به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از استان مرکزی، در نوشتاری که به عنوان قسمت اول یادداشت
فهم و درک حجاب آورده شد به بررسی معنای لغوی «جلباب»در کتب لغت و تفسیر و ... پرداختیم و در ادامه برای تکمیل بحث سیر تاریخی را هم مورد بررسی قرار میدهیم.
بررسی سیر تاریخی واژه «جلباب»تحقیق در منابع تاریخی توجه ما را به این نکته جلب میکند که ظاهراً نوعی از حجاب در میان ادیان الهی از قبیل یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان وجود داشته است. به ویژه برای هنگامی که زنان در مناسک و عبادات شرکت میکردند، زنان در معبد، به هنگام نیایش میبایست سرخود را میپوشانیدند و حضورشان بدون روسری ممنوع بود.
برای نمونه در تورات، از چادر (تورات، باب سوم، فقره 5)و برقع (تورات، کتاب غزلهای سلیمان، باب 4، فقره 1) و نقاب (تورات، کتاب اشعیاء نبی، باب 47، فقره 1 و 2) نام برده شده است.
مطالعات در مورد زنان ایران زمین نیز بیانگر این است که آنها نیز از زمان مادها که نخستین ساکنان این دیار بودند، دارای حجاب کاملی، شامل پیراهن بلند چیندار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند بر روی لباسها بودهاند. این حجاب در دوران سلسلههای مختلف پارسها نیز معمول بوده است؛ بنابراین، در زمان بعثت زرتشت و قبل و بعداز آن، زنان ایرانی از حجابی کامل برخوردار بودهاند. با بررسی متون تاریخی، در همه آن دوران پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رایج بوده است. به گفته ویل دورانت پس از داریوش، زنان طبقات بالای اجتماع، جرأت نداشتند که جز در تختِ روانِ روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمدورفت کنند. پوشش موی سر و داشتن نقاب بر چهره، پس از سقوط ساسانیان نیز ادامه یافته است.
اما وقتی که به بیانات متعددى از قرآن میرسیم بر این نکته دلالت میکند که در جامعه عرب قبل از اسلام بر خلاف ایرانیان زنان براى حضور در اجتماع از پوشش مناسب و مطلوبى برخوردار نبودند. به همین دلیل همسران پیامبر (ص) از متابعت الگوی زنان جاهلی منع میشوند:
«یا نِسَاء النَّبِى لَسْتُنَّ کَأَحَد مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا* وَقَرْنَ فِى بُیوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیةِ الْأُولَى:(احزاب/33)؛ اى زنان پیامبر، شما همانند دیگر زنان نیستید، اگر از خدا بترسید. پس به نرمى سخن مگویید تا آن مردى که در قلب او مرضى هست به طمع افتد و سخن پسندیده بگویید و در خانههای خود بمانید و چنانکه در زمان پیشین جاهلیت میکردند، زینتهای خود را آشکار مکنید».
ضابطههای تربیتی ـ اصلاحى اسلام نسبت به پوشش زنان نیز حاکى از برخى نقصها و کاستیها در پوشش زنان آن دوره(جاهلی) و فاصله آن با پوشش مورد سفارش اسلام است:
شأن نزول آیه 30 سوره نور اشارهای به کیفیت پوشش قبل از دستور حجاب دارد. در این شأن نزول آمده است «کان النسا یتقنعن خلف آذانهن؛ زنان دنباله مقنعه خود را به پشت گوشهای خود میانداختند». (نورالثقلین، حویزی، ج 3، ص 588) و بنابراین، گلو و بناگوش آنها نمایان بود. تاریخپژوهان نیز این نکته را که زنان جزیرةالعرب از حجاب مناسبى برخوردار نبودند، تأیید میکنند.
البته برخی شعرهای عرب قبل از اسلام، دلالت بر این دارد که استفاده از حجاب در شبهجزیره عربستان، در قرن ششم بعد از میلاد را میتوان یافت؛ بنابراین اشعار میتوان گفت نوعی حجاب که گریبان و چشمها و بدن زن را بپوشاند در میان اعراب وجود داشته است و دستورات قرآن کریم اقدامات اصلاحی نسبت به قانون حجاب بوده است.
سه مصداق برای «جلباب» بسیاری از نگارندگان کتب لغت و تفسیر در اینکه جلباب به معنای پوشش فراگیر است اتفاقنظر دارند ولی درباره اندازه دقیق جلباب دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. با توجه به معانی گفتهشده در کتب لغت و تفسیر و تاریخ میتوان گفت که چند دیدگاه قابل عرضه است:
اوّل اینکه؛ جلباب پوششی فراگیر مثل چادر بوده که از بالا سر تا پا را میپوشانده است. دوم: جلباب پوششی بزرگتر از خمار و مقنعه بوده که کمتر از مقدار رداء یعنی تقریباً تا زانوها را میپوشانده است. سوم: جلباب همان خمار و مقنعه است، یعنی پوششی که فقط سر و سینهها را میپوشانده است. چهارم: جلباب به معنای قمیص و پیراهن بلند است که بدن را میپوشاند.
اختلافات زیادی در باب معنی «جلباب» به چشم میخورد، اما آنچه صحیحتر به نظر میرسد، این است که در اصل لغت، کلمۀ جلباب شامل هر جامۀ وسیع میشده است که بدن زن را کاملاً بپوشاند و حتی امکان پوشاندن سروصورت با آن همزمان بوده است. این پوشش بر روی خمار پوشیده میشده است، بدین ترتیب گویا با آیه «ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن» قرآن کریم امر فرموده تا زنان روسریها را که بر پشت سر میانداختند تا روی سینه بیاورند و جلباب نیز پوششی بوده که تمام بدن زن را میپوشانده است. ازاینرو، دیدگاه اول دیدگاهی صحیح به نظر میرسد.
جمعبندیحال با توجه به کنکاشی که درباره این مسئله در قرآن داشتیم و با مراجعه به کتب لغت و تفاسیر و کتب تاریخی آنچه که مسلم بود مطرح شد و این خود انسان است که باید انتخاب کند. به مصداق آیه شریفه: «َبَشِّرْ عِبادِ الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ: پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مىدهند و بهترين آن را پيروى مىكنند».(زمر/17) چراکه خالق جهان، انسان را با اراده و مختار آفریده و این ما نیستیم که حد و حدود را تعیین میکنیم؛ اما آنچه حائز اهمیت است اینکه در تعریف واژگان دینی غفلتهای زیادی صورت گرفته که بسیاری را در وادی سردرگمی رها کرده و این خود باعث دلزدگی از چنین مباحثی میشود.
در تکمیل آنچه گذشت باید بدانیم که این غفلت، در بسیاری از مباحث دینی جاری است و عمده تقصیر و کوتاهی در این زمینه را باید بپذیریم و همین غفلتها با نقشه، اهداف و آرزوهای دشمنان دین موافق افتاده است. مشهور است که مبلغین دین مسیحیت که بهعنوان مبلغ و مبشر به کشورهای اسلامی فرستاده شده بودند در اجلاسی از عدم موفقیت خود گلهمند بودند و میگفتند که ما با همه روشهای ممکن و همه امکانات، مسلمانان را به ترک دینشان فرامیخوانیم ولی آنان دست از دینشان برنمیدارند. «زویمر» بزرگ اساقفه و کشیشان در این مورد گفت من با شما موافق نیستم زیرا ما در میان مسلمانها به دنبال ایجاد نسلی بودهایم که اسلام را نشناسند ولو اینکه دین خود را ترک نکرده و مسیحی نشوند. ما در این کار موفق بودهایم.
فهم اصطلاحات دینی در دنیای امروز ما و در زمانی که ما زندگی میکنیم، بسیار ضروری است. یکی از میادین جدی که در آن بین حق و باطل جنگ و درگیری وجود دارد، جنگ اصطلاحات است. توضیح اینکه دشمنان دین خدا با برنامهریزی و با برخورداری از امکانات قوی رسانهای و ارتباط جمعی گاهی اصطلاحات دینی را آنچنان تحریف میکنند که خود مسلمانان نیز از چنین اصطلاحی بیزار میشوند. آنها با تحریف چنین اصطلاحاتی سعی میکنند تصویری زشت از اسلام ارائه دهند، به گونهای که شناخت چهره واقعی مشکل شود.
همین مسئله حجاب که مورد بررسی قرار گرفت یکی از همین موارد است که باید گفت متأسفانه برخی به اصطلاح عالمان مسلمان هم آب در آسیاب کسانی میریزند که باهدف و برنامهریزی کارهای خود را دنبال میکنند. همین مسئله باعث شده که امروزه فهم اصطلاحات شرعی و قرآنی جهاد، امربه معروف و نهی از منکر، ارهاب و...بسیار مشکل شود. به طوریکه بسیاری در وادی سردرگمی مسائلی را قبول میکنند که به صورت غیرمستقیم به آنها تحمیل میشود.
با توجه به آنچه گذشت مقصود ما بر آن بود که خوانندگان این نوشتار بتوانند فهم دینی خود را در زمینهٔ حجاب و حد و حدود آن عمق بخشیده و خودشان مستقیم دین را چشیده و لذت ببرند. گویند کسی با آبوتاب از برنج تعریف میکرد که عجب غذای لذیذی است. گفتند آن را خوردهای. گفت نه. برادرم آن را در سفره ارباب دیده است. ما نباید اجازه دهیم فهم ما از دین همچون فهم این فرد از برنج باشد. باید خودمان دین را بفهمیم و آن را درک کنیم و همین جاست که فاصله بین انسال کامل و ناطق مشخص میشود.
علی عقیلی