روایت زندگی مرحوم علامی از زبان همسرش
کد خبر: 3500752
تاریخ انتشار : ۰۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۳

روایت زندگی مرحوم علامی از زبان همسرش

مرحوم ابوالفضل علامی از اساتید حوزه آموزش قرآن کریم است که در این گزارش بخشی از خصوصیات این استاد قرآن بروایت همسرش تقدیم می‌شود.

به گزارش خبرگزاری بین‌‌المللی قرآن(ایکنا)، فارس نوشت: زنده‌یاد ابوالفضل علامی از اساتید قرآن کریم است که 16 آذر‌ماه 1394 در سن 57 سالگی بر اثر سکته قلبی بدرود حیات گفت.
این استاد قرآن کریم در سال‌های بابرکت عمرش ده‌ها کتاب با موضوعات قرآنی تألیف کرد و همه تلاشش را برای آموزش قرآن به مردم بکار می‌بست.
در این گزارش روایت زندگی استاد علامی که همسرش در گفت‌وگو با فارس بیان کرده تقدیم می‌شود.
ویژگی‌های اخلاقی
شاید عمل به قرآن مهمترین ویژگی مرحوم علامی باشد. اخلاق ایشان حقیقتاً اخلاق قرآنی بود و به معنای واقعی کلمه سعی داشت عامل به قرآن باشد. هر جنبه‌ای که از زندگی‌ ایشان را که به ذهن می‌آورم مطابق با شرع و آیات قرآن بود. اما به جز اینها چند خصلت دیگر وی هم بسیار برجسته بود.
اخلاص و بی‌توجهی به دنیا و مادیات یکی از این خصوصیات است. وی هر کاری که انجام می‌داد فقط رضای خداوند را در نظر داشت و اگر در کاری کمترین شائبه‌ای وجود داشت که برای غیر خداست از آن پرهیز می‌کرد. همواره می‌گفت: من در زندگی هیچ وقت به دنبال پول و مادیات نبودم و خدا همیشه برایم جبران کرده است.
اهل امر به معروف و نهی از منکر بود در عین اینکه خودش عامل بود. هرگاه می‌دید شخصی از نزدیکان و وابستگان یا دوستان کار خطایی انجام می‌دهد بدون اینکه ملاحظه و تعارفی داشته باشد تذکر می‌داد، البته ما در زندگی با ایشان کاملاً آزاد بودیم از ابتدای ازدواج به من گفتند: شما در زندگی آزادید که هر کاری انجام دهید فقط معصیت نکنید.
از ویژگی‌های دیگر ایشان ساده‌زیستی بود. ساده‌ زیستی ایشان نمایشی نبود بلکه در همه شئون این امر را رعایت می‌کردند و معتقد بودند کسانی که در بین مردم به عنوان مبلغ دین یا انقلاب شناخته می‌شوند موظفند که از تجمل دور باشند. استاد علامی این خصلت را در مراسم‌های خانواده بسیار رعایت می‌کردند. مثلاً برای برگزاری مراسم عروسی دخترمان ایشان به دختر و دامادمان گفتند: اگر مراسم را در سالنی بالاتر از حد معمول برگزار کنید مشکلی نیست فقط من در آن شرکت نمی‌کنم و یا اگر بیش از یک مدل غذا در مراسم باشد باز مشکلی نیست اما من در جشن ازدواجتان شرکت نمی‌کنم.
در این نوع موارد بسیار سخت‌گیر بود و حتی خودش که برای دوره‌های مختلف قرآنی یا داوری مسابقات اعزام می‌شد با سخت‌گیری بر خود تلاش بر جلوگیری از اصراف داشت و همیشه از بعضی ریخت و پاش‌ها که در مراسمات دولتی یا بعضی جلسات صورت می‌گرفت گلایه داشت. اگر ما در منزل چیزی می‌خریدیم که به نوعی تجمل محسوب می‌شد فوراً تذکر می‌داد، البته در این زمینه من و فرزندان با ایشان هم عقیده بودیم.
خصلت دیگر ایشان صله رحم و مهربانی با مردم و در یک کلمه مردم‌داری بود. خیلی اهل صله رحم بودند هم با اقوام خودشان و هم با فامیل من. به فکر همه فامیل بود و اگر کسی مشکلی داشت همه توان خود را برای حل مشکل بکار می‌بست و تا آن مشکل حل می‌شد آرام نمی‌گرفت. به رفت‌وآمد با اقوام خیلی مقید بودند، حتی اگر کسی اهل پرداخت وجوهات نبود با او قطع رابطه نمی‌کرد اما به من می‌گفت حساب کنید چه مبلغی در منزل آنها غذا یا میوه مصرف کرده‌ایم تا خمس آن را پرداخت کنم.
مرحوم علامی در عین رعایت موازین شرعی، هیچ وقت از صله رحم و رفت‌وآمد غافل نبود و همین ویژگی ایشان باعث شده بود که واقعاً در بین فامیل خودش و اقوام بنده دوست داشتنی باشد. ایشان غیر از فامیل با همسایگان و آشنایان هم بسیار مهربان و به فکر حل مشکل همه بود.
غیر از این در خانه هم بسیار اهل مدارا و مهربانی چه با من و چه با بچه‌ها بود. اگر ناراحتی یا بیماری برای من یا بچه‌ها پیش می‌آمد برای حل آن تلاش و پیگیری زیادی داشت، با بچه‌ها مثل یک دوست رفتار می‌کرد و اولین کسی هم که در مشکلات از بچه‌ها دستگیری می کرد پدرشان بود.
خصوصیت دیگر ایشان استفاده کامل از وقت و برنامه‌ریزی بسیار منظم بود. کارهای روزانه خود را همیشه در برگه‌ای یادداشت می‌کرد و مطابق با آن برنامه‌ریزی می‌کرد. در 34 سال زندگی مشترکمان هیچ‌گاه ندیدم لحظه‌ای وقتش به بطالت بگذرد. این سال‌های اخیر کمی بی‌خوابی داشت و تا وقتی که خوابش بگیرد مشغول کار و مطالعه بود. در کل با اینکه سابقه دو سکته قلبی داشت اما در طول شبانه‌روز نهایتاً 4 یا 5 ساعت استراحت می‌کرد و همیشه می‌گفت: اگر بیش از این استراحت کنم برای کار‌ها وقت کم می‌آورم.
نکته دیگری که همیشه در ذهن من و بچه‌ها خواهد ماند عبادت ایشان است. خیلی زیبا و خاضعانه نماز می‌خواند واقعاً حالت ایشان در خواندن نماز یا تعقیبات آن مثل یک سائلی بود که در خانه پادشاهی رفته است و گدایی می‌کند. ویژگی‌ای که همه اطرافیان آن را تصدیق می‌کنند و همیشه در بین آشنایان نمونه بودند.
خصوصیت دیگر همسرم احترام و نوع رفتار با مادرش بود. ایشان اصالتاً اهل میانه بودند و در چهار سالگی پدر خود را از دست دادند. مادرشان در شهر غریب پنج فرزند کوچک خود را به سختی بزرگ می‌کند. مادر استاد به دلیل کهولت سن و بیماری به مراقبت زیادی احتیاج دارند و استاد مثل اینکه از یک نوزاد از مادرش مراقبت می‌کرد حتی وی بسیاری از مسافرت‌ها از قبیل حج واجب یا عمره یا سفرهای زیارتی دیگر که برای ایشان پیش می‌آمد به خاطر مادرش لغو می‌کرد و در نهایت ادب با مادر رفتار می‌کرد.
پزشک معالج مادرشان برای ما تعریف می‌کردند که من وقتی رفتار حاج آقا را با مادرشان می‌دیدم آرزو می‌کردم مادرم زنده بود و من هم این طور با او رفتار می‌کردم. حقیقتاً اگر کسی در آشنایان می‌خواست برای چگونگی رفتار با مادر مثالی بزند استاد علامی را به عنوان نمونه می‌آورد.
بعضی مواقع که مادرشان برای کاری به بیرون از خانه می‌رفت، خود حاج آقا ایشان را می‌برد و برمی‌گرداند. معتقد بود که باید خودش به مادر خدمت کنند.
آراستگی و تمیزی ایشان هم نمونه بود. معتقد بودند مسلمان باید آراسته باشد اگر مسافرتی می‌رفتیم و اتو همراه خود نبرده بودیم می‌گشتند و خشکشویی پیدا می‌کردند. حتی در سفرهای زیارتی مثل عمره هم همیشه دنبال خشکشویی نزدیک هتل بود تا در طول سفر ظاهری زیبا و آراسته داشته باشد.
در حقیقت همه رفتارهای ایشان الگو و نمونه بود، من در همه سال‌های زندگی با ایشان دیدم که با همه توان درصدد دوری از محرمات و انجام واجبات هستند. هیچ فضیلتی به ذهنم نمی‌رسد که در وجود ایشان نباشد. خوش به سعادتشان هم زندگی و هم وفاتشان برای همه درس‌آموز بود. وصیت‌نامه زیبایی که برای ما نوشتند همه را تحت تأثیر قرار داد.
34 سال زندگی با ایشان سرتاسر خوبی و محبت و صمیمیت بود، البته اختلاف سلیقه در بین همه زن و شوهرها هست اما همیشه به بهترین روش سعی می‌کردند این اختلاف سلیقه‌ها را حل کنند.
فعالیت‌های قرآنی
فعالیت‌های قرآنی وی ابتدا متمرکز در قرائت و تجوید بود اما در 10 سال اخیر با توجه به فعالیت‌های ایشان در حوزه آموزش ترجمه و مفاهیم قرآن کریم به ترویج این موضوعات برای عامه مردم متمرکز شد. آرزویش این بود که زمانی فرا برسد که همه مردم حداقل بتوانند قرآن را بفهمند و بعد عامل به آن باشند، به همین خاطر به همراه مرحوم محدث و جناب آقای صفار هرندی که دقیقاً دارای همین دغدغه‌ها بودند مؤسسه‌ای قرآنی به نام «نور مبین» در قم تأسیس کردند.
کلاس‌های آموزش مفاهیم را بر اساس کتاب 3 جلدی خود یعنی آموزش ترجمه و مفاهیم قرآن کریم برگزار کردند. این کلاس‌ها با تلاش هر سه این بزرگواران در سراسر کشور برگزار شد. همچنین دوره‌هایی برای تربیت مربی این مجلدات برگزار شد. سپس به سراغ آموزش ترجمه و مفاهیم ادعیه رفتند و حاصل آن کتاب‌های «قرآن صاعد» و «آموزش معارف اهل بیت(ع)» شد. علاوه بر این ایشان در مرکز طبع و نشر قرآن کریم و در «جامعة‌المصطفی» هم فعالیت داشتند.
کلاس‌های ایشان تا آخرین روز عمرشان ادامه داشت. من امید دارم به خاطر خدمات صادقانه و خالصانه ایشان به محضر قرآن و اهل بیت(ع) همنشین قرآن و ائمه(ع) باشند و با ثقلین محشور شوند. دعا می‌کنم که شفیع ما در روز حشر باشند.
captcha