«شعرانقلاب اسلامی»؛ سروده‌هایی مبتنی برآموزه‌های قرآنی
کد خبر: 3471727
تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۲
یادداشت وارده/

«شعرانقلاب اسلامی»؛ سروده‌هایی مبتنی برآموزه‌های قرآنی

گروه ادب: رضا اسماعیلی در یادداشتی عنوان کرد: حضرت امام خمینی(ره)، لهجه ادبيات معاصر را تغيير داد و «گفتمان ادبي» جديدي در حوزه ادبيات معاصر شكل گرفت كه اين گفتمان برآمده از بطن فرهنگ ديني و انقلابي و مبتني بر آموزه‌هاي وحياني و قرآني بود.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، رضا اسماعیلی، شاعر انقلاب یادداشتی با عنوان «شعر انقلاب اسلامی، شعری مبتنی بر آموزه‌های قرآنی» نوشته و آن را برای انتشار در اختیار خبرگزاری ایکنا قرار داده است. آنچه در ادامه می‌خوانید، مشروح این یادداشت است.
مدخل:
اختلاف‌نظرهایی که از آغاز تاکنون در حوزه تعریف شعر انقلاب اسلامی وجود داشته و دارد، به خاطر این است که ما در اغلب موارد «شعر انقلاب اسلامی» را با «شعر انقلاب» و «شعر عصر انقلاب» یکی می‌پنداریم، در حالی که هر یک از این عناوین ماهیتی مستقل و متفاوت دارند.
البته در این نکته تردیدی نیست در ذهن و زبان شاعرانی که در فضای انقلاب بالیده و قد کشیده‌اند، منظور از «شعر انقلاب»، همان شعر انقلاب اسلامی است. ولی حذف پسوند «اسلامی» ناخودآگاه باعث خلط مبحث می‌شود و حتی گاهی ذهن اهل پژوهش و تحقیق را نیز در ارائه تعریفی جامع و مانع از «شعر انقلاب اسلامی» به اشتباه می‌اندازد. از این منظر تفکیک و مرزبندی بین عناوین فوق برای سهولت کار و ارائه تعریفی کاربردی، روشن و روشمند از شعر انقلاب اسلامی ضرورت تام دارد.
تعریف شعر انقلاب(شعر سیاسی – اجتماعی)
«شعر انقلاب» هر چند شعری است که ریشه در انقلاب مشروطه دارد، ولی در مقاطع تاریخی بعد از انقلاب مشروطه – دوران حکومت رضاخان و محمدرضا – و تا به امروز همچنان به حیات خود ادامه داده است. شعری پرتکاپو، جسور و پرخاشگر با چهره‌های انقلابی، تأثیرگذار و شاخصی همچون؛ عارف قزوینی، میرزاده عشقی، فرخی یزدی، سیداشرف‌الدین گیلانی(نسیم شمال)، تقی رفعت، ابوالقاسم لاهوتی، نیما یوشیج، اخوان ثالث، شاملو، فروغ، خسرو گلسرخی، سیاوش کسرایی، سیمین بهبهانی و ... این شعر بیشتر صبغه‌ای ناسیونالیستی و ملی‌گرایانه دارد.
آوردن نمونه‌هایی از «اشعار وطنی» شاعران شاخص این دوره خالی از لطف نیست:
1. از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان سرو خمیده
(عارف قزوینی)
2. خاکم به سر ز غصه به سر خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم ؟!
(میرزاده عشقی)
3. تا مستقل گردد وطن، تا وا رهد خلق از محن
تا بگسلد بند و رسن، بايد فداكاري كنيم
یا:
تنيده ياد تو، در تار و پودم، ميهن اي ميهن
بُود لبريز از عشقت وجودم، ميهن اي ميهن
تو بودم كردي از نابودي و با مهر پروردي
فداي نام تو، بود و نبودم، ميهن اي ميهن
(ابوالقاسم لاهوتی)
4. هنوزم ز خردي به خاطر در است
كه در لانه ماكيان برده دست
به منقارم آن سان به سختي گزيد
كه اشكم، چو خون از رگ آن دم جهيد
پدر خنده بر گريه ام زد كه هان
وطن داري آموز از ماكيان
(علامه علی‌اکبر دهخدا)
5. اي خطه ايران مهين، اي وطن من
اي گشته به مهر تو عجين جان و تن من
(ملک‌الشعرای بهار)
6. دم از حب‌الوطن خواهم زدن تا جان به تن دارم
میان قبر هم بر لب حکایات وطن دارم
سید‌اشرف‌الدین گیلانی (نسیم شمال)
7. گویند که «امید» و چه نومید! ندانند
من مرثیه‌خوان وطن مُرده خویشم!
یا:
ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارم
ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم
(مهدی اخوان ثالث)
8. دوباره می‌سازمت وطن!
اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو می‌زنم،
اگر چه با استخوان خویش
(سیمین بهبهانی)
از شاخص‌ترین مؤلفه‌های مضمونی شعر انقلاب استبداد‌ستیزی، وطن‌دوستی و آزادی‌خواهی است.
شعر انقلاب هر چند لهجه‌ای انقلابی دارد، ولی از آنجا که مضامین آن با هنجارها و ارزش‌های انقلاب اسلامی انطباق کامل ندارد، نمی‌توان آن را در تعریف با شعر انقلاب اسلامی یکی دانست. این جریان ادبی با شعر انقلاب اسلامی در عین این که از وجوه اشتراک فراوانی برخوردار است، در مواردی نیز دارای وجوه افتراق است که پرداختن به آنها برای هویت‌بخشی به این دو جریان ادبی ضرورت دارد.
در حوزه وجوه اشتراک مضمونی شعر انقلاب با شعر انقلاب اسلامی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
استبداد‌ستیزی، استقلال‌محوری، آزادی‌خواهی، وطن‌دوستی، قانون‌مداری و مردم‌سالاری (هر چند مردم‌سالاری دینی با مردم‌سالاری عصر مشروطه از یک جنس نیستند). این دو جریان ادبی به خاطر وجوه افتراق مضمونی در مواردی نیز از هم فاصله می‌گیرند؛ برای مثال در شعر انقلاب (عصر مشروطه) با نوعی غرب‌باوری و شیدایی و شیفتگی در برابر فرهنگ غرب مواجه‌ هستیم، به طوری که غرب به کعبه آمال بعضی از شاعران عصر مشروطه تبدیل می‌شود! حال آن که شعر انقلاب اسلامی ماهیتی استکبارستیز و غرب‌گریز دارد.
به نظر می‌رسد شعر انقلاب در مواردی لهجه‌ای دین‌ستیز و اعتقادگریز دارد. هر چند که این دین‌ستیزی در شعر رنگی از مبارزه با جهل، خرافات و تحریفات را دارد، ولی در مواردی نیز به کفر و الحاد کشیده می‌شود. برای مثال میرزاده عشقی در شعری می‌گوید:
«قصه آدم و حوا همه وهم است و دروغ
نسل میمونم و افسانه بُود از خاکم ...»
عشقی در این شعر اشاره به نظریه تکامل داروین (زیست‌شناس انگلیسی) دارد که بر اساس نص صریح آیات قرآن فرضیه‌ای باطل و در تقابل با آموزه‌های دینی است. گسست از سنت‌ها و تجددزدگی افراطی از دیگر مؤلفه‌های مضمونی شعر انقلاب است. بعضی از شاعران عصر مشروطه با استخدام واژگان فرنگی و اشاره به مظاهر تمدن غرب در شعر – به زعم خویش – در مسیر تجدد ادبی گام بر می‌داشتند:
«در قرن بیستم بشود آدمی سوار
برآهنی پرنده دل آکنده از بخار
وانگه رهی ما به دو سالش کنیم طی
او در هوا دو روزه از آن را کند گذار»
(میرزاده عشقی)
در حالی که یکی از مؤلفه‌های بارز شعر انقلاب اسلامی «بازگشت به خویشتن»، خودباوری و بازیابی هویت فرهنگی است که این ویژگی خود به خود ذهن و زبان شاعران مسلمان را به سمت احیای سنت‌های اصیل دینی و ملی هدایت می‌کند.
«چپ‌روی ادبی» نیز از دیگر وجوه تمایز شعر انقلاب با شعر انقلاب اسلامی است. ظهور شاعران مبارزی همچون ابوالقاسم لاهوتی، خسرو گلسرخی و سیاوش کسرایی(در عرصه شعر) و صمد بهرنگی(در عرصه داستان) مؤید این ویژگی است. همچنین شکل‌گیری جریان‌های شعر چریکی، توده‌ای و کارگری در جان و جهان شعر انقلاب، مسیر این شعر را از مسیر شعر انقلاب اسلامی جدا می‌کند که پرداختن به آنها مجالی فراخ‌تر می‌طلبد.
شعر انقلاب اسلامی
همزمان با قیام تاریخی 15 خرداد سال 42 شعر انقلاب اسلامی متولد شد. از همین رو این مقطع تاریخی را باید به عنوان تاریخ تولد شعر انقلاب اسلامی، ثبت کنیم.
پيروزي انقلاب اسلامي و درک حضور معنوي و با صلابت امام در جامعه، الهام‌بخش شاعران در خلق و آفرينش آثار ادبي با مضامين جديد شد و گفتمان ادبي ايستا و انفعالي قبل از انقلاب، تبديل به گفتمان پويا و انقلابي شد و شعر معاصر در مسير جديدي به راه افتاد. تاثيرپذيري شاعران معاصر از شخصيت انقلابي و سلوك معنوي و اجتماعي حضرت امام(قدس سره الشريف)، لهجه ادبيات معاصر را تغيير داد و «گفتمان ادبي» جديدي در حوزه ادبيات معاصر شكل گرفت كه اين گفتمان برآمده از بطن فرهنگ ديني و انقلابي و مبتني بر آموزه‌هاي وحياني و قرآني بود.
این گفتمان علاوه بر این که بر ذوق و ذائقه مخاطبان شعر تاثیر گذاشت، به خاطر برخورداری از وجوه و مؤلفه‌های شاخص زیباشناختی و درونمایه «عرفانی – حماسی» ملهم از جهان‌بینی اسلامی، موج‌ها، نحله‌ها و جریان‌های ادبی معاصر خویش را نیز - به صورت نامحسوس - تحت نفوذ و سیطره خویش قرار داد. سنجش این تاثیرپذیری و تکانه‌هایی که بعد از بهمن 57 جان و جهان ادبیات معاصر را لرزانده است، محتاج تألیف مقالات و پایان‌نامه‌های فراوانی است که امید است به همت پژوهشگران، منتقدان و نظریه‌پردازان ادبی در آینده نزدیک جامه عمل به خود بپوشد.
اولین نسل از شاعران انقلاب اسلامی، توده‌های انقلابی و مردم کوچه و بازار بودند، مردمی که با شعارهای حماسی و انقلابی خود - به صورت خودجوش - بنیان ادبیات انقلاب اسلامی را گذاشتند که از جمله آن می‌توان به شعارهای انقلابی: «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» و «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» اشاره کرد.
در واقع این مردم بودند که راه ادبیات انقلاب اسلامی را هموار کردند و در ادامه شاعران بزرگی چون طاهره صفارزاده، موسوی گرمارودی، حمید سبزواری، علی معلم، سلمان هراتی، قیصر امین‌پور، سیدحسن حسینی، یوسفعلی میرشکاک، نصر‌الله مردانی، سپیده کاشانی، سیمین‌دخت وحیدی، ساعد باقری، محمدرضا عبدالملکیان، سهیل محمودی، حسین اسرافیلی، عباس باقری، علیرضا قزوه و ... از این شعارها الهام گرفتند و با بهره‌گیری از این مضامین انقلابی و عمیق دست به خلق و آفرینش ادبی زدند و به نمونه‌‌سازی در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی پرداختند.
با عنایت به مقدمه بالا، «شعر انقلاب اسلامی» به شعري گفته مي‌شود كه موضوع و مضمون اصلي آن، «انقلاب اسلامی» و هنجارها و ارزش‌های بر آمده از آن است. شعری معنا‌بنیاد و مفهوم‌محور با اصول زیبا‌شناختی نشئت گرفته از آموزه‌های الهی و انسانی. شعر انقلاب روایت گویای مظلومیت، معصومیت و عصیان انسان معاصر در برابر زشتی‌ها و پلشتی‌هاست. شعری خدامحور، مخاطب‌اندیش، ظلم‌ستیز و عدالت‌مدار.
نکته دیگری که اشاره به آن ضروری است این که انقلاب اسلامی، شعر را از دایره بسته مخاطبان خاص بیرون کشید و به متن جامعه وارد کرد. در واقع انقلاب شعر را از انحصار نحله‌های ادبی کاذب آزاد کرد و با دمیدن روح معنویت در کالبد شعر، مردم را دوباره با شعر آشتی داد.
جان کلام آن که انقلاب اسلامی شعر را از ورطه افراط و تفریط رهانید، و خلاقیت و نوآوری را در مسیری منطقی و معقول هدایت کرد و با پیوند شعر نو و سنتی به ترمیم گسست ایجاد شده در نسل‌های ادبی پرداخت که نتیجه این پیوند خجسته، تجدید حیات و احیای قالب‌های ادبی با بهره‌گیری از قابلیت‌های نیمایی بود که این رویکرد هوشمندانه تا حدود زیادی به بحث و جدل‌های تکراری میان شاعران نوپرداز و سنتی پایان داد و بین شاعران معاصر همدلی و همزبانی ایجاد کرد.
آیا شعر انقلاب اسلامی به سبک رسیده است؟
عنوان «سبک»‌ و «سبک‌شناسی» از ابداعات ملک‌الشعرا بهار برای تقسیم‌بندی دوره‌های ادب پارسی است. ملک‌الشعرای بهار در تعریف «سبک نو» می‌گوید:
«سبک در اصطلاح ادبیات عبارت است از روش خاص ادراک و بیان افکار به وسیله ترکیب کلمات و انتخاب الفاظ و طرز تعبیر. سبک به یک اثر ادبی وجهه خاص خود را از لحاظ صورت و معنی القاء می‌کند و آن نیز به نوبه خویش وابسته به طرز تفکر گوینده یا نویسنده درباره حقیقت می‌باشد.» (بهار، محمدتقی: سبک‌شناسی، ص 18 )
برای دریافتن «سبک ادبی شعر انقلاب اسلامی» باید ضمن بررسی اشتراکات زبانی، ادبی و مضمونی آثار این دوره، وجوه افتراق آثار ادبی این دوره با دوره‌های پیشین را نیز مورد مطالعه قرار دهیم؛ چرا که جنبه‌های فردی و وجوه تمایز آثار ادبی یک دوره است که در نهایت منجر به پیدایش و ظهور یک سبک ادبی جدید می‌شود.
1 - در حوزه فرم: شعر انقلاب اسلامی، ادامه منطقی سیر تکوینی و روند تکاملی ادبیات پارسی است و شاعران انقلاب، فرزندان خلف شاعران بزرگی همچون عطار، مولانا، فردوسی، سعدی، حافظ و نیما هستند. از این منظر بعد از انقلاب اسلامی، نسل شاعران جوان انقلاب نیز به پیروی از بزرگان ادب پارسی در همان مسیری که گذشتگان پیش روی آنان نهاده بودند، طی طریق کردند. یعنی اکثر شاعران انقلاب در حوزه قالب و فرم، متأثر از یکی از سبک‌های ادبی تثبیت شده پیش از خود بودند (سبک‌های خراسانی، عراقی، هندی و نیمایی).
حرکت در مسیر اعتدال ادبی و دست یافتن به شعری سهل و ممتنع، احیای قالب‌های ادبی فراموش شده (رباعی و دوبیتی) و استفاده از ظرفیت‌های همه سبک‌های ادبی از ویژگی‌های بارز شعر این دوره است. با این همه و با توجه به تعاریفی که از سبک ارائه شده، نمی‌توان گفت که شعر بعد از انقلاب - از نظر قالب و فرم - به سبک جدیدی رسیده است.
البته از حق نباید گذشت که شاعران انقلاب دارای ابداعاتی در حوزه قالب و فرم هستند که از جمله آنها تلفیق قالب‌های ادبی، دخل و تصرف هنرمندانه در موسیقی کناری(قافیه و ردیف) و همچنین خلاقیت در واژه‌سازی و ترکیب‌سازی است، ولی به نظر می‌رسد تنها ابداعاتی در این سطح برای ظهور یک سبک ادبی کافی نیست.
2 - در حوزه مضمون: نظر به این که یکی از مؤلفه‌های سبکی تحلیل مضمونی و محتوایی آثار ادبی یک دوره است، از این نظرگاه می‌توان گفت که شعر انقلاب اسلامی به دلیل برخورداری از مؤلفه‌های مضمونی زیر که در آثار ادبی این دوره از بسامد بالایی برخوردارند دارای سبکی خاص و ویژه است:
1 - مضمون‌محوری و معنا‌بنیادی
2 - حماسی، عرفانی بودن لهجه شعر انقلاب اسلامی
3 - بسامد بالای تلمیحات دینی و قرآنی در اشعار شاعران
4 - بسامد بالای مضامین سیاسی – اجتماعی
5 - مخاطب‌اندیشی و مردم‌گرایی (بیرون آوردن شعر از دایره خواص)
6 – خود‌تحقیری به جای مفاخره (در اشعار شاعران دوره‌های قبل جز مفاخره چیزی نمی‌توان یافت.)
شعر عصر انقلاب(شعر معاصر):
«شعر عصر انقلاب» یا به تعبیری رساتر «شعر معاصر» همچون اقیانوسی است که همه گونه‌ها و طیف‌های ادبی - انقلابی و غیر‌انقلابی - همچون رودهای شتابنده به آن می‌ریزند، از جمله:
1 – شعر انقلاب
2 – شعر غیرانقلاب(شعر منفعل، خنثی، و بی‌موضع)
3 – شعر دفاع مقدس
4 – شعر دینی و آیینی
5 – شعر ملی - میهنی
6 – شعر اعتراض ( سیاسی – اجتماعی )
7 – شعر اروتیک
8 – شعر سیاه
9 – شعر نیمایی
10 – شعر پسانیمایی، شامل:
الف: موج‌ها و نحله‌های ادبی پیش از انقلاب: شعر سپید، آزاد، حجم، موج نو، کانکریت(تجسمی)، گفتار، موج ناب، شعر دیگر و ...
ب: موج‌ها و نحله‌های ادبی پس از انقلاب: شعر پست مدرن، شعر زبان، شعر حرکت، شعر مفهومی، فرانو و ...
هر چند ممکن است شعر بسیاری از این شاعران و سرایندگان که در عصر انقلاب اسلامی زندگی می‌کنند، در ساحت بینش و جهان‌بینی نسبتی با انقلاب و شعر انقلاب اسلامی نداشته باشد، ولی تأثیرپذیری شاعرانه از همدیگر - در حوزه صورت و فرم - به حکم همزیستی شاعرانه، امری محتوم و پذیرفتنی است، چنان که در همه دوره‌ها این اتفاق افتاده.
بنابراین اگر بخواهیم نسبت تاثیرپذیری «شعر عصر انقلاب اسلامی» را از «شعر انقلاب اسلامی» مورد بررسی قرار دهیم، بدیهی است که در برونه زبان(صورت و فرم) باید به دنبال چنین نسبتی بگردیم، نه در ساحت درونه زبان(معنا و محتوا)؛ چرا که در حوزه مضمون، محتوا و معنا پیدا کردن چنین نسبتی - جز در مواردی معدود – به خاطر هم‌سنخ نبودن بینش و جهان‌بینی‌ها به نتیجه چندان مطلوبی نخواهد رسید.
دیگر این که شاعران انقلاب اسلامی نیز در ساحت فرم و صورت متقابلاً از شاعران عصر انقلاب اسلامی (جریان‌ها و نحله‌های ادبی زمانه خویش) تاثیر پذیرفته‌اند که بررسی علمی این تاثیر و تاثر خود محتاج تالیف رساله‌ای مستقل است.

captcha