عباس اسماعیلیزاده، مدیر گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه فردوسی مشهد در مصاحبه با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، تدوین برنامه درسی جدید برای رشته علوم قرآن و حدیث را امری لازم و ضروری تلقی میکند، ولی معتقد است برنامه جدید دارای نقایصی است که ضمن تصحیح این موارد، باید از شتابزدگی در اجرای این برنامه پرهیز کرد.
تجمیع سرفصلهای درسی رشته علوم قرآن و حدیث ضروری بود
وی گفت: کلیت برنامه درسی جدید از دو
جهت قابل تایید و قدردانی است؛ یکی اینکه این ضرورت وجود داشت که از پراکندگی موجود
در سر فصلهای رشته علوم قرآن و حدیث در مراکز و دانشگاههای مختلف جلوگیری شود و
به سوی تجمیع حرکت کنیم که از این جهت برنامه جدید را میتوان کار خوبی دانست.
نکته دیگر چرخش نظر طراحان است، به این معنا که رشته علوم قرآن و حدیث را به
تعبیری از این وارونگی خارج کنند و قرآن را از حاشیه به متن آورند. و طبق نظرشان
که احساس میکردهاند، قرآن در حاشیه قرار دارد و نه متن، دست به این چرخش در سر
فصل دروس زدهاند و از این جهت نیز این تلاش را باید ارج نهاد.
وی در ادامه به پارهای از مسائل
اجرایی و محتوایی برنامه درسی جدید پرداخت و در خصوص تعجیل و شتابزدگی که از سوی
دست اندرکاران این طرح وجود دارد، گفت: اگرچه تا حدودی باید به برنامهریزان حق
داد، چون خاصیت کارهای اجرایی و جمعی و رسیدن به نظری واحد دشوار است، و به این
دلیل نیز مایلاند طرح را زودتر به سرانجام برسانند تا شاهد به بار نشستن نتیجه
زحماتشان باشند اما معتقدم نباید در اجرای برنامه دچار شتابزدگی شوند، چون این
شتابزدگی موجب میشود تلاششان مثمرثمر نباشد و تمام این تلاش به خوبی دیده نشود؛
به این منظور نیز پیشنهاداتی را به دستاندرکاران طرح دادهام.
از کارگروه اصلاح برنامه نظرخواهی نشد
عباس اسماعیلیزاده، اظهار کرد: پیشنهاداتم در خصوص برنامه جدید را به مسئولان طرح دادهام، اما نگرانم که این پیشنهادات نیز به دلیل شتابزدگی در اجرای طرح دیده نشود؛ در آخرین نشستی که برای تبیین و اجراییسازی برنامه درسی جدید مقطع کارشناسی رشته علوم قرآن و حدیث حضور داشتم، انتقادات و اعتراضاتی از سوی استادان و مدیران گروه به این برنامه وارد شد و منتقدان مایل بودند این نظرات در برنامه جدید اعمال شود؛ در آن گردهمایی مسئولان این طرح قول دادند. کارگروهی پنج نفره تشکیل شود و آن کارگروه مسئول رسیدگی به این انتقادات شود که من از مشهد و دوستانی از قم و تهران به عنوان اعضای این کارگروه انتخاب شدیم و قرار شد جلساتی به این منظور تا پیش از ماه مبارک رمضان برگزار شود و اعضای کارگروه نظرات و انتقادات را به منظور اعمال اصلاحات در برنامه درسی جدید، جمعآوری کنند، اما فکر میکنم به دلیل شتابزدگی که در این زمینه وجود دارد این امر محقق نشد و تا این لحظه تماسی برای برگزاری جلسات این کارگروه با من گرفته نشده است، ولی بنابر اطلاعاتی که دارم مسئولان طرح جلساتی را با افرادی غیر از نفرات برگزیده کارگروه، در روزهای گذشته برگزار کردهاند و برنامه را به نتیجه رساندهاند.
مشکلات برنامه درسی جدید
وی با بیان اینکه نکاتی را که در خصوص برنامه درسی جدید گوشزد کردهام، در 2 سرفصل محتوایی و اجرایی قرار دارد، افزود: در بعد محتوایی سه نکته را متذکر شدهام که نکته اول این است که مطالعه برنامه نشان میدهد، طراحان برنامه درسی جدید نگاه کلان به رشته علوم قرآن و حدیث نداشتهاند؛ مقصودم از نگاه کلان این است که طراحان در نظر بگیرند که دانشجویانی در رشته علوم قرآن و حدیث خواهیم داشت که در سه مقطع کارشناسی، ارشد و دکتری مشغول تحصیل خواهند شد و باید برنامهای تهیه کنیم که هر سه مقطع در آن دیده شود و ارتباط و سیری منطقی و علمی میان برنامه مقاطع وجود داشته باشد.
در برنامه جدید دو مقطع ارشد و دکتری دیده نشده است و طراحان لحاظ نکردهاند که اگر دانشجو پس از دانشآموختگی در مقطع کارشناسی عزم تحصیلات تکمیلی را داشت، چه مواد درسی را باید بخواند؟ از ضرورتهای مهم برنامه ارائه تعاریف است و معتقدم که برنامهریزان باید تعریفی از دانشجوی مقاطع سه گانه تحصیلی و دروسی که باید در هر مقطع بخواند، ارائه کنند. از جمله شواهد این نقص در برنامه پیشنهادی، میتوان به درسهایی اشاره کرد که در سرفصل دروس کارشناسی قرار دادهاند که هیچ تناسبی با این مقطع ندارد و سوال اینجاست که اگر درسهایی نظیر تاریخ استشراق، روششناسی مطالعات قرآنی بینا رشتهای، مشکلالحدیث و ... را در برنامه مقطع کارشناسی قرار دهیم، این دانشجو در مقطع ارشد و بعد از آن، چه درسی را باید پشت سر بگذارد؟ در واقع مثالهایی که ذکر شد، هیچ تناسبی با مقطع کارشناسی ندارد. پاسخی که در دومین گردهمایی اساتید و مدیران گروه به این سوال داده شد، این بود که برای مثال استادی درس مشکلالحدیث را در مقطع کارشناسی به دانشجویان ارائه کرده و با استقبال همراه شده است، که این پاسخ برای گنجاندن دروس در سرفصل برنامه جدید، توجیه روایی نیست. ممکن است استادی به دلیل داشتن توانمندی بتواند درسی را که مربوط به مقاطع تحصیلات تکمیلی است در دوره کارشناسی تدریس کند، اما این دلیلی علمی برای گنجاندن آن درس در برنامه درسی کارشناسی نیست.
این برنامه از دانشجو و آنچه باید بخواند تعریفی ارائه نکرده است
مدیر گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه فردوسی مشهد گفت: در برنامه ارائه شده، تعریف مشخصی از دانشجوی سه مقطع کارشناسی،کارشناسی ارشد و دکترا ارائه نشده است و مشخص نیست که دانشجو در سه مقطع مختلف چه دروسی را و با چه هدفی باید بخواند؛ با تعاریف مشخصی که در دانشگاه فردوسی ارائه شده است، دانشجو را در مقطع کارشناسی تالیفی، در کارشناسی ارشد تحلیلی و در مقطع دکترا باید اجتهادی تربیت کنیم و اگر این سه تعریف را پذیرفتیم درسهایی متناسب با سه مقطع را برای دانشجویان در نظر میگیریم.
به تعدادی از درسهای ضروری رشته توجه نشده است
عباس اسماعیلیزاده، نکته دیگر را توجه نشدن به درسهای ضروری رشته علوم قرآن و حدیث برشمرد و گفت: در دومین گردهمایی استادان و مدیران گروه رشته علوم قرآن و حدیث، فراوان گفته شد که در سر فصلها، درسی با عنوان تفسیر قرآن نداریم که خیلی عجیب است؛ البته 7 کارگاه انس با قرآن در نظر گرفته شده است که البته من نیز به دلیل چرخش نظر طراحان به سمت اصل قرار دادن قرآن، با آن موافقم اما حذف و نادیده گرفتن درسهایی چون «تفسیر قرآن»، «تاریخ قرآن» و «تاریخ تفسیر» پذیرفته نیست. نکته سومی که در این زمینه هم خود طراحان و هم اساتید حاضر در گردهمایی به آن اذعان داشتند، این بود که در مقطع کارشناسی بعضا دانشجویانی داریم که اندک مهارتهای قرآنی که باید یک دانشجوی کارشناسی داشته باشد دارا نیستند؛ این ضعف نیز به دانشگاه برنمیگردد و مربوط به آموزش و پرورش است و باید در آنجا مرتفع گردد، و نه اینکه دانشجوی ضعیف در بحث سواد قرآنی را وارد دانشگاه کنیم و بخواهیم در دانشگاه این ضعفها را برطرف کنیم که این نگاه به نظر میرسد در طراحی 7 کارگاه انس با قرآن ازسوی طراحان به چشم میآید ولی این راه درستی نیست که چون دانشجوی ضعیف به مقطع کارشناسی وارد میشود، این مقطع را ضعیف ببندیم. به نظر میرسد برای این ضعف که همه به آن واقفیم دو راه حل وجود داشته باشد. یکی اینکه برای تحصیل دانشجویان در این رشته شرط ورود بگذاریم؛ که میتواند در کنکور نیز طراحی شود و دانشجو موضوعاتی نظیر روخوانی و روانخوانی را بلد باشد و سپس وارد رشته باشد؛ دومین راه نیز ارائه دروس و واحدهای پیش نیاز به دانشجویانی اینچنین است؛ بحثهایی چون قرائت و تجوید را به عنوان پیش نیاز در نظر بگیریم و دانشجو پیش از برداشتن سایر دروس ملزم به گذاراندن این واحدها باشد.
مشکلات اجرایی برنامه درسی جدید
وی در در ادامه به بررسی 7 نکته در بعد اجرایی برنامه درسی جدید درسی رشته علوم قرآن و حدیث پرداخت و گفت: یک نکته این است که بندی در برنامه وجود دارد که با اهداف کلی آن در تناقض است؛ محوری در بند اول این برنامه تحت عنوان رویکردهای شورای آموزشی آورده شده است، و تصریح شده است که رویکرد این شورا آن است که تمامی گرایشهای رشته علوم قرآن و حدیث به مقطع ارشد منتقل شود، در صورتی که در برنامهای که تدوین شده است، طراحان 5 گرایش را در مقطع کارشناسی تعریف کردهاند.
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد اظهار کرد: نکته دوم، دیده نشدن آرایش ترمی واحدهاست؛ یعنی 135 واحد تعریف شده است، اما آرایش 7 ترمی دروس را نچیدهاند. اشکالی که در این زمینه وجود دارد این است که برای مثال 7 کارگاه انس با قرآن و یا 7 درس دستور زبان عربی در برنامه وجود دارد که به صورت یک تا هفت چیده شده است، اشکال آنجا پیش میآید که اگر دانشجو بخواهد طبق برنامه این دروس را پشت سر بگذارد، طبعا دروس 6 و 7 هر کدام به ترم آخر منتقل میشود، در صورتی که دوستان پس از 100 واحد مشترک 35 واحد درس اختیاری در برنامه دیدهاند و باید در 2 ترم پایانی پشت سر گذاشته شود. وقتی این 35 واحد در دو ترم دیده شود، هر ترم در حدود 16 تا 17 واحد را شامل میشود و آن وقت این درسها باید تجمیع شود با دو کارگاه یاد شده و در این صورت حجم زیادی از واحدها را در ترم های 6 و 7 خواهیم داشت و دروس سنگین تر میشود.
وی گفت: نکته سوم توجه نداشتن به پیشنیازی
برخی درسهاست؛ به این معنا که اگر دانشجویی نمره قبولی در یکی از شمارههای دو یا
سه و ... کارگاههای یادشده قبل را کسب نکند، با توجه به این که درس مورد نظر دو
ترم بعد ارائه میشود عملا در اجرا به مشکل بر خواهیم خورد. این مشکل نیز راهکار
دارد و ما در مقطع ارشد دانشگاه فردوسی یکی از اقداماتی را که صورت دادهایم این
است که تا آنجا که مقدور بوده است درسها را از حالت شماره بودن و پیشنیازی خارج
کردهایم، چون نوعا درسهای ما در مواردی ترتب منطقی بر هم ندارند. در دروسی نظیر
کارگاه انس با قرآن نیز میتوان به گونهای برنامهریزی کرد که این درسها به
یکدیگر ترتب منطقی نداشته باشند.
نکته چهارم این است که بعضی از درسها
و کارگاهها سرفصل ندارد و اگر بنا باشد این برنامه از ترم آینده اجرایی شود نمیتوان
به توضیح مختصر طراحان برنامه مبنی بر در دست تألیف بودن سرفصلها قانع بود و نمیتوان
با این وصف برنامه جدید را از مهر جاری، اجرایی کرد. ضمن اینکه برخی از منابع شخص
محور دیده شده است و تنها منبع موجود برای برخی از سرفصلها منابعی است که خود
طراحان برنامه تالیف کردهاند، حال آنکه میتوانستند از خرد جمعی مجموعه استادان
در قالب طرح پژوهشی بهره ببرند و پس از تصویب کلیات برنامه در پی تامین منابع
برآیند و برای مثال تدوین هر کدام از منابع را به یک دانشگاه بسپارند. نکته پنجم،
دیده نشدن زیرساختهای لازم برای درسها است؛ برای مثال طراحان در برنامه جدید 21 واحد
درس کارگاهی در 96 ساعت دیدهاند، ولی مسیر قانونی برای مواردی چون حقالزحمه
استاد دیده نشده است و یا اینکه دانشجویی که برای گذراندن درس 2 واحدی باید 6 ساعت
در هفته سر کلاس حضور یابد، به این معنا که اگر دانشجویی 20 واحد دارد، در واقع
باید 24 یا 26 واحد برای او منظور گردد؛ تقسیم ساعات درسهای این دانشجو در طول
هفته چگونه میشود؟ آیا حجم کلاسهای او بالا نمیرود؟ و مطابق برنامه جدید اگر
دانشجویی در یک ترم دو درس کارگاهی و یک درس عملی داشته باشد، آن وقت مجبور است
برای گذراندن 20 واحد، در طول هفته 30 ساعت را در کلاسهای درس حضور پیدا کند و به
نظر میرسید ساعتهای دروس بالا دیده شده است. نکته ششم این است که در بعد اجرای
برنامه جدید به مشکل بر خواهیم خورد، چون برخی دانشگاهها برنامه درسی ترم آینده
شان را بستهاند. برای مثال ایم مهم در دانشگاه پیام نور و همین طور دانشگاه فردوسی
صورت گرفته است و چون برنامهریزی درسی دانشگاهها تحت سیستم شده است، برنامه بسته
شده و نمیتوان ترم جدید را دوباره تغییر داد و این مساله در کنار فراهم نبودن
بسترها میطلبد که اجرای برنامه درسی جدید را به تعویق اندازند. نکته هفتم و آخری
که با طراحان در میان گذاشتهام این است که اقتضای چنین برنامههایی این است که
یک بار به صورت آزمایشی در چند دانشگاه به شکل محدود انجام شود و پس از بررسی
بازخوردهای آن به سایر دانشگاهها تعمیم داده شود.
علی آتشزر
چندهزار دانشجوی فارغ التحصیل رشته علوم قرآن و حدیث در طول این سی سال که همه بیکار می گردند و هیچ کجای این جامعه را نگرفته اند و هیچ نیازی از جامعه اسلامی را رفع نکردند و نه اصلا بلد هستند که رفع کنند، ماحصل برنامه ریزی های حضرتعالی و اساتید همکارتان در سرتاسر کشور هستند.
شما امتحان خود را پس داده اید
دیگر حنای شما اساتید و مدیران گروه ها برای دانشجویان این رشته رنگ ندارد
اصلا این برنامه جدید پر از اشکال... فرقی نمی کند... مگر برنامه های شما چه گلی بر سر دانشجو زده است که حالا در مقام نقد برنامه دیگری بر آمده اید؟
یعنی این قدر حوزه مطالعات قرآن و حدیث محدود است که نگرانید اگر دروس تحصبلات تکمیلی فعلی بیاید در مقطع کارشناسی دیگر برای ارشد و دکتری مطلب برای تدریس ندارید؟
و هزار نکته دیگر که مجال بیانش نیست...
سر کار رفتن دانشجو ک وظیفه مدیرگروه نیست اشتغال مربوط ب دولت هست ایشون بنا داره درسها درست و متناسب با رشته تدوین و تدریس بشه