ناگفته‌هایی از زندگی نویسنده «معانی القرآن»
کد خبر: 3016844
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۱:۵۸
به مناسبت چهلم درگذشت علامه بهبودی؛

ناگفته‌هایی از زندگی نویسنده «معانی القرآن»

گروه اندیشه: چهل روز پس از درگذشت استاد بهبودی ـ مفسری که با وجود انتقاداتی تند هیچگاه عقب ننشست ـ ناگفته‌های زندگی‌اش را می‌توان از زبان فرزندش یافت.

محمدرضا بهبودی تنها فرزند پسر مرحوم استاد محمد باقر بهبودی، متولد سال 45 است و به توصیه پدر، مهندس متالورژ شده است. سه ساعت و نیم گفتن و شنیدن از یک مفسر قرآن که سال‌ها کمتر کسی از جزئیات زندگی فرهنگی و اجتماعی‌اش پرسید، از نانوایی خانواده پدر در مشهد آغاز می‌شود، با خاطرات گذار از حوزه‌های علمیه مشهد، نجف و قم، چاپخانه اسلامی، جلسات مشترک با دوستان و شاگردان ادامه می‌یابد و به آخرین روزهای عمر نویسنده معانی القرآن می‌رسد؛ مردی که هیچ‌گاه عصا به دست نگرفت. در پی گفت‌وگوی خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) را با پسر محمدباقر بهبودی می‌خوانید:

با تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید، به عنوان سؤال اول، لطفاً از وضعیت خانواده و والدین استاد بهبودی بفرمایید؟
پدرشان خباز بودند و دو نانوایی داشتند که به دلیل اینکه مجاور حرم رضوی بود در زمان پهلوی تخریب شد. پدرشان در نانوایی کار می‌کرد. کارش این بود که گندم بخرد و بدهد آن را آرد کنند و آن را بگذارد در انبار نانوایی و هیزم هم که جداگانه می‌خریدند. مهم‌ترین چیزی که از نقل خاطرات آن سال‌ها توسط پدرم در خاطرم مانده است، ذکر پیامدهای بسیار ناگوار اقتصادی اشغال خراسان به دنبال تجاوز متفقین و ایجاد مشکلات شدید اقتصادی برای مردم است. گویا قحطی بزرگی به واسطه دستبرد ارتش متفقین به ذخیره خوار و بار شهر پیش آمده بوده که بسیار برای مردم طاقت فرسا بوده است. از آن قحطی بزرگ و کیفیت بسیار نازل پخت نان و تعطیلی نانوایی‌ها خاطراتی را برای من نقل کرده‌اند. 
تاریخ تولد استاد بهبودی چه زمانی است؟ گویا شناسنامه را جلوتر گرفته‌اند؟
تولد ایشان در شناسنامه ثبت سال 1305 است. اما بعدها که سال قمری ولادتشان را که در جایی ثبت بود با تقویم شمسی آن سال ها تطبیق دادند، متوجه شدند که تولدشان به سال 1307 است و شناسنامه ایشان دو سال بزرگ‌تر است. چون هنگامی که به مدرسه می‌رفته برای او شناسنامه گرفته شده، برای درج سال تولد، خیلی دقت نمی‌شده و این اختلاف عمدی نبوده است.
آیا استاد از پدرشان خاطراتی را بیان می‌کردند و تمایلی داشتند که ایشان به دنبال تحصیلات حوزوی بروند؟
ایشان پدرش را آن چنان درک نکرده است، چون در سال 1321 و هنگامی که حدود 14 سال داشته، پدرش را از دست می‌دهد ولی در همان سال‌ها وارد حوزه مشهد شده‌اند. خانواده ایشان بسیار مذهبی بود و منزلشان در مجاورت حرم بوده است. در واقع پدر استاد هم از تحصیلات حوزوی بهره داشته و نقل است که اصلاً در منزل نماز نمی‌خوانده است. این معنی‌اش این است که برای اقامه همه نمازها به حرم مطهر مشرف می‌‌شد و تمام نماز‌ها را در تمام طول عمرش در حرم و مسجد گوهرشاد خوانده است. در واقع چیزی که من از اقوام و دوستان شنیدم این بود که می‌گفتند در آن زمان، او به پیغمبر نانواها مشهور بوده است. بنابراین پدرم از همان دوران کودکی، با محبت و عشق به قرآن و اهل بیت علیهم السلام تربیت و رشد یافته و بعید است وارد شدن ایشان به حوزه مشهد به توصیه پدرشان نباشد. با توجه به اینکه بعد از فوت پدرش بخشی از درآمد این نانوایی‌ها به او رسیده بود، از همان دوران برای ادامه تحصیل درآمد مکفی داشته و  لذا تمام همّ و غمّش را برای تحصیل گذاشته بود.
همزمان با تحصیل در حوزه، در دوران نوجوانی در جلسات انجمنی شرکت می‌کرد که به صورت تخصصی به تجوید و قرائت قرآن می‌پرداختند. اولین مقالاتی که از ایشان در دست است، اسلوب جدید در شناسایی تجوید و همچنین مقدمه‌ای بر علم قرائت و تجوید، حاصل تأثیر آن دوران است. این مقالات در حدود سال‌های 1329 چاپ شده‌اند، زمانی که ایشان حدود 22 سال سن داشته‌اند.
استاد بهبودی تحصیلات کلاسیک هم داشته‌اند؟
تحصیلات ایشان مکتب‌خانه‌ای بوده‌ است و بعد از آن، بلافاصله به حوزه رفته‌اند و اصلاً وارد سیستم مدرن تحصیلی نشده‌اند. گویا شش سال در مکتب‌خانه درس خوانده و در سن 14 سالگی وارد حوزه مشهد شده‌اند.
استاد خاطراتی را از حوزه مشهد و از همان دوره اول ورودشان به آن حوزه می‌گفتند؟
خاطرات زیادی از همدرسان و کیفیت زندگی طلاب در حوزه و اساتید آن زمان برای من نقل می‌کردند. مهمترین استادی که گویا اغلب شاگردان وی در حوزه مشهد رابطه معنوی با ایشان داشته و شخصیت و درس‌های ایشان تأثیر مستقیم بر شاگردان داشته‌ است، آیت الله حاج آقا شیخ هاشم مدرس قزوینی بوده است. من خاطرات زیادی از پدرم در باره این استاد بزرگ شنیده ام که نشان از احترام و ارادت خاصی داشت که به این استاد بزرگوار داشته است. یکی از این خاطرات مربوط به نقل کیفیت و نحوه بازگشت آیت اللّه حاج شیخ هاشم قزوینی به حوزه مشهد بود که گویا پس از سال 1320 اتفاق افتاده است.
آیا کتاب‌های شاخصی در هنگامی که در مشهد بودند، تالیف کرده‌اند؟
در آن سال ها پنج مقاله، هر کدام به صورت کتابی کوچک از ایشان به چاپ رسیده است. کتاب‌هایی چون آیین دوستی و مردم داری که برگرفته از کتابی با همین مضمون به زبان عربی است به نام کیف تکسب الاصدقاء. همین طور درباره زندگی میثم تمار کتابی دارند که تدوین همگی بر می‌گردد به سالهای قبل از 1333 که برای ادامه تحصیل به نجف بروند.
همچنین کتاب اصول‌الدین در پرتو نهج‌البلاغه نیز از تحقیقات دیگری است که جمع آوری یادداشت‌های آن در زمان سکونت در مشهد بوده است.
آقای بهبودی مجوز خاصی برای اجتهاد داشته‌اند و یا دوره خاصی را در این زمینه گذرانده‌اند؟
خیر، دست خطی ندیدم که ایشان از اساتید خود داشته باشد و یا حتی بیان کنند که دست خطی دارند.
دوران تحصیل در حوزه نجف چگونه بوده است؟
در نجف تحولات و تأملاتی داشته‌اند که منجر به شکل گیری نحوه و اسلوب خاص ایشان در تطبیق آیات قرآنی و احادیث شد. درباره این روش با اساتید خودشان مشورت کردند. از اساتید نجف گویا محضر آیت الله خویی را درک کرده بودند و گویا به تشویق ایشان بر روی این روش کار کردند که البته ترتیب و اصول آن در کتاب تدبری در قرآن تشریح شده است.
به گفته ایشان، اگر قبول کنیم که قرآن معجزه خاتم است و از حیث فصاحت و بلاغت در حد اعلاء است، باید بپذیریم که معانی آن واضح و رسای به مقصود است و انتخاب کلمات و ترکیب‌بندی آن ها شیوا و روان است. در حالی که آراء و نظرات پراکنده و متفاوتی که  از قرآن وجود دارد، نشان می‌دهد که نقص در فهم صحابه و تابعین اولیه منشاء اصلی این اختلافات است. در مقدمه ای که در ابتدای کتاب معانی القرآن آمده است، در شش صفحه کلیات روش ایشان در ترجمه آیات روشن شده است.
در این روش که قبل از آن جایی دیده نشده است، به سادگی معنای آیات به هم ربط داده شده و معانی را از هم جدا کرده و در واقع قرآن را از تفسیر آیه به آیه، تفسیر سوره‌ای کرده است و گسستگی‌های میان آیات را برداشته‌اند، کما اینکه نظرشان بر این بوده است که قرآن چیزی است که نباید راجع به آن این همه تفسیر وجود داشته باشد و باید یک ترجمه ساده درباره آن باشد و بعد درباره نکاتی که ممکن است شبهه‌انگیز باشد، تفسیر نگارش شود که هر کسی نیاید از اول تا آخر قرآن را تفسیر کنند که کار تکراری شود.
استاد بهبودی پس از برگشت از نجف به چه کاری مشغول شدند؟
پس از فراغت از تحصیل در حوزه نجف و هنگامی که به مشهد باز می‌گردند، 28 سال دارند که یک کتاب‌فروشی تأسیس می‌کنند. کتابفروشی را  با هزینه شخصی و یا با شراکت یکی از دوستان راه‌اندازی می‌کنند. تا مدتی حدود دو سال کار کتابفروشی را ادامه می‌دهند و سپس آن را واگذار می‌کنند و به سراغ تصحیح در تهران می‌‌آیند.
خاطراتی را از کتابفروشی بیان می‌کردند؟
از خاطراتی که از آن کتاب‌فروشی برای من نقل کردند، مشخص شد که آن کتاب فروشی علاوه بر محلی برای فروش کتاب، محلی بوده است که دوستان و آشنایان می‌آمدند و درباره موضوعات و مباحث مختلف به تبادل نظر می‌پرداختند. به نظر من تأسیس آن کتاب‌فروشی تأثیر زیادی نیز در میزان علاقه‌مندی و آشنایی ایشان با سایر علوم و هنرهای جدید داشته است.
آشنایی با آقایان آخوندی و اسلامی چگونه صورت می‌گیرد؟
متأسفانه اطلاع دقیقی در دست نیست، اما این آشنایی از طریق برخی دوستان انجام شد. با این آشنایی استاد بهبودی در سال 1337 به تهران می‌آید و کار تصحیح کتب قدیمی برای چاپ را شروع می‌کند. تصحیح بحارالانوار و سپس تصحیح المیزان مربوط به آن سال‌ها است. هنوز دست خط علامه طباطبایی را کاملاً به خاطر دارم که برای تصحیح المیزان نزد پدرم بود. دستخط علامه طباطبایی برای ما غیرقابل خواندن بود زیرا اصلا ایشان نقطه نمی‌گذاشتند.
اولین خاطره‌ای که از پدرتان دارید را بیان می‌فرمایید؟
استاد بهبودی میزی داشتند که هنوز هم هست و در پشت آن می‌نشستند و مطالبشان را می‌نوشتند و اصلاً از پای آن میز بلند نمی‌شدند، مگر تا آخر شب. من پدر را در دو حال یاد دارم: خواندن نماز با صدای بلند و یا در هنگام نوشتن مطالب در پشت آن میز. حتی در این اواخر نیز همین‌گونه بود.
آیا استاد بهبودی ایامی را برای فراغت از کار در نظر داشتند؟
بله، تعطیلی یک ماه در سال برای خودشان قائل بودند که شهریورماه هر سال را به مشهد می‌رفتیم. چند کتاب محدود و ضروری را با خودشان می‌آوردند و خاطرم است که در آن یک ماه فقط به دید و بازدید، صله رحم، رفتن به حرم برای زیارت، گردش به اطراف مشهد و استراحت کامل می‌گذشت.
استاد بهبودی سالهای دهه 40 را بیشتر بر تصحیح متمرکز بودند که حاصل آن دوران تصحیح کتب بسیاری است. کتاب بحارالانوار مهمترین و شاخص ترین کتاب تصحیح شده ایشان است. در دهه 50 تألیفات ایشان دوباره آغاز می‌شود و به تدریج از حجم کارهای تصحیحی کاسته می‌شود. در مجموع در این سالها هفت اثر تألیفی و دو ترجمه از ایشان منتشر شده است که همگی تألیفات در باره احکام قرآنی است. در دهه 60 تمرکز ایشان بر روی تکمیل دو پروژه بزرگ قرار گرفت: یکی جمع‌آوری یادداشت‌هایشان بر قرآن بوده است که به انتشار کتاب معانی‌القرآن در سال 65 منتشر شد. پروژه دیگر ایشان، پروژه تصحیح کتب اربعه  و سپس ترجمه آنها به فارسی بوده است که اولین آن در سال 1360 به نام صحیح الکافی چاپ شد. پدرم می‌گفتند که در خواب ملاقاتی با امام صادق(ع) داشتند که چنین مأموریتی را به ایشان دادند. تدوین کتاب صحیح الکافی اواخر دهه 50 آغاز  و در سال 1360 در لبنان چاپ شد.
علت اینکه تصحیح کافی در لبنان چاپ شد، چیست؟
گویا لبنان در آن سال ها مرکز انتشار کتب شیعی در کل جهان اسلام بوده است. چاپخانه‌های مجهز و مدرن‌تری داشته و استاد بهبودی در سال 1354 در سفری که برای حج عمره داشتند، عازم بیروت نیز می‌شوند و نمونه‌هایی از کتب منتشره را بررسی می‌کنند.
از هنگامی که استاد بهبودی به تهران آمدند بفرمایید؟
در ابتدای ورود به تهران، ایشان در منزلی استیجاری سکونت داشتند و سپس به خیابان امیرکبیر نقل مکان کردیم و تا سال 55 در آنجا ساکن بودیم. سپس به منزلی در خیابان قدیم شمیران رفتیم تا پروژه‌های خود را در این سال‌ها با تمرکز بیشتری ادامه دهند. در جلسات مسجد قیطریه نیز از سال 55 استاد بهبودی سه روز در هفته جلساتی قرآن را پس از نماز مغرب و عشا و یا قبل از اقامه نماز مغرب و عشا برگزار می‌کند که جلسات شلوغی بود و بعضا 200 نفر در آنجا حضور داشتند.
آیا ایشان خاطراتی را از واقعه مسجد گوهرشاد یا از سال 32  و بحث ملی شدن صنعت نفت یا سایر موضوعات سیاسی مطالبی را بیان کرده‌اند؟
پدرم سنشان آن قدری نبوده که از واقعه حمله به مسجد گوهرشاد خاطره ای داشته باشند. استاد بهبودی از اخبار روز کاملاً مطلع بود و همه اوضاع  را دنبال می‌کرد. یکی از مسائلی که با حساسیت دنبال می‌کردند، مسأله اسرائیل بود. مثلا لحظه به لحظه‌ اخبار جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل را از طریق رادیو دنبال ‌کرده بودند. همیشه پی‌گیر این امر بودند که اسرائیل دنبال ایجاد چه فتنه‌هایی است و به آن توجه ویژه داشتند و اینکه به علائم ظهور ربط دارد یا نه. در کتاب معانی‌ القرآن، در ترجمه آیه 4 سوره اسراء «وَقَضَیْنَا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا» و ذیل تفسیر همین آیه در تدبری در قرآن و کتاب معجزه قرآن، به این امر اشاره شده است که فرزندان اسرائیل قطعا دو بار در زمین فساد می‌کنند. ایشان دنبال این امر بود که قرآن را با واقعیت تطبیق دهد و لذا بسیار علاقه‌مند بود که ببنید این تبهکاری‌های قوم یهود چه سرنوشتی پیدا می‌کند.
آیا استاد بهبودی در تظاهرات سال 57 شرکت داشتند؟
من به همراه پدر دو تا سه بار در این تظاهرات حضور داشتیم. حتی خاطرم است که روز ورود امام خمینی(ره) با هم به دانشگاه تهران رفتیم. همچنین به دلیل اصرار دوستانشان در شمیران، پیرو فرمان امام خمینی(ره) برای تأسیس جهاد سازندگی، آقای بهبودی در سال 57 مسئولیتی در جهاد سازندگی شمیران به عهده گرفت که جنبه غیرسیاسی و بلکه تنها جنبه اجتماعی داشت. مدت‌ها مسئول جهاد سازندگی شمیران بود. اما در ایده شکل‌گیری جهاد نقشی نداشت.
شما تحصیلات حوزوی نداشتید؟
تحصیلات مقدماتی را نزد پدر تمام کردم و به این امر خیلی علاقه داشتم اما مقدور نشد.
آیا استاد بهبودی نظری راجع به ترجمه‌های قرآن داشتند؟
پدر بسیار اهل مطالعه بودند و تقریباً همه ترجمه‌ها را نگاه کردند و نظر خاصی راجع به ارجحیت برخی از ترجمه‌ها بیان نکردند و برخی را از نظر بلاغت در ترجمه دوست داشتند و ترجمه آقای فولادوند از نظر ایشان ترجمه خوبی بوده است.
جلسات قیطریه استاد بهبودی تا چه زمانی ادامه داشت؟
به تدریج پس از انقلاب به دلیل اینکه دوستان کاملاً گرفتار فعالیت‌های شخصی و دانشگاه‌ها شدند، کلاس‌ها دیگر به آن صورت مرتب و منظم تشکیل نشد.
نظر استاد بهبودی درباره علامه طباطبایی چه بود؟
خیلی رابطه نزدیکی با علامه طباطبایی نداشتند. علامه آخرین کارشان تفسیر قرآن بود که خوف آن بود که نتوانند آن را کامل کنند و لذا مجبور بودند که در انجام این کار تسریع کنند. لذا، پدر از طریق ناشر آثار ایشان به عنوان مصحح به علامه معرفی شده بودند. آنها ارتباط دیگری با هم نداشتند، چون پدرم در واقع علاقمند به فلسفه نبودند و علامه سمبل فلسفه اسلامی و آخرین شارح ملاصدرا و فیلسوف اسلامی بود، لذا به لحاظ مکتب و مشرب فکری از هم جدا بودند.
پدر می‌گفتند که باید وقت را بر روی عترت و قرآن بگذاریم و این دو باید به گونه‌ای تبیین شود که نیاز عمومی را مرتفع سازد. به عقیده ایشان، در مسائلی که روزمره با آن درگیر هستیم، در احادیث به صورت مستقیم از زبان ائمه(ع) مطالبی وجود دارد و تنها نیاز داریم تا در مسائل جدیدی که پیش می‌آید به استفتائات مراجعه کنیم.
پس از اینکه در سال 67 به خانه‌ جدید نقل مکان کردید، آیا کلاس‌هایی در آنجا برگزار شد؟
دوره جدید پس از انتقال به خانه جدید از  سال 67 برگزار می‌شود و همچنین در آن سال‌ها استاد بهبودی به تربیت مدرس رفتند. در واقع در این سال حلقه جدیدی از نزدیکان ایجاد شد که اغلب دانشجویان دکتری یا فوق لیسانس علوم قرآن و حدیث بودند. استاد بهبودی در تربیت مدرس ابتدا رجال تدریس کردند، اما بعد درس‌های دیگری به او پیشنهاد شد و دو درس خارج از قرآن و حدیث گرفتند که یکی تاریخ انبیا بود که مطالب آن به صورت مقاله و سپس در قالب یک کتاب منتشر  شد و دیگری سیره علوی بود که اولین بار به همت دوستانی در مشهد چاپ شد.
کتاب‌های تاریخ انبیاء و سیره علوی چون حالت کتاب دانشگاهی را دارد، تجدید چاپ شده است و گاهی استادانی که این درس را ارائه می‌دهند، این کتاب را به عنوان یکی از کتاب‌هایی که به دانشجو کمک می‌کند، معرفی می‌کنند.
چند سال استاد بهبودی درتربیت مدرس تدریس کردند؟
فکر می‌کنم حدود چهار تا پنج سال شد و تا اوایل دهه 70 به طول انجامید. اما ناگهان زمانی رسید که به دلایلی، احساس کردند که دیگر نمی‌خواهند برای تدریس به تربیت مدرس بروند. از این رو دیگر به دانشگاه نرفتند، اما با این وجود به سبب تقاضای بسیاری از دانشجویان طراز اول، در مورد پایان نامه و رساله‌های آنان، به عنوان مشاوره یا در واقع استاد راهنما آنان را کمک می‌کرد.
آیا استاد بهبودی در حوزه‌ها و میان طلاب تأثیر و نفوذی داشتند؟
اینکه بخواهم به صورت شاخص نام افرادی را ببرم، شاید نشود، اما همزمان با تدریس آقای بهبودی در تربیت مدرس برخی از طلاب حوزه قم نیز هفته‌ای یکبار برای شرکت در درس ایشان به منزل می‌آمدند و از محضر پدر بهره‌مند می‌شدند و عمدتاً دنبال مسائل کاملاً تخصصی در حوزه‌ شناخت حدیث و رجال بودند. گرچه که گاهی در ارتباط با تفسیر قرآن نیز سؤال می‌کردند و پاسخ‌ها می‌شنیدند. به نظرم تا اواخر عمرشان یک روزشان در هفته به حوزه اختصاص داشت.
درباره ترجمه انگلیسی کتاب معانی القرآن بفرمائید؟
ترجمه انگلیسی معانی القرآن به صورت اتفاقی رخ داد که این کتاب به استاد دانشگاه در انگلستان که به زبان فارسی نیز مسلط بوده است، رسید. یکی از دوستان که در انگلستان به فعالیت‌های فرهنگی و دینی مشغول بودند، مطالعه این کتاب را به مترجمی انگلیسی، به نام کالین ترنر داده بودند. کالین ترنر نیز به دلیل اینکه ترجمه معانی القرآن را بسیار روان یافته بود، از آن خوشش آمد و معانی‌القرآن را به همین شکل، به زبان انگلیسی ترجمه کرد. البته متاسفانه ترجمه مهم این اثر را انجام نداد و از این رو روش پدر در ترجمه برای انگلیسی‌زبانان همچنان ناپیدا ماند. این ترجمه تا چند سال پس از انتشار خیلی مشهور شد و مدتی که در گوگل جست‌وجو می‌کردیم، «بهبودی» در صفحات اول بود.
برخی از شاگردان ایشان را نام می‌برید؟
شاگردانی چون آقایان خان‌پارسا، معارف، میرباقری، میرصادقی و خانم‌ها باقری، قبادی و سرشار داشتند که برخی به صورت مستقیم آشنایی پیدا کردند و برخی به صورت غیرمستقیم و شاگرد شاگرد او بودند، اما بعدها به طور خصوصی از محضر استاد بهره‌مند شدند.
استاد بهبودی با وجود تحصیلات حوزوی و این‌که نثر حوزویان غالبا متکلف است، نثر ساده و روان داشتند. دلیل این امر چیست و آیا مطالعاتی در ادبیات معاصر داشته‌اند؟
خیلی مطالعه در این زمینه داشته‌اند، چون خودشان کتاب‌فروشی داشته و در آن دوران کتاب‌ها و ترجمه‌ها و رمان‌هایی را مطالعه کرده است. نثر کتاب یوسف صدیق  متأثر از همان داستان‌خوانی‌ و رمان‌خوانی پدر  است که ایشان نشان می‌دهد دقیقاً می‌توان مطلبی را از قرآن گرفت و بدون زیاد و کم کردن و با تحقیقاتی در این زمینه آنها را طوری به سرانجام رساند که مانند فیلم سینمایی یا رمانی خواندنی همه مردم را جذب کند.
آیا استاد بهبودی تلویزیون نگاه می‌کردند؟
اخبار را زیاد نگاه می‌کردند و اغلب فرصت این کار را نداشتند و سریال‌های مذهبی را می‌دیدند و برخی را هم دوست نداشتند؛ چون به نظرشان دور از واقعیت‌های تاریخی می‌رسید. ایشان سریال حضرت مریم، یوسف(ع) و حتی فیلم‌هایی چون ده فرمان و فیلم‌هایی را که درباره حضرت مسیح بوده، دیده است. حتی دوبار فیلم ده فرمان را به همراه پدر در سینما دیدم، اما چیزی درباره نقد فیلم‌ها نمی‌نوشتند و همیشه در این تصور بودند که آیا می‌شود نگاه قرآنی را به فیلم تبدیل کنند؟ مثلا یکی از آرزوهای پدر این بود که مساله آغاز و انجام انسان را که یکی از مقاله‌های مهم ایشان در معارف قرآنی است، به صورت فیلم درآورند. یعنی مراحل وقوع قیامت که به زعم استاد پدیده‌ای کاملا طبیعی خواهد بود. پدر خیلی دوست می‌داشت این مقاله به صورت یک فیلم ساخته شود. پدرم فیلم‌های غیر دینی نمی‌دیدند و فرصت آن را هم عملاً نداشتند.
از هنگامی که از کرمان بازگشتید وضعیت جسمانی استاد چگونه بود؟
سال 1381، هنگامی که به تهران برگشتم، پدرم شرایطش برای بیرون رفتن مناسب نبود ولی همچنان کلاس‌ها در خانه برپا بود و تنها جایی که می‌رفتند، خانه فرزندانشان بود.
آیا در دهه هفتاد استاد بهبودی آثاری داشته‌اند؟
قطعاً آثاری داشته‌اند ولی عمدتاً معطوف به مقالات و تکمیل ترجمه صحاح کتب اربعه بوده است. اوایل دهه هفتاد همت کردند تا به غیر از ترجمه صحیح کافی، ترجمه صحاح سایر کتب اربعه شیعه را منتشر کنند که خوشبختانه با تلاش و همت زیاد در همان اوایل این دهه تکمیل و منتشر شد. در اواخر دهه 70 دو اثر از ایشان منتشر شده است که اولی به نام تدبری در قرآن، خود در دو جلد به توضیح مسایل و دقایقی از ترجمه قرآن پرداخته است که بیشتر محل سوال بوده است. دیگری به نام معارف قرآنی است که در آن سعی شده است تا تمامی کارها و مقالات قبلی منتشره از ایشان در یک مجلد آورده شود. 
استاد بهبودی در سال‌های اخیر همچنان به مانند گذشته زمان می‌گذاشتند و فعالیت می‌کردند؟
به نظر من زمان می‌گذاشتند، اما عملکرد و بازده کاری ایشان در حدودی که به تألیفات جدیدی بینجامد نبود؛ به ویژه در این اواخر. من حتی در سال‌های 86-85 از ایشان پرسیدم که پروژه جدیدی دارید که بخواهید بر روی آن کار کنید یا خیر؟ آقای بهبودی گفتند نه. همین که بتوانم کل کارهای انجام شده را سامان دهم، کافی است. همچنین کلاس‌های ایشان نیز در دهه 80 ادامه داشت و چون توان این را نداشتند که خودشان بر روی یادداشت‌هایشان کار کنند، به تدریج یادداشت‌ها را به شاگردانشان ارائه دادند تا آنها در ادامه کار کنند.
آیا شاگردان جدیدی نیز به جمع جلسات این استاد می‌پیوستند؟
من اسم آنها را مراجعان جدید می‌گذارم، چون عمدتاً به دنبال یک سؤال خاص می‌آمدند و یا خیلی از مواقع زنگ می‌زدند. گاهی پدر در روز، سه تا چهار ساعت تلفنی با مراجعان و افرادی که سؤال داشتند صحبت می‌کردند. موضوعات مطروحه آنها بیشتر سؤالات تخصصی در حوزه احادیث بود. حتی هنگامی که در بستر بیماری بودند و در آخرین لحظات نیز به سؤالات تخصصی پاسخگو بود، حتی در شرایطی که این اواخر به سختی می‌توانستیم بفهمیم چه می‌گویند، اما با تأمل به سئوالات گوش می‌دادند و جواب سوالات را می‌دادند.
آیا جلوگیری از چاپ معانی ‌القرآن، تأثیری بر روحیه استاد بهبودی گذاشته بود یا خیر؟
به عقیده من تأثیر گذاشته بود. اما دو اتفاق افتاد که نشر این اثر هرگز متوقف نشد. اول این که ایشان بر روی این کتاب حق تألیف نمی‌گرفتند و معتقد بودند که این ترجمه صرفاً کاری برای رضای خداست و نباید حق التألیف داشته باشد. بنابراین هر کسی می‌‌توانست آن را کپی کند و انتشار دهد؛ و لذا شاید انتشار نسخ چاپی آن به بیش از 50 هزار نسخه رسیده است. دوم این که انتشار الکترونیکی متداول شد و علاقمندانی به این ترتیب کتاب معانی القرآن را به صورت سی‌دی و فایل پی‌دی‌اف، بعضاً در اینترنت انتشار ‌دادند و بنابراین اینگونه نشد که جلوی انتشار آن کاملاً گرفته شود. این کتاب تنها در کتاب‌فروشی‌ها موجود نیست.
ایرادی را که موجب منع تجدید چاپ معانی ‌القرآن شد را مطلع هستید؟
درباره معانی القرآن می‌گفتند مهم‌ترین ایراد این بود که یک اثر یا باید تفسیر باشد یا ترجمه و این کتاب حاوی مطالبی بین این دو است. مورد دوم این بود که این اثر حاوی آرای تفسیری استاد است. به ظاهر این دو مسئله باعث شد که جلوی چاپ به‌شدت گرفته شود.
درباره این سه سال استاد بهبودی در دهه 90 بفرمایید؟
دهه 90 دهه‌ای است که ایشان کاری به جز پاسخگویی و راهنمایی دیگران در تدوین تحقیقات و مقالات نداشتند. در سال‌های اخیر و در دو مرحله، بخشی از کتاب‌های کتابخانه ایشان اهدا شد. در واقع تعداد کتاب‌ها بسیار بود و عملاً دیگر امکان نگهداری آنها در خانه نبود و لذا در مرحله‌ای به کتابخانه ملی و در مرحله دیگر به کتابخانه تربیت مدرس رفت و فقط کتاب‌هایی باقی ماند که ممکن بود مراجعه روزمره به آن‌ها لازم شود و تمام کتاب‌هایی که امکانش بود، در مراجعه به دانشگاه یا در کتابخانه قابل دسترس باشد یا دیگران برایشان بیاورند، آنها را اهدا کردند.
کمی از سبک زندگی پدر و خصوصیات اخلاقی ایشان بفرمایید؟
ایشان اصلاً لباس نمی‌خرید. لذا آنها را دوستان و یا اعضای خانواده به مناسبت‌های مختلف برایشان می‌خریدند یا پارچه‌ای را هدیه می‌کردند. نگاهش به دنیا متفاوت بود و خیلی کم دیدم و حتی در اطرافیان ندیدم که کسی به این سماجت از تمام موضوعات دنیایی اعراض کند. هرگز نپذیرفت برایش بزرگداشت بگیرند. ایشان می‌گفت که من این کارها را برای کسب روزی این دنیا نکرده ام و حاضر نبودند که کمی شائبه در آن به وجود بیاید. می‌گفتند که قول دستمزدم را از اهل بیت گرفته‌ام. مثالی که می‌زدند آن بود که اگر دعوت شده باشی برای ناهار از طرف عزیزی و قبل از رفتن، چیزی میل کنی و سیر شوی، درست نیست.
ایشان به معنای واقعی مسلمان بود یعنی تسلیم به امر خداوند بود و معتقد بود که این دنیا محل گذر است و تمام تلاش‌های ما باید برای گرفتن توشه ای برای زندگی باقی باشد.
رفتار استاد بهبودی را عارفانه می‌دانید یا زاهدانه؟
من معتقدم که زندگی ایشان زاهدانه بوده است ولی این زهد جنبه تسلیمی و عرفانی نیز دارد. اخلاص وی در کسب رضای حق و اهل‌ بیت عصمت و طهارت مثال زدنی بود. وی اصلاً اهل عرفان نبود، با اینکه از مطالعه آثار مولانا، ابن‌عربی و سایر فلاسفه و عرفا غافل نشد.
در طیف اخباری‌ و اصولی، استاد بهبودی کجا قرار می‌گیرد و چه نسبتی با مکتب تفکیک داشته است؟
او را نه می‌توان اصولی دانست و نه اخباری. پدر من قائل به تفکیک هم نبوده است؛ اما، نظریه «قبض و بسط» را هم نپسندیدند و نقد هم برایش نوشته‌اند. در عین حال تفکرات پدرم به تفکیک نزدیک‌تر بوده است.

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ایرج زرگرزاده
|
United States of America
|
۱۳۹۷/۱۰/۱۶ - ۲۱:۱۲
0
0
با سلام و عرض ادب . بنده مدتی است بسیار مشتاق مطالعه کتاب معانی القرآن و تدبری در قرآن شده ام و علاقه خاصی به مطالعه کتاب در کامپیوتر دارم . لذا نتوانستم فایل دیجیتالی این دو کتاب را پیدا کنم لطفا بنده را برای خرید کتاب الکترونیکی آن بزرگوار مرحوم بهبودی راهنمایی می فرمایید. با سپس فراوان
captcha