صدق در پیمان الهی؛ عامل مولد صبر زینبی
کد خبر: 3491148
تاریخ انتشار : ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۸
حماسه حضرت زینب(س) در بیانات رهبر معظم انقلاب/

صدق در پیمان الهی؛ عامل مولد صبر زینبی

گروه سیاسی: «...یکی از عوامل مولّد این روحیّه و این صبر در زینب کبری (سلام الله علیها) و در دیگر اولیاءاللّهی که این‌جور حرکت کردند، صدق است؛ صادقانه با پیمان خدای متعال برخورد کردن، دل را صادقانه به راه خدا سپردن؛ این خیلی مهم است».

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، به مناسبت وفات حضرت زینب کبری(س) بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره حماسه زینب کبری (س) را بازنشر کرده است:

اربعین در حادثه‌ کربلا یک شروع بود؛ یک آغاز بود. بعد از آنکه قضیه‌ کربلا انجام گرفت- آن فاجعه‌ بزرگ اتفاق افتاد- حادثه‌ اسارت‌ها پیام را باید منتشر می‌کرد و خطبه‌ها و افشاگری‌ها و حقیقت‌گوئی‌های حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) و امام سجاد (علیه الصلاه و السلام) مثل یک رسانه‌ی پرقدرت باید فکر و حادثه و هدف و جهت‌گیری را در محدوده‌ وسیعی منتشر می‌کرد؛ و کرد.

بیانات در دیدار جمعی از مردم آذربایجان‌ شرقی - ۱۳۸۷/۱۱/۲۸

حماسه‌ بزرگی که عرض کردیم، حماسه‌ی زینب کبری (سلام الله علیها) است که مکمّل حماسه‌ عاشورا است؛ بلکه به یک معنا حماسه‌ای که بی‌بی زینب کبری (سلام الله علیها) به‌وجود آورد، احیاکننده و نگه‌دارنده‌ حماسه‌ی عاشورا شد. عظمت کار زینب کبری (علیهاالسّلام) را نمی‌شود در مقایسه‌ی با بقیّه‌ حوادث بزرگ تاریخ سنجید؛ باید آن را در مقایسه‌ با خود حادثه‌ عاشورا سنجید؛ و انصافاً این دو عِدل یکدیگرند. این انسان باعظمت، این بانوی بزرگ اسلام بلکه بشریّت، توانست در مقابل کوه سنگین مصائب، قامت خود را استوار و برافراشته نگه‌دارد؛ حتّی لرزشی هم در صدای این بانوی بزرگ از این‌همه حادثه پدید نیامد؛ هم در مواجهه‌ با دشمنان، هم در مواجهه‌ با مصیبت و حوادث تلخ، مثل یک قلّه‌ سرافراز استواری ایستاد؛ درس شد، الگو شد، پیشوا شد، پیشرو شد. در بازار کوفه، در حال اسارت، آن خطبه‌ی شگفت‌آور را ایراد کرد: «یا اَهلَ‌الکوفَةِ یا اَهلَ الخَتلِ و الغَدرِ اَ تَبکونَ، اَلا فَلا رَقأَتِ العَبرَةُ وَ لاهَدَأَتِ الزَّفرَةُ اِنَّما مَثَلُکُم کَمَثَلِ التِی نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةٍ اَنکاثاً» تا آخر؛(۱) لفظ مثل پولادْ محکم، معنا مثل آبِ روان تا اعماق جان‌ها می‌نشیند. در آن‌چنان وضعیّتی زینب کبری مثل خود امیرالمؤمنین حرف زد؛ تکان داد دل‌ها را، جان‌ها را و تاریخ را؛ این سخن ماند در تاریخ؛ این در مقابل مردم در محمل اسارت. بعد هم، هم در مقابل ابن‌زیاد در کوفه، هم چند هفته بعد در مقابل یزید در شام، با آن‌چنان قدرتی سخن گفت که، هم دشمن را تحقیر کرد، هم سختی‌هایی را که دشمن تحمیل کرده بود، تحقیر کرد. شما میخواهید خاندان پیغمبر را به خیال باطل خودتان مغلوب کنید، منکوب کنید، ذلیل کنید؟ لِلّهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤِمنین.(۲) مجسّمه‌ی عزّت است زینب کبری، همچنان‌که حسین بن علی (علیه‌السّلام) در کربلا، در روز عاشورا مجسّمه‌ عزّت بود. نگاه او به حوادث با نگاه دیگران فرق دارد؛ [با] آن‌همه مصیبت، وقتی دشمن می‌خواهد او را شماتت کند، میگوید: ما رَاَیتُ اِلّا جَمیلاً؛(۳) آنچه دیدم زیبا بود؛ شهادت بود، داغ بود، امّا در راه خدا بود، برای حفظ اسلام بود، ایجاد یک جریانی بود در طول تاریخ تا امّت اسلام بفهمند که چه‌کار باید بکنند، چگونه باید حرکت کنند، چگونه باید بایستند. این کارِ بزرگِ حماسه‌ی زینبی است؛ این عزّتِ ولیّ خدا است. زینب کبری از اولیاءالله است؛ عزّت او عزّت اسلام است؛ اسلام را عزیز کرد، قرآن را عزیز کرد. ما البتّه آن بلندپروازی را نداریم، آن همّت را نداریم که بخواهیم بگوییم رفتار این بانوی بزرگ الگوی ما است؛ ما کوچک‌تر از این حرفها هستیم؛ امّا باید به‌هرحال حرکت ما در جهت حرکت زینبی باشد؛ باید همّت ما، عزّت اسلام و عزّت جامعه‌ی اسلامی و عزّت انسان باشد؛ همان‌که خدای متعال با احکام دینی و شرایعِ بر پیغمبران، مقرّر فرموده است.

آنچه در بخش اوّل عرایضم می‌خواهم کوتاه عرض بکنم برای شما عزیزان بسیجی و جوانان عزیز، این است که یکی از عوامل مولّد این روحیّه و این صبر در زینب کبری (سلام الله علیها) و در دیگر اولیاءاللّهی که این‌جور حرکت کردند، صدق است؛ صادقانه با پیمان خدای متعال برخورد کردن، دل را صادقانه به راه خدا سپردن؛ این خیلی مهم است. در قرآن کریم این صدق را، هم برای انبیاء عظام الهی لازم میشمرد: وَ اِذ اَخَذنا مِنَ النَّبِیّینَ میثاقَهُم وَ مِنکَ وَ مِن نوحٍ وَ اِبرهیمَ وَ موسی‌ وَ عیسی‌ ابنِ مَریَمَ وَ اَخَذنا مِنهُم میثقاً غَلیظاً، لِیَسئَلَ الصَّدِقینَ عَن صِدقِهِم؛(۴) ای پیامبر ما از تو پیمان گرفتیم و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی پیمان گرفتیم - از همه‌ی پیغمبران پیمان گرفتیم - و این پیمان، پیمان بسیار محکم و غلیظی است - در لِیسئَل، "لام" به تعبیر ما طلبه‌ها "لام" عاقبت است - و نتیجه‌ی این پیمان این است که این پیغمبران بزرگ مورد سؤال قرار می‌گیرند از صدقی که در قبال این پیمان نشان دادند و به‌خرج دادند؛ یعنی پیغمبر ما و پیغمبران بزرگ الهی باید در پیشگاه پروردگار عَرضه کنند میزانِ صداقتی را که در مقام اِعمال این میثاق الهی به کار بردند؛ این مال پیغمبران؛ در مورد مردم معمولی و مؤمنین [هم میفرماید]: مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عهَدُوا اللهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَّن قَضی‌ نَحبَهُ وَ مِنهُم مَن یَنتَظِر وَ ما بَدَّلُوا تَبدیلاً، لِیَجزِیَ اللهُ الصَّدِقینَ بِصِدقِهِم و یُعَذِّبَ المُنافِقینَ اِن شاء.(۵) در مورد پیغمبران بزرگ، نقطه‌ مقابل صادق را کافر قرار داد: و اَعَدَّ لِلکفِرینَ عذاباً اَلیما.(۶) در مورد این مؤمنین، نقطه‌ مقابل صادقین را منافقین قرار داد، که در اینها نکته‌هایی هست. از من و شما هم سؤال می‌کنند درباره‌ وعده و عهدی که با خدا کردیم؛ ما با خدا معاهده داریم.

بیانات در دیدار پنجاه هزار فرمانده بسیج سراسر کشور - ۱۳۹۲/۰۸/۲۹

۱) لهوف، ص ۱۴۶؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۰۳

۲) سوره‌ منافقون، بخشی از آیه‌ ۸

۳) لهوف، ص ۱۶۰

۴) سوره‌ احزاب، آیه‌ ۷ و بخشی از آیه‌ ۸

۵) سوره‌ احزاب، آیه‌ ۲۳ و بخشی از آیه‌ ۲۴

۶) سوره‌ احزاب، بخشی از آیه‌ ۸

captcha