وصال معبود گوارای وجودت، فرزند خلف دیار سربداران
کد خبر: 3508489
تاریخ انتشار : ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۱
تجدید دیدار خانواده بیدی با پیکر شهید؛

وصال معبود گوارای وجودت، فرزند خلف دیار سربداران

گروه جهاد و حماسه: معراج شهدا امروز وعدگاه یکی از فرزندان خلف نسل سربداران با خانواده این شهید بود که داوطلبانه به میدان نبرد با داعشی‌های ملحد شتافت تا در دفاع از حریم حضرت زینب(س) به اجر عظیم شهادت رسید.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، معراج شهدا امروز وعدگاه یکی از فرزندان خلف نسل سربداران است که داوطلبانه به میدان نبرد با داعشی‌های ملحد شتافته و به اجر عظیم شهادت رسیده است. مهدی بیدی 45 ساله بود که سه فرزندش را به خدای حضرت زینب(س) سپرد و همراه با سایر بسیجیان لشکر عملیاتی 27 حضرت محمد رسول الله(ص)، داوطلبانه به جنگ با متجاوزان حریم خواهر امام حسین(ع) پرداخت.

شهید مهدی بیدی از شهدای اخیر جبهه حلب سوریه است که 28 خرداد توسط تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید. وی متولد سال 1350 بود که سه فرزند از وی به یادگار مانده است. مهدی بیدی متولد سبزوار بود و قرار است طبق وصیتی که کرده، پیکرش در شهر سربداران تدفین شود.

حسینیه معراج شهدا از مقدس‌ترین حسینیه‌هاست که از تجدید دیدار پیکر شهدای دفاع مقدس و مدافعین حرم با خانواده و دوستان و همرزمان‌شان خاطره‌ها دارد. وارد این حسینیه که می‌شوی به زیارتگاه شش شهید گمنام در تابوت‌های پوشیده با پرچم سبز، سفید و سرخ جمهوری اسلامی آراسته با گل‌های سپید به پاکی روح شهدا، می‌آئیم.

عاشقان و دلسوختگان شهدا بر تابوت شش شهید گمنام دلنوشته‌های ثبت کرده‌اند، التماس دعا دارند، ظهور امام زمانشان را می‌طلبند و شفاعت می‌خواهند. همرزمان شهید بیدی آمده‌ و در گوشه‌ای دور هم نشسته‌اند و نجوا می‌کنند. یکی از آنها گریان است و دیگری با این جمله که شهید زنده است و ما مرده‌ایم التیامش می‌دهد. همه بی‌تاب و بی‌قرار دیدار شهید بیدی هستند، حتی می‌توان شوق دیدار را در ارواح مقدس شهدای گمنام دفاع مقدس نیز دید که قرار است میزبان مهمانی عزیز باشند.

لحظه روحانی اذان ظهر فرا می‌رسد و جمعیت آماده اقامه نمازی با شکوه در این حسینیه نورانی می‌شوند، چه سعادتی است نماز جماعت در جوار پیکر پاک شهدا در محلی که هر روز میعادگاه پیکر شهیدان و خانواده‌ آنان است. به قنوت نماز که می‌رسم از خداوند آرزوی شهادت را استدعا می‌کنم، چرا که آرزوی شهادت داشتن برای یک دنیازده گرفتار هواهای نفس اتفاق بزرگی است. به سلام نماز که می‌رسیم احساس سبکی و آرامش می‌کنم، این نماز حال و هوای دیگری داشت و گویا نخستین صف این نماز جماعت را ارواح طیبه شهدا تشکیل داده‌اند.

خانواده شهید به آرامی وارد حسینیه می‌شوند و سیاه‌پوش در گوشه‌ای می‌نشینند. مادر، پدر، خواهر، برادر، همسر و فرزندان شهید، علی، غزل و الیا اشک می‌ریزند؛ آنها بی‌قرار دیدار دوباره‌ هستند.

همسر شهید بی‌قرار می‌شود و گریه امانش نمی‌دهد. الیا و غزل مبهوت به اطراف نگاه می‌کنند و دلواپس هستند، شاید هنوز به سنی نرسیده‌اند که درک کنند این آخرین دیدارشان با پدر عزیزشان خواهد بود و دیگر روی مهربانش را تا قیامت نخواهند دید. شاید در ذهن‌شان می‌گذرد که چرا پدرشان به سفر رفت، چرا شهید شد و با غم دلتنگی‌‌اش و گریه‌های شبانه‌روز مادرشان چه باید بکنند.

پیکر شهید را وارد می‌کنند و خانواده و همرزمانش به دور آن حلقه می‌زنند. 

سلام برادر سرافراز من، به آغوش میهن بازگشتی، خوش آمدی. اجر عظیم شهادت در دفاع از عقیله بنی‌هاشم گوارای وجودت. سلام بر تو که حق شیعه بودنت را به خوبی ادا کردی و عباس‌وار در دفاع از حریم خواهر امام حسین(ع) به شهادت رسیدی.

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)

captcha