محمدجواد سعیدزاده، معاون پژوهش موسسه آموزش عالی هنر و اندیشه اسلامی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) درباره ویژگیهای هنر اسلامی چنین اظهارنظر کرد: هنر اسلامی را از چند منظر میتوان ارزیابی کرد. ابتدا دیدگاه تاریخنگارانی چون ادین هازن (مستشرق غربی) که اعتقاد دارد هنر اسلامی آن چیزی است که در سرزمینهای اسلامی رخ میدهد. این کارشناس معتقد است اگر یک اثر هنری در کشوری اسلامی خلق شود، اما آن خالق یک مسیحی باشد، آن اثر را میتوان اسلامی نامید. در مقابل این دیدگاه نگاه دیگری نیز وجود دارد، آن هم اینکه هنر اسلامی نشئت گرفته از تعالیم اسلامی است و به هیچ وجه ارتباطی با سرزمین خاصی ندارد. برای همین در یک کشور غربی یا غیر مسلمان هم میشود هنر اسلامی داشت. نگاه دیگری که در این حوزه وجود دارد این است که هنر اسلامی در پی اغوا نیست و توهم ایجاد نمیکند.
وی افزود: در کنار دستهبندیهای مطرح شده، نگاه دیگری هم وجود دارد که اعتقاد دارد هنر اسلامی بر پایه آیات قرآن و سنت شکل گرفته است. با توجه به موضوعات مطرح شده باید دید با چه نگاهی میخواهیم هنر اسلامی را مطرح کنیم تا بتوانیم صفت مورد نظرمان را به اثر مربوطه اطلاق کنیم.
این پژوهشگر هنر اسلامی ادامه داد: جدا از نظرات مطرح شده، نگاهی دیگر نیز در حوزه هنر اسلامی وجود دارد. در این دستهبندی، هنر به قدسی، سنتی و دینی تقسیمبندی میشود. درباره هنر قدسی باید گفت آثاری که مناسک و شعائر دینی را مد نظر دارند جزء این هنر محسوب میشوند. برای مثال هنر معماری که نمود بارز آن را در مساجد میبینیم گواه بارز این ادعاست، همچنین خوشنویسی هم جزء هنرهایی محسوب میشود که میتوان از آنها به عنوان هنر قدسی نام برد.
مضمون، معیار سنجش هنر دینی است
سعیدزاده ادامه داد: هنر سنتی نیز به آثاری گفته میشود که در گذشته پرورش مییابد. کارهایی که در سدههای پیش تولید شدهاند جزء این تقسیمبندی محسوب میشوند. هنر دینی کاری است که صرفاً مضمونی دینی دارد. مثلاً اثر نقاشی که چهره یک قدیس را نقاشی میکند هنری دینی نامیده میشود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود متذکر شد: ذکر مطلبی را ضروری میدانم، آن هم فرق میان هنر اسلامی و دینی از نگاه مستشرقان است. در این نوع نگاه، آثاری که در زمان حاکمان دینی خلق شده، هنر اسلامی است، همانند آنچه در زمان صفویه خلق شده است، اما در عوض هنری که در زمان قاجار شکل گرفته، به دلیل نزدیکی به هنر مدرن، هنر دینی نامید میشود.
این هنرمند درباره دلایل افول معماری اسلامی در چند دهه گذشته هم
این گونه توضیح داد: معماران ما در گذشته به یک فتوتنامه معتقد بودند که آنها را با
افراد اهل حکمت پیوند میداد. برای همین در ساخت بنا برای خود آدابی را متصور
بودند، اما هم اکنون، معمار تنها به دنبال سود بیشتر است و از این رو انگیزههایی
که به وی کمک میکند تا الگوهای اسلامی در آثارش نمود داشته باشد از بین میرود و تنها این موضوع اهمیت
پیدا میکند که چگونه میتوان به پول بیشتر دست یافت.
دلیل مخالفت با نقاشی از دیدگان فقها
وی در پاسخ به این سؤال که چرا فقها در برهههایی از تاریخ با هنرهایی چون نقاشی مخالف بودند؟ اظهار کرد: برای اینکه در صدر اسلام با بتپرستی مبارزه شود، به نوعی با هنرهایی چون نقاشی مخالفت میشد، اما در قرنهای بعد، هیچ گاه فتوایی به طور مستقیم مبنی بر حرام بودن نقاشی و مجسمهسازی داده نشد؛ البته نظراتی در قرون گذشته وجود داشت که تصویرگری از اشیا یا طبیعت را حلال و تصویرگری از حیوانات و انسان را حرام میدانست.
سعیدزاده در پایان گفت: فقهای زمان حال نیز به طور عموم معتقد هستند که اگر نقاشی در پی مقدس جلوه دادن موضوعی نباشد، فاقد ایراد است؛ به این معنا که تصویرگری از یک شکل سبب پرستش فرد یا جانداری نشود.