«عليرضا نوروزیطلب» نقاش و استاد دانشكده هنرهای زيبای دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، درباره اين مساله كه بعضی از خوشنويسان بر اين عقيده هستند كه عربستان تمدنی نبود كه بتواند هنری را در خود پرورش دهد، گفت: جزيرهالعرب چيزی داشت كه هيچ جا نداشت و آن ذات پيامبر گرامی اسلام است. يك حقيقتی به نام حقيقت محمديه است كه بر 124هزار پيامبر تقدم ذاتی دارد بنابراين تحقق هر هنر و هنرمندی در هر تمدن دينی، براساس حقيقت محمديه است.
وی درباره صحت ادعای خود عنوان كرد: ابنعربی در فصوصالحكم فصلی دارد به نام فص محمديه(فص تلويحا به معنای حل كردن معضل و گرهی را باز كردن است) و اين قضيه را آنجا اثبات میكند. درست است كه از لحاظ تقدم زمانی حضرت محمد(ص) آخرين پيامبر بود ولی از لحاظ تقدم ذاتی بر تمام پيامبران سبقت داشت و آن حقيقت وقتی كه متجلی میشود در دين متجلی میشود، بنابراين تمام اديان اسلام هستند و اين عبارت نص صريح قرآن است.
استاد دانشكده هنر در ادامه افزود: براساس اين تفكر، در تمدن بشری هيچ انسانی در كل كره زمين از آغاز تا انتها وجود نداشته كه خارج از اين فرهنگ بتواند زندگی كرده و نفس بكشد.
اين نقاش تمدن بشر را تمدن دينی دانست و درباره ديگر گرايشهای غير دينی گفت: وجود مكاتبی مانند ماركسيسم و نهيليسم، اصطلاحاً خطخوردگیهای بیاهميتی در فرهنگ و تمدن بشری است. ما 32هزار سال تاريخ هنر داريم كه 50 يا 100 سال آن هنر مدرن است و اين هنر مدرن هم يكدست نيست كه در نتيجه آن همه هنر مدرن را قبول داشته باشند.
وی ادامه داد: برخی از جريانات هنری، تاريخ طولانی هنر دينی را رها كردهاند و به اين خطخوردگیهايی كه اهميت چندانی ندارد، چسبيدهاند، درحالی كه هر فرهنگ، هنر و تمدنی صبغه دينی دارد. اين فقط نظر شخصی من نيست و محققان بزرگ هنر هم با من همرای هستند چون همانطور كه من در اينباره پژوهش كردهام، آنان نيز پژوهش كردهاند.
نوروزیطلب يك علت از علل بروز اين تفكر را كه خوشنوسی هيچ ارتباطی به اسلام ندارد را چنين عنوان كرد: بعضیها از عربها خوششان نمیآيد میگويند عربها هيچ چيزی نداشتند. حقيقت محمديه در عربستان تمدنی را به وجود آورد كه نتيجه آن امروزه اين است كه اعراب عربستان قوانين راهنمايی و رانندگی را رعايت میكنند در حالی كه ما با تمدن چندهزار ساله اين قوانين را رعايت نمیكنيم و در كشورهای خارجی رعايت نكردن مقررات راهنمايی و رانندگی ما را در قالب فيلمی میسازند و در كلوپهايشان عرضه میكنند و ما را مورد تمسخر قرار میدهند.
در اين قسمت از مصاحبه، خبرنگار ما اين پرسش را مطرح كرد كه واضع خطوط سته يك ايرانی است، درنتيجه ايرانی بودن اين هنر مشهود است و از طرفی ديگر اسلامیبودن به معنی عربیبودن نيست با اين توصيفات شما چگونه اسلامیبودن اين هنر را در كنار ايرانیبودن آن استدلال میكنيد؟
وی با تاييد تفاوت اسلامیبودن و عربیبودن، درباره نقش عربستان در تمدن اسلامی گفت: عربستان ظرفی بوده كه اسلام در آن ظهور يافته است. پيامبر اكرم(ص) میفرمايد: من عرب هستم اما از عرب نيستم؛يعنی من جهانیام و متعلق به همه زمانها و مكانها و نه يك نژاد خاص، زيرا پيامبر پرچم ضد نژادپرستی را با شعار «قولوا لا اله الا الله تفلحوا » برافراشتند.
سردبير مجله «باغ نظر» درباره نقش زبان در هنر خوشنويسی و كلام وحی ابراز كرد: در هر دوره ما يك قرارداد لفظی داريم. اين قرارداد لفظی ما يا گفتاری است يا نوشتاری. اين قرارداد لفظی وسيله، قاب و يا نشانهای برای انتقال مقاصد نسبت به همديگر است.
وی ادامه داد: كلام وحی هم از همين قرارداد لفظی انسان استفاده كرده، اما ماهيت اين قرارداد لفظی در وحی طوری شده كه توسط هر انسانی غيرقابل تكرار است. خداوند در اينباره میفرمايد: «فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ».
نوروزیطلب تصريح كرد: خداوند نيامده يك زبانی را خودش اختراع كند و بعد با آن زبان مكالمه كند. بلكه با زبانی با انسان مكالمه كرده كه انسان نمیتواند از لحاظ زيبايیشناسی، نمونه همان زبان را كه خودش ابداع كرده، بسازد و اين اولين معجزه است.
نويسنده «جايگاه هنر اسلامی در جامعه نوين» با بيانی زبانشناسانه رابطه خوشنويسی(دال) را با كتابت كلام وحی(مدلول) چنين ترسيم كرد: خوشنويسی باايمان میخواهد اين زبانی را كه زبان وحی است (قرآن) به عنوان خط نوشتاری برای دلالت به مفهوم مورد استفاده قرار دهد. حال بايد چه كار كند؟
وی پرسش خود را چنين پاسخ گفت: چون دلالت در قالب زبان اتفاق میافتد بنابراين ما يك دال(كتابت قرآن) داريم و يك مدلول(قرآن). اين مدلول امر الهی است و دال نيز به واسطه مدلول الهی میشود چون واضع آن خداوند است.
اين استاد دانشگاه افزود: گيرم به فرض محال كسی سورهای بياورد، در اين صورت نمیگويد كه من وحی كردم يعنی ساختم، بلكه میگويد آن حقيقت در من هم ظاهر شد و اين چيزی كه ظاهر شد مال من نيست، مال حق است، درنتيجه حق هيچ منطقه جغرافيايی ندارد، ايران ندارد، عربستان و آمريكا ندارد.
نوروزیطلب در پايان گفتوگوی خود عنوان كرد: حقيقت در ذات، بیزمان و بیمكان است اما در زمان و مكان تحقق میيابد. وقتی كه در زمان و مكان تحقق يافت در اين هنگام است كه میشود هنر اسلامی، هنر مسيحی، هنر يهودی، هنر بودايی و.... تمام آثار طراز اول هنر، آثار دينی هستند و اسناد مربوط به ادعا در تاريخ هنر وجود دارد.