مسجد؛ آغاز معماری اسلامی
کد خبر: 2148731
تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۳۹۰ - ۱۳:۵۱

مسجد؛ آغاز معماری اسلامی

گروه فرهنگ و هنر: معماری اسلامی با مسجد آغاز می‌شود؛ نه از اين رو كه اولين بنای ساخته شده در مدينه توسط مسلمين و با هدايت پيامبر، مسجد بود، بلكه بدين دليل كه مسجد، تمامی كاركردهای معماری را در يك جا در خود جای داده است.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) شعبه زنجان، از آنجا كه مسجد قلب تپنده جوامع اسلامی در تمامی امور و مسائل می‌باشد و خشت اول تشكيل جامعه اسلامی در صدر اسلام با بنای مسجد نهاده شده است. مسجد نقش پر‌ ژرف و عميقی در صحنه سياست و اجتماع و درونی كردن باورهای دينی دارد. از اين رو پرداختن به ابعاد و زوايای مختلف مسجد، می‌تواند نقش و تأثير بسزای آن‌ را ماندگار كند.
در اين گزارش سعی براين است كه بعد معماری مساجد اسلامی با دلايل عميق‌تری مورد بررسی قرار گيرد.
«مسجد، آغاز معماری اسلامی است»
معماری اسلامی با مسجد آغاز می‌شود؛ نه از اين رو كه اولين بنای ساخته شده در مدينه توسط مسلمين و با هدايت پيامبر، مسجد بود، بلكه بدين دليل كه مسجد، تمامی كاركردهای معماری را در يك جا در خود جای داده است.
تحولات زمان و دگرگونی‌های زمانه، تفاوت‌هايی در سبك و كاركرد بناهای ديگری چون مدارس، مقابر، كاخ‌ها و كاروانسراها را ايجاب می‌كرد، اما مسجد، بنا به الزام مذهبی در تمامی جغرافيايی اسلامی، مهم‌ترين و اصيل‌ترين بنا محسوب می‌شد.
محوری‌ترين بخش در معماری مسجد، محراب آن است. از ديدگاه «راغب اصفهانی» در كتاب المفردات: «محراب مسجد را از آن‌رو محراب می‌گويند كه محل جنگ با شيطان و هوای نفس است.»
واژه محراب به تنهايی به مفهوم پناهگاه است. قرآن‌مجيد به ويژه اين واژه را در توصيف نهان‌گاهی در معبد اورشليم آورده است كه در آن، مريم عذرا به انزوا گرفتن و دعا درآمد و فرشتگان به او روزی می‌رسانيدند.
«محراب، تجلی نور خداوند و حضور رمزی او در مساجد»
دكتر «عليرضا باونديان»، عضو شورای آموزشی گروه ادب و هنر اسلامی دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه خراسان رضوی، در توصيف محراب مساجد می‌گويد: محراب، از ريشه حرب و به معنای محل مبارزه با شيطان می‌باشد و در واقع يك فرورفتگی در نماست كه به صورت‌های مختلف از قبيل كادرسازی و متمايز كردن آن به وسيله رنگ و مصالح، از بخش‌های ديگر ساختمان جدا می‌شود.
مهندس «الهام شهبازی»، كارشناس معماری نيز در اين‌باره اظهار می‌كند: به طور كلی، محراب به عنوان نشانه‌ای برای تعيين جهت قبله شناخته می‌شود و در بناهای مختلف مانند مساجد، مدارس و آرامگاه‌ها ساخته می‌شود و چه بسا حكم زنده نگاه داشتن خاطره مكانی را دارد كه حضرت محمد (ص) شخصاً در آنجا به امامت نماز جماعت می‌پرداختند.
محراب در سنت اسلامی (و به نحو كم‌رنگ‌تری در سنت مسيحيت) محل تجلی نور خداوند و حضور رمزی او در قالب كلماتی كه هم خوانده می‌شود و هم گاه بر ديوارهای محراب نگاشته می‌شود، است.
«معماری محراب مساجد اسلامی وامدار شكل اصلی كليساها و معابد قديمی زرتشتيان است»
مهندس «فروغ قره‌باغی»، مدرس دانشگاه، درخصوص تاريخچه و جايگاه محراب در مساجد اسلامی ابراز می‌كند: در زمان پيامبر اسلام (ص) مساجد، محراب نداشتند و طبق روايات اولين محراب توسط «محمدبن حسن» ساخته شده است.
وی می‌گويد: در دوره‌های پيش از اسلام، كليساها و كنيساها دارای محلی شبيه محراب بودند كه براساس تصور مسيحيان در مورد رستاخيز مسيح از سمت شرق، در بخش شرقی فضای مستطيل شكل آنها ساخته می‌شد و معمولاً‌ فضای بزرگی داشتند و با شمايل حضرت عيسی (ع) تزئين می‌شده است.
اين كارشناس معماری می‌افزايد: طبق روايتی از «محمدبن حسن عامری» در كتاب «وسائل الشيعه»؛ حضرت علی(ع) محراب‌های مساجدی را كه شبيه محراب كليساها و كنيساها ساخته شده بود را برای از بين بردن شباهت‌ها تخريب می‌كردند. زيرا فرم محراب در مساجد اسلامی كاملاً متفاوت بود و تفاوت اصلی آن نيز ساخته شدن محراب مساجد اسلامی به سوی قبله مسلمانان و در ضلع جنوبی آن می‌‌باشد.
شهبازی نيز درخصوص تاريخچه ساخت محراب‌ها ابراز می‌كند: رسول خدا (ص) از سال دوم هجری در مسجد قبا و مدينه، محراب خاصی نداشتند و به گمان قوی تنها، محلی در ديوار قبله وجود داشت كه ساده بود و هر بار كه ديوار قبله را خراب می‌كردند و يا در مسجد نبوی توسعه‌ای صورت می‌دادند، اين محراب عمق بيشتری می‌يافت تا در زمان خلافت عثمان شكل كاملی به خود گرفت.
وی می‌افزايد: طبق روايات تاريخی اولين محراب در سال 24 هجری، يعنی درست در زمان عثمان و دومين محراب در زمان عمروعاص در سال 53 هجری در مسجد‌النبی (ص) ساخته شدند و ساخت محراب ‌مقعر در سال 90 هجری وارد معماری اسلامی شد و آن زمانی بود كه خليفه زمان، عمربن‌عبدالعزيز، بنايان قبطی را به منظور بازسازی مسجد‌النبی (ص) به مدينه فرا خواند. اين بنايان تاقچه و ديوار فرو رفته‌ای را كه در كليساهای قبطی كار كرده بودند در ديوار قبله ايجاد كردند.
«محراب مساجد، به شكل «ورودگاهی» به عالم ديگر است»
آنچه از متون فقهی با توجه به روايات موجود در ارتباط با محراب استفاده می‌شود، اين است كه ساخت محراب به شكل متداول در زمان ما، به صورت كمی فرورفتگی در ديوار، كرامتی ندارد بلكه برخی آن را مستحب دانسته‌اند.
مقرنس، برجسته‌ترين تزئين محراب و در عين حال زيباترين، رازآميزترين و پرشكوه‌ترين جنبه آن است و قوس، اصل جدا ناپذير معماری گنبد محراب است كه حضور اين قوس در معماری مذهبی، قبل از ظهور اسلام در ايران، به نحوی بازتاب واژه عرش است كه به حكم آيه 5 سوره طه «الرحمن علی العرش» عرش،«قلب» عالم است كه كل موجودات در آن به عبادت حق مشغولند.
باونديان با اشاره به اينكه شكل محراب در مساجد اسلامی، نوعی «در» و «ورودگاه» به عالم ديگر است، می‌گويد: شكل «در» و «ورودگاه» محراب دارای بلندايی «مقصوره» مانند است كه در رأس آن به يك نقطه تلاقی می‌رسد و اين نقطه تلاقی، محل ساطع شدن رمزی نور خداوند است و در اطراف آن، كلمات مقدس با خطوط خاص نوشته می‌شود.
قره‌باغی نيز درخصوص نحوه طراحی محراب می‌گويد: در احاديث مختلف آمده است كه عمق سطح محراب و جايگاه حضور «امام» و «پيشوا» بايد به قدری باشد تا امام جماعت از تمام نقاط صف اول نماز، مشاهده شود و اين عمق بايد به اندازه ركوع و سجود امام جماعت جا داشته باشد.
وی درخصوص قوس بالای محراب اظهار می‌كند: قوس و فرو‌رفتگی بالای محراب شبيه به دری است كه به سمت خانه خدا باز می‌شود. در مجموع ، طرح كلی محراب، مانند مسجدی كوچك و خلاصه شده فرم كلی مسجد است.
«طرح اصلی محراب‌ها در ادوار مختلف تنها با عوامل تزئينی تغيير كرده است»
همان‌گونه كه به آراستن گنبدها و مناره‌ها و پوشش ديوارهای داخلی و خارجی مساجد پرداخته شده است، هنرمندان مسلمان محراب را در عرصه هنرنمايی خود قرار داده‌اند تا قبله نمازگزاران خالی از لطايف هنری نماند و عابد را در خلوص و صفای عبادتش ياری دهد. گچ‌بری،كاشی‌كاری، تذهيب و خوشنويسی، از عناصر تزئينی محراب مساجد به شمار می‌روند. همچنين فرم معماری و جلوه‌های تزئينی محراب، خود بازتابی از حقيقت آسمانی و هويت روحانی ان آن است.
باونديان با تأكيد بر اينكه استفاده از تزئينات خاص و شيوه‌های مختلف معماری اسلامی در زيباسازی محراب‌ها نشانگر اهتمام به مباحث معنوی و عرفانی است، تصريح می‌كند: محراب به عنوان عنصر اصلی مسجد و با بهره گيری از رنگ‌های خاص، وحدت و يگانگی خداوند را به تصوير می‌كشد.
قره‌باغی نيز در خصوص تزئينات محراب‌ها ابراز می‌دارد: محراب‌ها در دوره‌های مختلف، تزئينات خاصی داشته‌اند، به طور مثال در مسجد تاريك‌خانه دامغان، از گچ‌بری برای تزئين محراب استفاده شده است ولی در دوره صفويه، بيشتر از كاشی‌كاری برای تزئين اين مكان بهره گرفته‌اند.
شهبازی، طرح اصلی محراب را تقريباً در تمام ادوار يكسان دانسته و تحول آن را تنها به كمك عوامل تزئينی می‌داند و تصريح می‌كند: محراب در طول دوره‌های مختلف به شيوه‌های متعددی از جمله گچ‌بری‌هايی با نقوش برجسته، استفاده از سفال‌های لعابدار، كاشی‌كاری، آجركاری و يا زمينه‌های ساده از سنگ مرمر تزئين می‌شده‌اند.
هنراسلامی، روايت زيبايی توسط راويان و حكايت‌ گرانی است كه در متن عالم در پی رد پای يار، هرچه زيبايی است را كاويده‌اند تا گوهر مرواريد كمال را به چنگ آورند و آن‌گاه به عنوان تجلی حق، چراغ فروزان راه كسانی كنند كه به دنبال حقيقت‌اند. يكی از هنرهای اسلامی، هنرمعماری است.
اسلام را بايد با تماميتش نگريست و دريغا كه هنر اسلامی، در تنها مهد تجلی بی‌نظير آن، ايران، مهجور و غايب است و در برهه‌ای كه تكنيك برمحتوا پيشی گرفته است و تكنيسين‌ها جای هنرمندان شاهد و عارف نشسته‌اند، بايد به هنر معماری مساجد، كه جلوه‌گاهی از زيبايی طبيعی و الهی افلاك و زمين است، توجه ويژه شود.
captcha