بعضي وقتها نوشتن از آنهايي كه هرگز نديدهايشان، كمي
سخت است. حتي اگر بارها و بارها از آنها شنيده باشي، باز هم نميتواني
دركشان كني، حسشان كني و با گوشت و پوستت لمسشان كني. شايد گذشت زمان نيز
در ايجاد اين فاصله و دوري، تأثيرگذار باشد و مانعي باشد براي پذيرفتن
آنچه ديگران گفتهاند.
دلت ميخواهد باور كني، ولي عظمت و بزرگي حوادث،
مانع پذيرش ميشوند. حوادث جنگ نيز از اين دست اتفاقات هستند كه فقط كساني
ميتوانند باور كنند، كه يا مستقيم در جنگ حضور داشتهاند و يا توانستهاند
رابطهاي نزديك با آن برقرار كنند.
جنگ نهتنها براي بعضي، غريبي و غربت را به ارمغان ميآورد؛ بلكه براي
آناني كه در دل آتش و توپ حضور دارند، براي سالهاي صلح هم يادگاري بر جاي
ميگذارد. در اين ميان، زخم خشك نميشود؛ بلكه با گذشت زمان هرروز
تازهتر ميشود و ميزبانش را ناجوانمردانه از پاي درميآورد. در جنگ
تحميلي عراق عليه ملت ايران، صدها و يا شايد هزاران نفر در اثر حملات
شيميايي عراق شهيد و يا مجروح شدند.
عمليات «كربلاي 5» نيز در 19 دي سال 65، يادآور خاطرات نهچندان خوشآيند و تلخي براي رزمندههاي گردان «فجر» شهرستان بهبهان است. صبح، پيش از
آنكه آفتاب، مردم خرمشهر و اهواز را بيدار كند، اين هواپيماهاي عراقي
بودند كه غافلگيرانه و بيرحمانه، خواب ابديت را براي برخي از رزمندگان
نقش زدند. آن هنگام كه رزمندگان گردان فجر بهدستور فرماندهان، خود را
براي عمليات جديدي، آماده ميكردند، نميدانستند كه اين عمليات، پاسخي
متفاوت از سوي دشمن بعثي خواهد داشت. در ده كيلومتري جاده خرمشهر به
اهواز، جايي كه رزمندگان در سنگرهاي روباز مستقر شده بودند، حادثهاي
اتفاق افتاد كه با گذشت 29 سال از آن، هنوز هم قرباني ميگيرد. قربانياني
كه با قصد عمليات گسترده در شلمچه، با راكتهاي متعدد دشمن مواجه شدند.
به گفته بسياري از كساني كه در منطقه حضور داشتند، رويارويي با اين نوع
بمبباران، در امدادرساني افراد خلل ايجاد كرده و باعث شده بود، بسياري در
مدت زمان كوتاهي شهيد شوند.
«سيد حجتالله امينيفر» كه در زمان عمليات 21 ساله بوده و اكنون جانباز
55درصد است، در گفت و گو با ايكناي خوزستان، اظهار ميكند: شايد گذشت اين ساليان از زمان وقوع اين عمليات باعث
شود كه نتوان اطلاعات دقيقي ارائه داد. گردان فجر در سنگرهاي رو بازي كه هر
كدام سي نفر را در خود جا داده بود، مستقر شده و منتظر فرصتي بودند كه با
اعلام فرماندهان به دشمن حمله كنند. ساعت حوالي هفت صبح بود. با طلوع آفتاب
حدود يكصد هواپيماي عراقي، حمله سنگيني را عليه نيروهاي ايراني آغاز
كردند. يكي از هواپيماها، اقدام به پرتاب راكت شيميايي كرد. بسياري از
رزمندهها از شيميايي بودن اين راكتها اطلاع نداشتند و با صداي راكت
متوجه حمله دشمن شدند. در اين ميان، پوسته يكي از راكتها به صورت يكي از
رزمندگان به نام «همتي» اثابت كرد و وي شهيد شد. بهدنبال آن سه راكت ديگر
نيز عمل كردند و باعث شدند كه نود نفر ديگر مجروح و يا شهيد شوند. گرچه
اولين نفر نيمساعت پس از شروع بمبباران به شهادت رسيد، ولي بسياري از
آنها تا شش ماه ديگر به شهادت رسيدند.
اميني ميافزايد:همه گردان فجر بهبهان كه آنجا حضور داشتند، حدود 350
نفر بودند و آنهايي كه در معرض بمبباران شيميايي بودند، 200 نفر بودند كه
همگي دچار علائم شيميايي شدند؛ علائم در 150 نفر ديگر نيز خود را نشان
داد. اين افراد، سريع به بيمارستان صحرايي اطراف شلمچه منتقل شدند. اولين
علائم، استفراغ شديد بود كه يك ساعت بعد خود را نشان داد. همچنين تا چند
روز حالت نابينايي به آنها دست داده بود. با انتقال مجروحان به اهواز و
تعيين وضعيت، بسياري از مجروحان به بيمارستان «بقيةالله» و ديگر
بيمارستانهاي تهران منتقل شدند. پس از چند روز بچههاي گردان «فتح» وارد
عمليات شدند و عمليات سختي را آغاز كردند. رشادت جوانان قابل بيان نيست،
آنها در منطقهاي وارد عمليات شدند كه ورود به آن مشكل بود.
«حميد خوشكام»، ديگر رزمنده هشت سال دفاع مقدس كه متولد 1342 است و از
ناحية ريه و چشم دچار مشكل شده است، به ايكناي خوزستان گفت: گردان فجر بهبهان قبل از
اينكه جزو لشكر «7 وليعصر(عج)» اهواز باشد، از سال 62 با تيپ لشكر «15
امام حسن(ع)» بهبهان و رامهرمز فعاليت ميكرد و به نام گردان
«سيدالشهدا(ع)» شناخته ميشد. عمليات كربلاي 5 دو هفته پس از عمليات
«كربلاي 4» در ده كيلومتري جاده خرمشهر كه هماكنون مقر يادمان شهداي
بهبهان است، آغاز شد و نيروها در آن مكان مستقر شدند. با حمله نيروهاي
عراقي و پرتاب راكت، بسياري از رزمندهها يا شهيد شدند و يا مجروح. گرچه از
دوازده راكتي كه به منطقه پرتاب شده بود، فقط دو مورد عمل كرده بودند، ولي
همين تعداد نيز باعث شد كه بسياري از رزمندهها دچار سوختگي شديد شده و به
بيمارستان منتقل شوند. تنها در هفته اول، حدود 35 نفر از رزمندگان شهيد
شدند. اكنون بيشتر ششصد نفر مصدوم شيميايي استان خوزستان، متعلق به
شهرستان بهبهان است.
مريم جويدراوي