محمد اسدی گرمارودی، عضو هیئت علمی گروه معارف دانشگاه شریف در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) در خصوص جایگاه اخلاق در قرآن، گفت: با توجه به این که پیامبر(ص) میفرمودند «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» و پیامبر اولین قرآنشناس و اولین مخاطب قرآن در عالم هستند متوجه میشویم که یکی از مهمترین رسالتهای قرآنی باید اخلاق باشد، از اینرو پیامبر(ص) میفرمایند من برای تکمیل اخلاق مبعوث شدم.
گرمارودی ادامه داد: دقت در آیات قرآنی نشان میدهد، چون جامعه از افراد تشکیل شده است اگر افراد سالم نباشند، جامعه سالم نخواهد بود و کسانی که میخواهند جامعه را اصلاح کنند، افراد اصلاح شده هستند و مصلحین اجتماعی افراد قوی هستند که اصلاح شدهاند و میتوانند بر جامعه اثر بگذارند.
اولویت با اصلاح فردی است
وی افزود: همان طور که خداوند در آیه 105 سوره مائده میفرمایند: «یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ لاَ یَضُرُّکُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ...؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید به خودتان بپردازید هر گاه شما هدایت یافتید آن کس که گمراه شده است به شما زیانى نمیرساند...». اگر افراد در مرحله فردی ساخته شده باشند، با قرار گرفتن در جامعه آلوده نه تنها آلوده نمیشوند، بلکه آنها میتوانند جامعه را اصلاح کنند.
چگونه اخلاق در فرد ریشه پیدا میکند
گرمارودی ادامه داد: با توجه به دو نکته در آیات قرآن که اگر درک شود مسائل اخلاقی در افراد میتواند ریشه یابد. اولین نکته خدایی بودن است.
عضو هیئت علمی دانشگاه شریف با بیان اینکه راسل هم به عنوان یک فیلسوف مادی کتاب اخلاق نوشته است، گفت: او هم میگوید باید اخلاقی بود و نباید دروغ گفت، اما ما اخلاق را براساس قرب الهی میخواهیم.
وی تصریح کرد: مثلا وقتی قرآن میگوید «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ؛ و جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بپرستند». (ذاریات، 56) عبادت در صورتی عبادت است که قصد قرب باشد و قرب هم قرب صفاتی است، اخلاق در فرهنگ قرآنی قرب صفاتی به حضرت حق است.
گرمارودی افزود: اخلاق یعنی تجلی صفات الهی را پیدا کردن از اینرو پیامبر در روایت فرمودهاند: «تخلقو به اخلاق الله» یعنی انسان وقتی خدا را جامع جمیع صفات کمالیه دید و خود را عبد الهی یافت به خدا نزدیک میشود و میکوشد که این صفات را در خود ایجاد کند و در این صورت فردی که بیشترین صفات اخلاقی را در بالاترین حد ممکن در خود ایجاد میکند انسان کامل میشود که مظهر همه صفات الهی است.
نویسنده کتاب «کارایی دین در دنیا» ادامه داد: دومین نکته ظریف، جنبه فردی دارد و اثراتی اجتماعی خواهد داشت و درس اخلاقی به ما میدهد در آیه 77 سوره قصص آمده است: «وَأَحْسِن کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ...؛ و همچنانکه خدا به تو نیکى کرده نیکى کن». خدا چگونه به ما احسان کرده است که به معنای نیکی و رفتار خوب است، ما یک احسان معاوضهای و یک احسان ابتدایی داریم.
گرمارودی با بیان اینکه احسان معاوضهای خوب است ولی ایدئال نیست، گفت: در این احسان شما به من لطفی کردهاید من احساس دین میکنم و سعی میکنم جبران کنم. اما وقتی شما بدون اینکه من برای شما کاری کرده باشم به من لطفی میکنید احسان ابتدایی کردهاید.
احسان باید ابتدایی باشد
عضو هیئت علمی دانشگاه شریف ادامه داد: اما احسان خدایی چگونه است، ما چه کاری کردیم که خدا این همه لطف به ما کرده است. خدا هم میفرماید وقتی میخواهید احسان کنید، مانند خدا احسان کنید. خدا به شما احسان ابتدایی کرده و شما هم به بندگان احسان ابتدایی کنید.
وی افزود: سلام دادن مستحب و جواب آن واجب است، از 70 حسنه سلام 69 حسنه مال کسی است که سلام میدهد و 1 حسنه با اینکه واجب است، به کسی میرسد که جواب داده است. چرا این طور است، برای اینکه او احسان و نیکی را آغاز کرده است.
گرمارودی تصریح کرد: بنابراین از نظر قرآن کریم افراد باید در مرحله اخلاقی خدا را در نظر بگیرند، یعنی یک اینکه تجلی صفات الهی شوند و دو احسانشان ابتدایی باشد و منتظر نباشند که کسی کار خیری بکند تا در قبال او کار خیر انجام دهند.
اصالت در قرآن اخلاق فردی است
نویسنده کتاب «کارایی دین در دنیا» در پاسخ به اینکه آیا از نظر اسلام اصالت با افراد است و یا جامعه، گفت: جامعه اعتباری است و از کنار هم نهادن افراد حاصل میشود، از اینرو اگر افراد سالم نباشند داشتن جامعهای سالم ممکن نخواهد بود. یک ساختمان از آجرهایی که کنار قرار گرفتهاند ساخته میشود پس آنچه مهم است اول آجر است بعد نحوه چیدن مطرح میشود.
وی افزود: اگر آجرها سالم نباشد هر چه معمار و بنا قابل هم باشد، ساختمان ساختمان خوبی نمیشود، البته ممکن است آجرها سالم باشد اما بنا و معمار نتواتند آنها را درست کنار هم قرار دهد و باز هم خراب میشود. اولین اصل اجزا سالم است و در جامعه بشری هم اولویت افراد سالم هستند و بعد مباحث اجتماعی مطرح میشود.
اخلاق قرآنی مبتنی بر کرامت است
عضو هیئت علمی دانشگاه شریف در پاسخ به این پرسش که قرآن اصل را به فضیلت یا سعادت میدهد، گفت: تعبیر قرآن کرامت است. «... إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ؛ در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست...». (حجرات، 13) اما کرامت چیست که بزرگواری و ارزشمندی واقعی است.
وی ادامه داد: فرض کنید انسانی که براساس غریزه مقامطلبی، غذاخواهی و جنسیاش دروغ بگوید و یا تن به حقارت و ذلت بدهد، این فرد انسانی بزرگوار نیست و حقیر است که نقطه مقابل کرامت است. این پست بوده که به خاطر شهوت و شکم خود را بفروشند اما انسان بزرگوار حاضر نمی شود به خاطر اینها ارزشهای واقعی انسانی را کنار بگذارد.
گرمارودی افزود: شما انسانی را در نظر بگیرید که درشرایط حاد و سخت، نیازی مالی قرار بگیرد و به او رشوهای با مبلغ بالا پیشنهاد شود، اما در کنار این رشوه حقوقی ضایع میشود و فعل گناه صادر میشود، انسان کریم میگوید من این رشوه را نمیگیرم، گرچه برایش ممکن است منفعت مالی داشته باشد. برای کرامت باید مسلما به فضایل اخلاقی نزدیک شد و همین نزدیک شدن سعادت ایجاد میکند.
نویسنده کتاب «کارایی دین در دنیا» ادامه داد: از سویی دیگر ما مکلف هستیم که کرامت داشته باشیم، حال با انجام تکلیف نتوانستم به نتیجه برسم فرض کنید، من در مرحله فردی به عنوان یک انسان سالم تلاش میکنم کرامت داشته باشم و جامعه را به سلامتی سوق دهم ولی نتیجه نمیگیرم، چون حرف مرا گوش نمیدهند. من نباید کارم را رها کنم و باید به وظیفه خود عمل کنم، از این جهت تکلیفمحور است. لازمه کرامت انجام تکلیف است و انسان کریمی که به تکلیف خود عمل میکند، سعادتمند واقعی است.
وی تصریح کرد: لازمه سعادت کرامت است و کرامت از فضیلت بالاتر است، برای خیلیها بزرگوارانی مانند علامه طباطبایی، فضیلت ممکن است. بین دو موجود در امری، یکی مشترکاند یکی دو بیشتر داشته باشند. مثلا شهوت جنسی میان انسان و حیوان مشترک است، اما ممکن است حیوان بیشتر داشته باشد، اما کرامت یکی از ارزشهای والای انسانی است و فضیلت لازمه کرامت است. ممکن است قدرت فردی بالاتر باشد اما در مسیر باطل مورد استفاده قرار گیرد.
گرمارودی در پایان گفت: ما این واقعیت را باید بپذیریم که خدا قانونی را به نام سنت حاکم کرده است و تبدیلی در آن نیست، از این جمله یکی از سنن را در آیه «إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ: در حقیقت خدا حال قومى را تغییر نمیدهد تا آنان حال خود را تغییر دهند». (رعد، 11) تا ما اخلاقمان را درست نکنیم و در مرحله فردی به خودسازی نپردازیم و تنها اشکالات دیگران را بگوییم و بگوییم دیگران دروغ میگویند، رشوه میگیرند و ... چیزی تغییر نمیکند. وقتی من حاضر به خودسازی نیستم، چطور میتوانم روی بقیه افراد اثر بگذارم، اگر همه این رسالت را احساس کنیم، جامعه به سوی خوبیها و رعایت اخلاق اجتماعی پیش خواهد رفت.