ابوالمعالی عبدالملک بن عبدالله بن یوسف امامالحرمین جوینی، ملقب به ضیاءالدین و متکلم، اصولی و فقیه شافعی اشعری، متولد 419 هجری قمری در نیشابور بود. پدرش رکن الاسلام ابومحمد جوینی و عمویش علیبن یوسف هر دو از علما و فقیهان بزرگ عصر خود بودند.
در خصوص محل تولدش اتفاق نظر وجود ندارد اما بروکلمان بر اساس یکی دانستن محل تولد و مرگش، قریه بُشتَنِقان را زادگاه وی دانسته است. این روستا در یک فرسنگی نیشابور قرار داشته است.
وی نزد پدر و نیز ابوالقاسم اسکافی اسفراینی، که با دو واسطه شاگرد ابوالحسن اشعری بود، کلام و اصول فقه آموخت و در همان زمان بر آرای کلامی اشعری تعلیق نوشت. مهمترین کتاب فقهی جوینی نهایه المطلب فی درایه المذهب است که از کتابهای مهم فقه شافعی نیز بهشمار میآید. وی کتاب دیگری از جمله کتاب الورقات فی اصول الفقه دارد که ابنخلدون آن را اثری برجسته در فقه دانسته است. جوینی دو کتاب الشامل فی اصول الدین و الارشاد الی قواطع الادله فی اصول الاعتقاد را در علم کلام نگاشته است. ابن رشد با توجه به کتاب الارشاد برخی از آراء کلامی جوینی را نقد کرده است. وی اهمیت زیادی در اندیشه کلامی اهل سنت داشته و وی را در کنار غزالی از جمله مهمترین اندیشمندان اشعری مسلک دانستهاند.
وی هرچند اندیشمندی نوآور نبوده است اما کتب و تلاشهایش باعث شده است تا مرجعی برای دیگران بوده و به انتقال اندیشه و تفکر اشعری بپردازد. وی در اندیشه و کلام در کنار غزالی مورد استقبال گسترده عموم در شرق جهان اسلام قرار گرفته است. جوینی در اندیشه و کلام از ابوبکر باقلانی، ابوالحسن اشعری و ابواسحاق اسفراینی متاثر بود. یکی از نوآوریهای معدود امام الحرمین را برهان حدوث دانستهاند که برای اثبات محال بودن حوادثِ بدون آغاز و لزوم تناهی در زمان اقامه شده است. البته دلیلی مشابه با همین مضمون در آثار کندی و برخی مشایخ معتزله وجود دارد.
در هنگام فوت، امام الحرمین بالغ بر چهارصد شاگرد داشت. ابن اثير در تاريخ كامل در ارتباط با مرگ وي آورده است: «در عزايش شورشي عجيب بر پا شد. منبرش را شکستند و بازارها را بستند و تا يک ماه کسی عمامه بر سر نگذاشت و شاگردان وفادارش قلم و دوات را شکستند و يکسال به همين حال باقي ماندند.» وی را در کربلا و در مجاورت پدرش دفن کردند.
نوسان در حیات امام الحرمین امام الحرمین در نیشابور از علمای برجسته اشعری مسلک بود که عمیدالملک کندری وزیر طغرلبیگ سلجوقی شد. وی در زمان روی کارآمدن طغرل و وزیرش عمیدالملک کندری در سال 445 قمری آوازهای چندان بلند داشت که قهر بر علیه اشعریان شامل حال وی نیز شد. عمیدالملک کُندُری، وزیر طغرلبیگ سلجوقی، مبنی بر لعن رافضه و اشاعره در منابر خراسان، برخی علما از جمله جوینی سخت به محنت افتادند. کندری در سال 456 ضد اشاعره و تشیع قیام کرد و لعن آنها را در مجالس وعظ روی منابر نیشابور الزامی دانست. او میگفت اشعریها در صفات الهی اعتقاداتی خلاف باورهای اهل سنت و جماعت دارند، از این رو در زمان وزارت کندری، اشعریان مرتد اعلام شدند و فرمان لعن اشاعره بر منبرها صادر شد. خود کندری را معتزلی و مجسمه دانستهاند. پس از مرگ طغرل بیگ و روی کار آمدن البارسلان، کندری اعدام شد.
دورانِ سختِ جوینی حدود یازده سال به طول انجامید. وی در در این دوره به همراه دیگر اندیشمندان اشعری مورد تعقيب قرار گرفت. وی مخفیانه به حجاز گریخت که از حوزه تسلط سلاجقه خارج بود و در حوزه قدرت خلفای بنیعباس قرار داشت. ابن اثير علت اين مسافرت را «خشونت کندری و دستور لعن اشاعره توسط وی و به دستور طغرل بيگ میداند که بزرگان اشاعره از جمله ابوالقاسم قشيری و ابوالمعالی جوينی در خراسان را ناراحت و در نتيجه مجبور به ترک خراسان کرد.»
با بر سر کار آمدن البارسلان سلجوقی و وزارت خواجه نظامالملک، اوضاع دگرگون شد و جوینی در ۴۵۵ یا کمی بعد از آن به نیشابور بازگشت. خواجه مدرسه نظامیه نیشابور را برای او بنیان گذارد و او بیست سال، تا آخر عمر، در این مدرسه تدریس کرد و به دوران اوج در نیشابو بازگشت.
امام الحرمین تدریس نخبهپرورانهای داشت، به گونهای که شاگردان گزیده او در تمامی اوقات روز و شب فرصت داشتند با استاد در هر مسئلهای گفتگو کنند و او با گشادهرویی و سعه صدر، به بررسی عقلی و تحلیل مسائل اعتقادی و برانگیختن شوق تأمل و تحقیق در مسائل ایمانی، حتی در گفتگوهای عام، میپرداخت. ادعا شده است که در آخرین لحظات زندگی از این کار خود اظهار پشیمانی کرد. وی تا پایان زندگی شوق آموختن داشت، به گونهای که در سالهای آخر عمر، عالمی نحوی را که به نیشابور آمده بود هر روز به خانه میبرد و نزد او ادبیات میخواند. چهار سال در مكه و مدینه مجاورت گزید، و تمامى مسائل فقه را موافق هر كدام از مذاهب اربعه كه سؤال مىكردند فتوى مىداد و پاسخ مىنوشت، به همین جهت به امامالحرمین مشهور شد.
اندیشه سیاسی امام الحرمینوی در کلام سیاسی پیرو اهل سنت بود، اما در اندیشهاش خصوصیت بارز زمانه، یعنی تفوق نهاد سلطنت را منعکس میکرد، معصومه محمدیاری در خصوص اندیشه سیاسی امام الحرمین میگوید: تغييرات و دگرگوني هاي حاد پديد آمده در تشکيلات سياسي اسلام در زمانه امام الحرمين به حدي بود که تجزيه و از هم پاشيدگي جهان اسلام را به بارآورده بود و با ظهور حکومت هاي سلطنتي، مسائل نويني فراتر از کشمکش هاي کهن? فرقه اي را مطرح مي ساخت. تأثير اين تحولات را به خوبي مي توان در انديشه سياسي جويني و سعي او در ايجاد هماهنگي اين تحولات با انديشه اشعري مشاهده کرد که در نهايت به مسيري مي رسد که به نظر مي آيد تحولات زمانه تأثير غالب را دربر دارد. اين مسأله به ويژه در بحث حاکم مقتدر خود را نمايان ساخته و به نظر مي رسد که انديشه سياسي امام الحرمين را با وجود تناقضات فراوان به سوي الگوي سلطنت و حکومت سلطاني مطابق با شرايط زمانه و البته با توجه به مباحث ديني و کلامي پيش مي برد.