سابقه سوگواری در ايران به سالهای دور در ايران باستان و حتی پيش از ظهور اديان آسمانی بازمیگردد و قوم آريايی بنا بر بينش اساطيری خود البته نه به شكل مكتوب آن كه بعدها در قالب شاهنامه توسط ابوالقاسم فردوسی به نظم كشيده شد بلكه براساس نقلی شفاهی و سينه به سينه به سوگ قهرمانان كهنالگوی خود همچون سياوش و سهراب در دل داستانهای حماسی مینشستند.
ريشههای چنين آئينها، سوگی است كه بعدها از نهاد آن سنتهای آئينی و نمايشی همچون شبيهخوانی و تعزيه سرباز میزند و به عنوان يك فرهنگ با باورهای اعتقادی مردم اين ديار تنيده میشود تا آنكه با ظهور اسلام چنين سنت نمايشی در خدمت باورهای دينی قرار میگيرد و اين بار به جای پرداختن به مقولاتی اسطوراهای بدون نمود خارجی، در شرح روايت و مقاتلی استفاده می شود كه انسانهای بزرگی به نام اسوه آنها را به وجود آوردهاند.
نمونه بارز استفاده از اين آئين سوگواره، مربوط به تعزيهخوانی و عزاداری شهادت امامحسين(ع) و ياران غريبش در صحرای كربلاست كه به ويژه پس از به رسميت شناخته شدن مذهب تشيع در دوران صفويه، برگزاری آن هر چند كه پيشتر نيز اين امر مخفيانه به انجام میرسيد متداول میشود و شرح مقاتل اين واقعه به شكلی نمايشی و در دستگاههای موسيقی ايرانی به اجرا درمیآيد.
تا سالها تنها سنت مرسوم در عزاداری سيدالشهداء و ساير ائمه اطهار(ع) اجرای مجالس تعزيه و شبيهخوانی بوده است و شاخههای ديگری همچون برپايی و اجراهای دستهجات عزاداری، علم كشی و شمايلگردانی نيز به واسطه آن پديدار میشود كه براساس مدارك و مستنداتی موجود اين شكل عزاداری منبعث از شيوه غربی از طريق به راه انداختن كارناوالها و يا شيوه رايج ديگری كه در رم باستان مرسوم بود و كمديا دلآرته خوانده میشد میدانند كه البته اين مورد اخير هجويه بر مقدسات و تعصبات مسيحيان بعد از قرون وسطی بوده است.
بیترديد عنصر غيرقابل انكار در برگزاری مجالس سوگواری كه غالباً به شكل نمايشی است استفاده از آواز و دستگاههای موسيقی است كه به لحن گفتارهای اين چنين مجالسی كه معمولاً به شكل منظوم ادا میشوند تأثيری دو چندان میبخشند.
رسم ديرين مردم صرفنظر از تعلقات ملی و اعتقاد به دين و مذهبی خاص، اين چنين بوده است كه برای برگزاری مراسم عزاداری در سوگ يكی از همنوعان خود معمولاً ابزار و ادواتی ويژه برای توليد صدا به كار میبرند كه امروزه در تقسيمبندی آلات موسيقی در دو گروه آلات كوبهای و بادی تقسيم میشوند كه معمولاً دليل به كار بردن آنها اعلام اقامه عزا و ترغيب مردم برای همگرايی به منظور شركت در آن مراسم بوده است.
اين درست همانند چيزيست كه در مجلس تعزيه نيز به كار برده میشود و شامل طبل و دهل و شيپور است كه در كنار اشعار و گفتار آهنگين تعزيه گردانان مورد استفاده قرار گرفته و تأثير عاطفی و احساسی چنين مجالسی را در ميان مخاطبان دوچندان میكند.
متأسفانه با وقفهای كه به جهت ممنوعيت برپايی مجالس عزاداری سيدالشهداء در دوره پهلوی اول به وجود آمد بيشترين صدمه از اين رويداد را تعزيهخوانی به سبب اقتضای خود كه علنی شدن پر سر و صدای عزاداری بود، خورد و اشعار، نسخ تعزيه و ساير موارد همچون شرح مقاتل، محتوايی قابل استناد برای استفاده واعظان بر فراز منابر و مداحان شد.
سنتهای عزاداری همچون سينهزنی و زنجيرزنی به واسطه به كار بردن كلام آهنگين به كار رفته توسط مداحان در زمان عزاداری كه بيشتر با ريتمهای دو چهارم و شش و هشت خوانده میشوند احيا شدند و اين میطلبيد كه در كنار اين كلام و خواندن اين اشعار آهنگين، آلات موسيقی تعزيه نيز برای انسجام و نظم ريتميك در برگزاری چنين برنامههايی به كار گرفته شوند كه تا امروز نيز ادامه دارند.
نكته قابل تأمل در اين ميان توجه به اين نكته است كه متأسفانه بروز برخی ناهنجاریها در ساختار و محتوای اجرای مجالس عزاداری موجب شده است كه شاهد باشيم اين گونه برنامههای آئينی به منظور عزاداری آرام آرام به سوی انحطاط گرايش پيدا كنند و ماهيت اصيل ايرانی و اسلامی خود را از دست بدهند.
نفوذ برخی تحريفات در محتوای متون مداحی و عزاداری كه به نوعی جعل تاريخ حماسه حسينی و عدم وفاداری به مستندات به جای مانده از مورخان است و گرايش موسيقی تعزيه و سوگواره به استفاده از برخی آلات موسيقی بیهويت غربی، مسئلهای است كه گاه ظهور آن را شاهد هستيم و در مواقعی با اعمال برخی موانع موقتاً كمفروغ میشوند اما با كمی غفلت مجدداً سربرآورده و عرض اندام میكنند.
از آنجا كه جنس اين شيوههای نوين به كار رفته در برگزاری مجالس عزاداری منطبق با موسيقی متداول وارداتی غربی است و به اصطلاح عوامانه جوانپسند است لذا بيم آن میرود كه در صورت تداوم و قوت گرفتن، ميراث ماندگار ايرانی و اسلامی را با استفاده از ابزار هنر موسيقی و نمايش به ورطه فراموشی و نابودی بكشاند.
پرداختن به سوژهای تحت عنوان «نغمات عاشورايی؛ از نواهای سنتی تا اجراهای امروزی» از رهگذر گفتوگو با كارشناسان و صاحبنظران با اين هدف است تا به راهكارهای اصولی برای مقابله با اين هجمه فرهنگی پرداخته و سنت كهن ايرانی عزاداری سيدالشهداء(ع) را به عنوان ميراث گذشتگان خود پاسداری كنيم.