ترجمه قرآن با قرآن، ترجمه‌ای ربانی است
کد خبر: 3471436
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۶
در گفت‌وگوی استاد خرمشاهی و آیت‌الله صادقی تهرانی بیان شد:

ترجمه قرآن با قرآن، ترجمه‌ای ربانی است

کانون خبرنگاران نبأ: استاد بهاءالدین خرمشاهی سوالاتی از آیت‌الله العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی در حوزه ترجمه قرآن کرده بود که جواب‌های این مرجع تقلید، خواندنی است.

به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به ایکنا، پس از اینکه آیت‌الله العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی؛ صاحب تفسیر سی جلدی الفرقان، ترجمه‌ای از قرآن ارائه داد سوالاتی انتقادی در مورد ترجمه قرآن با قرآن برای استاد بهاءالدین خرمشاهی که از اساتید برجسته حوزه ترجمه قرآن است پیش آمد که بخش جذابی از این سوال و جواب‌ها در ادامه آمده است.
ترجمه قرآن با قرآن، ترجمه ربانی است
خرمشاهی منظور آیت‌الله العظمی صادقی تهرانی از ترجمه ربانی را پرسید که این مرجع تقلید در جواب گفت: ترجمه دو گونه است، یا ترجمه متن با پیش‌فرض‌ها است که این ربانی نیست بلکه بشری و تفسیر به رأی است و یا این‌که مترجم با استناد به نص و ظاهر مستقر قرآن، آیات را معنا می‌کند که نص، معنای صریح است و ظاهر مستقر یا ظاهر پایدار، معنای واضح بعد از تدبر است؛ در نتیجه این ترجمه، ربانی است، منتها ترجمه ربانی؛ یا معصوم ویا غیرمعصوم است. ترجمه ربانی غیرمعصوم مربوط به غیر معصومین است، بدین‌گونه که مترجم، قدم اول را درست پیموده و قرآن را با قرآن تفسیر کرده و پیش‌فرض‌های غیر مطلق را بر قرآن تحمیل نکرده است.
وی افزود: ما می‌توانیم در نص، ظاهر پایدار، اشاره و لطائف قرآن، ربانی مادون عصمت شویم، لکن در حقایق تأویلی قرآن نمی‌توان ربانی بود، زیرا این مرتبه مخصوص مقام عصمت است، چنان‌که امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند: «اِنَّ کِتابَ اللّه عَلی اَرْبَعَةِ اَشْیاءِ عَلَی العِبارَةِ والاشارَة واللّطائِفِ والحَقائِق؛ فالعبارة للعوام والاشارة للخواصّ واللطائف للأولیاء والحقائق لِلاَنبیاءِ؛ بی تردید کتاب خدا، بر چهار چیز استوار است: بر عبارت و اشاره و لطایف و حقایق؛ [فهم] عبارت (معنای ظاهری الفاظ قرآن) برای عامه مردم و اشاره برای ویژگان [در فهم قرآن] و لطایف برای اولیاء (برجسته‌ترین قرآنیان که تالی‌تلو معصومان هستند) و حقایق مخصوص انبیاء است (که اولاً خاتم النبیین (ص)، دوماً سیزده معصوم بعد از پیامبر که در عصمت عقیدتی، علمی و عملی از کل پیامبران برتر هستند و ثالثاً سایر انبیاء (ع) هستند».
این مرجع تقلید تبیین کرد: بنابرین اگر کسی با توکل به ذات اقدس الهی و توسل به اهل البیت (ع) و کوشش شایسته، خود را از افکار پراکنده پاک کند و قرآن را با قرآن تفسیر نماید خطایش بسیار کم است و به ترجمه ربانی دست می‌یابد یعنی مترجمِ متدبر بدون پیش‌فرض غیرمطلق، تالی تلو معصوم در ترجمه قرآن خواهد بود.
با تفسیر قرآن به قرآن می‌توان معنای معصومانه‌ای به دست آورد
خرمشاهی در ادامه از چگونگی امکان عصمت در ترجمه و تفسیر برای غیرمعصوم پرسید که آیت‌الله العظمی صادقی تهرانی در جواب تصریح کرد: بر مبنای آیات و روایات متواتره‌ای که وجوب مؤکد عرضه احادیث بر قرآن را دربردارد؛ قرآن محک و محور اصلی در دلالت صریح یا ظاهر مستقر بر مطالب خودش و محتوای روایات است ولی اگر روایات متعارض و نظرات متناقض در ترجمه و تفسیر، وسیله ترجمه و تفسیر قرآن باشد، به تناقض می‌انجامد.
وی افزود: وانگهی قرآن که به اتفاق مسلمانان اَبلغ و اَفصح کلام‌ها از جهت لفظ و معنا است؛ متن متین اول و آخر اسلام، برای بررسی کل روایات، نظرات و اقوال است مثلاً از جمله آیاتی که ما را به اتخاذ عصمت دلالی قرآنی امر می‌کند آیه‌ی «واعتصموا بحبلِ اللّه جمیعا» (آل‌عمران، ۱۰۳) است. مخاطب «واعتصموا» کل مکلفان هستند، پس تمامی مکلفان بر مبنای فهم لغت قرآن به طور کامل و صحیح، باید از قرآن عصمت بگیرند ولی عصمت در بُعد کل عصمت، که عصمت علمی، عقیدتی و عملی است، منحصر به چهارده معصوم (ع) است، بنابرین کل مؤمنین مأمور به عصمت در سه بُعد نشده‌اند؛ چون محال است، پس این عصمت برای غیرمعصومین تنها در بُعد علمی بر اساس دلالت قرآن از نظر نص و ظاهر پایدار آن است.
صاحب الفرقان بیان کرد: ما ادعا نداریم که معصوم هستیم؛ لکن قرآن کریم از هر لحاظی معصوم است؛ و می‌توان با تفسیر آیاتش به وسیله آیات و لغات خودش، معنای معصومانه‌ای از آن به دست آورد و اگر در موضوعی اختلاف بود با مشورت پژوهشگران قرآنی اختلاف برطرف می‌شود و این که فرمودید: «مگر چنین کاری ممکن است؟». در پاسخ از شما می‌پرسم: آیا خدای سبحان ما را به ناممکن امر فرموده است؟
مدالی جز مدال شصت سال تفکر قرآنی به خود نمی‌دهم
خرمشاهی در ادامه انتقادی مبنی بر تمجید زیاد از ترجمان وحی و اظهار اشتباهات فراوان در ترجمه‌های دیگران کرد که آیت‌الله العظمی صادقی تهرانی در جواب گفت: انتقاد دو نوع است، یکی انتقاد خصمانه جاهلانه اهانت‌آمیز است که مسلمان از آن دور است و دیگری انتقاد سازنده است. آیا اگر کسی از روی قصور یا تقصیر اشتباهی کرد، باید ساکت بود؟ ما انتقاد می‌کنیم، یا وارد است و یا وارد نیست، اگر وارد نیست منتظر پاسخ هستیم و اگر وارد است قابل قبول است، بر این مبنا من مدالی مگر مدال شصت سال تفکر قرآنی به خود نمی‌دهم.
وی افزود: نکته دیگر این که علما اعتراضاتی به یکدیگر دارند، آیا همه غلط است؟ خیر، بلکه خیلی از اعتراضات، انتقاد شایسته برای رسیدن به حق است و این تهمتی کذب است که من خود را معصوم بدانم، ما هرگز ادعای عصمت مطلق در تفسیر قرآن نداریم بلکه می‌گوییم همه مکلفان موظف هستند به فرمان قرآن و اهل البیت (ع) برای فهم قرآن، تنها یک راه مستقیم را بپیمایند و آن، روش تفسیر معصومانه است که تفسیر قرآن به قرآن است یعنی اولاً باید با تدبر (بررسی آیات با آیات) برمبنای «افلا یتدبرون القرآن...» (محمد، ۲۴) و «لیدّبّروا آیاته» (ص، ۲۹) و ثانیاً نفی پیش‌فرض‌های باطل بر اساس «أم علی قلوبٍ اقفالها» (محمد، ۲۴) به تفسیر و ترجمه معصومانه دست یابند و فهم قرآن با این روش منحصر به فرد، تالی تلو فهم مقام عصمت است که با شورای علمای قرآنی، یا خطا ندارد و یا خطایش بسیار اندک خواهد بود.
این فقیه قرآن‌پژوه تأکید کرد: قرآن از تمام جهات لفظی، معنوی و ترتیب آیات و سور در بالاترین مراتب عصمت است و این در آیاتش هویداست؛ لذا آن مقدار که برای بنده امکان داشته از دلالات قرآنی بر معنای مقصود قرآن، در تفسیر الفرقان و البلاغ استفاده کرده‌ام زیرا قرآن را با روش معصومانه بر مبنای دلالاتش، تفسیر کرده‌ام و البته تعبیرهای لفظی و ادبی بهتر و زیباتر در این ترجمه امکان دارد که إن شاء اللّه در ویرایشی از این ترجمه مطابق با دو تفسیر فوق الذکر، با عنوان «ویرایش تطبیقی ترجمان وحی» در آینده منتشر خواهد شد.
مفسر اصلی فقط خدا است و دیگران مستفسر هستند
خرمشاهی در ادامه از جمله «مفسر قرآن فقط خدا است» ابراز تعجب کرد که آیت‌الله العظمی صادقی تهرانی در این مورد بیان کرد: از نظر آیات قرآنی، قرآن خود مفسر خود و بهترین مفسر هم خدای متعال است، رسول گرامی و ائمه اطهار (ع) طبق تفسیر قرآن با قرآن، آن را تفسیر می‌کنند، یعنی آن‌ها مستفسر هستند ولی مفسر نیستند، یعنی تفسیر آیات را با آیات به طور معصومانه طلب می‌کنند، پس مفسر اصلی و حقیقی فقط خدا است و دیگران مستفسر هستند.
وی افزود: آیاتی مانند «ولا یأتونک بِمَثَلٍ إلّا جئناکَ بالحق و احسن تفسیرا» (فرقان، ۳۳) قرآن را نیکوترین تفسیر معرفی کرده‌است و همان طور که ذات اقدس الهی، ذات واحد بی‌نظیر است، تفسیر خدا هم نسبت به آیات قرآنی، تفسیری بی‌نظیر است.
از تفسیر المیزان در فقه استفاده نشده است/ بعد دلالتی قرآن برای عامه مردم است
خرمشاهی در ادامه از دلیل تألیف تفاسیر بیست جلدی المیزان و سی جلدی الفرقان پرسید که آیت‌الله العظمی صادقی تهرانی در جواب گفت: به دلیل اینکه در طول تاریخ غیبت کبرا «تفسیر قرآن با قرآن» مهجور شده است اما وجوب دفاع از آن، هرگز از عهده عالمان آگاه برداشته نشده است و اگرچه پس از مرحوم سید شریف رضی که تا حدودی در این روش تفسیری وارد شده است اولین احیاگر این تفسیر، استاد عارف ما مرحوم آیت‌اللّه العظمی علامه طباطبائی (قدس سره) بوده‌اند ولکن تحجری که در حوزه‌های علمیه وجود داشته و دارد مع‌الأسف مانع ورود تفسیر المیزان در فقه و حکمت قرآن شده است.
وی افزود: مشاهده چنان وضعیتی در نفی تکمیل تفسیر قرآن به قرآن، این خادم کوچک قرآن را مصمم نمود تا با لطف خاص الهی، تفسیری به مراتب جامع‌تر از المیزان را طی چهارده سال تألیف کنم، چنانکه مرحوم علامه طباطبائی (رضوان اللّه تعالی علیه) در تقریظی درباره آن فرموده‌اند: «تفسیر شریف الفرقان که زیارت شد کتابی است که موجب روشنی چشم و مایه افتخار ماست». جامعیت «الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة» در این است که از اول تا آخر در تمامی علوم قرآن اعم از فقه، حکمت، عرفان، سیاست و غیره بر مبنای تفسیر قرآن با قرآن، بدون هیچ هراسی از نظریات مشهور نگاشته شده و به صراحت، فقه سنتی و فلسفه مرسوم حوزوی را نقد کرده است.
این مرجع تقلید شیعه تأکید کرد: تفسیر قرآن به قرآن، تفسیری معصومانه است اگرچه این تفسیر برای غیرمعصومان، تفسیری مطلقاً معصوم نیست زیرا فهم قرآن دارای دو بُعد است، یکی بُعد دلالتی برای عامه مردم با درجاتشان است و دیگری بعد غیردلالتی برای معصومان (ع) است. بعد دلالتی قرآن، شامل نص و ظاهر مستقر آن است و اشارات و لطائف قرآن نیز به ترتیب از همین بعد دلالتی به دست می‌آید اما بعد غیر دلالتی قرآن، تنها شامل حقایق قرآن یا معانی رموز تأویلی آن است که در این بُعد رسول گرامی اسلام (ص) با وحی، معانی رمزی قرآن را تفسیر می‌کند، مانند احکامی که در قرآن نه نفی و نه اثبات شده است، مثل تعداد رکعات نمازهای واجب یومیه که مستفاد از حروف رمزی و به وحی ثانی معنوی به رسول گرامی (ص) است.
پیامبر اکرم (ص) نیز به وسیله قرآن، روشنگر است
خرمشاهی در ادامه تأکید کرد که در آیات۴۴ و ۶۴ نحل وظیفه تبیین (تفسیر) آیات به عهده پیامبر گذاشته شده است و آیت‌الله العظمی صادقی تهرانی گفت: ما از شما درباره آیه «بالبیّنات والزّبر وأنزلنا إلیک الذّکر لتبیّن للنّاس ما نزّل إلیهم...» (نحل، ۴۴) سؤال می‌کنیم؛ اولاً آیا لغت قرآن، خفاء یا نامفهومی دارد؟! لغت قرآنی از نظر دلالتی افضل لغت‌ها است.
وی افزود: آیا پیامبر (در تعبیر) از خدا داناتر است؟ جواب مثبت از مؤمن در اینجا محال بوده وگرنه کفر است چون تعبیر الهی در قرآن از نظر لفظی، نص و ظاهر مستقر، افضل تعبیرات است.
این مرجع تقلید شیعه بیان کرد: مثلاً در شب به شخصی نورافکن می‌دهند تا مکانی تاریک را روشن کند آیا او خود، آن جا را روشن می‌کند یا نورافکن روشن‌گر است؟ پس کاملاً واضح است که «لتبیّن للنّاس» یعنی پیامبر اکرم (ص) به وسیله قرآن روشنگر است، نه بدون قرآن. وانگهی آیاتی دیگر بیان می‌کند که پیامبر، تنها با خود قرآن، مبیّن قرآن است. «فذکّر بالقرآن من یخاف وعید؛ پس با قرآن هر که را از وعده حتمی عذابم می‌هراسد تذکر ده» (ق، ۴۵).
وی بیان کرد: ناس هم در آیه ۴۴ نحل، یهود و نصاری هستند که در وحی تورات و انجیل اختلاف داشتند و پیامبر گرامی با نصوص قرآنی این مسائل مختلفٌ فیه را تبیین فرمود و همچنین در آیه «وما انزلنا علیک الکتاب الا لتبیّن لهم الّذی اختلفوا فیه...» (نحل، ۶۴)، «هم» یهود و نصاری هستند که قبلاً احوالشان ذکر شده است. بنابراین «لتبیّن لهم» یعنی آنچه را یهود و نصاری در آن اختلاف می‌کردند پیامبر به وسیله قرآن تبیین می‌کند، پس اینان دو دسته‌اند، یک دسته یهود و نصاری که در مسائل وحیانی اختلاف داشتند، و دسته دیگر مؤمنان «وهدی ورحمةً لقوم یؤمنون» (نحل، ۶۴) که قرآن هدایت مستقیم برای مؤمنان است.
این مستفسر قرآن تأکید کرد: بنابرین قرآن دو تبیین دارد، یک تبیین برای یهود و نصاری که اختلافاتشان برطرف شود و یک تبیین برای مسلمان‌ها که تبیین وحیانی در بلیغ‌ترین و فصیح‌ترین الفاظ است و پیامبر و ائمه بزرگوار (ع) قرآن را با خود قرآن تبیین می‌کنند.
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۴/۱۱/۱۱ - ۱۱:۵۱
0
2
فوق العاده بود
خیلی مطالب مفید هست
بنده اولین بار هست که چنین مطالب جدیدی دیدم و واقعا جای تامل هست
لطفا در مورد تفسیر الفرقان اطلاعات بیشتری ارایه فرمایید باتشکر
captcha