشبيه كرد.
ابتدا رواياتى در اين زمينه يادآورى میشود، امام صادق عليه السلام مىفرمايد: ان المؤمن فى زمان القائم و هو فى المشرق لَیَرى أخاه الذى فى المغرب و كذا الذى فى المغرب يرى أخاه الذى بالمشرق،(8)، مؤمن در عصر قائم در حالى كه در مشرق است، برادر خويش را كه در مغرب است مىبيند و همچنين آنكه در مغرب است برادر مؤمن خويش را در مشرق مىبيند.
و يا در فرازى قابل تأملتر فرمودهاند: انّ قائمنا اذا قام مدّالله لشيعتنا فى اسماعهم و ابصارهم، حتى لا يكون بينهم و بين القائم بريد يكلّمهم فسيعون و ينظرون اليه و هو فى مكانه (9)، هنگامى كه قائم ما قيام كند، خداوند در دستگاه شنوایى و بينایى شيعيان ما، گستردگى و كشش ويژهاى مىبخشد تا ميان آنها و مهدى ما نامهرسان يا واسطهاى نباشد.
فهم روايت اول با وجود پيشرفتهاى امروزى عرصه فناورى ارتباطات همانند تلويزيون و اينترنت، دشوار و پيچيده نيست.
اما با توجه به روايت دوم، بهنظر مىرسد كه پيشرفتهاى عصر ظهور در عرصه گسترش فضاهاى ارتباطى تنها منحصر در تكنولوژى و ابزارهاى ارتباطى نباشد، بلكه اين خود مؤمنين هستند كه بواسطه سطوح عالى ايمانى خود، برخوردار از كمالات اعطایى الهى شده و گوش و چشمهاى آنان داراى قدرتِ فرابينى، فراشنوایى و فرامكانى شده و همانطور كه مىتوانند در هر لحظه با يكديگر ملاقات سمعى و بصرى داشته باشند، مىتوانند با حضرت مهدى نيز از چنين ارتباطى برخوردار باشند و از فيض مطلق وجود او در وراى مكانها و زمانها استفاده كرده و نزد ايشان براى متابعت و پيروى، دائم الحضور باشند. بديهى است در عصر حضور كه هر چيز به كمال نهایى خود مىرسد، تجهيز انسانهاى مؤمن بهعنوان اشرف مخلوقات به چنين مواهب الهى دور از ذهن نيست و بههمين خاطر مىتوان تصور كرد كه با اين پيشرفتها در خلقت انسانهاى برگزيده، كشف ساير كرات در فضاهاى لايتناهى و افشاى ميلياردها اسرار نهفته در كائنات براى بشر عصر ظهور نيز نه تنها ممكن، بلكه بهمنتهاى حد خود خواهد رسيد و اسرار بىشمار كائنات بر ايشان كشف خواهد شد.
جهانىسازى مهدوى همانند جهانىسازى غربى تأثيرات و تبعات تخريبى نسبت به محيط زيست و ساكنان موجود در آن ندارد، آنگونه كه امروزه جهان با مشكلات زيستمحيطى عظيمى مانند سوراخ شدن لايه ازن، گرم شدم زمين بر اثر گازهاى گلخانهاى، نابودى جنگلها، روند رو به انقراض پارهاى از موجودات و آلودگیهاى صنعتى و شيميایى محيط زيست مواجه است.
پيامبر اكرم (ص) در فرازى زيبا، خشنودى كليه موجودات انسانى و غير انسانى را از حكومت جهانى حضرت مهدى با عبارت يرضى عنه ساكن الارض و السماء (10) بيان كردهاند و در بيانى ديگر، حكومت مزبور را مايه رفاه و فرح و شادمانى كليه موجودات بهشمار آورده و مىفرمايند: فيفرح به اهل السماء و اهل الارض و الطير و الوحوش و الحتيان فى البحر (11)، ساكنان آسمان و مردم زمين، پرندگان، درندگان و ماهيان دريا، همه در سايه لطف و حكومت او شادمان و فرحناك هستند.
بديهى است كه اين شادمانى صرفنظر از رعايت آرمانى حقوق كليه جانداران و حفظ حقوق محيط زيست آنها در دولت جهانشمول مهدى موعود قابل تحقق و ميسر نيست.
همچنين در روايتى از امام حسن عليه السلام نقل شده كه حتى در دولت حضرت مهدى، درندگان آزادانه و بدون مزاحمت زندگى مىكنند (12) كه اين امر بيانگر اوج صلح و آرامشى است كه دولت جهانشمول مهدوى براى بشريت به ارمغان خواهد آورد.
دولتى كه عالم را بهسمتى سوق خواهد داد كه تمام آيات الهى بهمنتهاى ظهور خود برسند و حق و باطل از هم جدا شوند و بنا به پارهاى استنباطها، ديگر معصيت خداى سبحان انجام نشود و بارىتعالى با كمترين دخالت هواى نفس و بدون وسوسه شيطان بهطور خالص عبادت شود، تا جائیكه مردگان نيز با اشك شوق خواهان رجعت به دنيا و احياى خويش از خداوند مىشوند تا افتخار و آرزوى زندگى در اين دوره براى آنها نيز محقق شده و يارىگر موعود الهى باشند.
________________________________________
1. «سعادتپرور»، ظهور نور، ص 202، (به نقل از اثبات الهداة ج3، ص 523، روايت 409).
2. همان، ص 203، (به نقل از اثبات الهداة، ج 3، ص 573، روايت 712).
3. «على دوانى»، مهدى موعود، ج 2، ص 224 (به نقل از ارشاد شيخ مفيد، ص 364).
4. همان، ص 246.
5. «سعادتپرور»، ظهور نور، ص 199، (به نقل از اثبات الهداة، ج 3، ص 540، روايت 502).
6. «على دوانى»، مهدى موعود، ج 2، ص 284، (به نقل از تهذيب، ج 6، ص 154، باب 70، ح 1).
7. «قزوينى»، امام مهدى از ولادت تا ظهور، ص 735 و 736.
8. همان، ص 773. (به نقل از بحارالانوار، ج 52، ص 391 و معجم احاديث المهدى، ج 4، ص 56).
9. همان. (به نقل از كافى، ج 8، ص 240، خرائج ج 2، ص 840 و معجم احاديث الامام المهدى، ج 4، ص 57).
10. ر.ك: «سعادتپرور»، ظهور نور، ص 207، (به نقل از التشريف بالمنن، ص 146، ح 175).
11. «صافى گلپايگانى»، منتخب الاثر، ص 472، ب 3، ح 3.
12. ر.ك: «شريعتزاده خراسانى»، حكومت جهانى مهدى از ديدگاه قرآن و سنت، ص 279، (به نقل از الاحتجاج طبرسى، ج 2، ص 11).