حجتالاسلام والمسلمین حسین درودی، مدرس حوزه و دانشگاه، در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا)، قرار داده، به بررسی احکام فقهی پیش فروش در اسلام پرداخته است که متن این یادداشت در ادامه میآید:
مقدمه:
داستان پیش فروش در اقتصاد جهان از 3صورت نمیتواند خارج باشد؛ یا فرد محور است و یا اینکه برای رشد اجتماع ایجاد میگردد و یا با رعایت حقوق طرفین پیش فروش نیاز اقتصاد یک جامعه می شود. اگر پیش فروش در اقتصاد جامعهای فردمحور باشد تالی فاسدهایی دارد که از جمله آن رباخواری مخفی و علنی و رانتسازی میتواند باشد، و اگر اجتماعسالار باشد، مفاسدی را به همراه خود خواهد داشت که از جمله آن میتوان به ضایع شدن استعداهای و حذف انتخاب شهروندان اشاره نمود و اگر با حقوق طرفین پیش فروشی در جامعهای پایهریزی شود راههای جنایات اقتصادی را مسدود میکند و تفکر رباخوارن و مفسدان اقتصادی در اختلاس و احتکار را ناکارآمد می کند؛ دراحکام فقهی اسلام بیع سلف و استصناع و شرکت شروطی وجود دارد، که از قوانین حاکم بر آنها میتوان نظریه سوم را استخراج نمود، برای مثال در بیع سلف یا سلم، شرایطی وجود دارد که به برخی از آنها در زیر اشاره میگردد:
1- زمان تحویل کالا باید معلوم باشد و چنانچه مدّت معلوم نباشد یا به گونهای باشد که ازحیث زیاده و نقصان، نوسان داشته باشد معامله باطل است.
2- فروشنده برای تحویل، زمانی را معیّن کند که جنس در آن زمان- برحسب عادت- یافت شود و قابل تحویل باشد.
3- کالایی که زمان تحویل آن فرارسیده لیکن به جهت پدیده عارضی ـ همچون نایاب شدن ـ امکان تحویل آن نباشد، خریدار بین فسخ معامله و صبر تا زمان فراوانی و فراهم آمدن زمینه تحویل، مخیر است.
4- شرط مدّتداربودن بهای کالا در بیع سلف، موجب بطلان معامله میشود.
5- تعیّن کالا به تمامی اوصافی که از نظر عرف در افزایش یا کاهش بهای آن دخیل است.
با توجه به شروطی که در بیع سلف لازم است استفاده میگردد که در احکام فقه اسلامی فرد از جامعه و هم چنین جامعه از فرد جدا نیست، تا بستر خانمانسوز رباخواری فراهم گردیده و اقتصاد اجتماع در سیطره شیطان به گردش درآید. یکی از عواملی که میتواند پیش فروشها در جوامع را فردمحور یا اجتماع سالار نموده و حقوق فقرا را با وجهه قانونی به جیب اغنیاء بریزد، عدم آشنایی یا بیتوجهی به دستورات آیه 282 سوره مبارکه بقره میباشد، به جهت آنکه در آیه شریفه آمده است:
تفسیرالمیزان – خلاصه
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا تَدَایَنتُم بِدَیْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاکْتُبُوهُ:
(ای کسانی که ایمان آوردهاید هر گاه به یکدیگر وامی تا مدت معینی دادید آن را بنویسید …)
«تداین» به معنای قرض دادن و قرض گرفتن است، یعنی وقتی به یکدیگر قرض میدهید آن را روی کاغذ مکتوب نمایید تا بعدا اشکال پیش نیاید و سند در دست داشته باشید.
وَلْیَکْتُب بَّیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ:
(و باید نویسندهای در بین شما آن را به درستی و عدل بنویسد)
یعنی عدالت شرط لازم در معاملات دائر در امور جامعه است تا اساس اجتماع حفظ و رعایت گردد.
وَلاَ یَأْبَ کَاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْیَکْتُبْ وَلْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ:
(و هیچ نویسندهای نباید از آنچه خدایش آموخته دریغ کند، پس حتما بنویسید و باید کسی که حق به عهده اوست و بدهکار میباشد، املاء کند)
«املاء» و «املال» هردو به معنای آنست که کسی بگوید و دیگری بنویسد، دراینجا شخص قرض گیرنده باید املاء کند و کاتب بنویسد تا اقرار به حق داشته باشد.
وَلْیَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئًا:
(و باید از خدا که پروردگار اوست بترسد و چیزی از آن کم نکند)
املال را با تقوی قرین نموده است تا به بدهکار یاد آوری کند که در روز قیامت به سوی خدا بازمیگردد و باید حساب پس دهد و حقوق را کم و زیاد نکند و چیزی از مال را کم نگذارد و حیف و میل ننماید.
فَإن کَانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهًا أَوْ ضَعِیفًا أَوْ لاَ یَسْتَطِیعُ أَن یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ:
(پس اگر بدهکار سفیه و دیوانه یا ضعیف و کوچک است و یا نمیتواند املاء کند، سرپرستش باید به عدل املاء کند)
یعنی در صورتی که بدهکار سفیه و صغیر و ناتوان بود باید کسی که عهدهدار شئون اوست و بر او ولایت دارد به جای او املاء کند، آنهم به عدل.
وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِیدَیْنِ من رِّجَالِکُمْ فَإِن لَّمْ یَکُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء:
(و دو مرد از آشنایان را به گواهی بگیرید و اگر دو مرد در دسترس نبود، یک مرد و دو زن از گواهانی که خود شما دیانت و تقوایشان را میپسندید شاهد بگیرید)
این به جهت آنست که اگر یکی از آنها فراموش کرد، دیگری باشد که او را به یاد بیاورد.
أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى وَلاَ یَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ وَلاَ تَسْأَمُوْاْ أَن تَکْتُبُوْهُ صَغِیرًا أَو کَبِیرًا إِلَى أَجَلِهِ):
(تا اگر یکی از دو شاهد فراموش کرد، دیگری به یادش آورد، و گواهان هر وقت به گواهی دعوت شدند، نباید امتناع کنند و از نوشتن وام چه دراز مدت باشد و چه کوتاه مدت، ملول نشوید)
لذا شاهدان نباید از ادای شهادت امتناع کنند و در ضمن وام به هر صورت که باشد، باید مکتوب شود تا سندیت داشته باشد.
ذَلِکُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللّهِ وَأَقْومُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ:
(که این نزد خدا درستتر و برای گواهی دادن استوارتر و برای تردید نکردن شما مناسبتر است)
چون به وسیله نوشتن خاطر شما آسوده میشود و جای تردیدی باقی نمیماند.
إِلاَّ أَن تَکُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِیرُونَهَا بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَلاَّ تَکْتُبُوهَا:
(مگر آنکه معامله ای نقدی باشد که بین خودتان انجام میدهید، پس در ننوشتن آن حرجی بر شما نیست و این امر برای تسهیل معاملات نقدی رایج بین مردم است)
وَأَشْهِدُوْاْ إِذَا تَبَایَعْتُمْ وَلاَ یُضَآرَّ کَاتِبٌ وَلاَ شَهِیدٌ:
(وچون معامله ای کردید گواه بگیرید و نباید نویسنده و گواه زیان ببینند)
وَإِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ:
(و اگر زیان رساندید، ضرری به خودتان است که از اطاعت خارج شدهاید و از خدا بترسید)
چون ضرر زدن به گواهان مفسدهای است که به ضایع شدن حقوق میانجامد و تقوی در معاملات لازمهاش تقوی داشتن در عبادات است.
وَیُعَلِّمُکُمُ اللّهُ وَاللّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ:
(و خدا شما را تعلیم میدهد و او به همه چیز داناست )
کلامی است نو و مستانف که در مقام منت نهادن ذکر شده تا به مردم بگوید در مقابل نعمت اراده شرایع و مسائل حلال و حرام شکرگزار و منتپذیر درگاه الهی باشند، اما اینکه عدهای این آیه را دال براین مطلب گرفتهاند که تقوی سبب تعلیم الهی است، صحیح نمیباشد، چون این آیه درصدد بیان این مطلب نیست، بلکه ذکر این نکته است که خداوند به بندگان احکام و شرایع را تعلیم میدهد و جهتش هم این است که خداوند به همه چیز علم دارد، لذا دین مجموعهای ازاحکام الهی است که با کمالات اخلاقی آمیخته بوده و از آنها جدا نمیشود و هدف از این احکام هم حفظ حقوق تمام افراد اجتماع است، بدون آنکه با مقتضای فطری بشر در اموری که له یا علیه اوست منافات داشته باشد.
(از نکات مورد توجه در این آیه آنست که دین مبین اسلام در زمانی که در تمام شبه جزیره عربستان تعداد افراد باسواد از انگشتان یک دست تجاوزنمیکرده، بارها امر به نوشتن و املاء در هنگام قرض دادن یا قرض گرفتن و همچنین در معاملات نموده است و این خود اعجازی در حفظ حقوق افراد اجتماع میباشد)
حال برای استفاده از ظرافتهای آیه شریفه به مباحثی که جهان امروز برای نجات از ظلمات اقتصادی خود در بحث پیش فروشی نیاز دارد، اشاره میشود.
1-پیش فروشها در اقتصاد نباید به شیوهای طراحی شده باشند که از کتابت شفاف برای دفع مفسده کم دادن و زیاد بردن گریزان باشند.
2- پیش فروشها در اقتصاد نباید با عدالت سلیقهای همراه بوده و علیه عدالت قرآنی باشد.
3- پیش فروشها در اقتصاد باید با هوشیاری جامعه همراه بوده و باعث شکرگزاری شهروندان گردد.
4- پیش فروشها در اقتصاد باید پشتوانه قشر ضعیف اجتماعی را در اختیار داشته باشد.
5- پیش فروشها در اقتصاد باید شهروندان را در خدمت به محرومین به جهان آخرت توجه بدهد.
6- پیش فروشها در اقتصاد باید درصدد توانمند کردن شهروندان کمتوان باشد.
7- پیش فروشها توافقی میان صاحبان ثروت و سرمایه، نباید عامل تفرقه و تضعیف معاش در میان شهروندان کم درآمد گردد.
8- پیش فروش در اقتصاد نباید راههای فرار ثروتمندان باشد، تا فشار از غنی بر فقیر را همراهی نموده و مادیگرایی را تبلیغ نماید.
9- پیش فروشها در اقتصاد نباید اطلاعاتش در اختیار افراد صاحب منفعت باشد.
10- پیش فروشها در اقتصاد نباید منافع حزبی و انحصاری در جامعه را ترویج بدهد.
11- پیش فروشها در اقتصاد نباید باعث جرئت بر اختلاس و احتکار صاحبان قدرت را فراهم نماید.
12- پیش فروشها در اقتصاد نباید عامل بیگانهنوازی شود.
13- پیش فروشها در اقتصاد نباید عامل مصرفگرایی شهروندان را بهمراه داشته باشد.
14- پیش فروشها در اقتصاد نباید با خلط احکام فقه اسلامی و اقتصاد غربی همراه باشد.