سیدمحسن موسویبلده، از اساتید علم قرائت قرآن کریم در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) در مورد لزوم توجه به تلاوت معنامحور گفت: در این بحث باید نگاه کنیم ببینیم که مفاهیم یک زبان، توسط افراد آن زبان به چه شکلی ادا میشود، البته یک حالت کلی در صحبت کردن وجود دارد، زمانی که ما صحبت میکنیم و زمانی نیز آواز میخوانیم، مفاهیم به اشکال مختلف انتقال مییابد، هر دو این موارد در هر زبان دارای مشابهات و تفاوتهایی است.
وی افزود: زمانی که به یک زبان خاص صحبت میکنید، در آن زبان یک سری تکیهها وجود دارد، ممکن است این تکیهها و آهنگ کلام در زبان فارسی، در زبان دیگر و حتی لهجههایی از همان زبان متفاوت باشد. به عنوان مثال در مجموع همه دنیا تقریباً جمله سؤالی را به یک شیوه ادا میکنند به این شیوه که ریتم آن از پائین به بالا است. جملههای دیگر همچون امری و ... نیز به اینگونه است. بنابر این گفتار عربی و فارسی و سایر گفتارها با همدیگر در نحوه ادای جملات یک سری تفاوت و یک سری شباهتها دارند.
موسویبلده در ادامه به بیان تفاوتها و شباهتها در آهنگ و در زمان خواندن متون پرداخت و تصریح کرد: معمولاً آهنگ حرف زدن در زمانی که مشغول خواندن هستیم تغییر میکند، یعنی در صحبت کردن یک سری آهنگ وجود دارد، زمانی که وارد شعر و آواز میشود مقداری تفاوت پیدا میکند، معمولاً در آهنگها برخی مواقع تکیهها و فراز و فرودهای جمله متفاوت میشود. البته بهتر این است که اینگونه نباشد.
تفاوت تکیه کلامها در گفتار و آهنگین شدن کلام
این استاد علم قرائت قرآن کریم در ادامه با ذکر مثالی در این زمینه اظهار کرد: در آهنگ، تکیه کلام مقداری ریزش میکند، تا اینجا میتوان نتیجه گرفت که یک سری تفاوتها در کنار مشابهتهای اصولی بین آهنگ کلام و آهنگ آواز خواندن وجود دارد، با توجه به این مسائل باید دید یک قاری فارسیزبان که میخواهد آیهای از قرآن را تلاوت کند باید نگاه کند ببیند یک عرب زبان آن را در گفتار چگونه ادا میکند و در ادامه نیز تحقیق کند ببیند زمانی که همان فرد عربزبان آیه مربوطه را با آهنگ ریتمیک قرائت میکند چه تفاوتی پیدا میکند، قاری باید توجه کند و ببیند که آیه تلاوت شده توسط یک عرب با آیه تلاوت شده توسط یک فارس زبان تفاوت دارد یا خیر، البته که تفاوت خواهد داشت.
رسیدن به نحوه تلاوت قاریان عرب مستلزم تجربه است
وی با تأکید بر اینکه رسیدن به این موضوع توسط قاری نیاز به اندکی تحقیق و پژوهش دارد، خاطر نشان کرد: قاریان ایرانی باید تحقیق کنند که یک عرب زبان به چه نحوی آیات را قرائت می کند، قاریان عرب زبان به چه نحوی تلاوت می کنند و آن نوع تلاوت چه تفاوتی با تلاوت های قاریان فارس زبان دارد. این امر مستلزم یک تجربه است، به اعتقاد من به هیچ وجه قانون خاصی ندارد و تنها به تجربه بستگی دارد. قاری باید به حدی از تلاوتهای قاریان عربزبان، گوش کند تا لحظه آوازی خواندن جملههای قرآنی برای یک فارس زبان به دست بیاید.
موسویبلده بیان کرد: برای خواندن قرآن به شکل معنامحور تنها باید به این موضوع دقت کرد که یک قاری عرب به چه شکلی تلاوت میکند، نکته اینجاست که آیا قاریان عرب همه، تلاوتهایی معنا محور دارند، جواب این سؤال منفی است، قاریانی هستند که تلاش بسیاری داشتهاند تا معنامحور تلاوت کنند که معروفترین آنها استاد «مصطفی اسماعیل» است، برخی نیز کمتر به معنامحوری دقت دارند و بیشتر آهنگپردازی به جای معناپردازی میکنند. نهایتاً برای اینکه یک قاری ایرانی بتواند این کار را انجام دهد باید تلاوتهای بسیار زیادی را گوش داده باشد.
این پیشکسوت قرآنی کشورمان اذعان کرد: نکته اینجاست که در سیر رسیدن به سبک تلاوت معنامحور که نمیتوانیم آن را از خودمان اختراع کنیم، باید به قراء مصری نگاه کنیم، ما باید یک کار دیگر را که اعراب کمتر به آن نیاز دارند انجام دهیم و آن هم یادگیری معنا است، این در واقع یک مقدمه لازم است که اشکال کار است، ما در ایران باید بپذیریم که قاریان ایرانی به الفاظ میپردازند و به یادگیری قواعد قرائت میپردازند اما به معنا کمتر توجه دارند.
استماع تلاوت قاریان عرب زبان
وی گفت: قاریان ایرانی به حدی استماع تلاوت را در دستور کار قرار دادهاند، حتی اگر معنای آیات را ندانند، به دلیل اینکه از بس این کار را انجام دادهاند تقریباً شبیه آنها تلاوت میکنند و به این ترتیب قاریان ایرانی در عین حالی که اکثراً تسلط به معنا ندارند، اما با توجه به تجربه استماع فراوان شبیه مصریها میخوانند اما هرگز نخواهند توانست درست بخوانند مگر اینکه خود معنا را تشخیص دهند. قاری ایرانی به دو عامل نیاز مبرم برای قرائت معنا محور دارد، مورد اول اینکه حتماً باید معنا را بداند و مسلط باشد و دوم اینکه نحوه تلاوت و آهنگهای قرآن را از مصری ها شنیده باشد، در مورد دوم بسیار خوب عمل شده است اما چون تسلط در معنا کمتر وجود دارد، نمیتوانند دقیقاً آن آهنگهایی که قاریان مصری تلاوت میکنند را پیاده کنند، ممکن است قاری ایرانی آهنگی را انتخاب کند که چندان با معنا تناسب نداشته باشد.
تأکید قاریان مصری بر سطح بالای قاریان ایرانی
این استاد علم قرائت قرآن افزود: قاریان عرب زبان و قاریان مصری زمانی که تلاوت قاریان ایرانی را گوش میدهند، اذعان دارند که بسیار زیبا تلاوت میکنند، اما به این امر هم که از لحاظ معنا گنگ میخوانند تأکید دارند. مسلط نبودن در معنا باعث گنگی خواندن میشود و با توجه به اینکه ایرانیها چندان با معنا آشنا نیستد گمان میکنند که تلاوت بسیار اصولی و منطبق بر معنا است، اما اگر یک عرب آن را گوش کند متوجه گنگ بودن آن تلاوت خواهد شد، نهایتاً اینکه یک قاری ایرانی ابتدا باید معنا را بیاموزد به گونهای که زمانی که تلاوت کرد تنها به معنا فکر کند و تمرکز بر روی آهنگ و تجوید و ... رها کند.
موسویبلده در ادامه تصریح کرد: بنابراین باید در قرائت قرآن مرحله مهارت لفظی را طی کنیم به گونهای که دیگر در زمان تلاوت دست و پای قاری را نگیرد و ذهن قاری را در مورد اینکه چه آهنگی را انتخاب کند و ... درگیر خود نکند. ما ایرانیها روزی به قرائت خوب میرسیم که مرحله فنی یادگیری تجوید و ... را به عنوان یک مهارت کاملاً آموخته باشیم و به آن در زمان تلاوت فکر نکنیم. بنابراین تسلط بر معنا و زیاد گوش دادن و از همه گوش دادن باعث خواهد شد تا ذخایر آهنگی در مغز ما غنی باشد. اگر میخواهیم قاری قرآن شویم باید تسلط بر معنا را جدی بگیریم.
نزدیکی سطح قرائت ایران به مصر نسبت به سایر کشورها
وی در بخش دیگری از گفتوگوی خود با بیان اینکه در حال حاضر قرائت در ایران و قاریان ایرانی از هر کشور دیگری بیشتر به مصر نزدیک هستند، عنوان کرد: بنابراین زمان حاضر بهترین زمانی است که میتوان به ارتقاء کیفیت قرائت کمک کرد. به اعتقاد من کل مسئله مهارت تلاوت در ایران در این مرحله است، مرحلهای که باید به این سوال که هدف از قرائت و تلاوت قرآن کریم چیست، پاسخ داده شود. باید مشخص شود که در تلاوت هدف چیست، هدف این است که قرآن بخوانیم تا ردیفهای آوازی و آهنگی را به رخ مستمع بکشانیم و یا اینکه تلاوت میکنیم که نشان دهیم «یرملون» را به زیبایی در تلاوت ادا میکنیم.
این پیشکسوت قرآنی کشورمان با بیان اینکه ما آمدهایم تا قرآنی را بخوانیم که مردم با شنیدن آیات آن بیشتر مأنوس شوند، گفت: اکنون به جایی رسیدهایم که میتوانیم بگوئیم قاری ایرانی به مرحلهای رسیده است که همه چیز را درست انجام میدهد و تنها تسلط بر معنا باقی مانده است. پرداختن به این مسئله در زمان فعلی باید بسیار جدی گرفته شود و چه بسا باید زودتر از این به این موضوع پرداخته میشد.
تأکید یکی از قاریان مصری بر یکی از ضعفهای قاریان ایرانی
موسویبلده در بخش دیگری از این گفتوگو با طرح این موضوع که چگونه میتوان به معنامحوری در تلاوت دست یافت پرداخت و افزود: اخیراً یکی از قاریان مصری این ضعف را به ما گوشزد کرده بود و اعلام کرده بود که اگر این ضعف قاریان ایرانی برطرف شود در دنیا رقیب نخواهند داشت. این نشان میدهد، زمانی که اعراب تلاوت ما را گوش میدهند، نشان میدهد به معنا توجه نداریم.
وی تصریح کرد: چگونگی رسیدن به تلاوت معنامحور بسیار ساده است، شرط آن نیز این است که زمانی که قاری تلاوت میکند دست و پا نزند که معنای آیه را متوجه شود، بلکه همینکه مفهوم کلی آیه را متوجه شود کافی است، قاری قرآن باید به جایی برسد که تسلط به معنا داشته باشد، در حدی که بداند آیه در چه زمینهای است و مفهوم آن چیست، زمانی که این آگاهی ایجاد شود، معنامحور تلاوت کردن هیچ مشکلی ندارد و بسیار ساده هم هست. زمانی که قاری متوجه معنای آیات شود بر اینکه چه زمانی اوج بگیرد، چه زمانی بم بخواند و چه زمانی فرود داشته باشد، مسلط خواهد بود. اگر تلاوت معنامحور باشد میتوان حتی ابتکار هم به خرج داد و بر بهترین معنا تأکید داشت و یا اینکه یک آیه را چندین بار با تأکید بر بخشهای مختلف تلاوت کرد. شاید یکی از علل تکرار آیات توسط قراء مصری همین باشد.
تلاوت معنامحور آموزشمحور نیست
این فعال قرآنی کشورمان در ادامه این گفتوگو در پاسخ به سؤالی در مورد اینکه چگونه میتوان تلاوت معنامحور را آموزش داد، بیان کرد: اگر به آواز خواندن در زبان فارسی نگاه کنیم، امکان اینکه به یک خواننده و آوازخوان بگوئیم براساس معنا آواز بخوان وجود ندارد، یعنی نمیشود به آواز خواندن ایرانی معنامحور بودن را آموزش داد؛ چرا که خود آوازخوان براساس زبانی که دارد با معنا آشنا است.
موسویبلده با اشاره به اینکه با ارائه آموزش در این زمینه مشکل و مخالفتی ندارد، گفت: بحث من این است که اشکال ندارد آموزش داده شود اما نکته این است که چندان ربطی به آموزش پذیری ندارد، تنها کافی است که قاری قرآن، معنا و مفهوم آیات را یاد گرفته باشد، همین امر باعث فراگیری معنامحور خواندن خواهد شد. در واقع آموزش تلاوت معنامحور محدود به همین موضوع خواهد بود و محور دیگری نخواهد داشت. معنای جمله زمانی که روشن باشد و قاری با آن آشنا باشد، تلاوت خودبهخود معنامحور خواهد شد. کافی است قاری قرآن ایرانی روز قبل از تلاوت، آیاتی که قرار است تلاوت کند، مطالعه کرده باشد، این حداقلترین کاری است که میتوان برای معنامحور کردن تلاوت انجام داد.
این استاد علم قرآن کریم در ادامه در پاسخ به سؤالی در مورد عام بودن مستعمین در محافل انس با قرآن و مشکل انتقال معانی برای آنها و اینکه قاری قرآن هرچقدر تلاش کند تا معنامحور تلاوت کند به دلیل آشنا نبودن مستمعین با معنا نمیتواند آن را انتقال دهد، اظهار کرد: این تقصیر قاری قرآن نیست، شاید ترجمهخوانی در این زمینه مطرح شود که البته خارج از وظایف قاری قرآن است. لازم است که یک گوینده خوش صحبت بیاید و آن را ترجمهخوانی کند.
قاریان از تلاوت مصنوعی دوری کنند
وی اذعان کرد: این را هم باید گفت که اگر قاری قرآن معنامحور تلاوت کند حتی شنونده عام و ناآگاه به مفاهیم نیز از معنای آیات تأثیرخواهد گرفت؛ چرا که قاری قرآن از تلاوت آیات حس و حال خواهد گرفت و همین حس و حال است که میگوید قاری کجا باید اوج بگیرد و کجا آرام بخواند، همین موضوع حس و حال خواندن را از حالت مصنوعی خارج میکند.
موسویبلده با تأکید بر اینکه قاریان ایرانی باید در تلاوتهای خود حس بگیرند، گفت: همانگونه که هنرپیشههای تئاتر در زمان اجرا در حس و قالب نقش خود فرو میروند، قاری قرآن نیز باید در حس و حال تلاوت قرار بگیرد، اگر قاری حس نگیرد تلاوت مصنوعی خواهد شد و مردم این را به خوبی میفهمند که قاری چه زمانی با حس تلاوت میکند و چه زمانی تلاوت مصنوعی دارد.
این پیشکسوت قرآنی کشورمان در پایان عنوان کرد: زمانی که قاری با حس تلاوت کند میتواند معنا را حتی اگر مستمع با مفاهیم قرآن نیز آشنا نباشد، به خوبی انتقال دهد.