«حميد مصطفوی»، رايزن فرهنگی جمهوری اسلامی ايران در ازبكستان در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، دغدغه اصلی و همّ و غم يك روشنفكر دينی را اسلام دانست و گفت: روشنفكر دينی میخواهد تكامل و توسعه بر محور اسلام واقع شود و از همين منظر با تجدد و جريان مدرنيته تعامل برقرار میكند.
مصطفوی با اشاره به تأثير مؤلفههای نوگرايی يا مدرنيسم در جهان امروز بر سطح ارتقا يا افول آموزههای اسلامی در ميان جوامع اظهار كرد: الزاماً موارد ياد شده موجب كمرنگ شدن آموزههای اسلامی نخواهد شد و در ربع قرن اخير در رويكرد اسلام تحولی بسيار عظيم اتفاق افتاده است.
وی ادامه داد: اين رويكرد آن است كه اسلام در حيات اجتماعی و در عرصه حكومت، مطرح شده است و به بيان ديگر گاهی اسلام بهعنوان يك سلسله اعتقادات التزامی، موضوع بحث و دفاع قرار میگيرد و گاهی بهعنوان دين در عرصه اجتماعی تحقق میيابد.
رايزن فرهنگی جمهوری اسلامی ايران در ازبكستان تصريح كرد: طبيعتاً توقعات و سؤالاتی كه در اين ميان ايجاد میشود كاملاً با دورههای گذشته متفاوت است و به تعبير ديگر، ما مدعی اسلام در اداره حيات اسلامی بشر هستيم و اين مبدأ چالشهای عظيم فكری میشود و برای آنكه اين سؤالات، پاسخ جدی خود را پيدا كند بايد رويكرد جديدی به علم كلام و اخلاق و فلسفه و عرفان و حتی فقه داشته باشيم؛ به طوریكه با اين رويكرد جديد، كاركرد دين در همه اين حوزهها گسترش پيدا كند.
مصطفوی گفت: يكی از مهمترين موضوعات در نظام فكری جديد، چالش بين اسلام و تجدد يا مدرنيته است؛ به بيان ديگر؛ يك روشنفكری سكولار داريم و يك روشنفكری دينی، كه هر دوی اينها به رابطه اسلام و تجدد پرداختهاند و جوهر اصلی تفاوتی كه بين اين دو رويكرد وجود دارد آن است كه در روشنفكری سكولار اصول و پيشفرضهای اصلی تفكر بر مبنای تجدد و نوگرايی غربی شكل میگيرد.
وی افزود: در نگاه آنها واقعاً تجدد يك امر محكم، مقدس، بايسته و شايسته است و سپس بر محور تجدد، انديشه اسلام را تحليل و تجزيه میكنند و اين در حالی است كه روشنفكری دينی در نقطه مقابل است؛ يعنی در تعامل اسلام و تجدد دقيقاً اسلامگرا است و اسلام را بر مدار تجدد میشناسد؛ به طوری كه حاكميت دين در فضای زندگی بشر پذيرفته شده باشد.
رايزن فرهنگی كشورمان در ازبكستان در اين راستا اظهار كرد: با ورود مدرنيته به جوامع بشری چه در كشورهای توسعه يافته و چه در كشورهای در حال توسعه، عقلانيت حاكم بر تفكر مدرنيته و غلبه فردگرايی بر تفكر بشری توسعه بيشتری يافته است.
رايزن فرهنگی كشورمان در ازبكستان گفت: در جوامعی كه از سنت فاصله گرفته و قواعد دنيای شبهمدرن را پذيرفتهاند؛ گروهها در عالم سياست، در احزاب و... معنا میدهند و افراد علايق خود را در گروههايی میجويند كه در عقيده و سليقهای مشترك متمركز میشوند؛ بنابراين فردگرايی و توجه افراطی به خواستها و تمايلات فردی از ويژگیهای جوامع مدرن است.
مصطفوی ادامه داد: بهرهگيری از آموزههای دينی بهعنوان وظيفهای شرعی و عقلی بر همگان ضروری و واجب است؛ دين، نمای زندگی است و نمی توان اين مسئله را باور داشت؛ ولی در مهندسی زندگی آن را به كار نگرفت.
وی در ادامه به تشريح امكان زندگی مسالمتآميز ميان دين اسلام و زندگی مدرن پرداخته و گفت: با ايجاد ارتباط بين نيازهای زمان و مباحث اسلامی دو عنصر زندگی مدرن و دين اسلام در كنار يكديگر میتوانند زندگی مسالمتآميز داشته باشند و با تأكيد بر حضور همهجانبه اسلام در همه شئون زندگی میتوان نسبتی ميان نيازهای زمان و مباحث اسلامی يافت و شايد بتوان گفت كه درشرايط جهانی موجود يكی ازضروریترين كارها، گفتوگوی بين رهبران اديان الهی است.
رايزن فرهنگی جمهوری اسلامی ايران در ازبكستان ادامه داد: در برخورد با نوآوریهای كنونی دنيا، دو برخورد و موضع وجود دارد؛ يك گروه آن دستهای هستند كه يكسره دل به مدرنيته و جهانیسازی سپرده و نقش اديان را در ايجاد صلح و تفاهم جهانی ناديده گرفتهاند و گروهی ديگر تندروانی هستند كه از موضع دينی به مخالفت تمام عيار با اين روند برخاسته و جان را به سمت خشونت میكشانند كه اين دو پديده، دو روی يك سكهاند و ناشی از برخورد يك سويه افراد و گروهها با جهان متكثر و پيچيده كنونی هستند و سكوت رهبران واقعی اديان، راه را برای افكار و اعمال يكجانبه و افراطی باز میكند؛ در اين گستره، بازگشت به دين و احيای نقش آن برای صلح و تفاهم جهانی از طريق گفتوگو بين اديان، ضروری است.
مصطفوی در ادامه به تشريح برنامههای فرهنگی رايزنی فرهنگی كشورمان در ازبكستان جهت تشريح تطابق زندگی مدرن و اسلام برای غير مسلمانان در اين كشور پرداخته و گفت: ابتدا لازم است درباره وضعيت مسلمانان و غيرمسلمانان در اين كشور صحبت شود.
وی گفت: آسيای مركزی كه يكی از معتبرترين كانونهای فرهنگی جهان اسلام محسوب میشود و شهرهای بخارا و سمرقند از قرن 3 هجری به بعد بهعنوان دو مركز مهم تدريس علوم اسلامی شناخته شد و علمای مسلمان از نقاط مختلف گيتی جهت كسب تازهترين برداشتها از اسلام به آن ديار شتافتند.
مصطفوی افزود: درطول اين 6 قرن بخارا مهد اسلام ناميده میشد و با توجه به همين ويژگی و علمای اسلامی كه ساكن اين شهر بودهاند، در حال حاضر اين شهر را «بخارای شريف» مینامند و از همان ابتدای اشاعه اسلام در اين خطه و تصوف درازبكستان رو به شكوفايی نهاد.
رايزن فرهنگی كشورمان در ازبكستان ادامه داد: سياست مذهبی حكومت كمونيستی در ازبكستان و با توجه به ايدئولوژی ويژه اين حكومت كه اساساً با دين و مذهب مخالف و به بیخدايی در نظام عالم و ماده معتقد بودند، هزاران مسجد و مدرسه مذهبی بسته و به انبار تبديل شد و حتی برخی از آنها را تخريب كردند كه به اين ترتيب آثار تاريخی و نسخ خطی مربوط به آثار دينی را معدوم میكردند و پس از با فروپاشی اتحاد جماهير شوروی و استقلال جمهوری ازبكستان دگر بار اسلام در ازبكستان نضج گرفته و بهعنوان يك عامل مهم و تعيين كننده مطرح شد.
مصطفوی تصريح كرد: بيش از 85 درصد از جمعيت ازبكستان را مسلمانان سنی حنفی مذهب تشكيل میدهند و در قانون اساسی از اسلام و ديگر اديان ذكری به ميان نيامده است؛ ولی بهعلت اعتقادات مردم به سنن اسلامی و علاقه آنان به دانشمندان بزرگ اسلامی برخاسته از اين سرزمين، دولت ازبكستان از آداب اسلامی كه ريشه عميق در اعتقادات مردم دارد؛ كم و بيش حمايت میكند ولی طبق قانون اساسی ازبكستان دين از سياست جدا است.
وی گفت: پانزده درصد جمعيت ازبكستان نيز پيرو دين و مذاهب مختلف ازجمله مسيحيت و يهوديت هستند بنابراين اولويت برنامههای رايزنی فرهنگی معطوف به 85 درصد جمعيت مسلمان هست كه بر اثر هفتاد سال سياستهای ضددينی كمونيستی و تبليغات گسترده اسلام و ايرانهراسی پس از استقلال ازبكستان توسط كشورهايی مانند امريكا، اسرائيل و كشورهای غربی موجب شده تا مردم ازبكستان از آموزههای دين مبيين اسلام فاصله گرفتهاند.
رايزن فرهنگی كشورمان در ازبكستان ادامه داد: برای معرفی اسلام به مسلمانان و جذب غيرمسلمانان به دين اسلام ناب، عوامل و راهكارهای متعددی وجود دارد كه با توجه به ويژگیهای ويژه اين كشور رايزنی فرهنگی در تلاش است تا فعاليتهای دينی را با رويكرد تقريب مذاهب اسلامی بهصورت شفاف با رعايت مقررات كشور ازبكستان وجلب نظر مساعد و همكاری مراكز دينی مؤثر و با نفوذ در ازبكستان متناسب با نيازهای مخاطبان و سطح معرفتی مردم برنامهريزی و اجرايی كند كه در اين ارتباط استفاده از فعاليتهای رسانهای و همچنين انجام مطالعات در مورد آسيبشناسی دينی مردم ازبكستان با جلب همكاری مراكز علمی و اسلامی ازبكستان از اولويت بيشتری برخوردار است.
وی ادامه داد: مهمترين معضل فرهنگی و اجتماعی در ازبكستان برای غيرمسلمانان را میتوان حضور اقليتها و بهويژه روسها دانست؛ با توجه به تفاوت عميق فرهنگی، نه روسها میتوانند سر تسليم در برابر فرهنگ ازبكها فرودآورند و نه ازبكها دوران گذشته را فراموش خواهند كرد.
مصطفوی گفت: برنامه رايزنی فرهنگی ايران در ازبكستان، برای اين گروه از مخاطبان برگزاری نشستها و همايشهای گفتوگوی دينی بهمنظور شناخت و استخراج نقاط قوت، راهبردها، برنامههای تعالیبخش و نجاتدهندۀ فرهنگ غنی اسلام و مكتب اهل بيت(عليهمالسلام) برای انتقال به مردم غيرمسلمان در جريان نشستها و گفتوگوهای دوطرفه انديشمندان است.
وی در ادامه به تشريح جايگاه ايران اسلامی در ازبكستان پرداخته و گفت: پس ازفروپاشی اتحاد جماهيرشوروی و استقلال جمهوری ازبكستان توجه برخی بازيگران منطقهای و فرامنطقهای به موقعيت استراتژيك ازبكستان برای كسب نفوذ در اين كشور، بر روابط ايران با جمهوری ازبكستان تأثير منفی گذاشت و تلاش كشورهای غربی برای جلوگيری از نفوذ ايران با حدت و شدت زيادی دنبال شد، آمريكا و متحدان اروپايی و آسيايی آن، آشكارا نگرانی خود را از احتمال گسترش بنيادگرايی اسلامی در اتحاد جماهير شوروی سابق، بهويژه ازبكستان ابراز داشتند و اين بيشتر بدان دليل بود كه نمیخواستند ايران يكی از بازيگران با نفوذ اين منطقه باشد.
رايزن فرهنگی كشورمان در ازبكستان ادامه داد: اين سياست واشنگتن و كشورهای غربی به مانع عمدهای برای پیريزی روابطی مستحكم و همهجانبه ميان ايران و ازبكستان تبديل شد؛ امريكا و متحدانش اسلام و ايران را بهعنوان تنها رقيب واقعی خود میبيند و در يك هجمه نابرابر سياسی ـ فرهنگی، اسلامگرايی را مترادف با تروريسم دينی تئوری پردازی كرده و تلاش كردند با تصويرسازی منفی عليه ايران و اسلام از تعميق روابط ايران و ازبكستان جلوگيری كنند كه رويكرد سياست خارجی آمريكا نسبت به ازبكستان با فراز و نشيبها و چرخشهای متعددی همراه بود؛ بهطوریكه با گذشت زمان، دولتمردان ازبكستان به نيت شوم آمريكائیها پی بردند و تصميم به خروج نيروهای نظامی آمريكايی از خاك اين كشور گرفتند.
وی گفت: ازطرفی با توجه به گذشته تاريخی مشترك، ويژگیهای جغرافيايی مشترك، پيوندهای فرهنگی، زبانی، نژادی و قوميتی، دين مشترك از مهمترين ويژگیهايی است كه ايران را با اين كشور در يك حوزه فرهنگی و تمدنی قرار میدهد و زمينه لازم را برای همبستگی و همگرايی فراهم میكند. رايزن فرهنگی كشورمان در ازبكستان ادامه داد: رايزنی فرهنگی با رعايت دقيق قوانين و مقررات ازبكستان برنامههای فرهنگی خود را درجهت بازشناسی و تقويت ويژگیهای فرهنگی و تاريخی دو كشور در عرصههای مختلف فرهنگی، علمی و پژوهشی دنبال میكند تا زمينه تحكيم و تعميق روابط تاريخی و احيای پيوندهای گذشته دو كشور بيش از بيش فراهم شود.