قرآن در آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر ...
کد خبر: 3493776
تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۵:۴۰

قرآن در آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر ...

گروه فعالیت‌های قرآنی: رضا نباتی، کارشناس قرآنی آموزش و پرورش همزمان با 12 اردیبهشت‌ماه، روز معلم یادداشتی با عنوان «قرآن در آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر...» نگارش و برای انتشار در اختیار ایکنا قرار داده است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) رضا نباتی، کارشناس قرآنی آموزش و پرورش، به مناسبت فرارسیدن 12 اردیبهشت‌ماه، روز بزرگداشت مقام معلم، یادداشتی با عنوان «قرآن در آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر...» نگارش و برای انتشار در اختیار ایکنا قرار داده است؛ متن یادداشت را در زیر می‌خوانید:
10 سال از گلايه رهبر معظم انقلاب از وزارت آموزش و پرورش درباره مهجوريت قرآن کریم گذشت. ايشان در روز معلم سال 1385 در بيانی کاملاً صريح و شفاف درباره ضرورت توجه متوليان وزارت آموزش و پرورش به قرآن کريم و جايگاه آن در اين نهاد تربيتي فرمودند:
«قرآن در آموزش و پرورش حقيقتاً مهجور واقع شده است. علّت اين است كه در دوراني طولاني، قرآن در آموزش و پرورش ما، به‏ خصوص در آن سنين يادگيري مهجور بوده يا اصلاً وجود نداشته است. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، توقع اين بود كه يك كارِ كارستاني انجام بگيرد. كارهايي هم شده است، ليكن جاي حضور قرآن در دوره‏هاي گوناگون واقعاً خالي است. بايد فكر بشود. امروز خوشبختانه حركت قرآني در كشور خيلي خوب است؛ ليكن در آموزش و پرورش بايد نهادينه شود.»
شايسته آن بود پس از اين فرمايش مقام معظم رهبری، ابعاد مهجوريت قرآن کريم در اين نهاد تربيتي، بررسي و راه‌کارهای مناسب براي تحقق منويات معظم‌له شناسايي و مورد اقدام و عمل قرار مي‌گرفت. اين كه وزارت آموزش و پرورش در طول يک دهه گذشته در اين مسير چه اقداماتي را عملي كرده است؟ سخني است كه به اشارت خواهد آمد. براي جلوگيري از بيان صِرف نواقص و آسيب‌ها، مطالب همراه با ارائه راهكارهاي پيشنهادي مطرح مي‌شود.
زنگ خطر
پيامبر اعظم(ص) فرمودند:‏  
«فَـاِذَا الـتَـبَـسَت عَـلَيـكُـمُ الـفِـتَـنُ، كَـقِـطَـعِ الـلَّيـلِ الـمُظـلِـمِ ، فَـعَـلَيـكُم بِـالـقُرآنِ»
«هرگاه آشوب‌ها و فتنه‌هاي زمانه چون شب تار، شما را فرا گرفت، بر شما باد كه به قرآن رو آوريد.» اصول كافي، ج‏2 ، ص599
اين حديث مشهور كه از منابع معتبر شيعه نقل شده، گوياي آن است كه علي القاعده آموزش‌ها و فعاليت‌هاي قرآني كشور بايد بتواند نسل امروز و فرداي كشور را در برابر شبيخون فرهنگي غرب صيانت و هدايت كند. اگر چنين نيست قطعاً اشكالاتي وجود دارد كه نيازمند بررسي دقيق و بازنگري و اصلاح برنامه‌ها است.  
در نگاه اول تعدد فعاليت‌هاي قرآني آموزش و پرورش ما را به تحسين وادار مي‌كند، اما وقتي با دقت به مأموريت ذاتي و اسناد تحولي و نيز نتيجه اقدامات و هزينه‌هاي انجام شده مي‌نگريم، وضعيت نگران كننده‌اي را مشاهده مي‌كنيم. چرا كه نتايج و شواهد حاكي از سير نزولي جايگاه و اهميت توجه به قرآن در آموزش و پرورش حكايت دارد؛ به گونه‌اي كه زنگ‌هاي خطر به صدا در آمده‌اند و اين هشدار جدّي است كه «‌درس قرآن در آموزش و پرورش در حال تعطيلي است.»
درست است كه پيچيدگي مسائل فرهنگي و هجمه رسانه‌اي غرب را نبايد ناديده گرفت؛ اما سهم علل و عوامل ناشي از سوء مديريت در عرصه‌هاي فرهنگي و به ويژه نظام تعليم و تربيت را نمي‌توان ناديده گرفت. چرا كه آموزش و پرورش اگر مهم‌ترين خيمه‌گاه نظام نباشد، حداقل يكي از مهم‌ترين‌ها است. بديهي است ثبات و اقتدار حكومت و تضمين استقرار كشور در حال و آينده ارتباط زيادي به جايگاه و وضعيت امروز نظام تعليم و تربيت دارد. به همين دليل است كه آموزش و پرورش در هيچ كجاي جهان محمل آمد و شدهاي سياسي و جناحي نيست. زيرا مأموريت آموزش و پرورش از چنان استحكامي و وضوحي برخوردار است كه قابل معامله و اغماض نيست.  
با كمال تأسف بايد اعتراف كرد كه وضعيت وزارت آموزش و پرورش در نظام جمهوري اسلامي، بي‌ شباهت به داستان جنگ احد نيست. زماني كه سربازان، موقعيت استراتژيك و سنگر حساس خود را به طمع جمع‌آوري غنايم رها كردند و آن پيروزي شيرين شده را به شكستي سهمگين مبدل كردند. ( سوره آل عمران، آيه 152 )
وَ لَـقَد صَـدَقَـكُـمُ اللهُ وَعـدَهُ ،  
خدا وعده خود را به شما ( در پيروزى بر دشمن در جنگ احد ) تحقق بخشيد؛  
اِذ تَـحُسّونَـهُم بِـاِذنِـهِ،
در آن هنگام دشمنان را به فرمان او، شكست داديد؛ ( و اين پيروزى ادامه داشت)
حَـتّى اِذا فَـشِلـتُم ، وَ تَـنازَعـتُم فِي الـاَمـرِ ...
تا اين که سست شديد و ( بر سر رها کردن سنگرها ) در کار خود به نزاع پرداختيد.  
 در ميان جايگاه قرآن و آموزش و تدريس آن در آموزش و پرورش بيش‌ترين لطمه را از افت تحصيلي ديده و مي‌بيند. درسي كه در طول 12 سال آموزش داده مي‌شود، ولي نقش اثر‌بخشي خود را چندان كه بايد ايفا نمي‌كند. در بسياري از مدارس تخلفات گسترده اتفاق مي‌افتد كه به صورت آشكارا و پنهان، انزواي تدريجي به دنبال داشته است.  
فقدان انسجام انديشه و عمل و يکپارچگي در فعاليت‌هاي قرآني، نبود نظارت، ارزيابي و سياست‌هاي تشويقي معلمان و مدارس، عدم رغبت معلمان به آموزش و تدريس قرآن در اثر ناتواني، ورود طرح و برنامه‌هاي مغاير با اسناد تحولي و مأموريت‌هاي ذاتي آموزش و پرورش، اعمال نظرات مديران بدون در نظر گرفتن نظرات كارشناسي، همه و همه باعث ناكارآمدي سيستم آموزشي در تحقق منويات رهبر معظم انقلاب و در نهايت مهجوريت هر چه بيش تر قرآن در وزارت آموزش و پرورش مي‌شود.
وزراي محترم آموزش و پرورش
وزارت آموزش و پرورش در طول اين 10 سال ميزبان چهار وزير محترم بوده است كه اغلب ايشان با شعار توجه به جايگاه قرآن كريم در آموزش و پرورش از مجلس شوراي اسلامي رأي اعتماد گرفته‌اند و البته بيش‌ترين تأثير را هم در خلق وضعيت موجود داشته‌اند.
1ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر وزراي محترم آموزش و پرورش، تنها به دلسوزي و اقدام احساسي بسنده نمي‌كردند و به جاي تأمل در وظايف ذاتي اين وزارتخانه، اسير طرح‌هاي از پيش برنامه‌ريزي شده و با منظورهاي خاص نمي‌شدند؛ و اين همه منابع مالي و سرمايه‌هاي نيروي انساني را به نام توسعه فعاليت‌هاي قرآني، تلف نمي‌كردند؛ و با ارائه پيشنهادهاي اغلب ناكارآمد، باعث بروز آسيب‌هاي فراوان و نيز ايجاد انتظارات بيش از حد در مدارس و معلمان و در نهايت بد بين كردن مردم و جامعه نسبت به عملكرد‌هاي قرآني اين وزارت نمي‌شدند.
سؤالي كه مطرح مي‌شود اين است كه اجراي طرح‌هاي عجولانه و پر اشكالي مانند طرح ملي حافظان قرآن، طرح 10 هزار مدرسه قرآني، طرح نور باران و ... چه ثمره‌اي براي آموزش و پرورش داشته است ؟ آيا اسناد تحولي را محقق كرده و يا فقط تضعيف مأموريت‌هاي ذاتي و تعطيلي كلاس‌هاي رسمي قرآن و ايجاد انتظارات نابجا را به دنبال داشته است. ... ؟!
اگر وزير محترم فعلي به تنها برنامه پيشنهادي خود در « يكپارچه‌سازي فعاليت‌هاي قرآني وزارت آموزش و پرورش » عمل كنند، و مسير از پيش هموار شده وزير پيشين را طي نكنند، آيا بسياري از آسيب‌ها و مهجوريت‌ها قابل رفع نخواهد بود؟  
2ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر فرصت ناب و بي بديل آموزش قرآن ناديده گرفته نمي‌شد.  
مسئولان فرهنگي كشور در حالي از وضعيت فرهنگي كشور اعلام نارضايتي مي‌كنند كه نمي‌خواهند به بديهي‌ترين و مهم‌ترين مسأله فرهنگي كشور يعني بي‌توجهي به آموزش و پرورش فكر كنند. طبق برنامه درسي مصوب، براي هر دانش‌آموز در طول دوره‌هاي تحصيلي  بيش از 870 ساعت زنگ قرآن و حدود 1500 صفحه كتاب درسي تاليف و منظور شده است. اين در حالي است كه براي همين درس سرانه آموزشي، ساعت آموزشي، كتاب درسي، معلم، رسانه‌هاي متعدد و براي معلمان حقوق ماهيانه و نيز دوره‌هاي آموزشي در نظر گرفته مي‌شود.
آيا در صورت فعال كردن هريک از اين بخش‌ها و ارتقای كيفي آموزش و توجه جدّي بر اجرا، نظارت و ارزشيابي و نيز اعمال سياست‌هاي تشويقي، اغلب مسائل قابل حل و نيز پيش‌بيني و چاره‌انديشي نخواهد بود؟  
توجه بيش از حد به كمّي نگري در امور براي ارائه آمارها و گزارش‌هاي زيبا (و البته كم اثر)، كيفيت عملكرد كلاس و مدرسه و نظام آموزشي را دچار آسيب و شكست مي‌كند.
وقتي براي هر دانش‌آموز در طول شش سال ابتدايي مجموعاً 510 جلسه آموزش قرآن برگزار مي‌شود و براي او حدود 750 صفحه كتاب درسي چاپ مي‌گردد و وقتي در طول شش سال متوسطه حداقل در مجموع 360 ساعت آموزشي برگزار و حدود 750 صفحه كتاب درسي چاپ مي‌شود، چرا نتايج و برونداد برنامه‌ها چندان كه بايد چنگي به دل نمي زند؟ چرا انس دانش‌آموزان با قرآن در طول سال‌هاي تحصيل نهادينه نمي‌شود؟ چرا ...
سؤال: به مدارس اطراف خود نگاهي بياندازيد. آيا در مدارسي كه شما سراغ داريد، از ظرفيت ساعات آموزشي استفاده بهينه مي‌شود؟ آيا مسئولان (و والدين) از وضعيت اجراي ساعات آموزشي دانش‌آموزان با خبر هستيد؟ آيا همين ساعات در صورت احيا و پشتيباني پاسخ‌گوي نيازهاي آموزشي، تربيتي و فرهنگي كودكان و نوجوانان نخواهد بود؟ آيا در صورت ترميم نواقص و مشكلات، اعم از نظارت و پشتيباني، باز هم بايد هر ساله اعتبارات چند صد ميلياري را هزينه تأسيس كلاس‌ها و دارالقرآن‌ها و اجراي فعاليت فوق‌برنامه كرد و باز هم كتاب چاپ نمود ؟!!! آيا به عواقب اين كار توجه شده است كه بي‌رغبتي معلمان در آموزش‌هاي ديني و تدريس قرآن و طولاني شدن زمان آن و نيز تعطيلي تدريجي كلاس‌هاي قرآن معلول چه مسائل و رفتارهايي است؟ آيا وجود آموزش‌ها، كلاس‌ها و محتواهاي موازي و متعدد باعث نشده تا از اين ساعات براي آموزش دروس ديگر استفاده شود؟ 
3ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر وزراي آموزش و پرورش احياي كلاس‌هاي آموزش قرآن و اجراي تمام قد مصوبات شوراي عالي و نظارت مستمر بر آن ها و اتخاذ سياست‌هاي تشويقي و جلوگيري از اعمال سليقه و انجام تخلف در اين زمينه را خواستار مي‌شدند.
شوراي معاونين وزارت آموزش و پرورش
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر شوراي معاونين وزارت آموزش و پرورش بدون كار كارشناسي اقدام به تصويب و ابلاغ بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌هاي مغاير با مصوبات شوراي عالي آموزش و پرورش نمي‌كردند. براي نمونه فقط به ذكر نام برخي از موارد اشاره مي‌شود:  
1ـ طرح سامان‌دهي نيروي انساني در دو سال گذشته كه مديران و معاونان را به تدريس ملزم كرده است و درس قرآن عملاً بر خلاف مصوبه 677 شوراي عالي كه بايد توسط آموزگار پايه تدريس شود، به مديران مدارس سپرده شده است.
2ـ جذب 5 هزار مربي قرآن و سپردن تدريس قرآن به ايشان در بسياري از مدارس برخلاف مصوبات شوراي عالي.
3ـ راه اندازي 10 هزار مدرسه قرآني در چند سال گذشته و تعطيلي آن پس از دو سال با هزينه ميلياردها تومان بودجه
4ـ اجراي طرح ملي حافظان قرآن با هدف تربيت 10 ميليون حافظ قرآن و معرفي سه ميليون و دويست هزار نفر حافظ قرآن در طول كمتر از شش ماه و تعطيلي طرح پس از گذشت يك سال  
5ـ در تقليل ساعات كاري معلمان با سابقه بيست سال و بالاتر اغلب زنگ قرآن مد نظر و عمل قرار داده مي‌شود. اين طرح، اشتباه محرز و مسلمي است كه سال هاست درس قرآن را آزار مي‌دهد و مانع اجراي قانون تدريس قرآن توسط معلم پايه است. با توجه به بالا بودن سن و سابقه معلمان، اين موضوع از هميشه نگران كننده‌تر است. شوراي عالي بايد نسبت به تناقضات مصوبات پاسخگو باشد و راهكارهاي لازم را پيش‌بيني كند.
شوراي توسعه فعاليت هاي قرآني كشور
4ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر شوراي توسعه فرهنگ قرآني به جاي وادار كردن وزارت آموزش و پرورش به اجراي طرح‌هاي متعدد و بي‌ثمر كه صرفاً جنبه شعاري و تبليغي داشته و تا‌كنون هم ثمري نداشته است؛ از آموزش و پرورش انجام و تكميل وظايف محوله را كه شامل آموزش، ترويج، ارزيابي و تشويق در راستاي تحقق اهداف مصوب شوراي عالي و مندرج در اسناد تحولي و نيز اهداف آموزش عمومي قرآن بود را خواستار مي شد.
با توجه به تزريق بودجه آموزش عمومي قرآن در دو دولت دهم و يازدهم، هزينه‌هاي زيادي به نام قرآن در اين ارگان انجام شد. اما با كمال تأسف هيچ يك از مخاطبان اصلي كه وظيفه تحقق اهداف آموزش عمومي قرآن را بر عهده دارند يعني معلمان و دبيران قرآن از اين اعتبارات نه ريالي بهره بردند و نه اصلاً خبردار شدند. نتيجه آن كه پس از گذشت چند سال از تشكيل شوراي توسعه فرهنگ قرآني، بود و نبود كميسيون آموزش عمومي قرآن براي معلمان و كلاس هاي قرآن مدارس يكي است.
آيا بهتر نبود در تخصيص اعتبارات به جاي پرداختن به امور تأسيسي و سخت‌افزاري، به آموزش نيروهاي انساني اين وزارت‌خانه كه مأموريت و وظيفه ايشان تحقق اهداف آموزش عمومي قرآن است توجه مي‌شد؟  
آيا اگر شوراي توسعه فعاليت هاي قرآني اين وزارتخانه را در يک بازه زماني حداقل پنج ساله موظف به آموزش و ارتقاي صلاحيت‌هاي عمومي و حرفه‌اي معلمان مي‌نمود، امروز نتيجه بهتري نمي‌گرفت؟
آيا بدون داشتن نيروي انساني قابل، انجام هر طرح و برنامه اي بيهوده و بي ثمر نخواهد بود؟
آيا اين ضعف اثر بخشي هر برنامه موفقي را به تدريج ضايع نخواهد داد ؟
تغييرات 180 درجه اي شوراي توسعه فرهنگ قرآني در هر سال، نشان دهنده ناكارآمدي آن است.  
كميسيون آموزش عمومي قرآن كشور
5ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر كميسيون آموزش عمومي قرآن كشور به جاي حضور الصاقي و تحميلي در آموزش و پرورش و ايجاد مزاحمت در انجام وظايف و افزايش كميت‌هاي غير اصولي در فعاليت هاي قرآني و اتلاف وقت و سرمايه مالي افراد در انجام طرح و برنامه هاي غير ضروري و غير كارشناسي و ايجاد اختلاف در بين بخش‌هاي مختلف و ايجاد انتظارات نا معقول در مدارس و بين معلمان  
اولاً - جايگاه مناسب و شايسته خود در اين وزارت‌خانه را مشخص كند. در وضعيت فعلي اين كميسيون زير مجموعه معاونت پرورشي است. در حالي كه بايد بر كل آموزش و پرورش و مراكز و بخش‌هاي مرتبط با آموزش عمومي قرآن تفوق داشته باشد.
ثانياً – به جاي الازم و اجبار مراكز و نهادها به اجراي طرح هاي متفرقه، ايشان را به اجراي كامل و دقيق وظايف محوله متناسب با مأموريت ذاتي هريك ملزم نمايد.
به عنوان نمونه فقط در دوره ابتدايي (پايه هاي اول تا ششم) حدود 400 هزار آموزگار، وظيفه آموزش قرآن به بيش از هفت ميليون نفر دانش‌آموز را در طول يک سال تحصيلي بر عهده دارند. در پايه اول ابتدايي دو جلسه در هفته و در پايه‌هاي دوم تا ششم ابتدايي سه جلسه در هفته.
آيا آموزش و ارتقاي معلمان مهم‌تر است يا تأسيس 10 هزار مدرسه قرآني؟ آيا اگر كميسيون آموزش عمومي آموزگاران دوره ابتدايي را در طول حداقل 5 سال مورد آموزش جدي قرار بدهد و ايشان را در كسب صلاحيت‌هاي مشترك و حرفه‌اي آموزش قرآن ياري نمايد، بهترين و مؤثرترين كار نخواهد بود؟
و باز به عنوان نمونه در طرح ملي حافظان قرآن شاهد اتفاق هولناكي در كشور بوديم كه از كنار آن با اغماض عبور شد. به بهانه تربيت 10 ميليون حافظ قرآن، بدون هيچ‌گونه آموزشي در عرض كمتر از شش ماه حدود سه و نيم ميليون نفر دانش‌آموز از كل كشور به عنوان حافظ قرآن كريم همراه با اسم و مشخصات در سايت معاونت پرورشي معرفي شدند. در حالي كه اغلب اين دانش‌آموزان نه تنها حافظ نبودند بلكه حتي روحشان هم از اين موضوع خبر نداشت.
اين كه چه كساني، با چه منظوري دست به چنين اعمالي زدند و از نام و اعتبار رهبري در اين زمينه هزينه كردند و نيز اعتبارات كلان اين طرح از كجا تأمين شد و با خاطيان چه برخوردي گرديد و براي جلوگيري از تكرار چنين وقايعي چه راهكارهايي ارائه گرديد. و آيا امروز هم همان افراد، همان طرح و برنامه‌ها را البته با نام و شكل ديگري در حال اجرا ندارند ؟!!! خود مثنوي ديگري است.
با اين كه اين نوع برنامه‌ها مغاير با اسناد تحولي است و سياست‌هاي ابلاغي مقام معظم رهيري، سند تحول بنيادين آموزش و پرورش وظايف را به روشني بيان كرده است. اما هم چنان فرهنگ تكرار اشتباهات وجود دارد.  
بي ترديد افراد و جريان‌هاي خاص، بيشترين نقش را در اين ميان دارند. و از آن سود مي‌برند. تجربه نشان مي‌دهد مهم‌ترين اشكال در ضعف برخورد با خاطيان است كه زمينه و جرأت تكرار خطاها را به قانون گريزان و افرادي كه فراقانوني عمل مي‌كنند، فراهم مي‌آورد.
شوراي توسعه فرهنگ قرآني كشور بايد بر اساس مصوبات خود، از هر نهاد و ارگاني مأموريت سپرده شده را به صورت دقيق مطالبه كند به گونه‌اي كه انجام آن به ساير بخش ها و نهادها كشانده نشود. به عنوان مثال اگر وظيفه آموزش و پرورش آموزش روخواني قرآن كريم تا پايان دوره اول ابتدايي است، تحقق اين موضوع نبايد به صورت رسمي به ساير مقاطع و يا حتي ساير بخش ها مانند  مساجد و سازمان‌ها كشيده شود.  
عملاً چيزي به نام كميسيون آموزش عمومي قرآن در آموزش و پرورش وجود ندارد. شوراي توسعه فرهنگ قرآني در حالي وظيفه آموزش عمومي قرآن را از وزارت آموزش و پرورش مطالبه مي‌كند كه خود به خطا، تمام اختيارات و اعتبارات را در اختيار معاونت پرورشي قرار مي‌دهد. در صورتي كه اين معاونت كم‌ترين سنخيت را چه به لحاظ وظايف و چه به لحاظ كميت و مخاطب و چه به لحاظ توجه و ورود به موضوعات و سرفصل‌هاي آموزشي با اهداف آموزش عمومي قرآن كريم ندارد. همين خطاي بزرگ، زمينه بروز آسيب‌هاي متعدد در چند سال گذشته را شده است.  
شوراي عالي آموزش و پرورش
6ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر شوراي عالي آموزش و پرورش در نظارت بر اجراي صحيح و دقيق قوانين دچار مسامحه‌كاري و كوتاهي نمي‌شد. امروز شاهد ارسال بخشنامه‌هاي مغاير با مصوبات آن شورا به مدارس و نقض آشكار قوانين نبوديم.  
مانند بخشنامه ساماندهي نيروي انساني معاونت ابتدايي كه دو سال است مديران و معاونان مدارس را ملزم به تدريس قرآن مي‌كند. در حال كه اين بخشنامه بر خلاف مصوبات 677 و 841 اين شورا است.
و يا نبود هيچ ساز و كار اجرايي و رسمي در شوراي عالي آموزش و پروش براي نظارت مستمر بر دروس از جمله تدريس قرآن كه سال به سال نور چراغش در حال فروكش كردن و خاموش شدن است.
شوراي عالي بايد قاطعانه از معاونت‌هاي ابتدايي و متوسطه، برنامه مشخص براي نظارت و پشتيباني مستمر از فعاليت‌هاي آموزشي قرآن را مطالبه كند. شوراي عالي بايد از خودمختاري بخش‌هاي مختلف در انجام هرگونه فعاليتي خارج از ضوابط و مصوبات جلوگيري نمايد. بسياري از طرح و برنامه‌هاي در حال اجرا نه تنها برخلاف مصوبات شوراي عالي است، بلكه بر خلاف مصوبات خود آن مجموعه‌ها است.  
به عنوان نمونه در حال حاضر «طرح نور باران» با داشتن صدها اشكال برنامه‌اي، ساختاري و محتوايي مغاير با مصوبات همان معاونت پرورشي در حال اجراست.  
زماني كه اولويت ها و واجبات (فرايض) جاي خود را به مستحبات (فضايل) و فعاليت‌هاي جنبي و شعاري مي‌دهد كه اغلب هيچ كمكي به بهبود و ارتقاء وضعيت موجود نمي‌كند و بلكه در اغلب موارد مغاير با اهداف و اسناد تحولي و برنمامه‌هاي مصوب در حال اجراست، نمي‌توان نتيجه بهتري را انتظار داشت.
نمونه اول‌: راه‌اندازي 10 هزار مدرسه قرآني چه ثمره‌اي به جز تلف كردن سرمايه‌هاي مادي و عمر نيروهاي انساني و شكست براي فرهنگ قرآني كشور و آموزش و پرورش داشت؟  
چرا بايد در يك سيستم و نظام، يك فرد به خاطر داشتن پست مديريتي، اين قدرت را داشته باشد كه چنين طرح و برنامه‌هايي را به نظام آموزشي و پرورشي تحميل كند و كسي را ياراي رويارويي حتّي در حد تذكر به ايشان نباشد. پس شوراي عالي آموزش و پرورش در اين گونه امور چه وظيفه‌اي دارد؟  
نمونه دوم: مدارس تخصصي قرآن دوره ابتدايي كه قدم مثبت و موفقي در آموزش و پرورش به شمار مي‌رفت و با دستور شوراي عالي آموزش و پرورش تشكيل و راه‌اندازي شده بود، چرا در عمل تعطيل و به حال خود رها شده است. چرا طبق ضوابط عمل نمي‌شود و تكليف روشن نمي‌گردد. اين امور مشخص كه در درون سيستم قابل حل و فصل است.
نمونه  سوم: معاونت پرورشي به جاي پرداختن به اموري مانند برگزاري «مسابقه شكوفه‌هاي قرآني» كه در اصل و تا‌كنون وظيفه سازمان اوقاف و امور خيريه (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ) بوده است و به دليل بالا بودن سطح مسابقات، حتي نيم درصد از دانش‌آموزان كشور را هم شامل نمي‌شود، به برگزاري هر چه بهتر مسابقات آن هم نه فقط حفظ و قرائت، بلكه در رشته‌هاي روخواني، روان خواني، مفاهيم و حفظ نسبي قرآن مي پرداخت تا اهداف اسناد تحولي سريع‌تر و بهتر محقق مي‌شد.
سوال: آيا مسابقات قرآني وزارت آموزش و پرورش با مسابقات (شكوفه‌هاي قرآني) سازمان اوقاف و امور خيريه (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي) كه دانش‌‌آموزان زير 16 سال را شامل مي‌شود، بايد يكي مي‌شد؟
جواب: مسلماً خير؛ زيرا اولاً مأموريت ذاتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي يک مأموريت تبليغي و ترويجي است. و مسابقات در آن مجموعه فرهنگي موضوعيت دارد اما مأموريت وزارت آموزش و پرورش يک مأموريت آموزشي و تربيتي است. پس مسابقات دانش آموزي در اين نهاد طريقيت دارد و اين آموزش است كه موضوعيت دارد و مسابقات و فعاليت‌هاي تكميلي براي تقويت فرايند آموزش است.
 نمونه سوم: كاش به جاي اعمال مديريت وزير سابق در جذب 5000 نفر از افراد به نام «مربي قرآن» كه بلاتكليفي چند ساله ايشان و سپس واگذاري اين افراد به بخش‌هاي گوناگون مانند معلمي در دوره ابتدايي و سمت‌هاي اداري، زمينه‌اي فراهم مي‌شد تا اين افراد از مجاري قانوني در حوزه نظارت بر حسن اجراي برنامه درسي قرآن, دوره‌هاي لازم را سپري مي‌كردند و در اين زمينه به كار گرفت مي‌شدند. اما اين تصميمات خلق‌الساعه و شكست‌هاي بعدي پيامدهاي منفي طولاني مدتي را بر آموزش و پرورش گذاشته كه كم‌ترين آن سلب اعتماد مردم از مديران و برنامه‌ريزان است.  
7ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر هر بخش به وظيفه خود عمل مي‌كرد؛ تا آموزش روخواني از دوره پيش دبستاني شروع نشود و تا فوق ليسانس ادامه پيدا نكند و در آخر هم مهارت مورد انتظار تأمين نگردد. صلاحيت‌هاي مشتركي مانند روخواني و روان‌خواني نه تنها در آموزش و پرورش انتظارات برنامه‌ريزان را تأمين نمي‌كند؛ بلكه با وجود همه فعاليت‌هايي كه بخش‌هاي مختلف مانند مركز آموزش نيروي انساني، معاونت پرورشي و دارالقرآن‌ها در داخل آموزش و پرورش و ساير ارگان‌ها در خارج از آموزش و پرورش هم رضايت‌بخش نيست.   
8ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر آموزش و پرورش موظف مي‌شد تا در زمان معين به وظيفه آموزش عمومي قرآن خود عمل كند تا ديگر بخش‌ها مجبور به تكرار آن نباشند و بلكه در راستاي ارتقاء آموزش قرآن در جامعه قدم بردارند.
9ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر قوانين مصوب شوراي عالي آموزش و پرورش مانند ساعات رسمي آموزش قرآن (‌سه زنگ در هفته‌) به آساني در اكثر مدارس به يك يا دو زنگ تقليل پيدا نمي‌كرد و به جاي آن رياضي تدريس نمي‌شد.   
10ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر به جاي تجميع ساعات قرآن در يك روز و خسته كردن دانش‌آموزان، طبق مصوبه شوراي عالي آموزش و پرورش، در سه روز با فاصله معين و آن هم ترجيحاً زنگ اول يا دوم آموزش داده مي‌شد.
11ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر بر سر نخواستن درس قرآن توسط آموزگار، دبير غير مرتبط، معلمان داراي تقليل ساعات كار، مربيان قرآن، مدير و معاونان و خلاصه هركس كه ساعات اضافي دارد و براي پركردن ساعت بايد قرآن تدريس كند، دعوا و شكايت نمي‌شد.
12ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر به جاي تعطيلي نظارت و ارزش‌يابي آموزشي و از بين بردن معلمان راهنماي شهري و روستايي در سال‌هاي گذشته، اين بخش احيا و مورد حمايت قرار مي‌گرفت تا انگيزه و تلاش آن دسته از معلمان و مربيان علاقمند تدريس قرآن رفته رفته به سردي نمي‌گراييد و از بين نمي‌رفت.
13ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر طبق قانون شوراي عالي آموزش و پرورش هر طرح و برنامه قرآني ابتدا به تصويب و تاييد اين شورا مي‌رسيد تا در صورت داشتن اعتراض و انتقاد معلوم مي‌شد چه كسي بايد پاسخگو باشد، شوراي عالي يا وزير سابق كه ديگر در آموزش و پرورش نيست.   
14ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر هر طرح و برنامه قرآني پس از تاييد نظرات كارشناسي و اخذ مجوزهاي قانوني ابتدا به صورت آزمايشي اجرا و سپس نسبت به اجراي سراسري آن اقدام مي‌شد. در سال‌هاي اخير اين رويه سازمان پژوهش به دليل اعمال مديريت اشخاص كنار گذاشته شده و همين مسئله موجب بروز اختلاف نظرهاي زيادي بين كارشناسان و مديران شده است.  
اسناد تحولي  
15ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر تحقق اسناد تحولي مبناي عمل قرار مي گرفت و نه مصالح افراد و جريان هاي حاكم؛ و از اجراي هرگونه طرح و برنامه مغاير يا موازي جلوگيري مي شد. امروز چه كسي بر اجراي اسناد تحولي نظارت مي كند ؟ بايد غم اين همه مشكلات را به چه كسي گفت ؟ مجريان بايد از كجا بر اجراي صحيح اسناد تحولي اعتماد پيدا كنند؟ معلوم نيست!
در سه سند تحولي وزارت آموزش و پرورش شامل سياست هاي ابلاغي مقام معظم رهبري، سند تحول بنيادين و سند برنامه درسي ملي  
اهداف آموزش عمومي قرآن ( مصوب شوراي توسعه فرهنگ قرآني كشور ) شرح وظايف و مأموريت هاي اين وزارت خانه به روشني بيان گرديده است. اما اين كه چرا به جاي تحقق اهداف و كيفيت‌بخشي به آن‌ها، همواره با گسترش كميت‌ها، از كيفيت برنامه‌هاي درسي و فعايت‌هاي رسمي كاسته مي‌شود، جاي بسي تعجّب و شگفتي است.  
16ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر پس از گذشت چهار سال از تصويب اسناد تحولي، مغايرت‌هاي اسناد كه به دليل توليد موازي به وجود آمده بود، برطرف مي‌شد. تا زمينه اختلاف نظرات را كاهش مي‌داد.
اسنادي كه در نگاشت‌هاي اوليه صحيح بود، اما در اثر نفوذ افراد و جريان‌هاي خاص به گونه‌اي ديگر آن هم به صورت ناگهاني به تصويب رسيده و ارائه گرديده است.  
مانند اهداف آموزش عمومي قرآن كه چشم‌انداز آن در مرحله تصويب و بدون كارشناسي به تصويب رسيده و با ساير مفاد تناسب و سنخيت ندارد. و يا در سند برنامه درسي ملي موضوع تلفيق دروس ديني و قرآن در مرحله نهايي به سند تحميل شده است. اين امر با نگاشت‌هاي پيشين تناسب و سنخيت ندارد و در صورت اجرا نگران‌كننده است.
مركز آموزش و ارتقاي نيروي انساني
17ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر معلمان مدارس از آموزش هاي لازم به اندازه كافي بهره‌مند مي‌شدند.
سال‌هاست كه آموزش معلمان، فاقد حداقل كارآيي لازم است.  
‌مشكلاتي كه دوره‌هاي آموزشي را تهديد كرده و اثر‌بخشي آن را ناچيز مي‌كند فراوان است و متاسفانه در طول اين سال‌ها هم به قوت خود باقي است. انتخاب نامناسب نيروهاي واجد شرايط و شايسته براي تأمين مدرس كشوري؛ اختصاص ساعات آموزشي ناكافي براي آموزش آنان؛ تعداد بيش از اندازه افراد حاضر در كلاس‌هاي آموزشي، كه مانع اجراي كارگاهي كلاس‌ها شده و كيفيت را تا حد زيادي كاهش مي‌دهد؛ قبولي همه افراد شركت‌كننده به دليل كمبود امكانات و شرايط ارزيابي و ... به علت ضعف سيستم موجود؛ تنها بخشي از دلايل ناكارآمدي دوره‌هاي تأمين مدرسي و نيز آموزش معلمان است.
در آموزش و پرورش حدود يك ميليون نفر معلم مشغول تدريس هستند كه نيمي از ايشان در دوره ابتدايي فعاليت مي‌كنند. اغلب اين افراد در خواندن روان قرآن كريم دچار اشكال هستند و در عين حال آموزش قرآن مدرسه را هم به عهده دارند.
18ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر مركز نيروي انساني براي مديران مدارس دوره‌هاي نظارت و ارزشيابي از دروس مخصوصا درس قرآن را پيش‌بيني مي‌كرد تا اين امر خطير به بهانه سر رشته نداشتن مدير مدرسه مورد غفلت قرار گيرد. و يا مربيان و افرادي كه به هر دليل به آموزش قرآن مي‌پردازند حتماً صلاحيت ايشان مورد تاييد مراجع ذي صلاح قرار گرفته باشد و در صورت نياز به شركت در دوره‌هاي آموزشي مؤثر فراخوانده شوند.
معاونت پژوهشي  
19ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر هر يک از فعاليت‌هاي قرآني آموزش و پرورش پيوست پژوهشي داشت تا معلوم شود بر اساس كدام نظريه و ديدگاه علمي و پژوهش ميداني به اين روش و طرح و برنامه رسيده شده است؟  
‌با آن كه معاونت پژوهشي اين وزارت خانه در ارائه آثار و منابع پژوهشي در زمينه آموزش قرآن موفق و پيشرو بوده و نيز در تهيه و توليد اسناد تحولي و ونابع آموزشي و كتب درسي مهم ترين نقش را داشته، در حال حاضر اغلب طرح و برنامه‌هاي قرآني در وزارت آموزش و پرورش از اعتبار علمي قابل قبولي برخوردار نيست و تنها بر اساس سلايق و علايق افراد و جريان ها بنا نهاده شده است.  
20ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر پژوهش‌هاي متعددي كه در قالب ارزش‌يابي‌ها، بروندادها، پايان‌نامه‌ها و ... از سوي افراد حقيقي يا حقوقي انجام شده است، كار بست پژوهشي داشت و مورد استفاده ساير معاونت ها و دفاتر ستادي قرار مي‌گرفت. مديريت‌هاي فعلي اين قدرت را دارد كه در مقابل كاربست‌هاي پژوهشي به راحتي مقاومت كند و نسبت به آن‌ها بي توجه باشد.  
معاونت آموزشي
21ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر به اجراي برنامه‌ها تا حصول نتيجه توجه مي‌شد. بررسي‌ها و تجارب عيني نشان مي‌دهد برنامه‌هاي درسي و آموزشي به دليل عدم نظارت صحيح و دقيق و مستمر به صورت تمام قد و كامل اجرا نمي‌شوند. همين مسئله در شكاف آموزشي موجود بين اهداف قصد شده و اهداف كسب شده به خوبي نمايان است.
22ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر سيستم ارزش يابي دقيق نسبت به شناسايي و تشويق افراد و مدارس و مناطق موفق در امر آموزش عمومي قرآن و فعاليت هاي قرآني طبق برنامه ريزي و اجراي دقيق و نظارت مستمر اقدام مي كرد. در حال حاضر ملاک‌هاي ارزيابي و تعيين افراد نه براساس كيفيت كار بلكه متناسب با مدارك و مسائل كمي است.
معاونت پرورشي
23ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر حوزه ستادي( يعني وزير محترم و شوراي معاونان وزارت آموزش و پرورش، شوراي عالي آموزش و پرورش، شوراي توسعه فرهنگ قرآني و ساير مديران عالي) دچار اين خطاي اساسي نمي‌شدند كه آموزش و فعاليت‌هاي قرآني يعني معاونت پرورشي و معاونت پرورشي است كه عمده ترين برگزار‌كننده فعاليت‌هاي قرآني و فرهنگي است.
‌در صورتي كه با يك نگاه اجمالي به ميزان فعاليت‌ها، تعداد توليدات بسته‌هاي آموزشي و تيراژ آن‌ها و ساعات آموزشي و تعداد مخاطبان و نيز اثر بخشي آن‌ها، آيا سهم معاونت پرورشي كمتر از حوزه‌هاي ديگر نيست؟!!
آنچه كه اين وضعيت را باعث شده مشخص نبودن مأموريت ذاتي و اصلي معاونت پرورشي است كه به او اين اجازه را مي دهد در غیر این صورت، آموزش عمومي قرآن در وهله اول در حوزه اهداف و برنامه‌هاي معاونت پژوهشي به عنوان برنامه‌ريز آموزشي و درسي است و در وهله دوم با معاونت آموزشي است كه وظيفه اجراي كامل و مستمر و نيز نظارت بر حسن اجراي برنامه‌هاي درسي را بر عهده دارد. و در وهله سوم معاونت پرورشي است كه وظيفه تبليغ و ترويج برنامه‌هاي آموزشي و تربيتي را بر عهده دارد.  
سوال: با توجه به اين كه وظيفه برنامه‌ريزي درسي و آموزشي با معاونت پژوهشي است و اجراي آن با معاونت آموزشي؛ و اگر معاونت پرورشي در حوزه آموزش و برنامه درسي وظيفه تبليغي و ترويجي ندارد، پس چرا كميسيون آموزش عمومي قرآن به اين معاونت سپرده شده است؟!!! و اگر وظيفه دارد، پس چرا با وجود مسئوليت آموزش عمومي قرآن در سال‌هاي اخير، تا كنون كاري نكرده است؟
24ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر به جاي راه‌اندازي 10 هزار مدرسه قرآني و تلف كردن سرمايه‌هاي مادي انساني در اين راه، به تجهيز امكانات درسي مانند لوحه آموزشي، لوح فشرده و ضبط پخش صوت قرآن و ... حداقل در مدارس محروم روستايي مي‌كردند.
25ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر به جاي اجراي طرح ملي حفظ قرآن - كه در عمل، مطالبه رهبري در خصوص تربيت ده ميليون حافظ قرآن را در مقابل اسناد تحولي قرار مي‌دهد - به اجراي سياست‌هاي ابلاغي رهبر معظم انقلاب همّت مي‌گماشت، مقبول‌تر و معقول‌تر نبود؟
آيا اگر به جاي ارائه آمار سه ميليون و دويست هزار نفري دانش‌آموزان حافظ قرآن در سايت معاونت پرورشي كه البته با تهديد و وعده و وعيد در ادارات آموزش و پرورش استان‌ها و مناطق اتفاق افتاد، از فضا و ساعات آموزش قرآن براي حفظ پيام‌هاي قرآني و سوره‌هاي پركاربرد كه در كتاب‌هاي درسي آمده است، بهره مي‌جستند، مناسب تر نبود؟
26ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر مانند دهه‌هاي اول انقلاب، مدارس محروم و روستايي كشور در تخصيص اعتبارات و طرح و برنامه‌هاي حمايتي در اولويت بودند. نه اين كه از اعتبارات موجود نه تنها ريالي براي حمايت از اين مدارس در زمينه رشد و توسعه آموزش‌هاي قرآني كمك گرفته نمي‌شود، بلكه با چنين فكري هم موافقت و همراهي لازم صورت نمي‌گيرد. بررسي طرح و برنامه‌هاي بي‌شمار چند سال اخير به خوبي بيانگر اين نكته است.
از حرف تا عمل
27ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر عزم جدي و ملّي در رفع مهجوريت قرآن كريم در مسئولان و مديران اين وزارتخانه ديده مي شد. تجربه نشان مي دهد كارهاي متفرقه، سليقه اي و مقطعي هرگز پاسخگوي منويات رهبر معظم انقلاب در انجام «كار كارستان» نبوده است، تا جاي خالي قرآن در آموزش و پرورش را پر كند.
آيا به راستي مديران محترم آموزش و پرورش مي‌توانند، بگويند در راستاي لبيک‌گويي به رهبر انقلاب كار كارستاني كرده‌اند و قرآن را از مهجوريت خارج كرده‌اند‌؟ و يا همواره گناه را به گردن دولت‌هاي قبلي مي‌اندازند. و از آن جا كه دولت‌هاي پيشين همواره در يک حاشيه امن قرار دارند، هر كس به خود اجازه انجام هر نوع سليقه كاري را مي‌دهد‌؟
28ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر مديران آموزش و پرورش بدون نظر و امضاي متخصصان و كارشناسان علمي و نيز كاربست نتايج پژوهشي، دست به اقدام و عمل نمي‌زدند.  
29ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر مديران مدارس به جاي سفارش به معلمان براي دادن نمرات بالا در درس قرآن و يا اختصاص ساعت درس قرآن به ساير دروس، بر امر آموزش معلم نظارت دقيق و مستمر داشتند و بي‌سوادي قرآني دانش‌آموزان كشور را تحمل نمي‌كردند. و در صدد تحقق هدف كسب سواد قرآني توسط دانش‌آموزان بر مي‌آمدند.
نتيجه كار
30ـ قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود اگر باور داشتيم كه امروز دقيقاً نتيجه كشته گذشته را درو مي‌كنيم و با برنامه‌ريزي‌ها و رفتار آموزشي گذشته، نبايد بيش از اين انتظار موفقيت داشته باشيم.  
جايي كه مديران كشور به كميته‌ها و آمارهاي فريبنده دلخوشند و برايشان مهم نيست كه در مدرسه و كلاس درس چه اتفاق مي‌افتد، آيا آن‌ها از امكانات و شرايط آموزشي صحيح برخوردارند و يا به دلايلي چون نداشتن امكانات اوليه چون لوحه و سي‌دي و يا آشنا نبودن با روش‌هاي صحيح تدريس، همواره از آموزش قرآن وحشت دارند؟
تعدد دروس و حجم كتاب‌هاي درسي و كمک درسي از يك سو و انتظارات اولياي دانش‌آموزان از معلمان در توجه بيش تر به دروس پايه(‌رياضي، علوم تجربي و ...) از سوي ديگر و ناتواني معلم در اثر سوء مديريت در سال‌هاي گذشته، از جمله آسيب‌هايي هستند كه باعث مي‌شوند معلم به راحتي ساعات آموزش قرآن را به دروس ديگر اختصاص دهد.
سخن پاياني
ده سال قبل مقام معظم رهبري از مهجوريت قرآن گله داشتند و ما گوش نكرديم و روزگار گذشت.  نمي‌دانم سخن آن روز رهبري، حرف دل امام زمان(عج) هم هست يا نه؟  
اما من از روزي مي‌ترسم كه رسول اكرم (ص) قرآن را دست مي‌گيرند و از امت خود در مهجوريت قرآن اين گونه شكوه مي‌نمايند كه‌: «يـا رَّبِ اِنَّ قَومِ اتَّـخَـذوا هـذَا الـقُرآنَ مَهـجورًا» ( سوره قرقان / آيه 30  )  
و ما آن روز، مخاطب پيامبر اعظم و اين آيه شريف باشيم.
captcha