اجتهاد؛ فصل ممیز گفتمان امام(ره) و تکفیری‌ها در رجوع به قرآن
کد خبر: 3493639
تاریخ انتشار : ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۳
نجفقلی حبیبی تصریح کرد:

اجتهاد؛ فصل ممیز گفتمان امام(ره) و تکفیری‌ها در رجوع به قرآن

گروه اندیشه: نجفقلی حبیبی معتقد است که امام خمینی(ره) تحولات جامعه را در نظر داشت و با استفاده از اجتهاد نیازهای روز جامعه را پاسخ می‌گفت. وی اجتهاد را فصل ممیز گفتمان امام خمینی(ره) و جریان‌های تفکیری در رجوع به قرآن می‌داند.

جهان اسلام در دوران معاصر شاهد رویکردهای متفاوتی به امر سیاسی و تشکیل دولت بوده است. پس از فروپاشی خلافت عثمانی بخشی از جهان اهل سنت نوستالوژی خلافت را داشته، حکومت اسلامی مورد نظر این بخش بازگشت به اصول حکومتی اسلام در جهان گذشته است و این گروه اقدام به نوعی صف‌آرایی در برابر جهان جدید می‌کند. در میان شیعیان و به خصوص در ایران اسلامی، امام خمینی(ره) به تشکیل جمهوری اسلامی اقدام کردند که به نوعی راهی جدید در جهان اسلام بود. دکتر نجفقلی حبیبی، استاد سابق دانشکده الهیات دانشگاه تهران، در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، اظهار کرد که امام تحولات جامعه را در نظر داشت و با استفاده از اجتهاد نیازهای روز جامعه را پاسخ می‌گفت. ایشان اجتهاد را فصل ممیز گفتمان امام و جریان‌های تکفیری می‌داند. مشروح این گفت‌وگو را در اداه می‌خوانید.

ایکنا: در جهان اسلام جریان‌هایی به عنوان متحجر شناخته می‌شوند، مراد از تحجر چیست؟
اسلام یک سری اصول تغییرناپذیر دارد و مباحث دیگری در اسلام وجود دارند که باید در باره آن‌ها اجتهاد کرد. برای مثال نماز که جزء اصول است نیاز به اجتهاد ندارد. اصول هیچ تعارضی با تمدن ندارند و شما از زمانی که با حیوانات به مسافرت می‌رفتید و الان که با هواپیما به مسافرت می‌روید، نماز می‌خوانید. به عنوان مثالی دیگر اصل حجاب هم با تمدن و تحولات زندگی بشر تعارضی ندارد، اما فرض کنید مردمان بلوچ، کردها و اعراب نوعی خاص از حجاب را دارند، اما تنوع لباس‌ها تغییری در اصل حجاب نمی‌تواند ایجاد کند.
در حکومت هم می‌توان همین را گفت. اصل حکومت  ثابت است، همان طور که امیرمومنان می گوید مردم ناگزیر از امیر و حکومت هستند، اما چیزهایی است که به تناسب تغییرات زمانه، ممکن است تغییر کند. فرض کنید رفت و آمدها امروز با حیوانات انجام نمی‌شود و وسایل جدید وجود دارد و یا در معاملات نیز ما برخی امور ثابت داریم، از این جمله که باید طرفین راضی باشند، اما شکل معاملات تغییر یافته و اشکال جدیدی به وجود آمده است و البته باید در هر کدام از این اشکال جدید اصول رعایت شود.
بنابراین برخی از امور بستگی به تحولات جامعه دارد و برخی از امور ثابت هستند. احکام اسلامی نیز ثابت و متغیر است و البته در خصوص این امور متغیر نیز اصولی وجود دارد تا هرج و مرج ایجاد نشود. برای مثال در بحث حکومت اسلامی ما بیعت را به عنوان یک روش داشتیم، اما الان ما روشی دیگری به نام جمهوری داریم. اسلام می‌گوید من به این صورت‌ها کار ندارم و باید اصول رعایت شود، اولا باید اصل حکومت باشد و ثانیا رهبران حکومت باید برخی از خصوصیات مانند علم، عدالت و امانت‌داری را رعایت کنند.
با توجه به این احکام ثابت و متغیر متناسب با تغییرات اجتماعی، امر حکومت به شورا سپرده می‌شود یا بر اساس نظر  علمای هر قوم تعیین می‌شود. ما جمهوری اسلامی را درست کردیم که البته ممکن است گفته شود در زمان پیامبر نبوده است. البته ما اصول اسلامی حکومت را حفظ کرده‌ایم، اما شکل جمهوری پذیرفته شده است، این در حالی است که در گذشته بیعت وجود داشت و الان رای‌گیری وجود دارد. در گذشته خلیفه و یا رهبر جامعه، نمایندگانی را به اقصی نقاط کشور می‌فرستاد تا با مردم بیعت کنند و امروز این کار با حق رای انجام می‌شود.
تحجر مخالف اجتهاد است
تحجر یعنی شما بر یک سبک ثابت بمانید و تحولات اجتماعی را نبینید، در این صورت خود دین از بین خواهد رفت، زیرا هیچ تغییری را نخواهد پذیرفت. فرض کنید در رساله‌های عملی ما این بحث مطرح بود که اگر موشی در آب چاه بیفتد چه کار باید کرد اما عملا الان دیگر چاهی نداریم که این احکام موضوعیت داشته باشد.
در احکام متغیر باید اجتهاد وارد عمل شود و بر اساس نیاز جامعه حکم دهد. متحجرین تحولات جامعه را نمی‌بینند و به دنبال این نیستند که اسلام در عین حفظ اصول با زمانه پیش برود. متحجرین قابل انعطاف نیستند. البته در اجتهاد هم تغییر بدون اصول روی نمی‌دهد.
ایکنا: دیدگاه امام چه نسبتی با جریان تحجر داشت؟ آیا می‌توانیم ایشان را در مقابل این جریان بدانیم؟
امام پس از انقلاب گفت که ما می‌خواهیم حکومت را جمهوری اسلامی اعلام کرده و انتخابات برگزار کنیم. در آن زمان این دید وجود داشت که انتخابات ضد اسلام است و این دیدگاه متحجرین بود. جریاناتی بودند که معتقد بودند انتخابات ضرورت ندارد و فقیه جامع الشرایط که نائب الامام است، باید حکومت کند. این جریان‌ بعدها تبدیل شد به جریان فکری که می‌گفت جمهوری اسلامی نه و حکومت اسلامی آری، که الان هم این جریان وجود دارد و معتقد است که نظر مردم هیچ اعتباری ندارد. بنابراین اجتهاد می‌گوید که باید بر اساس نیازهای جامعه بشری، تحول ایجاد کرد.
امام در جریان جنگ متوجه شد که اگر برای اداره جنگ بخواهد برخی از مسائل را به مجلس بفرستد، تدبیر امور طول می‌کشد در حالیکه تصمیم‌گیری‌های مربوط به جنگ باید سریع مصوب می‌شد،‌ از این‌رو در آن زمان مجمع تشخیص مصلحت را تشکیل دادند، اما وقتی ما در مجلس سوم و پس از جنگ نامه نوشتیم و گفتیم این مجمع خلاف قانون است، پذیرفتند و البته مجمع تشخیص مصلحت بعدا در قانون اساسی جدید آمد.
ایکنا: آیا امام(ره) در جهان اسلام هم مقابل تحجر بودند؟ به طور مشخص می‌خواهم به جریان‌های تکفیری اشاره کنم...
اولا اینجا سنت به معنای اهل سنت نیست و به معنای دینی و مبتنی بر مستندات دینی است که اجتهاد بر این اساس حکم صادر کند. در مقابل این جریان نقل روایت و نفی اجتهاد است و‌ در این معنا، سنتی در مقابل متحجر قرار می‌گیرد...
این اهل سنت بودند که ابتدا اجتهاد کردند و بعد ابوحنیفه و دیگرانی اجتهاد کردند و از صدر اسلام این شیعه بود که بیشتر به اصول پایبند بود، اما وقتی علمای شیعه روی به اجتهاد آوردند، تلاش کردند تا اصول را هم حفظ کنند.
از نظر تاریخی ابتدا اهل سنت باب اجتهاد را باز کردند و وقتی باب اجتهاد باز شد، برخی هر جور که توانستند فتوا دادند و برخی از علمای اهل سنت ترسیدند که چیزی از دین باقی نماند. برخی از اجتهادهایی که در اهل سنت شده بود، جوازهای غیر اخلاقی می‌داد و برای مثال برخی از احکامی که در جهاد نکاح توسط داعش داده می‌شود به این پیشینه در اهل سنت باز می‌گردد.
شیعه برای اینکه هم اجتهاد را پذیرفت و هم خواست این رویه بی و بند و بار نباشد، اصولی برای اجتهاد معین کرد. در این میان شیخ مرتضی انصاری کتاب وسائل را نوشت و یا دیگرانی نیز چنین کارهایی کردند. یک دوره در تاریخ فقه شیعه و در دوران صفوی این روند را قبول نکردند و جریان اخباری‌گری و اهل حدیث در میان شیعان قوت گرفت.
امام با حفظ اصول تحولات زمانه را پذیرفته بودند
ایکنا: اگر مقابله امام با تحجر مبتنی بر علم اصول است،‌ رویکرد امام خمینی(ره) چه تفاوتی با رویکرد غالب در حوزه علمیه شیعه دارد؟
امام به تشکیل حکومت دست زد و مسائل جدیدی مطرح شد و ایشان با اجتهاد راه‌های جدیدی را پیش روی نظام باز کردند. برای مثال برخی از اعضای شورای عالی قضائی تعریف می‌کنند که آن زمان دو اتفاق افتاده بود که یکی اجرای حکم سنگسار و دیگری تحویل شتری به عنوان دیه بود که انعکاس بدی داشت و برخی این قضیه دوم را مایه تمسخر قرار داده بودند و مثال‌هایی خنده‌دار درست کردند. در مراجعه این مقامات قضائی در این خصوص به حضرت امام، ایشان دستور داده بودند که که کاری نکنید که مایه وهن اسلام باشد و راه‌های جدید و جایگزینی را برای این دو مورد پیدا کنید.
از این رو تحجر یعنی ماندن در اصول گذشته که تحولات جامعه را نمی‌بیند و در نتیجه اسلام از بین می‌رود، زیرا جامعه نمی‌تواند با آن اصل ثابت زندگی کند و امام با اجتهاد قواعدی تنظیم و تحولات زمانه را پذیرفته بودند.
در آن زمان دعوایی بود که زنان می‌گفتند چه معنایی دارد که طلاق در اختیار مردان باشد و زنان هیچ قدرتی نداشته باشند. امام فتوا دادند که در پشت عقدنامه‌ها شرایطی را به عنوان شرایط ضمن عقد بنویسید و این مسئله را به اطلاع خانم‌ها برسانند و در صورتی که شرایطی بروز کند، حق طلاق به زنان منتقل ‌شود. اگر امام متحجر بود می‌گفت طلاق در اختیار مردان است، اما با مطرح کردن شرط ضمن عقد، حق طلاق را به زنان هم دادند.
اجتهاد؛ فصل ممیز گفتمان امام و جریان‌های تکفیری
ایکنا: آقای دکتر داعش هم می‌گوید من قرآن را اجرا می‌کنم، امام هم به قرآن رجوع می‌کرد، چه تفاوتی میان این دو وجود دارد؟
تفاوت در اجتهاد است. جریان‌های تکفیری جهاد را به صورت مطلق قبول دارند، در حالی‌که شیعیان می‌گویند جهاد با شرط حضور امام معصوم واجب است. در این زمینه جواهر می‌نویسد جهاد ابتدایی تنها می‌تواند با حضور امام معصوم صورت بگیرد. در جهاد دفاعی نیز وظیفه همه است که به دفاع بپردازند. مجتهدین سلفی از جمله ابن‌تیمیه از باب لجبازی با شیعه برخی حرف‌ها را رد کردند و فتوا دادند که کفار را هر جا یافتید، بکشید، این در حالی‌ است که پیامبر هم این کار را نمی‌کرد و ابتدا ایشان را به حق دعوت می‌کرد و قائل به صلح بود.
داعش‌ نیز پیرو ابن تیمیه است. آل سعود بر مبنای ابن تیمیه حکومت تشکیل داده است و تناقض قضیه این جاست که فقهای عربستانی تابع ابن تیمیه هستند که حکم به جهاد بر علیه کفار داده است اما همین عربستان با کشورهایی مانند آمریکا ارتباط دارد. روحانیون عربستان دو دسته‌اند که یک دسته اطاعات از اولی‌الامر را واجب می‌دانند و دسته‌ای دیگر افراطیون هستند که به شاه‌شان هم گوش نمی‌کنند و امروز غلبه با این جریان است. تفاوت امام با این‌جریان‌ها این بود که ایشان با پذیرش اجتهاد تحولات جامعه را می‌دید و با حفظ اصول به تناسب با جهان امروز حکم می‌داد، درحالی‌که داعش این کار را نکرده و با هرگونه تغییری مخالفت می‌کند.
captcha