زیارت خانه خدا بدون ویزا
کد خبر: 3518752
تعداد نظرات: ۷ نظر
تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۱
در‌های بهشت اینجا گشوده می‌شود

زیارت خانه خدا بدون ویزا

گروه جامعه: اینجا جایی است که می‎توانید به آسانی بهشت را نظاره‎گر باشید و نه تنها شادی را به دل‌های خودتان بلکه به دل‎ کسانی پیوند دهید که محبت خدا را با خود همراه دارند.

وَ قَضى‏ رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَریماً وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلّ‏ِ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّبّ‏ِ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّیَانىِ صَغِیرًا..(آیات 23،24 سوره مبارکه اسرا)
«...و پروردگارت فرمان قاطع داده است كه: جز او را نپرستید، و به پدر و مادر نیكى كنید هرگاه یكى از آنان یا دو نفرشان در كنارت به پیرى رسند [چنانچه تو را به ستوه آورند] به آنان اف مگوى و بر آنان [بانگ مزن و] پرخاش مكن، و به آنان سخنى نرم و شایسته [و بزرگوارانه‏] بگو و براى هر دو از روى مهر و محبت، بال فروتنى فرود آر و بگو: پروردگارا! آنان را به پاس آنكه مرا در كودكى تربیت كردند، مورد رحمت قرار ده.»

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، خداوند در قرآن به روشنی به تمامی انسان‌ها امر کرده است که اگر زمانی پدر یا مادری به سن پیری رسیدند و به اصطلاح از کار افتاده شده و نیاز به رسیدگی پیدا کردند تکلیف چیست. باتوجه به این دستور روشن قرآنی بر هر فرزندی واجب شد که والدین خود را زیر بال و پر خود گرفته، از ایشان مراقبت و با رعایت احترام با آنها برخورد کنند.
تابستان که می‎شود خیلی‎ها برای اوقات فراغت‎شان برنامه‎ریزی می‎کنند. خیلی‌ها به مسافرت و دید و بازدید از بزرگترها می‎روند و بعضی‎ها هم به گردش و سفرهای سیاحتی می‏پردازند. اما جدا از تمامی اینها امروز از مکانی برایتان می‌گویم که نعمت‎های بسیار با عظمت و ارزشمندی در آن وجود دارد. جایی که می‎توانید به آسانی بهشت را نظاره‎گر باشید و نه تنها شادی را به دل‌های خودتان بلکه به دل‎های کسانی پیوند دهید که محبت خدا را با خود همراه دارند.

اینجا جایی است که چشم‌‎ها به انتظار محبت نشسته‎اند، جایی که دست‎های آسمانی به سویتان دراز می‎شوند و شما را به دور خانه خدا طواف می‌دهند. اینجا جایی است که درهای بهشت گشوده می‌شود، جایی که به آسانی می‎توان دل‎های زیادی را شاد کرد و به فرموده خدا، بهشت را تضمین کرد. آری اینجا بزرگترین نعمت‎های خدا به دور از دردانه‎های عزیزشان، که تمام عمر با خون دل آنها را بزرگ کردند به انتظار عصای پیری نشسته‎اند.

آسایشگاه خیریه کهریزک

اینجا آسایشگاه خیریه کهریزک، در جنوبی‌ترین نقطه تهران و ‌دورتر از تمامی هیاهو‌ی شهر است. جایی که پدارن و مادران بسیاری پس از سال‌ها رنج و بردباری برای بزرگ‌کردن فرزندانشان، امروز در گوشه‌ای از این آسایشگاه، در آرزوی دیدن یک لحظه فرزندانشان هستند، اما جز چند قطره اشک که بر پهنه صورتشان خشک شده است گرمای دیگری را حس نمی‌کنند.

پدر و مادرانی که سال‌ها برای فرزندانشان زحمت کشیده و در نهایت دست تقدیر و شاید بخاطر بی‌مهری‌های فرزندانشان، روانه آسایشگاه کهریزک شده‌اند. حال آسایشگاه کهریزک محل زندگی این پدر و مادران و معلولان شده است. آسایشگاهی که خدمات متنوعی را اعم از درمانی، معیشتی و حمایتی به این عزیزان می‎دهد.

پدر و مادرانی که در آسایشگاه کهریزک نگهداری می‌شوند، لحظات تنهایی خود را با ورق زدن خاطرات گذشته سپری می‌کنند و در تنهایی خود به روزهایی می‌اندیشند که در کنار خانواده و فرزندانشان بودند. وقتی به دیدارشان رفتیم گویا دنیا را به آنها داده‌ بودند و بدون هیچ وقفه‌ای از ما بخاطر حضورمان تشکر می‌کردند. لبخندی بر جانشان نقش‌ بسته بود که گویا عزیزترین افراد زندگی خود را می‌دیدند.

آسایشگاه خیریه کهریزک

حس و حال پدر و مادران در آسایشگاه کهریزک با حال و هوای خانه‌ها متفاوت است. به هر آسایشگاه که می‌رسیدیم به استقبالمان می‌آمدند و برخی هم با نگاهی بی قرار، معنا دار و شاید جست‌وجوگرانه به ما می‌‌نگریستند. به دیدن هرکدام که می‌رفتیم با روی خوش دعوتمان می‌کرد و بدون معطلی انگار که سال‎هاست به انتظارمان نشسته است، سر درد و دل را باز می‌کرد. یکی از مادران کهریزکی با رضایت از رسیدگی پرسنل و کارکنان آسایشگاه کهریزک می‌گفت: هیچگاه فکر نمی‌کردم روزی فرزندانم مرا به این محل بیاورند. او در حالی که اشک از گونه‌هایش جاری بود برای فرزندانش دعا کرد و گفت امیدوارم هر کجا که هستند سالم و سلامت باشند.

یکی از مادران کهریزکی با دلی پر، از بی‌مهری فرزندانش و اینکه در سال‌های گذشته فرزندانش وی را راهی آسایشگاه کهریزک کرده‎اند و از آن زمان تاکنون به دیدنش نیامده‌اند گلایه می‌کرد. او می‌گفت هیچگاه فرزندانم را نمی‌بخشم، آنها از سال ۸۷ و به دلیل بیماری مرا در اینجا رها کردند و از ‌آن سال‌ها تا به امروز ‌برای دیدنم ‌به اینجا نیامده‌اند.

آسایشگاه خیریه کهریزک
یکی دیگر هم از مادران در حال قرائت قرآن بود و انس عمیقی با آن گرفته بود و ضمن خیر مقدم گفتن به ما شروع به خواندن آن کتاب کرد و گفت، عیادت و بازدید شما، نزد خدا جایگاه بزرگی دارد. بعد شروع به خواندن کرد و تلاش می‌کرد به ما بگوید این کار چه ثواب عظیمی نزد خدا دارد.

می‌گفت این‌ها را من نمی‌گویم بلکه امامان و معصومین تاکید کرده‌اند. در آخر هم به ما گفت سالمندی دوره‌ای از زندگی است که هر یک از ما آن را تجربه خواهیم کرد، شاید دوره ناتوانی و چشم به راهی باشد و می‌گفت از اینکه در این مرکز هستم هیچ گله و شکایتی ندارم.

بعد از آن به بخش آقایان رفتیم. در محوطه باز آسایشگاه پیرمردها به عادت معمول دور هم جمع شده و از تجربیاتشان برای یکدیگر نقل می‌کردند. وارد بخش که شدیم در ابتدایی‌ترین اتاق، با صحنه‌ جالبی روبه‌رو شدیم. پیرمردی که اتاقش را با عروسک‌های کوچک و بزرگ تزئین کرده بود. او را مرد عروسکی آسایشگاه می‌نامیدند.  فامیلش فرونچی بود و علاقه زیادی به نگهداری از عروسک‌ها داشت.

آسایشگاه خیریه کهریزک
بعد از خوش و بشی دوستانه و یک عکس یادگاری، به ما گفت عروسک‌ها را همانند کودکانش دوست دارد، بطوریکه برای آنها قصه می‌گوید، لالایی می‌خواند و از صمیم قلب به آنان عشق می‌ورزد. می‌گفت زندگی بدون آنها یعنی هیچ، هر کدام از آنها اسم و سن و سالی دارند و من با آنان زندگی می‌کنم. حتی وصیت هم کرده‌ام بعد از مرگم همه عروسک‌هایم را تحویل نوگلان مهدکودک بدهند.

وقتی ماجرای این کار را از اوجویا شدیم گفت: حدود 20 سال پیش همسرم در اثر بیماری سرطان فوت کرد که با رفتن او، زندگی من تیره شد و سه سال بعد از فوت همسرم دو پسرم هم به سوئد رفتند و تنهای تنها شدم. بعد از رفتن فرزندانم با پای خود به آسایشگاه کهریزک آمدم که روزهای خیلی سختی را پشت سر گذاشتم بطوریکه پس از مدتی دچار افسردگی شدید شدم. بعد از این بیماری پزشک آسایشگاه کهریزک، تجویز کرد که دو عروسک کنار تختم بگذارند تا به درمان افسردگی‌ام کمک کند و همین امر موجب شد که هر روز به تعداد عروسک‌هایم اضافه کنم و تنهایی خود را با آنها پرکنم.

رد نشود//در‌های بهشت اینجا گشوده می‌شود/ زیارت خانه خدا بدون ویزا

تقریبا هنگام نهار بود که به طور اتفاقی به آشپزخانه بخش سالمندان آسایشگاه کهریزک رسیدیم. از نوع خدماتی که آسایشگاه به سالمندان می‎داد، از آنها سوال کردیم و همه جز یک نفر رضایت داشتند. آن یک نفر هم بهانه خانه را می‌گرفت و می‌گفت با اینکه خدمات خوبی می‌دهند اما نمی‌خواهم اینجا باشم و دوست داشت در کنار خانواده‌اش باشد. آنگونه که مدیر آسایشگاه می‌گفت خدمات متنوع و مناسبی به افرادی که در آسایشگاه پذیرش شده‌اند، داده‌ می‌شود که شامل خدمات به مددجویان، سالمندان، معلولان جسمی و حرکتی و بیماران ام‌اس است. ‌البته به صورت موردی سایر بیماران مانند نابینا و قطع نخاع و ناشنوا هم در این آسایشگاه پذیرش شده‌اند.

در‌د و دل‌های بخش بیماران ام‌اسی و قطع‌نخاع هم شنیدن داشت. عزیزی بعد‌از دیدن ما می‌گفت شما چه کار خیر و بزرگی کرده‌اید که بدون ویزا به خانه خدا آمده‌اید؟ اوکه از بیماری ام اس پاهایش را ناتوان کرده بود می‌گفت اینجا خانه خداست و شما دل خدا را شاد کردید. بعد از این صحبت‌ها هم شروع به درد و دل کردن کرد و حرف‌هایی که تاکنون بر روی دلش سنگینی می‌کرد را به یک باره بیان کرد. اول و آخر حرف‌هایش ثواب عیادت و جایگاه انسان‌هایی بود، که دل مومن را شاد می‌کنند. انگار دلش نمی‎خواست که با او خداحافظی کنیم و مدام تشکر می‎کرد.

عیادت از علی، پسری که با یک دست و یک پا زندگی می‎کرد و به دلیل قطع نخاع شدن در این آسایشگاه اقامت داشت هم به من حس زندگی و شکوفایی بخشید. دیوار اتاق با اشعاری به خط بسیار زیبا نقش بسته بود که همه حاصل تلاش‎های علی بود. او معتقد بود که باید به افکار، منش و دیدگاه‌ها وسعت داد تا بتوان به اهداف خود دست پیدا کرد. می‎گفت بعد از قطع نخاع شدن خودم را باخته بودم و هر روز که می‎گذشت از لحاظ جسمی و روحی حالم بد و بدتر می شد، اما بعد از انتقال به آسایشگاه با مشاهده افرادی که از شدت مصدومیت بالاتری نسبت به من قرار داشتند توانستم خودم را پیدا کنم.

آسایشگاه خیریه کهریزک

دیدار با ام‎اسی‎های مرکز و حرف‌های تحصیلکرده‌ها و نخبه‌هایی که از بد حادثه دچار این بیماری شده بودند و به آسایشگاه کهریزک پناه آورده بودند هم جای تامل بسیار داشت که از بیانشان می‎گذرم. اینجا خدا را بارها شکر گفتم، و صحنه‎هایی را از بزرگی افرادی دیدم که چشم از خانه‎ و دارایی‎هایشان بسته بودند و به نیت خدمت به خلق خدا و بدون هیچ چشم‎داشتی کار می‎کردند. افرادی که نذرشان خدمت به پدر و مادران کهریزکی و شست‎وشوی ناتوانان و کمک به آنها بود.

وجه مشترک تمام کهریزکی‌ها این بود که علاوه بر رسیدگی ‌مطلوب از لحاظ جسمی و بهداشتی، نیازمند مهر و محبت و پر کردن خلاء عاطفی هم بودند. تامین این نیاز هم وظیفه‌ تک‌تک انسان‌هایی است که دوست‌ دارند بدون دلیل محبت خرج کنند. باید گفت آنچه که در این قشر از اهمیت بیشتری برخوردار است توجه به شرایط عاطفی و روانی آنان است. رسیدگی به نیازمندان و آسیب‌دیدگان اجتماعی و به‌ویژه خدمت به اقشار سالمند از اصول مورد تأکید اسلام و وظیفه‌ای اخلاقی و انسانی است.

اگر به قرآن رجوع کنیم، آیات بسیاری در آن به صراحت به جایگاه پدر و مادر و وظایف فرزندان در رابطه با این نعمت‌های بزرگ خدایی اشاره کرده است. از جمله این موارد این است که کوچکترین بدی در حق آنها روا نیست، از طرد و دور کردن آنها باید پرهیز شود، برخورد با آنها در تمام زمینه‌ها باید کریمانه باشد، بر فرزند واجب است وقتی ناتوان شدند از آنها حفاظت کرده و در مراقبت از آنها بکوشد و بهترین درخواست‌ها که درخواست رحمت است را از خدای متعال برای آنها بخواهند.

رد نشود//در‌های بهشت اینجا گشوده می‌شود/ زیارت خانه خدا بدون ویزا
این روزهای گره خورده با اوقات فراغت، شاید بهترین فرصت برای دیدن پدر و مادرانی باشد که سال‌های سال‌ها برای فرزندانشان زحمت کشیده‌اند و اینک به هر دلیل منطقی و یا غیرمنطقی در آسایشگاه کهریزک زندگی می‌کنند. قطعا این روزها فرصت مناسبی است برای جبران و کسب دعای خیر پدر و مادرانی که هنوز نفس می‌کشند و منتظر دیدن فرزندانشان در آسایشگاه کهریزک هستند.

در انتها می‌گویم که سايه پر مهر و محبت پدر و مادر بدون ترديد‌، زيباترين هديه خداوند به هر خانواده است‌، اين نه تنها گفته همه عاقلان و فرهيختگان عالم ‌بلكه اعتراف همه دوستداران اين موهبت الهي است، و باز می‌گویم پدر و مادران کهریزکی نیاز به مهربانی دارند و خدمت به آنها خرید پاداشی برای جهان آخرت است. احترام به آنها و شاد کردن دلشان نشانه قدرشناسی است که توفیقات دنیوی و اخروی زیادی را هم با خود به‌همراه دارد.

وهاب خدابخشی
انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۳
مرتضی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۵/۰۵/۱۰ - ۱۸:۲۳
0
3
خیلی گزارش خوب و تکان دهنده ای بود..واقعا نباید با پدر و مادر اینکار ها روکرد.
محمدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۵/۰۵/۱۰ - ۲۲:۵۶
0
3
چقدر گزارش کامل و خوبی بود.. خیلی وقت بود مثل این گزارش ها رو نخونده بودم.. تیتر و لید و متن عالی بود..
راستی چقدر خوب میشه ایکنا بانی یه طرح برای سالمندان بشه..

موفق باشید
رضایی مهر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۵/۰۵/۱۰ - ۲۳:۳۶
0
3
عالی بود.. ای کاش همه میتونستیم یک روز در هفته رو به این عزیزان اختصاص بدیم
علی اسدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۵/۰۵/۱۰ - ۲۳:۴۱
0
2
بخدا قسم فقیرو غنی، سالم و معلول، همه وهمه نیازمند هم هستیم، باید در کنار هم باشیم و با هم زندگی کنیم، گرچه این فرهنگ در سالهای گذشته کم رنگ شده، اما ای کاش در یک اقدام فرهنگی، به کمک یکدیگر این فرهنگ را دوباره احیاء وغنی کنیم.
mohseni
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۵/۰۵/۱۰ - ۲۳:۴۳
0
2
در آیات متعدد قرآن کریم مارا به دستگیری ازافراد ناتوان وکمک به همنوعان، سفارشات فراوانی شده است که باید با تأسی از آموزه های نورانی کتاب آسمانی در مدت کوتاه زندگی، به درد همدیگر برسیم ودستگیر ضعیف ترهای جامعه باشیم.
لاله-الف
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۵/۰۵/۱۲ - ۱۰:۳۱
0
3
خیلی خوب بود..احسنت
مینا حکمت
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۵/۰۵/۱۳ - ۱۰:۴۹
0
2
عالی بود. درود بر شما
captcha