تفسیرگویی در درس فقه؛ الگویی برای اساتید حوزه
کد خبر: 3531966
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۲
در تجلیل از اقدام پسندیده آیت‌الله هادوی تهرانی؛

تفسیرگویی در درس فقه؛ الگویی برای اساتید حوزه

گروه حوزه‌های علمیه: اگر به بیش از هزار و 400 سال قبل یعنی صدر اسلام باز گردیم، می‌بینیم در تنها حوزه علمیه جهان اسلام یعنی مکه و مدینه، فقط یک متن درسی وجود داشت و آن هم «قرآن»؛ قرائت و حفظ قرآن و تفسیر هم محور کار بر روی این متن وحیانی و مهم‌تر از همه البته تلاش رسول خاتم بر نظام‌سازی قرآنی بود.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) در باب اهمیت قرآن کریم همین بس که کلام خداست در لفظ و محتوا و اولین مفسر آن نیز خود خداوند است که برخی آیات را با برخی دیگر تفسیر و تبیین کرد؛ اولین مدرس این کتاب هم فرستاده خدا و باز هم مهمتر از هر چیز که این کتاب نه تنها برای خواندن و حفظ بلکه برنامه‌ای برای زندگی بشر است و اولین تجربه خود را هم در اداره نظام و حکومت در مدینه به رهبری پیامبر(ص) نشان داده است.
مسلمانان در صدر اسلام خواسته‌های خود را در قرآن جست‌وجو می‌کردند و پاسخ خود را دریافت می‌داشتند و گاه اگر با ابهامی در بیان قرآنی روبه رو می‌شدند با مراجعه مستقیم به پیامبر اکرم (ص) هر گونه ابهام یا اشکالی را مرتفع می‌ساختند و پیامبر اکرم (ص) نیز وظیفه خود می‌دانست که در رفع ابهام یا توضیح و بسط آنچه قرآن به اجمال گفته است، با بیان روشن و رسا خواسته‌های آنان را برآورده کند زیرا پیامبر اسلام علاوه بر وظیفه تبلیغ، وظیفه تبیین را نیز بر عهده داشت.
طبری در تفسیر خود از عبدالله بن مسعود - صحابی بزرگ و معروف پیامبر - چنین روایت می‌کند: هر یک از ما (صحابه) که ده آیه از قرآن می‌آموختیم، از آن نمی‌گذشتیم مگر آنکه معنا و شیوه عمل به آن را نیز از پیامبر دریافت می‌کردیم.
ابو عبدالرحمان سلمی - دست پرورده عبدالله بن مسعود – می‌گوید: اساتید قرائت ما (صحابه کبار) چنین گزارش دادند که از پیامبر درخواست می‌کردند تا قرآن را بر ایشان تلاوت فرماید، و هرگاه ده آیه را می آموختند، از آنها نمی گذشتند مگر آن که نحوه عمل آنها را نیز از وی می آموختند؛ از این رو تلاوت قرآن را همزمان با تفسیر و نحوه عمل به آن می آموختند.( تفسیر و مفسران، جلد اول، آیت الله معرفت) همچنین ذهبی در «التفسیر و المفسرون، ج1 / ص 85) این روایت را از ابن مسعود بازگو کرده است.
با فاصله گرفتن از صدر اسلام کم کم دامنه مفسران و قاریان و حافظان این کتاب الهی وسعت گرفت اما هیچگاه از محوریت نیفتاد بلکه به اذعان بسیاری از اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان بسیاری از علوم انسانی و حتی غیرانسانی در پرتو قرآن کریم و توصیه مفسران الهی آن ایجاد شد یا توسعه یافت؛ علومی بودند که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از قرآن نشئت گرفتند و علومی بودند که رشد پیدا کردند.
قرآن مجید مردم را به مطالعه نظام خلقت، زمین و شگفتی‌های آفرینش، و حالات گوناگون موجودات مختلف، و به عبارت دیگر به مطالعه و تفكر آیات آفاقی و انفسی ‎فرا خواند و کار به جایی رسید که اندیشمندان مسلمان، معتقد بودند كه  علومی چون علوم طبیعی و ریاضی، به شناخت آیات آفاقی و انفسی خداوند كمک می‌کند از این رو مسلمین در این عرصه سرآمد روزگار خود شدند.
اما با گذشت زمان و فربه شدن علوم اسلامی که خود روزی جیره‌خوار سفره قرآن کریم بودند و همان طور که ذکر شد یا از قرآن نشئت گرفتند و یا رشد کردند و یا برخی مانند «فقه» متن قرآن را مهمترین منبع استنباط خود قرار داد این علوم به دروس محوری در حوزه تبدیل شدند و کم کم با مادر خود خداحافظی کردند و کار به جایی رسیده است که برخی کتب مخلوق بر کتاب خالق در حوزه‌های علمیه پیشی گرفته است و یک طلبه اگر سالی یکبار هم به قرآن سر نزند دچار خللی در دروس نخواهد شد اما اگر یک هفته به فلان کتاب فقهی سر نزند دچار رکود و توقف علمی می‌شود.
آیت الله هادوی تهرانی، استاد تفسیر و فقهو اصول حوزه
البته بحث صرفا بر سر ارزش علوم و کاربرد آن نیست و علوم اسلامی هر گلی بر سر خود بزنند باز هم جیره‌خوار قرآن کریم خواهند بود چه اینکه فقه بدون استنباط از قرآن، فقه و کار فقهی نیست و حداقل در آیات الاحکام، یک فقیه مجبور است به قرآن رجوع کند یا کسی اگر می‌خواهد تبیین درستی از تاریخ اسلام داشته باشد قطعا نیازمند قرآن است. یک کلامی هم در مواجهه با این همه فرق انحرافی مستندترین منبعش آیات الهی است ولی مسئله این است که چرا متنی که در طول 23 سال حیات پیامبر و البته در کنار تفسیر ایشان، جوابگوی همه نیازهای اسلامی بود امروز در حوزه‌های ما به کتابی در حاشیه علوم دیگر و در بهترین وضعیت در عداد آن‌ها تبدیل شده است و جای سؤال وجود دارد که آیا تجربه ای که موفقیت خود را در اداره حکومت اسلامی در صدر اسلام و موفقیت روزافزون مسلمین تا چندین قرن بعد نشان داده برای بازگشت به آموزه‌های این کتاب مقدس کافی نیست؟.
البته نهضت بازگشت به قرآن در دوره معاصر و در عالم تشیع آغاز شده و نوشتن تفاسیری مانند المیزان نمایان‌گر این گرایش است و امروز چندین رشته میان رشته‌ای قرآن و علم در حوزه در حال نضج گرفتن است و بیان تفسیر مختصری از  قرآن در ابتدای برخی دروس و از سوی برخی استادان مانند آیت‌الله هادوی تهرانی که سنتی حسنه و اقدامی قابل تقدیر و الگو برای استادان حوزه است روشنی راه آینده را دوچندان می‌کند و باید گنجاندن درس تفسیر و علوم قرآنی هرچند به صورت درسی اختیاری، در مجموعه دروس حوزه را به همه این موارد ضمیمه کرد.
از قدیم الایام برخی از مراجع رسمشان این بوده است که در ابتدای دروس خود یک روایت اخلاقی داشته باشند که گاهی هم این روایت اخلاقی در ذیل آیه‌ای از آیات قرآن بیان می‌شود اما کمتر درسی را شاهد بوده و هستیم که در ابتدای آن تفسیر مختصری از یک یا چند آیه قرآن ارایه و سپس استاد به تدریس خود بپردازد که این سنت حسنه چند مدتی است از سوی آیت‌الله هادوی تهرانی در ابتدای درس خارج فقه و اصول به طور جداگانه با تفسیر سوره‌های مختلف در حال انجام است؛ سنتی که می‌تواند الگو برای همه استادان حوزه در همه دروس شود و اگر این سنت حسنه رواج یابد حوزه یک گام جدی در نزدیک کردن خود به قرآن و ادای دین و حق آن برداشته است و ما را یک گام به اهداف نهایی یعنی نظام‌سازی و تولید نظریات قرآنی نزدیک خواهد کرد؛ موضوعی که امروز نه تنها ایران بلکه دنیا از نبود آن رنج می‌برد.

یادداشت از علی فرج‌زاده
captcha