نام آن حضرت محمد است، پنجمين گوهر آسمان امامت كه تلالو وجودش علم بود و عمل، لقب آن حضرت باقر يا باقرالعلوم است بدين جهت كه: درياى دانش را شكافت و اسرار علوم را آشكارا ساخت. مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبى ( ع ) است بنابراين نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اكبر حضرت امام حسن ( ع ) و از سوى پدر به امام حسين ( ع ) میرسد.
گر چه در جهان تشيع انچه از امام باقر (ع) بيشتر شنيدهايم عظمت علمی ايشان است اما كمتر در اين عظمت علمی و ابعاد مختلف آن كنكاش صورت گرفته است، در زمان امام محمد باقر(ع) زمينه برای نشر علوم دينی تا اندازهای فراهم شد؛ زيرا در اثر فشار بنیاميه، احاديث فقه اهل بيت (ع) از دست رفته بود و با اينكه برای احكام هزارها حديث لازم است، حتی از اخباری كه از پيغمبر اكرم (ص) بهوسيله صحابه نقل شده، بيش از 500 حديث باقی نمانده بود.
در آن ايام و در نتيجه واقعه جانگداز كربلا و در اثر مساعی 35 ساله امام سجاد، گروه انبوهی از شيعه به وجود آمده ولی از فقه اسلامی تهیدست بودند و چون سلطنت بنیاميه در اثر اختلافات داخلی و تنپروری و بیكفايتی رجال دولت رو به ضعف نهاده و روز به روز آثار سستی در پيكر آن ظاهر میشد، امام پنجم از فرصت استفاده فرموده به نشر علوم اهل بيت (ع) و فقه اسلامی پرداخت و دانشمندان زيادی از مكتب خويش تحويل جامعه داد.
در دوره امامت امام محمد باقر (ع) و فرزندش امام جعفرصادق (ع) مسائلى مانند انقراض امويان و بر سر كار آمدن عباسيان و پيدا شدن مشاجرات سياسى و ظهور سرداران و مدعيانى مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانى و ديگران مطرح است، ترجمه كتابهاى فلسفى و مجادلات كلامى در اين دوره پيش آمد و عدهاى از مشايخ صوفيه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پيدا شدند.
قاضیها و متكلمانى به دلخواه مقامات رسمى و صاحب قدرتان پديد آمدند و فقه و قضاء و عقايد و كلام و اخلاق را بر طبق مصالح مراكز قدرت خلافت شرح و تفسير كردند و تعليمات قرآنى - به ويژه مسئله امامت و ولايت را - كه پس از واقعه عاشورا و حماسه كربلا،افكار بسيارى از حق طلبان را به حقانيت آلعلى (ع) متوجه كرده بود و پرده از چهره زشت ستمكاران اموى ودين به دنيا فروشان برگرفته بود به انحراف میكشاندند و احاديث نبوى را دربوته فراموشى قرار دادند. برخى نيز احاديثى به نفع دستگاه حاكم جعل كرده و يا مشغول جعل بودند و يا آنها را به سود ستمكاران غاصب خلافت دگرگون میكردند، اينها عواملى بود بسيار خطرناك كه بايد حافظان و نگهبانان دين در برابر آنها بهايستند.
بدين جهت امام محمد باقر (ع) و پس از وى امام جعفر صادق (ع) از موقعيت مساعد روزگار سياسى براى نشر تعليمات اصيل اسلامى و معارف حقه بهره جستند و دانشگاه تشيع و علوم اسلامى را پايهريزى نمودند.
اين امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقيقى تعليمات پيامبر(ص) و ناموس و قانون عدالت بودند و میبايست به تربيت شاگردانى عالم و عامل و يارانى شايسته و فداكار دست يازند و فقه آلمحمد (ص) را جمع و تدوين و تدريس كنند. به همين جهت محضر امام باقر (ع) مركز علماء و دانشمندان و راويان حديث و خطيبان و شاعران بنام بود. در اين مكتب علم و فضيلت به مردم آموخته میشد.
امام باقر (ع) داراى خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامى بود، سيرت و صورتش ستوده بود، پيوسته لباس تميز و نو میپوشيد، در كمال وقار و شكوه حركت میفرمود؛ از آن حضرت میپرسيدند: جدت لباس كهنه و كم ارزش میپوشيد، تو چرا لباس فاخر بر تن میكنى؟ پاسخ میداد: مقتضاى تقواى جدم و فرماندارى آن روز كه محرومان و فقرا و تهيدستان زياد بودند چنان بود من اگر آن لباس بپوشم در اين انقلاب افكار نمیتوانم تعظيم شعائر دين كنم.
فعاليتهای آن حضرت به حدی رسيد كه فرزند گرامى آن امام، حضرت امام جعفر صادق (ع) دانشگاهى با چهار هزار شاگرد پايهگذارى كرد و احاديث و تعليمات اسلامى را در اكناف و اطراف جهان آن روز اسلام انتشار داد.
میتوان گفت: در زمان امام محمد باقر ( ع ) مردم كم كم لذت علوم اهل بيت و معارف اسلامى را درك میكردند و مانند تشنه لبى كه سالها از لذات آب گوارا محروم مانده و يا قدر آن را ندانسته باشد زلال گواراى دانش امام باقر (ع) را دريافتند و تسليم مقام علمى امام (ع) شدند و به قول يكى از مورخان: مسلمانان در اين هنگام از ميدان جنگ و لشكر كشى متوجه فتح دروازههاى علم و فرهنگ شدند.
جالب توجه و قابل دقت و يادگيرى است كه امام محمد باقر (ع) به فرزندش امام جعفر صادق (ع) وصيت میكنند كه مقدارى از مال او را وقف كند تاپس از مرگش تا ده سال در ايام حج و در منى محل اجتماع حاجیها براى سنگ انداختن به شيطان (رمى جمرات) و قربانى كردن براى او محفل عزا اقامه كنند.
به گفته صاحب الغدير -زنده ياد علامه امينى - اين وصيت براى آن است كه اجتماع بزرگ اسلامى در آن مكان مقدس با پيشواى حق و رهبر دين آشنا شود و راه ارشاد در پيش گيرد و از ديگران ببرد و به اين پيشوايان بپيوندد و اين نهايت حرص بر هدايت مردم است و نجات دادن آنها از چنگال ستم و گمراهى.
حضرت امام محمد باقر (ع) 19 سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زينالعابدين (ع) زندگى كرد و در تمام اين مدت به انجام دادن وظايف خطير امامت، نشر و تبليغ فرهنگ اسلامى، تعليم شاگردان، رهبرى اصحاب و مردم، اجرا كردن سنتهاى جد بزرگوارش در ميان خلق، متوجه كردن دستگاه غاصب حكومت به خط صحيح رهبرى و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبر واقعى و امام معصوم، پرداخت و لحظهاى از اين وظيفه غفلت نفرمود.
سرانجام در هفتم ذيحجه سال 114 هجرى در سن 57 سالگى در مدينه به وسيله هشام مسموم شد و چشم از جهان فروبست، پيكر مقدسش را در قبرستان بقيع - كنارپدر بزرگوارش - به خاك سپردند. يكی از احاديث آن حضرت كه در تبيين امامت بيان شده است بسيار شيوا و جالب است؛ حضرت امام باقر (ع) به مردی به نام ابوحمزه فرمودند: «ای اباحمزه، كسی از شما كه قصد سفری چند فرسخی دارد، دنبال دليل و راهنما میگردد (تا به خطرات دچار نشود) و تو به راههای آسمان ناآگاهتر از راههای زمين هستی! حال، برای خود دليل و راهنمايی بدستآور (تا در پيمودن راه بسوی خدا و آسمان ، گمراه نشوی)»
منابع:
اصول كافی، جلد 1، باب شناخت امام و مراجعه به او)
« بر گرفته از كتاب آموزش دين، تاليف مرحوم علامه سيد محمد حسين طباطبايی(ره)