رویدادها و پدیدههای انسانی به دلیل چند وجهی و چند علی بودن از طریق نظریات و رویکردهای مختلف که هر یک برگرفته از هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسیهای متفاوت است قابل تحلیل است و در یک تقسیمبندی کلان میتوان تحلیل این پدیدهها را به دو دسته دینی و غیر دینی تقسیم کرد. منظور از تحلیل دینی پدیدهها صرفا به معنای نقش عوامل فراطبیعی و فراانسانی در بروز آن حادثه و رخداد نیست بلکه به معنای تحلیل یک پدیده براساس چاچوبها و قوانین الهی حاکم بر جهان است که خداوند این قوانین را برای تداوم زندگی انسانها قرار داده است و بدون آن نظم و قاعده زندگی اجتماعی بر هم می ریزد که میتوان آنها را سنن الهی نام نهاد.
تعریف سنت الهی و اقسام آن
در واقع سنتهای الهی، قوانین محکم و استواری است که جهان بر پایه و اساس آن قرار داده شده است. این مسئله ریشه در تدبیر و حکمت الهی در خلقت جهان دارد که مقرر شده است در نظام عالم هر چیزی در جای خود باشد و براساس قوانین کلی، تغییرناپذیر و محکم در حرکت باشد. به عبارتی سنتهای الهی تبیینکننده قانونمندی نظام آفرینش هستند که برپایه آنها میتوان تحولات تاریخی و رخدادهای سیاسی و اجتماعی را تحلیل و بررسی کرد.
براین مبنا میتوان سنتهای الهی فراوانی را استخراج کرد که در نظام آفرینش وجود دارد و هستی بر پایه و اساس آنها در حرکت است که در یک تقسیمبندی کلی میتوان سنتهای الهی را به دو دسته سنتهای تکوینی و تشریعی تقسیم کرد. سنت تکوینی همان قوانین کلی و ثابتی است که در کلیت هستی وجود دارد و شاخصترین آن سنت هدایت عمومی همه موجودات عالم است.
اما سنت تشریعی آن دسته از قوانین الهی است که مربوط به زندگی فردی و اجتماعی انسانهاست که تحولات سیاسی و اجتماعی را میتوان براساس این دسته از سنتها تحلیل کرد. از مهمترین این سنتها میتوان به سنتهای «اراده مردم در تعیین سرنوشت خود»، «نابودی باطل و ظلم»، «حکومت اهل حق و مستضعفین بر عالم»، «تنبیه و تشویق در قبال رفتار» و ... اشاره کرد.
با این مقدمه میتوان مهمترین پدیدههای سیاسی و اجتماعی که انقلابها و رفت و آمد حکومتها هستند را از منظر سنن الهی مطالعه کرد و به یاد داشت که این نوع تحلیل نیز همانند سایر تحلیلهایی که برگرفته از رویکردهای غیر دینی است دارای پایه و اساس علمی است و منظور از دینی بودن، غیرعلمی بودن نیست.
چرایی رخداد کودتا از منظر سنت الهی «وحدت و تفرقه»
در این میان پدیده کودتای ترکیه به دلیل تازه بودن آن از یک سو و شکست زودهنگام کودتا برخلاف غالب کودتاهای رخ داده در سایر نقاط جهان از سوی دیگر قابلیت فراوانی دارد که براساس سنتهای الهی مورد تحلیل و واکاوی قرار گیرد.
مهدی مطهرنیا، تحلیلگر و آیندهپژوه سیاسی، معتقد است «کودتا ماحصل عملکردهایی است که بیش از همه رجب طیب اردوغان در آن دخیل بوده است؛ بنابراین کودتا بیش از آنکه ضد دولت اسلامگرای ترکیه باشد، ضد عملکرد شخص اردوغان شکل گرفت. اردوغان در پی ایجاد فضای مثبت برای تغییر قانون اساسی ترکیه در جهت افزایش قدرت رئیسجمهور است که این افزایش قدرت بیش از آنکه برای آینده ترکیه باشد، برای آینده نقش خود در جغرافیای سیاسی ترکیه است».
در حقیقت اردوغان با دامنزدن به تشتت و تفرقه در درون حزب اسلامگرای عدالت و توسعه شکافهای فعالی را در این حزب ایجاد کرد که منجر به جدایی افرادی همچون عبدالله گل، داووداوغلو و فتحالله گولن شد که پیش از این با وی همگرا بودند و لذا فرصت را برای کودتای بخشی از نظامیان فراهم کرد.
نقش ظلم به مسلمانان و پیوند با کفار در ایجاد شکاف داخلی در ترکیه
همچنین به غیر از اقدامات داخلی و درون حزبی، سیاستهای دولت اردوغان علیه برخی کشورهای اسلامی همچون سوریه و عراق و بیثباتسازی این کشورها از طریق حمایت از گروههای مسلح تروریست نیز از عوامل دیگری بود که به تشدید شکافهای داخلی در ترکیه انجامید. برخی تحلیلگران معتقدند بروز و ظهور این کودتا به دلیل مخالفت برخی نظامیان با اینگونه رویکردهای اردوغان در عرصه سیاست خارجی بوده است و آنها نمیخواستند که ترکیه بیش از این وارد فاز جنگ و تنشزایی با همسایگان شود.
عباسعلی منصوری، کارشناس مسائل سیاسی و عضو پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، برمبنای سنت الهی دوستی با کفار و دشمنی با مسلمانان در تحلیل این کودتا میگوید: «سنت الهی این گونه است که اگر مسلمانان با کفار پیمان ببندند تنها میمانند؛ چرا که آنها در موضوعات مختلف به فکر منافع خود هستند و ممکن است کل جامعه اسلامی را قربانی امیال، خواستهها و منافع خود کنند. اردوغان اگر به جای اینکه دست در دست اسرائیل بدهد و به موضوع سوریه ورود پیدا کند، مواضع دوستانهای نسبت به کشورهای اسلامی اتخاذ میکرد، امروز شاهد چنین گسستی در جامعه خود نمیشد؛ چرا که اگر یک کشور ارتباطات خود را با سایر کشورها بر مبنای فرهنگ و اعتقادات اسلامی برقرار و حفظ کند، روابط اجتماعی درونی خود را مستحکمتر میکند».
در واقع سنت الهی حاکم بر جهان آن است که تفرقه موجب تضعیف روابط اجتماعی شده و وحدت و همبستگی است که روابط و مناسبات اجتماعی را تقویت میکند و از شکافهای اجتماعی که میتواند به بحرانهای سیاسی تبدیل شود جلوگیری کند.
یکی دیگر از عواملی که سبب شد که دولت اردوغان به زوال نزدیک شود را میتوان براساس سنت الهی «پاداش یا مجازات در قبال رفتار» توضیح داد. حجتالاسلام والمسلمین سیدسجاد ایزدهی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در اینباره معتقد است که «هر حکومتی ظلم کند این ظلم دامن آن حکومت را میگیرد و دولت اردوغان هم ظلم فراگیری نسبت به کشورهای همسایه، عراق و سوریه، روا داشت و با اسرائیل همراهی کرد و طبیعتا وزر و وبال این ظلم گریبان آنها را میگرفت و گرفت».
سنت الهی «نقش اراده مردم در تعیین سرنوشت خود» و شکست کودتا
اما با وجود ایجاد این شکاف که منجر فرصتی برای عرض اندام نظامیان برای کودتا شد چرا کودتا به سرعت شکست خورد؟ دلیل عمده آن را میتوان در پشتوانه مردمی دولت اردوغان دانست. در طی دهههای اخیر دولت اسلامگرا در ترکیه توانسته است با استفاده از ظرفیت رأی مردم و مبتنی بر اصول مردمسالاری قدرت را به دست آورد و همین مردم با حضور خود از جمهوریت و رأی خود دفاع کردند و اجازه ندادند این روند که منجر به ثبات دموکراتیک در ترکیه شده است به دست نظامیان کودتاگر از بین برود.
سنت الهی «نقش و اراده مردم در تعیین سرنوشت خود» در این زمینه میتواند تحلیل خوبی به دست دهد. حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا تویسرکانی، نماینده ولی فقیه در سازمان بسیج مستضعفین، در اینباره اظهار میدارد که «نقش مردم در قرآن مجید به صراحت در دو آیه بیان شده است؛ در سوره رعد خداوند میفرماید: «انَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ» و در آیه ۵۳ سوره انفال هم آمده است «ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ».
وی براین باور است که این دو آیه به روشنی «تلازم حوادث اجتماعی و سیاسی با خواست مردم را مطرح میکند و خواست مردم چه در جهت خیر و چه در جهت شر را در برمیگیرد. به عبارتی بین خواست عمومی مردم و آنچه که به وقوع میپیوندد تلازم وجود دارد و هر آنچه که مردم میخواهند همان اتفاق خواهد افتاد».
حال البته ممکن است که به دلایل گوناگون خواست و اراده مردم در کوتاه مدت یا بلند مدت به نتیجه برسد که این خود نیازمند تحلیلهای دیگری است، اما در کلیت قضیه پایداری مردم بر خواست خود و تلاش آنها برای تعیین سرنوشت خود، نتیجه مدنظر آنها را در پی خواهد داشت و این سنتی تغییرناپذیر است.
در حقیقت این سنت الهی در مسائل سیاسی و اجتماعی گواه آن است که مردم تولیدکننده اصلی قدرت سیاسی و اجتماعی هستند و همان مردم هستند که میتوانند به قدرت دوام دهند و یا آن را سرنگون کنند و این به شرطی است که خود مردم برای تغییر سرنوشت خود چه اقدامی کنند، ظلم پذیر باشند یا ظلمستیز.
به عبارتی چرایی شکست کودتا در ترکیه در یک نگاه کلان به تجربه مردم از بیثباتیهای ناشی از کودتاهای فراوان در دهههای پیشین در این کشور و چشیدن ثمرات مردمسالاری، انتخابات و صندوق رأی بازمیگردد هرچند عوامل دیگری از جمله زودهنگام بودن کودتا، برخی ناهماهنگیها در اجرای کودتا و اعتماد حاکمان به مردم قطعا در شکست کودتا مؤثر بودند.
تحلیل فضای پساکودتا از زاویه سنت الهی «آزمایش» و «ابتلا»
اما فضای پساکودتا که فضایی سرشار از تصفیه، اخراج، دستگیری و زندانی کردن مجموعه مخالفان اعم از کودتاگران و مخالفان فکری است را چگونه میتوان تحلیل کرد. آیا بهرهبرداری نادرست از یک پدیده میتواند به ضد خود تبدیل شود. در واقع سؤال این است که اردوغان از فضای پساکودتا چگونه بهرهبرداری میکند؟
سیدسجاد ایزدهی در پاسخ به این سؤال اظهار میدارد که «اینکه حکومتی تعداد بسیار زیادی از شهروندان خود را از ادارات تصفیه، اخراج و معزول کند و حتی کسانی را که هیچ دخالتی در کودتا نداشتند و عملی را انجام ندادند و تنها به لحاظ فکری گرایش مخالفت با حکومت داشتند در هیچ نظام دموکراتیکی قابل قبول نیست و اتفاقات پس از کودتا در ترکیه عملا در جهت تحقق استبداد اکثریت علیه اقلیت است».
این رفتار از منظر سنت آزمایش و ابتلا قابل تحلیل است. قدرت از این منظر، یک آزمایش و ابتلاست که خدا در اختیار افراد میگذارد که اگر حاکمان از آن به نحو مطلوب استفاده کنند این قدرت در دست آنان پویا و پایا خواهد بود اگر به نحو نادرست و در مسیر بسط آن به روشهای نامشروع و باطل بهره ببرند دوام نخواهد یافت.
براساس این سنت الهی رفتاری که اردوغان در دوره پساکودتا در پیش گرفته است بیش از آنکه برای اصلاح ساختار ارتش و سیستم آموزشی و اداری کشور تلقی شود، رفتاری مستبدانه برای گسترش حیطه اختیارات و قدرت وی میباشد که این برخلاف همان اصول مردمسالارانهای است که او از اطریق آن به کرسی قدرت رسیده است و از طرف دیگر برخلاف همان آرمانهایی است که مردم را در حمایت از وی و مخالفت با کودتا به خیابانها کشاند تا از جمهوریت نظام سیاسی ترکیه دفاع کنند.
این نوع رفتار در آینده میتواند به ضرر خود اردوغان تمام شود، زیرا مردم و حتی احزاب مخالف اردوغان با حضور خود در صحنه نشان دادند که به دنبال حمایت و دفاع از وی شخص نیستند بلکه هدف آنان دفاع «از حق تعیین سرنوشت خود» و حفاظت از مردمسالاری است و حال اگر اردوغان با اینگونه رفتارهای پساکودتایی، در نظر مردم به چیزی شبیه کودتاچیان که میخواستند از مسیری خارج از مردمسالاری به قدرت دست یابند، تبدیل شود قطعا به سرنوشت کودتاگران مبتلا خواهد شد که این مسئله خارج از سنت الهی «عقوبت و پاداش در مقابل رفتار» نخواهد بود.
در مجموع میتوان گفت
پدیده کودتا از یک سو و دوره پساکودتا در ترکیه در قالب سنتهای الهی به خوبی
قابلیت تحلیل دارد هر چند که میتوان در کنار ان از سایر نظریات برای تحلیل این
پدیده بهره برد و بر قوام و استواری نظری این تحلیل افزود.
مهدی مخبری