علی قویتن، کارگردان سینما در گفتوگو باخبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)درباره نقش و جایگاه سینما در ارائه الگوهای قرآنی این گونه توضیح داد: سینما قدرت بسیاری بالایی در ارائه الگوهای اخلاقی و فرهنگی دارد. این نکته نیز امری نیست که من بخواهم به آن اشاره داشته باشم، بلکه همه دنیا به این کارکرد سینما واقف هستند. من نیز به عنوان یک سینماگر سعی میکنم الگوهای مد نظرم را که اکثراً قرآنی نیز است به زبان سینما به مردم منتقل کنم. برای مثال در فیلم «آفتاب، مهتاب، زمین» این خصیصه به عینه قابل لمس است. در این کار یک روحانی به روستایی میرود و سعی میکند عمر خود را صرف خدمت کند، اما در انتها به این باور میرسد که وی را به الگوی حقیقی که همان شاخصه قرآنی است هدایت میکند.
وی افزود: در این فیلم قهرمان فیلم که انسانی بسیار نیکوکار است عمر خود را صرف خدمت به مردم میکند، اما این خدمترسانی تنها با هدف رعایت اخلاق انجام میشود، برای همین در یکی از سکانسها، روحانی فیلم متوجه میشود که باید پا را فراتر نهاده و رفتاری متناسب با توصیههای قرآنی انجام دهد. در فیلمهای دیگری که ساختهام نیز چنین الگوهایی وجود دارد. البته باید این نکته را صریحاً متذکر میشوم که نمیخواهم بین الگوی قرآنی و اخلاقی دیواری بکشم، چون به واقع در بسیاری از جهات این دو به هم نزدیک هستند، اما الگویی قرآنی چند پله کاملتر است.
الگوهای موفق؛ راز یک جامعه سالم
این فیلمساز در پاسخ به این سؤال که ما باید برای چه منظوری در سینما به دنبال رواج الگوهای قرآنی باشیم؟ بیان کرد: در ابتدا باید گفت که نیاز فرهنگی هر جامعه این است که اخلاق را در جامعه رواج دهد، چون این امر سبب میشود جامعه سالم و پویا باشد، حتی میتوان گفت که کشوری که از این امتیاز (اخلاق) بیبهره باشد، مطمئناً دوام نخواهد داشت. در این میان کشور ما به عنوان جامعه اسلامی باید بهترین الگو را از خود ارائه دهد. این خواسته نیز به عقیده من طی سالیان گذشته روی داده است. برای مثال جوانانی که در طول هشت سال دفاع مقدس به جهاد برخاستند یا قهرمانانی که در قالب مدافع حرم جانفشانی میکنند بهترین نمونهها از الگوهای قرآنی هستند.
وی در پاسخ به سؤالی دیگر مبنی بر این که آیا الگوسازی به واسطه سیاستگذاری دولتی قابل دستیابی است یا خیر، تاکید کرد: جواب به این سوال کمی دشوار است، چون میتوان هم به آن پاسخ منفی داد هم مثبت؛ زیرا در برخی از فیلمهایی که از طریق دولت حمایت میشوند ممکن است شعارزدگی به وجود آید یا برعکس نبود هدایتهای دولتی فضای هنری را به سمت بیبند و باری سوق دهد. با توجه به این توضیح اگر میخواهیم الگوسازی درستی از موضوعات قرآنی داشته باشیم باید سیاستها را به شکل تشویقی ترسیم کنیم. این روش علاوه بر اینکه کمک میکند تا الگوهای اسلامی و قرآنی رواج پیدا کند تلاش میکند تا این کار در دام شعار گرفتار نیاید.
قویتن در بخش پایانی سخنان خود بیان کرد: نکتهای ظریف در این بحث وجود دارد و آن هم اینکه نقش سرگرمی در فیلمهایی که میخواهد الگوسازی قرآنی کند تا چه حد باید پررنگ باشد؟ این مطلب بسیار مهم است که نباید در کارهای ارزشی فراموش شود، چون فراموشی این فاکتور مهم در حقیقت نوعی چشمپوشی از جذابیت اثر است که سبب میشود تماشاگران به سمت فیلمهای به خصوصی گرایش پیدا کنند.