نزدیک به 4 دهه است که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد؛ انقلابی که دنیا را تحت تاثیر خود قرار داد و برای ملتهای ستمکشیده همچون دم مسیحا بود. انقلاب اسلامی در خود آموزههای فراوانی داشت که عدلخواهی، ظلمستیزی و پایبندی به اخلاق دینی و انسانی بخشی از آن بود. برای اولین بار در انقلاب اسلامی به زنان به صورت ابزاری نگاه نشد، بلکه ذات انسانی و توانایی فردی ملاک فعالیتهای اجتماعی زنان در اتفاقات اجتماعی بود. برای همین هم در پیروزی انقلاب و هشت سال دفاع مقدس و فعالیتهای بعد از آن همیشه این قشر در کنار مردان، سازندگان ایران اسلامی بودند.
با توجه به این مقدمه میخواهیم در این یادداشت به نقش و جایگاه زنان در سینمای ایران بپردازیم. در سینمای پیش از انقلاب از زن استفاده ابزاری میشد که بهرهگیری از این موجود لطیف در زیبایی تصویر یکی از این موارد بود. از این رو میتوان گفت که نگاهی جدی به آنان صورت نمیگرفت و دستاندرکاران سینما اهمیت چندانی برای آنان قائل نبودند.
این بیتوجهی تا به آنجا پیش رفته بود که در همان دوران، برخی از بازیگران زن به نشانه اعتراض سینما را ترک کردند، اما بعد از پیروزی انقلاب به مدد پیام حیاتبخشی که این واقعه داشت، زنان برای خود هویتی فاخر پیدا کردند. در چنین فضایی بود که فیلمسازان و بازیگران مطرحی در سینما رشد کردند. این اتفاق نمودی جدی در دهه شصت و هفتاد داشت، ولی در ادامه این گرایشات رو به کمرنگی گذاشت.
کم شدن فرهنگ اسلامی در سینما صدای اعتراض بسیاری از بزرگان سینما را بلند کرد، به نحوی که جملات تند، اما دلسوزانه فرجالله سلحشور با بازخوردهای متفاوتی مواجه شد. در این زمینه برخی بازیگران زن نیز اعتراضاتی پیرامون بیتوجهی به اخلاقیات در سینما مطرح کردند، ولیکن افسوس هنوز هم این اعتراضات شنیده نشده است و باز هم روند بیاخلاقی در سینما ادامه دارد.
گاهی آسیب بدحجابی از بیحجابی بیشتر است
نمود بارز این ادعا را در جشن اخیر حافظ که هر ساله از سوی نشریه دنیای تصویر برگزار میشود میتوان مشاهده کرد. عکسهایی که از زنان و برخی مردان در این جشن روی خروجی سایتها و خبرگزاریها قرار گرفته، گواه بارز این ادعاست. در شب برگزاری این رویداد بسیاری از بانوان بازیگر با پوششهای غیر متعارف روی فرش قرمز گام برداشتند، گویی به سالن مُد آمدهاند؛ البته در ظاهر امر پوششی به نام روسری روی سرشان قرار داشت، اما باید توجه داشت که گاهی مواقع آسیبهای بدحجابی از بیحجابی نیز بدتر است.
و جای تاسف بیشتر آنجاست که متوجه میشویم این قبیل پوششها مورد پسند رسانهها نیز واقع شده است، چون عکسهای بسیاری از این مراسم در گزارشها انعکاس داده شدهاند! آیا این نوع پوشش همانی است که ما به عنوان الگوی فاطمی در پی رسیدن به آن هستیم؟ تاسف بیشتر آنجایی به وجود میآید که حتی یک عکس نیز در میان این گزارشهای تصویری وجود نداشت که در آن هنرمندی با حجاب برتر (چادر) در مراسم حاضر شده باشد.
رواج این پوششها نیز تنها در میان بانوان نبوده، بلکه برخی آقایون نیز فراموش کردهاند که آنها در کشوری اسلامی فعالیت میکنند؛ چنین رویکرد و نحوه پوششی حتی در میان هنرمندان کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز دیده نمیشود و در جشنهای سینمایی که برگزار میشود، میتوان شاهد حضور هنرمندان غربی با پوشش متناسب و رسمی بود.
نکته دیگر اینکه بانوانی چون الهام چرخنده، صغری عبیسی و پروانه معصومی که حجاب برتر دارند، معمولاً در چنین مراسمی حضور پیدا نمیکنند، چون به دلیل پوششی که دارند به این گونه جشنها دعوت نمیشوند، اما یک بازیگر جوان که دانشی هم درباره حوزه سینما و هنر هفتم ندارد به راحتی روی فرش قرمز گام بر میدارد.
در انتهای این مطلب به فرش قرمز این جشنها که اخیراً در جشنواره فجر نیز باب شده است، اشاره میکنم. زمانی بود که ورودی سالنهای هنری ما به شکل سنگر و مسجد بود، اما امروز به کجا رسیدهایم که فرش قرمز مایه مباهات ما شده است؟ سوالی که مسئولان فرهنگی ما که ادعای اسلامی بودن دارند، باید به آن پاسخ دهند.