مشکلات پژوهشی در دانشگاه علوم و معارف قرآن
کد خبر: 3500508
تاریخ انتشار : ۰۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۰
معاون آموزشی دانشکده قرآنی میبد عنوان کرد:

مشکلات پژوهشی در دانشگاه علوم و معارف قرآن

گروه دانشگاه: معاون آموزشی دانشکده علوم قرآنی میبد مشکل بودجه را در پژوهش‌های قرآنی، مشکلی همیشگی می‌داند و می‌گوید: هیچگونه کار حمایتی از سوی دانشگاه برای پژوهش انجام نمی‌شود، پای بودجه‌‌های قرآنی هر جایی باشد، می‌‌لنگد.


به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، دانشکده علوم قرآنی میبد یکی از دانشکده‌های دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم محسوب می‌شود که در آن رشته‌های علوم قرآنی ارائه می‌شود، به سراغ حجت‌الاسلام والمسلمین محمدمهدی خواجه‌پور، معاون آموزشی دانشکده علوم قرآنی میبد رفتیم تا از وضعیت پژوهش‌ها، مبنای تأسیس رشته‌ها و وضعیت دانشجویان جویا شویم، مشروح این گفت‌وگو در ادامه می‌آید:
ایکنا: لطفاً خودتان را معرفی بفرمایید:
محمدمهدی خواجه‌پور متولد 1342 از شهرستان یزد هستم. سال 60 وارد حوزه علمیه یزد شدم و تا سال 1370 دروس سطح را خواندیم، سال 1370 به قم رفتم و یازده سالی نیز خارج فقه و اصول مراجع را خواندم و شرکت کردم. با عنایت به اینکه حسی در وجود من ایجاد شد و علاقه‌ام به مباحث قرآنی بیشتر شد، در حوزه هم مراکز تخصصی شروع به کار کرد ما هم به مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآن رفتیم، یک دوره چهار ساله آنجا گذراندیم.
ایکنا: مقاطع، پذیرش و وضعیت رشته‌های دانشکده علوم قرآنی میبد چگونه است؟
سال 81 به یزد مراجعت کردم با توجه به نیازی که در دانشکده علوم قرآنی میبد بود، میبد را انتخاب کردم و سال 80 برای تدریس وارد دانشکده علوم قرآنی میبد شدم که یکی از مراکز قرآنی وابسته به اوقاف بود. البته آن زمان هنوز دانشگاه نبود، حدود یازده یا دوازده دانشکده در سراسر کشور بود که نیاز به هیئت علمی قرآنی داشتند که ما هم یزد آمدیم، از سال 80 تا این تاریخ که اینجا حضور دارم مشغول به کار در آن‌جا هستم. مشغول به تفسیر، کارهای پژوهشی پایان‌نامه‌ها و این‌طور مسائل هستم.
افراد دیگر به‌صورت هیئت علمی دائم نبودند. سه نفر بودیم که با هم آمدیم. من و دو نفر دیگر که از دو شهرستان دیگر بودند، آن‌ها به مراکز دیگری رفتند و من ماندگار شدم. آن‌ها هم روحانی بودند، سه نفر از مرکز تخصصی بودند. سی نفر به 10 دانشکده‌ غیر از تهران اعزام شدند، از سه نفری که به میبد آمدیم دو نفر رفتند و من هنوز ماندگار هستم. حدود 14 سال است که آنجا هستم.
یک مدتی مسئولیت دانشگاه با من بود، بعد استعفاء دادم و الان به‌عنوان معاونت آموزشی مشغول هستم.
در حال حاضر سه نفر هستیم؛ خودم، دکتر حیدری که اخیراً به ما ملحق شده و یکی هم دکتر محمدی که استاد ادبیات عرب است. هیئت علمی‌های ما در دو زمینه هستند؛ یکی قرآنی و حدیثی که البته بیشتر جنبه قرآنی دارد و یکی هم ادبیات عرب است چون لاجرم هر کسی برای تحصیل وارد دانشگاه شود واحدهای ادبیات عرب را هم باید بگذراند.
فعلاً ما سه نفر هستیم، دانشکده‌های دیگر بیشتر هستند، اما دانشگاه میبد همین سه نفر هستند.
از نامعلومی مبنای تأسیس برخی رشته‌های قرآنی تا ناتوانی دانشجویان در بحث‌های کلام قرآنی
دانشجویان کارشناسی و ارشد را اگر حساب کنیم چیزی حدود 250 نفر می‌شوند.
نه! دانشکده‌‌های دیگر مثل قم و تهران دکتری دارند ولی ما هنوز مقطع دکتری نداریم.
حدود سه سالی است که مقطع ارشد داریم.
در مقطع کارشناسی سه رشته داریم؛ تفسیر، علوم قرآن و تربیت معلم قرآن است که البته بیشتر عنوان آن‌ها است، رشته تربیت معلم، رشته تربیت معلم اصلی نیست، ولی عنوان این رشته را تربیت معلم قرآن گذاشته‌اند؛ اما در ارشد، تفسیر، علوم قرآن و علوم قرآن و حدیث داریم.
حدوداً هر ترمی حدود 50 نفر است. یعنی 5 گروه هفت، هشت، 10 نفری هستند و هر سه رشته 50 نفر می‌شود. یک بخشی از آن‌ها هم طلبه‌ها هستند که از طریق آزمون وارد می‌شوند، بقیه هم دانشجویان رشته‌های مختلف هستند.
دانشکده‌‌های علوم قرآنی وابسته به اوقاف یک حُسنی دارد و آن اینکه محیط آنجا یک حالت برزخ بین حوزه و دانشگاه است؛ یعنی در دانشجویان بهرحال یک حالت طلبگی هست، بعضی ‌از آن‌ها طلبه هستند که آنجا می‌آیند، ولی اصلاً محیط هم یک حالت برزخ بین حوزه و دانشگاه است. به نظرم یکی از مسائلی که باعث شد این چند سال بمانم بیشتر جو حاکم بود که خیلی راحت بودم.
از نظر رعایت قواعد اسلامی و مسائلی از این دست، دانشجویانش یک حالت برزخ بین طلبگی و دانشجویی دارند.
دروس سه بخش است؛ یک بخش ادبیات عرب است، یک بخش تفاسیر و ... است، یک بخش هم دروس جبرانی و عمومی مثل روانشناسی و درس‌های این شکلی است، مثلاً دو واحد روانشناسی، دو واحد روش تدریس، روش تدریس مفاهیم و...؛ ولی بین علوم قرآن و تفسیر یک مقدار فاصله است، تفسیر در درس‌های رشته تفسیر، بیشتر است ولی در بحث علوم قرآن، بحث‌های علوم قرآنی‌ و مکاتب تفسیری‌ بیشتر است، ولی خیلی با هم فاصله ندارند. تقریباً سه بخش است؛ یک بخش ادبیاتی است چون خصوصاً بسیاری از کسانی که آنجا می‌آیند رشته‌شان مرتبط نیست و باید واحدهایی را بگذرانند که عمده‌اش هم بحث‌های تفسیر علوم قرآن است، خصوصاً در کارشناسی درس‌های عمومی و جبرانی یک بخشی است که خوانده می‌شود.
تقریباً تا الان دو دوره فارغ‌التحصیل در مقطع ارشد داشته‌ایم و پایان‌نامه‌های ارشد شاید بیشتر از حدود 15، 20 مورد نباشد.
حدود دو سال و نیم، سه سال است که ارشد را راه‌اندازی کرده‌ایم، البته کل دانشگاه نه، الان نام دانشکده‌ها به دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم تبدیل شده و آن‌ها قبلاً هم ارشد داشته‌اند ولی ما حدوداً دو سال و نیم است.
ایکنا: فقط سه نفر اعضای هیئت علمی هستید، در بحث تدریس، پایان‌نامه و ... مشکل ندارید؟
مشکل داریم، منتهی تاکنون از دو طریق جبران کرده‌ایم؛ یکی از راه اساتید مدعو دانشگاه آیت‌الله حائری که چندین سال علوم قرآن داشته جبران کرده‌ایم، آن‌جا رشته‌های دیگری هم غیر از علوم قرآن دارند، ترم‌های اول به کلی از اساتید آنجا استفاده کردیم، هم‌اکنون از اساتید دانشگاه آزاد یزد نیز استفاده می‌‌کنیم، البته بعضی اوقات با مشکل مواجه می‌‌شویم ولی تاکنون به نحوی جفت و جورش کرده‌ایم.
ایکنا: دانشگاه آیت‌الله حائری چقدر در بحث ارشد و اساتید مقدم‌تر از شما است؟
تا آنجایی که به یاد دارم آنجا تاکنون وابسته به دانشگاه یزد بوده و از الان مستقل شده است. سابقه رشته علوم قرآن آن به 10، 12 سال می‌رسد، ارشد و دکترا هم دارند. آن‌ها مقدم‌تر هستند و سابقه بیشتری دارند چون وابسته به دانشگاه یزد بوده‌اند و از هر جهت قدرت عمل بیشتری هم داشتند.
ایکنا: دکترایشان را همین یکی دو سال اخیر گرفته‌اند؟
مدت زمان زیادی نیست، سه سال است.
ایکنا: رشته تربیت معلم قرآنی که شما دارید آیا همان رشته علوم قرآن است؟
مفاد درسی‌اش تقریباً همان‌هاست؛ منتهی یک‌ سلسله درس‌هایی مثل روش‌‌های تدریس مفاهیم و روش‌‌های تدریس و کلاس‌داری و کارآموزی‌‌های کلاسداری در آن است ولی عمدتاً درس‌های آن‌ها خیلی با هم فرقی ندارد.
تصویب رشته‌ای با مبنای نامشخص
ایکنا: مبنای تصویب چنین رشته‌ای چه بوده است؟
حقیقتش هنوز ما هم نمی‌دانیم؛ چون ما درخواست دادیم نام رشته تغییر کند، دانشجوها وقتی‌ اینجا می‌‌آیند و وارد می‌‌شوند با چیز دیگری مواجه می‌‌شوند؛ لذا گاهی وقت‌ها به خاطر نام رشته معترض هم می‌شوند، بارها هم خود مسئولان گفتند که اصلاح می‌‌کنیم ولی فعلاً همین طور است. گاهی نام رشته، دانشجو را به اینجا کشانده ولی بعد که آن را دیده فهمیده آن چیزی که در ذهن او بوده نیست، چه کار کرده؟ بعضی‌هایشان رفتند، چون به‌عنوان تربیت معلم آمدند و بعد دیدند تربیت معلمی که شنیده بودند و گمان می‌‌کردند بورسیه دارد و شغل هست و اینها، نیست.
ایکنا: رشته از چه سالی تأسیس شده است؟
رشته از از اول بوده است.
ایکنا: یعنی همان سال 80 که شما آمدید؟
نه! قبل از آن هم بود، از زمانی که دانشگاه تأسیس شده رشته بوده، همان طور هم است، بعد از آن رشته‌‌های دیگر مثل تفسیر آمد، اول همین تربیت معلم علوم قرآن بوده، بعد از آن تفسیر بود، شاید هدفشان آن بوده که معلم قرآنی تربیت کنند، یک مقدار نام آن باعث می‌شود که گاهی وقت‌ها دانشجو تصور دیگری داشته باشد.
ایکنا: ما دانشگاه تربیت معلم داریم که وظیفه تربیت معلم دارد، هیچ دانشگاه دیگری غیر از دانشگاه تربیت معلم در بحث تربیت معلم تمرکز ندارد، اینکه دانشگاه علوم قرآنی بیاید یک چنین کاری را انجام بدهد یک مقدار سؤال‌ برانگیز نیست؟
یک مقدار سؤال‌ برانگیز و یک مقدار غلط انداز شده، منتهی گفتم بارها وعده دادند که اصلاح کنند ولی هنوز که هست، این رشته بیشتر روی برادران متمرکز شده و خواهران هم بیشتر در تفسیر علوم قرآن هستند.
ایکنا: سرفصل‌‌های شما با دانشگا‌های دولتی خیلی تفاوت دارد؟
تفاوت دارد، ولی تفاوت خیلی زیاد ندارد، ظاهراً هنوز هماهنگ نشده، صحبتی شده که برنامه هماهنگی برای کل کشور تهیه شود و یک سرفصل‌‌های پیشنهادی هم فرستادند که روی آن نظر بدهیم ولی فعلاً خبری نشده است. برنامه جامعی برای کل دانشکده‌های علوم قرآنی کشور تدوین می‌شود.
ایکنا: شما در ارتباط با آن نظری دارید؟
گفته بودند که نظر بدهید.
ایکنا: به نظر شما چطور بود؟
به نظر من اگر هماهنگی شود بهتر است. الان یک نا‌هماهنگی است و این باعث می‌شود هر جایی جداگانه پیش برود و گاهی تکرار پیش می‌‌آید، گاهی واحدهای اضافی ارائه می‌شود، فرض کنید می‌گویند 4 واحد برای تحریف قرآن اختصاص دهید، هر کاری انجام می‌دهی می‌بینی نمی‌شود، یک دانشگاه دیگر می‌بینی اصلاً بحث تحریف‌ها جزء واحدها نیست و یک جا 4 واحد گذاشته‌اند، مثلاً برای ارشد ما 4 واحد گذاشتند.
ایکنا: در این 4 واحد چه چیزی گفته می‌شود؟
نمی‌شود دیگر، بحث کم می‌آید. در ارشد 4 واحد گذاشته‌اند اصلاً نمی‌‌شود بحث را جمع کرد، هر کاری می‌کنیم کم می‌آید، مجبوریم بحث‌های حاشیه‌ای برویم. این برنامه‌‌ها اگر برای کل کشور هماهنگ شود خیلی بهتر است، به‌طور مثال در کارشناسی 6 واحد کلام گذاشته‌اند در ارشد هیچ واحدی نگذاشته‌اند، بجای درس‌هایی که گاهی تکراری است می‌شود واحدهایی مثل کلام قرآنی بگذارند، حتی بعضی مباحث کلام جدید را می‌شود رنگ قرآنی داد، الان دانشجو می‌آید و هیچ بحثی از بحث‌های کلام‌های جدید را اصلا نمی‌داند و همین‌طور هم از اینجا خارج می‌شود. با عنایت به قرآن فرض کنید بحث هرمونیک و بحث‌های دیگر را به‌گونه‌ای که بحث جدید باشد می‌‌توان مطرح کرد. بعضی اوقات که زمان زیاد می‌آید این بحث‌‌ها را مطرح می‌‌کنیم. بحث‌های تحریف را به بحث‌های هرمونتیک می‌‌کشانم، البته در حد توان خودم چون بحث‌ها تخصصی است. حتی اگر دانشجو فقط با اصطلاح آن آشنا شود خوب است. بعضی از واحدها گذاشته می‌شود که انصافاً زیاد است، مکاتب در بحث‌های فعلی ما شش واحد است در حالیکه برای مکاتب تفسیری به نظرم شش واحد زیاد است.
ایکنا: سؤالی که در همه رشته‌ها مطرح است، در رشته‌ای که شما متولی آن هستید می‌خواهم بپرسم آن است که دانشجویی که تربیت می‌شود قاعدتاً برای کارآیی تربیت می‌‌شود، یعنی لیسانس که پایین‌ترین مقطع دانشگاه است را می‌‌گوییم کارشناس، این کارشناس قرار است کجا به کار گرفته شود؟ این ظرفیت را در دانشجوهای کارشناسی خودتان می‌‌بینید که چه معضلی را حل کنند؟ چه کاری از کارهایی که در جامعه هست را از زمین بردارند؟
قبلاً که دانشگاه فرهنگیان نبود بیشتر به ذهنمان می‌رسید که ای کاش آموزش و پرورش قراردادی را با دانشگاه‌ها منعقد می‌کرد که به‌طور مثال ما در سال 200 نیروی قرآنی می‌خواهیم شما برای ما تربیت کنید. گاهی دیده شده که بعضی از معلم‌‌هایی که در مقاطع دبستان، دبیرستان و راهنمایی بوده‌اند و دینی و حتی عربی درس می‌‌دهند خیلی تخصص کافی در این زمینه‌‌ها ندارند، با تأسیس دانشگاه فرهنگیان این امید ما از این جهت نقش برآب شد؛ لذا فعلاً در جاهای مختلف از طریق آزمون بخشی از دانشجویان ما معلم شده‌اند؛ معلم‌‌های موفقی هم هستند چون انصافاً من اکثر دانشگاهای استان را حداقل تدریس کردم، انصافاً در دانشگاه‌‌ها دانشجویان خصوصاً کارشناسی ما دانشجویان نسبتاً قوی‌ای هستند، من هم در حوزه تدریس کرده‌ام و هم در اکثر دانشگاه‌‌هایی که در یزد بوده رفته‌ام، دانشجویان قوی هستند و دانشجویان ما هم نسبتاً دانشجویان قوی‌تری هستند و کارآیی دارند، هرکدامشان که آموزش و پرورش رفته‌اند ناموفق نبودند.
در اولین وهله انتظار ما این بود که در آموزش و پرورش بکار گرفته شوند با توجه به اینکه کار ما به کلی متمرکز بر قرآن است، بعضی از آن‌ها در بخش‌های سیاسی ـ عقیدتی، ارتش یا سپاه رفتند و در آنجاها توانسته‌اند کارآیی داشته باشند. در بقیه مراکزی هم که به کار گرفته شدند به‌وسیله استعدادها، ذوق‌ها و مطالبات جامعه بوده است.
ایکنا: بیشتر معلمی را پیشه کرده‌اند؟
به نظرم بیشتر به درد این کار می‌خورند، چون آن‌ها در بحث‌‌های قرآنی ممحض بوده‌اند. نسبی که حساب کنیم نسبتاً دانشجویان قوی‌ای هستند.
از نامعلومی مبنای تأسیس برخی رشته‌های قرآنی تا ناتوانی دانشجویان در بحث‌های کلام قرآنی
ایکنا: وضعیت پژوهش در دانشگاه شما به چه صورت است؟ چقدر به پژوهش توجه می‌‌شود و خروجی‌های پژوهشی چقدر است؟
در دو یا سه جنبه بحث پژوهش مطرح است. در نگاه کلی متأسفانه باید عرض کنم که یک مقدار هنوز قرآن مظلوم است، فکر می‌کنم در دانشکده ما مظلوم‌تر هم است چون در زمینه‌های پژوهشی بودجه آنچنانی یا اصلاً بودجه اختصاص‌یافته نداریم باید از حاشیه‌های بودجه‌های دیگر گاهی زده شود و به بخش پژوهشی بیاید، نگاه کلی دانشگاه را می‌گویم، یعنی بودجه خاص پژوهشی نداریم باید بگویم قرآن در این زمینه مظلوم است.
ایکنا: یعنی دانشگاه علوم معارف بیشتر روی آموزش متمرکز است نه پژوهش؟
فعلا آموزش است بله! گرچه تلاش‌‌های می‌‌کنند ولی وقتی بودجه اختصاص یافته نداشته باشد به جایی نمی‌رسد. اما از نظر دانشکده ما که حساب کنید، سه رقم کارهای پژوهشی داریم، یکی بحث‌ پایان‌نامه‌‌هاست، پایان‌‌نامه‌ها در دو سطح ارشد و کارشناسی هستند، مقطع کارشناسی ما تاکنون پایان‌نامه داشتند، الان یک بخش‌‌هایی از آن را حذف کرده‌اند ولی کارشناسی تربیت معلم هنوز پایان‌نامه ‌دارند، بهرحال هیچگونه کار حمایتی از سوی دانشگاه برای آن‌ها صورت نمی‌‌گیرد، شاید جاهای دیگر هم همین حالت را دارند.
ایکنا: دلایل حذف آن چه بوده؟
دلیلی را برای ما بیان نکردند، ولی خیلی وقت‌‌ها مسئولان دانشجویان پیشنهاد حذف می‌دادند می‌گفتند فایده‌ای ندارد و از نظر علمی اعتباری ندارد، ولی به نظرم در حد یک تحقیق پایانی بهرحال ارزش داشت چون دانشجو‌ها با اینکه چطور به کتب مرجع مراجعه کنند، چطور فصل‌بندی کند و چنین کارهایی را یاد می‌‌گرفتند که زمینه و تجربه‌ای برای ارشد بود، ولی پایان‌نامه در نصف آن‌ها تقریباً حذف شد، در رشته‌‌ تفسیر حذف شده و در رشته علوم قرآن هنوز هست؛ در زمینه ارشد هم همین طور است، در دانشگاه‌‌های دیگر نمی‌دانم چقدر حمایت می‌شوند اما در این دانشگاه حمایت نداریم، ولی انصافاً اگر کمک و هدایت شوند و از آن طرف حمایت هم شوند بعضی از پایان‌نامه‌‌ها انصافاً خوب است.
دوم یک نشریات دانشجویی داریم که بحمدالله حدود 13، 14 سال است که منتشر می‌شود. نشریه‌ای به نام «جوهره وحی» که دانشجویی است، دو نشریه دانشجویی داریم که در سراسر کشور چندین بار اول و دوم شدند، جوهره وحی تاکنون چندین بار اول شده است، تمام آن هم کار دانشجو‌یان است، البته مدیر مسئولی آن با من است، مقاله‌‌شان را می‌خوانم و نگاه می‌‌کنم، از یک نشریه دو سه صفحه‌ای به یک نشریه‌ واقعاً منسجم و خوبی رسیده‌ایم، باز اینجا هم مشکل ما مشکل بودجه است، برای چاپ نشریات یک مقدار بسیج و یک مقدار هم دانشگاه کمکمان می‌کند تا چاپ شوند، اگر در دفتر نشریه بودید به شما نشان می‌دادم که از شماره اول تا الان چقدر تحول دارد.
ایکنا: چند شماره منتشر شده است؟
حدوداً سی و چهار‌ شماره منتشر شده است، اوایل به‌صورت فصلی منتشر می‌شد ولی الان آن را کم کردیم و دو فصل‌نامه شده است.
ایکنا: اوقاف که درآمد خوبی دارد.
اوقاف اگر درآمد دارد بیشتر به مسائل آموزشی پرداخته، چون هزینه آموزشی هم خیلی بالاست.
ایکنا: اخیراً از وزارت علوم هم بودجه گرفته‌اند؟
بودجه اختصاصی برای پژوهش هنوز به ما داده نشده است.
ایکنا: یعنی فقط در زمینه آموزش هزینه می‌شود؟
بله! هزینه آموزشی و عمرانی، ‌که بیشتر آموزشی است، عمرانی هم شاید در آن حد نباشد.
ایکنا: خیلی صحیح نیست، چون از دانشگاه انتظار می‌رود بیشتر به پژوهش بها بدهند در مقایسه با آموزش
فعلآً هنوز به‌طور جدی وارد عمل نشده است.
ایکنا: به قول معروف دانشگاه است، آموزشگاه که نیست؟
واقعاً هم دانشجویانی که ما الان داریم استعداد و پشتکار این کار را دارند، کار مجانی می‌‌کنند ما چیزی به آن‌ها نمی‌دهیم، حتی گاهی وقت‌ها گفته‌ایم دو نمره تشویقی می‌‌دهیم آن را هم نداده‌ایم، خودشان می‌روند مقاله می‌‌نویسند و می‌‌آورند، دو نشریه داریم یکی جوهره است که قرآنی است یکی هم بساطین است که هر دوی آن‌ها هم تاکنون مقامات کشوری به‌دست آورده‌اند.
ایکنا: اینها در کشور پخش می‌‌شود؟
بین دانشگاه‌ها پخش می‌کنیم و برای اساتید می‌فرستیم، در حد 200 تعداد چاپ می‌شود و برای مراکز مختلف می‌فرستیم.
ایکنا: حوزه سوم؟
حوزه سوم نشریه علمی ـ پژوهشی است. تاکنون نداشته‌ایم و الان اقدام کردیم، مجوز خود نشریه را از ارشاد گرفته‌ایم، یک نشریه به نام عیون است که از آیه شریفه «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ» (حجر/45) گرفته شده است، مجوز آن را گرفتیم منتهی هنوز علمی ـ پژوهشی نیست، یک شماره را منتشر کرده‌ایم.
ایکنا: هیئت تحریریه، مدیر مسئول و سردبیر چه کسانی هستند؟
مدیر مسئول من هستم، سردبیر آیت‌الله اعرافی است، هیئت تحریریه هم فاکر میبدی، طیب حسینی، علوی مهر، فائز و پنج شش نفر دیگر از بزرگانی هستند که وقتی در قم بودم با آن‌ها سابقه دوستی و آشنایی دارم، بهرحال با آن‌ها صحبت کردیم و قبول کردند که جزء هیئت تحریریه شوند. ولی چون عجله داشتیم شماره اول را منتشر کردیم تا ببینیم شماره بعدی چه می‌‌شود.
ایکنا: مقالات راجع به چه موضوعاتی است؟
قرآنی و مرتبط با قرآن است، مثلاً تاریخ قرآن و علوم قرآن باشد قبول می‌کنیم ولی اصل آن قرآنی است، میان رشته‌ای هم باشد قبول می‌کنیم.
ایکنا: وضعیت بودجه‌های پژوهشی چگونه است؟
شاید یک مقدار بخاطر مشکلات، بودجه‌‌های پژوهشی کفایت نمی‌کند، در هر صورت هنوز خیلی جدی با این مسئله برخورد نشده در حالی که معتقدیم نه تنها در سطح اساتید که در سطح دانشجویی نیز باید بیش از این عنایت شود چون دانشجویان نخبه کم نداریم. با یکی از دانشجویان در زمینه تحقیق میدانی صحبت می‌کردم، بخواهی کمکش کنی چه بودجه‌ای وجود دارد؟ انجمن‌‌های علمی داریم که فقط مشکل بودجه دارند والا دانشجویان فعال هستند، دانشجویانی هم که در انجمن علمی هستند دانشجویان زبده‌ و پیگیر کار هستند منتهی وقتی پای کار می‌‌آید می‌بینیم که پول لازم است، بودجه نیست، امکان خرید چیز جدیدی برای ما نیست، با اینکه میبد نسبتاً خیر هم زیاد دارد، خیلی از کارهای عمرانی‌اش از طریق خیرین است، ولی با همه اینها نیاز به بودجه‌‌هایی است که بتوان با آن کارهایی را انجام داد ولی خب نیست. در سطح کلان می‌گویم. بعضی چیزها شاید در کشور بیشتر به آن بها داده شود، داعیه این را داریم که یک کشور قرآنی هستیم و محور در کشور ما، قرآن است. ولی وقتی پای بودجه‌های قرآنی پیش می‌آید پای همه چیز می‌‌لنگد، در سطح کلان می‌گویم نه در سطح دانشگاه خودمان، پای بودجه‌‌های قرآنی هر جایی باشد می‌‌لنگد و مشکل پیش می‌آید.
captcha