«اخباری‌گری در روش» و «بیوگرافی‌نویسی در سبک»؛ آفت‌ پژوهش‌ تاریخی قرآن و حدیث
کد خبر: 3354349
تاریخ انتشار : ۰۹ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۶
حسن احمدی:

«اخباری‌گری در روش» و «بیوگرافی‌نویسی در سبک»؛ آفت‌ پژوهش‌ تاریخی قرآن و حدیث

گروه اندیشه: مولف «روش‌شناسی تاریخی در علوم قرآن و حدیث» در جلسه نقد و بررسی این کتاب اظهار کرد: ما در روش دچار اخبارگری و در سبک دچار بیوگرافی‌نویسی و در رویکرد فقه‌زده شده‌ایم.

 به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا) نقد و بررسی کتاب «روش شناسی تاریخی در علوم قرآن و حدیث» با حضور محمد حسن احمدی، مولف کتاب و سیدرضا مودب عضو هیئت علمی دانشگاه قم، شامگاه یکشنبه 8 شهریور برگزار شد.
محمدحسن احمدی گفت: در ابتدا لازم می‌دانم از مرحوم صادق آینه‌وند یادی بکنم. ایشان در تقریر کتاب مرا همواره تشویق می‌کردند و کتاب مرا کاری نو و ارزشمند می‌دانستند.
وی افزود: روش‌شناسی یکی از پیش نیازهای مطالعات تاریخی است؛ اما رویکرد تاریخ‌نگری در حوزه فهم متون و اسلامی، غبارآلود و مبهم است. متاسفانه برای ورود تاریخ به حوزه علوم قرآن و حدیث که محور مطالعات اسلامی است روشی تبیین نشده‌است. من سعی در روشمند سازی مطالعات تاریخی در رشته علوم قرآن و حدیث دارم.
وی در ادامه گفت: متاسفانه ما در روش‌شناسی  دچار احبارگری شده‌ایم و در سبک بیوگرافی نویس و رویکرد فقهی برما غلبه کرده‌است.
استادیار دانشگاه تهران گفت: من کتاب «روش‌شناسی تاریخی در علوم قرآن و حدیث» را در 4 بخش کلی تدوین کرده‌ام. بخش نخست به «مسئله‌شناسی» پرداختم، این بخش شامل 5 فصل است که در آن موضوعاتی چون «غلبه سلبی به تاریخ»، «تمرکز بر مسئله نگارش»، «فرا بومی بودن»، «فقدان روش» و «طبقه‌بندی شیعه و اهل سنت» بررسی می‌شود.
احمدی گفت: نوع و «سبک میراث حدیثی» شیعه و اهل سنت، نیز تایید کننده تمایز است. به گونه‌ای که سبک کتاب‌های حدیثی شیعه، کاملا از اهل سنت متمایز است. اگر در شیعه  با سبک‌های چون اصل نویسی، مسائل و ادعیه مواجه هستیم؛ در بین آثار اهل سنت به سبک‌هایی چون منصف و مستخرج برمی‌خوریم.

تمایز روش شناسی شیعه و سنی

وی افزود: البته در یک نگاه روشی، روایات اهل سنت و شیعه متقابلا مورد استناد یکدیگر بوده‌‌است و همین سیره استنادی می‌تواند گویاترین دلیل بر‌هم‌گرا بودن شیعه و سنی است.
مولف کتاب فصل چهارم یعنی فقدان روش را یکی از مهم ترین فصول کتاب خواند و گفت: مشکلی که در تحلیل تاریخ در رشته علوم قرآن و حدیث به صورت مشخص تاریخ حدیث، تاریخ تفسیر، تاریخ قرآن و تفسیر تاریخی قرآن با آن مواجهیم، نگاه خطی به تاریخ است. رویکرد غالب این‌گونه تاریخ‌ها مبتنی بر سرگذشت نامه‌نویسی و بیوگرافی‌نویسی است.
روش‌شناسی تاریخی بخشی از از روش‌شناسی در رشته علوم قرآنی و حدیث است که هردو آنها به شدت مغفول مانده‌اند، از این جهت بسیار آسیب‌پذیر شده‌اند، از این رو در گفتمان تحول علوم انسانی این رشته نیازمند واکاوی جدی است.
این استاد دانشگاه گفت: مفهوم تاریخ دو شاخه دارد: یک الهیات تاریخ و دوم تفسیر تاریخ. متاسفانه ما در ایران به بحث الهیات تاریخ نپرداخته‌ایم و همین فقدان توجه به الهیات سبب شد تا من پیشنهاد تعریف رشته الهیات تاریخی را به پژوهشکده مطالعات علوم انسانی بدهم.
وی تصریح کرد: تاریخ به معنای مطالعه رویدادهای گذشته، نتیجه نگاه خطی به تاریخ است. نگاه خطی، نگاه تک متغیری است و نگاه جریانی، نگاهی چند متغیری است.
احمدی در ادامه گفت: در بخش دوم به «منبع شناسی» پرداختم و به این نتیجه رسیدم که اشتراک قرآن و عهدین در مطالب تاریخی، نه به معنای اقتباس است و نه به معنای تصحیح؛ بلکه صرفا یک تشابه است. یعنی قرآن کریم بنا به خاصیت جهان شمولی و اعجاز خود، متنی را ارائه می‌کند که در وجود خود مستقل است و این استقلال می‌تواند کارکرد‌های خاص خود از قبیل اصلاح را هم داشته باشد.
وی افزود: استدلال تاریخی عنوان بخش سوم کتاب است. در این بخش مفهوم «خبر واحد» را واکاوی کردم. خبر واحد، حدیثی است که طرق نقل آن به حد تواتر نرسد. تواتر در اصطلاح، بیانگر بسیار گزارش شدن خبری است که از طریق آن اطمینان به آن خبر حاصل شود.
این استاد دانشگاه گفت: مقصود از رویکرد تفسیری تاثیر باورهای مذهبی،کلامی و جهت‌گیری‌های کلامی در تفسیر قرآن است که بر اساس عقاید، نیازها و ذوق و تخصص علمی مفسر شکل می‌گیرد.
وی در آخر گفت: در نهایت در بخش چهارم به «ارزش‌یابی تاریخی» می‌پردازم؛ و مفهوم تحریف و جعل را شناسایی می‌کنم. در مورد مفهوم جعل و گونه‌های آن نیز بحث مستقلی لازم است. به نظر می‌رسد در تعریف مفهوم جعل 5 مسئله حائز اهمیت است؛1) قصد عامدانه2) در متن بودن3) تناسب با ساختار حدیث4) پشتوانه بودن سیاست حاکم و 5) وجود انگیزه؛ طبیعی است که جعل نمی‌تواند بدون انگیزه صورت بگیرد اساسا جاعل به دنبال آن است که با توجه به ظرفیت روش حدیثی، ایده و هدف خود را محقق کند.

روش تاریخی رویکرد غالب مستشرقان

سخنران دوم نشست گفت: من دو بار کتاب را مطالعه کردم و همینجا لازم میدانم آقای احمدی به خاطر تالیف این کتاب تشکر کنم و امیدوارم کتاب قدمی باشد تا دیگر پژوهشگران در این عرصه گام بردارند.
اما همان گونه که عنوان کتاب نشان می‌دهد، مطالعات بر روی قرآن و حدیث با روش‌شناسی تاریخی است. دیدگاه مولف در این کتاب این است که غالب مطالعات انجام شده در این حوزه‌ها عموما غیرتاریخی بوده‌است. احمدی این پرسش را مطرح می‌کند که اگر با روش تاریخی مطالعه نکنیم، چه پیامدهای اتفاق می‌افتد و در واقعه این رویکرد تا چه میزان درست و چه میزان نادرست است.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم افزود: مولف کتاب را در 4 بخش تنظیم کرده‌است که به نظر من هندسه خوبی است. در آغاز بحث مولف به مسئله‌شناسی می‌پردازد که به نظر من خیلی خوب از عهده این بخش برآمدند و به خوبی اشاره می‌کنند که برخی  دروس در رشته علوم حدیث با تاریخ ارتباط دارند. همان طور که میدانید در تاریخ دهها کتاب حدیث نوشته شده است اما این کتب تا چه میزان مولفان به روش تاریخی توجه کرده‌اند.
وی در ادامه گفت: نویسنده معتقد است در طول تاریخ تفسیر عموما نویسندگان با دید سلبی به تاریخ می‌نگریسند و برای ادعا خود از سید قطب و علامه طباطبایی گفته‌های را نقل می کند به عنوان نمونه به نقل از سیذ قطب می‌نویسد« برای فهم چگونگی وقوع حوادث، همین قرآن ما را بس است. حادثه‌ای که خبر آن، از مصدر مطمئنی به ما رسیده است. حادثه‌ای که تاریخ از آن نمی‌داند» اما به نظر من این نقل قول‌ها نمی‌توان این ادعا را مطرح کرد که این افراد نگاه سلبی به دانش تاریخ دارند به نظر من این افراد بیشتر با تاریخ موجود مخالف بودند و آن را فاقد استناد می‌دانستند و تاریخ موجود را دچار آسیب می‌دیدند.
مودب افزود: احمدی معتقد است که رویکرد تاریخی در تفسیر قرآن را مستشرقان شروع کردند، اما من معتقدم این بحث جای تامل بیشتری دارد. به نظر من اگر مستشرقان با این رویکرد تاریخ تفسیر را دنبال کردند به دلیل ناچاری آنها بوده‌است. آنها یا مبانی را قبول نداشتند یا فاقد این توانایی بودند که با روش دیگری به غیر از رویکرد تاریخی به مسئله بپردازند و به همین دلیل سابقه مطالعات تاریخی گسترده را باید در غرب جستجو کرد.
وی در آخر افزود: مولف در بخش آخر کتاب به طبقه‌بندی شیعه و اهل سنت را بررسی می کند. من نیز در کتابی که سالها پیش تالیف کردم تاریخ شیعه و سنت را از هم متمایز کردم و تاریخ پیامبر را مشترک یاد کردم اما باید اینجا بگویم که طبقه بندی لازم است اما نباید از جریان‌ها، مذاهب و گرایش‌های دیگر غافل شویم و ملاحضات تاریخی را باید مد نظر قرار بدهیم.

captcha