به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، رهبر معظم انقلاب در اولین دیدار نمایندگان دهمین دوره مجلس شورای اسلامی ضمن تأکید بر اولویت داشتن مسائل اقتصادی کشور، مسائل فرهنگی و اوضاع کنونی جامعه در این حوزه را مورد اشاره قرار دادند و اظهار کردند: مسئلهی بعدی مسئله فرهنگ است. البتّه فرهنگ، در بلندمدّت، از اقتصاد خیلی مهمتر است؛ اقتصاد مسئله فوری و اولویّت کنونی ما است، [امّا] مسئله فرهنگ یک مسئله مستمرّی است و بسیار مهم است؛ حتّی در قضیّه اقتصاد هم مهم است. برادران عزیز، خواهران عزیز! در مسئله فرهنگ، بنده احساس یک ولنگاری میکنم؛ در دستگاههای فرهنگی -اعم از دستگاههای دولتی و غیر دولتی- یک نوع ولنگاری و بیاهتمامی در امر فرهنگ وجود دارد؛ چه در تولیدِ کالایِ فرهنگیِ مفید که کوتاهی میکنیم، چه در جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضر که کوتاهی میکنیم.
البته یکی از تأکیدات رهبر معظم انقلاب طی سالهای گذشته موضوع فرهنگ بوده که به بهانههای مختلف خطاب به مسئولان مختلف نظام گوشزد شده است؛ اما پس از گذشت سالها آنچه در جامعه دیده میشود «ولنگاری» و «بیاهتمامی» به مقولات فرهنگی است.
پس از این هشدارها انتظار میرفت مجلس دهم در آغاز کار خود توجه جدی به مسائل فرهنگی داشته باشد اما مجلس پس از انتخاب هیئترئیسه در گام اول خود یعنی تعیین اولویتهای نمایندگان برای حضور در کمیسیونهای تخصصی کمترین توجه را به کمیسیون فرهنگی داشتند.
البته این بیتوجهی مسبوق به سابقه بوده به طوری که در مجلس نهم نیز فرهنگ در مظلومیت قرار داشت به همین دلیل به نظر میرسید علیرغم تأکیدات رهبر معظم انقلاب بر ضرورت توجه به مقولات فرهنگی، منتخبان ملت انگیزهای برای ورود به کمیسیون فرهنگی ندارند.
جواد آرینمنش، نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی که سابقه حضور در کمیسیون فرهنگی را داشته، معتقد است جاذبههای کاذبی که در سایر کمیسیونهای تخصصی مجلس وجود دارد، در کمیسیون فرهنگی نیست به همین دلیل برخی نمایندگان ترجیح میدهد برای انتخاب کمیسیون خود بر اساس نگاه منطقهای بهجای نگاه ملی تصمیمگیری کنند.
جواد آرینمنش در گفتوگو با ایکنا در مورد عدم اقبال نمایندگان به کمیسیون فرهنگی سخن گفته که متن آن به شرح ذیل است:
ـ یکی از تأکیدات سالهای گذشته رهبر معظم انقلاب در کنار مسائل اقتصادی، توجه به مقولات فرهنگی بوده اما به نظر میرسد این تأکیدات کمتر مورد توجه قرار گرفته است، علت را چه میدانید؟
همه ما میدانیم که انقلاب اسلامی اساساً یک انقلاب فرهنگی بوده و مردم حرکتهای انقلابی خود را با شعارهای فرهنگی نظیر شعار «الله اکبر» «لا اله الا الله» آغاز کردند و خواستار حاکمیت بخشیدن به ارزشها و فرهنگ اسلامی شدند.
امام راحل عظیمالشأن و مقام معظم رهبری نیز مکرر در مورد اهمیت فرهنگ و لزوم توجه به مسائل فرهنگی سخن گفتهاند. از آسیبهای فرهنگی گفتهاند، از لزوم اهتمام دولت و مجلس و مردم به فرهنگ صحبت کردهاند، توجه به پیوست فرهنگی طرحهای مهم را یادآور شدهاند، از مفهوم مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی صحبت کردهاند، از مسئله تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی، ضرورت برنامهریزی فرهنگی و توجه دولت به حوزه اعتبارات بخش فرهنگ مکرر صحبت شده است.
در آخرین دیدار نمایندگان با رهبر معظم انقلاب، ایشان یکی از شاخصهای انقلابیگری را توجه به فرهنگ و استقلال فرهنگی عنوان کردند و آسیبهای موجود نظیر «ولنگاری» و «بیاهتمامی» به مقوله فرهنگ از سوی دستگاههای فرهنگی و لزوم تولید کالاهای مفید فرهنگی و جلوگیری از کالاهای مضر فرهنگی را یادآوری کردند.
نمایندگان محترم هم معمولاً شعار ولایتمداری و لزوم تبعیت از رهبری را مطرح میکنند. من معتقدم که الان یکی از صحنههای آزمون برای نمایندگان به ویژه نمایندگانی که در بیرون از مجلس کار فرهنگی و آموزشی انجام میدهند، حضور در کمیسیون فرهنگی است. شاید قریب به یک سوم نمایندگان، تخصصشان کارهای فرهنگی و آموزشی است و جای تعجب است که وقتی میخواهند کمیسیون مورد نظر خودشان را انتخاب کنند کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی و یا برنامه و بودجه را انتخاب میکنند.
در کمیسیون سیاست خارجی نزدیک به 40 نفر تقاضا وجود دارد، در کمیسیون صنایع 32 نفر، در برنامه و بودجه بیش از 30 نفر تقاضا کردهاند اما برای کمیسیون فرهنگی تنها 4 نفر از مجموع 288 نماینده تقاضا کردهاند. مجموع اینها بیانگر مظلومیت فرهنگ است و نشان میدهد میان حرف تا عمل در حوزه فرهنگ و میان حرف تا عمل در تبعیت از رهنمودهای رهبری فاصله زیادی وجود دارد.
ـ چه عواملی باعث بیتوجهی در مجلس نسبت به کمیسیون فرهنگی میشود؟
یکی از دلایلی که باعث میشود نمایندهها کمتر به سمت کمیسیون فرهنگی بروند، فقدان برخی جاذبههایی است که در سایر کمیسیونها وجود دارد. کمیسیون برنامه و بودجه توزیعکننده اعتبارات در کشور است و طبیعتاً مدیران دستگاههای اجرایی مراجعات زیادی را برای گرفتن بودجه دارند. بودجهها نیز که بر اساس شاخص و معیار صحیحی توزیع نمیشود بلکه چانهزنی حاکم است. طبیعتاً مدیران به سراغ نمایندگانی میروند که عضو کمیسیون برنامه و بودجه هستند تا اعتبارات بیشتری بگیرند. متقابلاً اعضای این کمیسیون نیز مطالبات متقابل خود یا مردم را از مدیران دستگاههای اجرایی از این طریق میتوانند تحقق ببخشند.
یا در کمیسیون امنیت ملی سفرهای خارجی یکی از جاذبههایی است که در دیگر کمیسیونها کمتر وجود دارد. این خودش یک مسئله است والا دغدغه حل مسائل سیاست خارجی نمیتواند عامل اصلی برای استقبال بیش از حد از این کمیسیون باشد.
کمیسیون فرهنگی از این حیث کمترین جاذبه را دارد؛ یعنی نداشتن اعتبارات و بودجه و سفرهای خارجی و البته نباید مظلومیت فرهنگ را نیز نادیده گرفت.
یکی از استدلالهایی که برای عدم حضور در کمیسیون فرهنگی مطرح میشود و نباید از آن گذشت، این است که یک کار موازی بین شورای عالی انقلاب فرهنگی و کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی دارد اتفاق میافتد. مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی هم قانون تلقی میشود و مصوبات مجلس هم قانون تلقی میشود لذا برخی نمایندگان، خود را بینیاز از این میدانند که وارد کمیسیونی بشوند که در طول یک دوره سه یا چهار قانون را بیشتر تصویب نمیکند. یعنی اگر شما به مجلس گذشته رجوع کنید از درون کمیسیون فرهنگی به اندازه انگشتان یک دست قانونی که قانون فرهنگی تلقی شود بیرون نیامده است، لذا نبود خروجی مناسب از کمیسیون فرهنگی هم یکی از دلایل عدم استقبال نمایندگان است.
ـ اما ما شاهد بودیم که هر گاه یک موضوع یا معضل فرهنگی در کشور مطرح شده، بسیاری از نمایندگان در صف نطق یا تذکر در رابطه با آن مسئله فرهنگی ایستادهاند. بنابراین به نظر میرسد موضوع نظارت بر دستگاههای فرهنگی میتواند یکی از جاذبههای این کمیسیون برای نمایندگان باشد. به نظر شما این عامل نمیتواند باعث جذب نمایندگان باشد؟
کمیسیون فرهنگی قدرت نظارت بر دستگاههای فرهنگی را در اختیار دارد و نمیشود اختیارات مجلس را در حوزه نظارتی از سوی کمیسیون فرهنگی منکر شد اما متأسفانه نهایتاً کسانی به کمیسیون فرهنگی راه پیدا کردهاند که کمیسیونهای دیگر زمینه جذب برای آنها را ایجاد نکرده و این خیلی بد است که نشاندهنده عدم اهتمام به حوزه فرهنگ است و به نظر میرسد کار دارد به جایی میرسد که نهایتاً کمیسیون فرهنگی مثل گذشته در کمیسیونهایی مانند آموزش و تحقیقات یا اجتماعی ادغام شود.
ـ ادغام کمیسیون فرهنگی در سایر کمیسیونها موضوعی بود که توسط یکی از منتخبان ملت نیز مطرح شده بود. آیا میتواند راهکار مناسبی باشد؟
در گذشته یعنی در مجالس اول تا ششم کمیسیون مستقلی مثل کیمسیون فرهنگی نداشتیم و با هدف توجه ویژه به حوزه فرهنگی این کمیسیون ایجاد شد اما همواره با عدم استقبال روبرو شده است طوری که در مجلس نهم به زحمت این کمیسیون شکل گرفت و کمتر از ده نفر تقاضای برای حضور داشت و مدتها با تعداد اندک اداره میشد. بنابراین این عدم استقبال از کمیسیون فرهنگی مربوط به مجلس دهم نیست و در مجالس گذشته نیز به همین دلایلی که ذکر شد این وضعیت را شاهد بودیم.
نداشتن قدرت کافی برای تصمیمگیری و قانونگذاری، نداشتن جاذبه و کمتوجهی به بودجههای فرهنگی، در اقلیت بودن اصحاب فرهنگ در کمیسیون تلفیق و کمیسیون برنامه و بودجه نیز دلیل دیگر این مسئله است؛ معمولاً مصوبات کمیسیون فرهنگی به دلیل اینکه با اقبال نمایندگان روبرو نمیشود به نتیجه نمیرسد و همین عوامل باعث شده تا کمیسیون فرهنگی کمیسیونی کماثر شود، لذا نمایندگان تلاش میکنند به سمت کمیسیونی بروند که آثارش مشهود باشد.
ـ یعنی با نگاه ملی تصمیم نمیگیرند و نگاه منطقهای و شخصی دارند؟
بله. این هم یکی از دلایل است که منطقهای نگاه میکنند و برای گرفتن امکانات و اعتبارات برای حوزه انتخابیه خود اینگونه تصمیم میگیرند. یکی از آفتهای مجلس قولها و وعدههایی است که نمایندگان در حوزههای انتخابیه در زمان تبلیغات به مردم میدهند و تصور میکنند تحقق وعدههایی که در زمینه ایجاد پروژههای عمرانی، صنعتی و اقتصادی برای منطقه خود دادهاند لازمهاش حضور در کمیسیونی است که بتواند به این وعدهها جامه عمل بپوشاند. بنابراین به کمیسیونهای دیگر میروند که بتوانند شراطی را برای تخصیص اعتبار فراهم کنند.
خلاصه اینکه در کمیسیون فرهنگی پول و سفرهای خارجی و دیگر جاذبههای کاذب نیست!
ـ با این تواصیف اگر کمیسیون فرهنگی با سرریز دیگر کمیسیونها و حضور اجباری نمایندگان تشکیل شود بهتر است یا اگر با کمیسیونهای دیگر ادغام شود؟
با توجه به اینکه خروجی مجلس معمولاً در کمیسیونها شکل میگیرد، یعنی طرحی که از مجلس بیرون میآید باید کار کارشناسی دقیق صورت بگیرد و این کارها در کمیسیونهای تخصصی اتفاق میافتد لذا اگر نمایندهای انگیزهای برای کار در کمیسیون نداشته باشد، حضور و عدم حضورش یکی است. لذا به نظر میرسد اگر واقعاً قرار است به زور افرادی را در کمیسیون جا بدهند بهتر این است که کمیسیونها در یکدیگر ادغام شوند و اعضای کمیسیونها را افزایش دهند.
امکان ادغام کمیسیون فرهنگی با کمیسیونهای آموزش و تحقیقات یا کمیسیون اجتماعی وجود دارد و میشود چنین کارهایی را انجام داد. مثلا کمیسیون شوراها که سه نفر متقاضی داشته و باید انگیزه این سه نفر بررسی شود، در گذشته وجود نداشت و به دلیل کثرت استقبال از کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، این کمیسیون ایجاد شد تا مسائل داخلی کشور را مورد بررسی قرار دهد.
بنابراین میشود کمیسیونها را در یکدیگر ادغام کرد و تعداد اعضا را افزایش داد تا با نگاه کلانتر و جامعتر به موضوعات نگریسته شود و دور از ذهن هم نیست که مسائل فرهنگی و آموزشی یا اجتماعی در هم آمیخته شود چرا که هر جا سخن از فرهنگ است موضوعات آموزشی و اجتماعی نیز مطرح میشود.