این هنر مردمی که همواره از طریق نهادهای مردمی مورد حمایت قرار گرفته و حتی به شکل مقطعی و به ویژه در ایام سوگواری محرم و صفر شاهد اجرای مجالسی از آن هستیم، متأسفانه با وجود همه قابلیتها و ظرفیتهایی که داشته و دارد مورد غفلت قرار گرفته و کمتر توجهی به آن به ویژه در زمینه اجرایی میشود و اگر همانطور که گفته شد مجالسی را در ایام سوگواری مشاهده میکنیم دغدغههای فردی و یا گروههای همچنان فعال در تعزیه است که بنا به نذر و نیازی اقدام به برپایی مجالس تعزیه میکنند.
یک هفتهای است که ماه محرم آغاز شده است و خوشبختانه در گوشه و کنار کشور مجالس تعزیهای به همین مناسبت برپاست؛ هنری که همچنان با وجود گسترش وسایل ارتباط جمعی و رسانهای با استقبال پرشور توده مردم روبروست که این امر نشان از اصالت این هنر مردمنهاد دارد، اما هیچ تضمینی وجود ندارد این قوتی را که این شبها در برپایی مجالس تعزیه شاهد هستیم پس از پایان ماههای عزای محرم و صفر رو به افول نگذارد و موکول به مناسبتی دیگر و یا شاید محرم و صفر سال آینده نشود.
در ادامه با محمدحسین ناصربخت، مدرس دانشگاه و کارشناس تعزیه و نمایشهای آئینی در مورد ویژگیهای تعزیه و هنر شبیهخوانی و دلایل اوج و افول این هنر گفتوگویی ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید؛
ـ تعزیه و هنر شبیهخوانی را چگونه توصیف میکنید؟
اهمیت این هنر در میان نمایشهایی که خاستگاه آن فرهنگ و باور ایرانی است دیگر بر کسی پوشیده نیست و در مورد اینکه این هنر توانسته است معرف خوب و جامعی از فرهنگ ایرانی و اسلامی باشد تاکنون حرف به اندازه کافی زده شده است. از هنری صحبت میکنیم که امروز به عنوان میراث معنوی ایرانیان در یونسکو به ثبت رسیده و نه تنها در ایران که به عنوان یک هنر جهانی شناخته شده است.
تعزیه فارغ از کارکرد آئینی که دارد معرف بخشی از وجوه فرهنگی و مناسبات ایرانی در دوره تاریخی خاص است و حتی ارمغانهایی نیز برای فرهنگ جهانی دربرداشته، اما متأسفانه با وجود همه این قابلیتها، جایگاه درخوری برای آن معرفی نشده است و علیرغم تأیید و مصوباتی که در مورد بسط و گسترش این هنر به عمل آمده، اما تاکنون فضای کافی برای رشد و احیاء و حتی معاصرسازی آن فراهم نیامده و وعدهها در این زمینه عملی نشده است.
ـ چه سازمان و نهادی را متولی اصلی فرهنگسازی و احیای هنر تعزیه و شبیهخوانی میدانید؟
برخلاف تصوری که در جامعه فرهنگی و هنری وجود دارد و مسئول مستقیم تعزیه را وزارت ارشاد میدانیم، تصور میکنم که متولی اصلی این هنر همانطور که پیشتر هم اشاره شد و از آن به میراث فرهنگی و معنوی ایرانیان یاد کردیم، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است. این سازمان باید در زمینه احیای هنر تعزیه و شبیهخوانی به فکر تأسیس بنیاد تعزیه باشد تا در ذیل تشکیل چنین بنیادی، شاهد فعالیت پژوهشکده تعزیه و ایجاد آرشیو اسناد مربوط به تعزیه باشیم و تلاشی صورت گیرد که مکانی و یا اماکنی برای اجرای عمومی تعزیه به منظور استفاده مخاطبان علاقهمند در تمام ایام سال فراهم شود.
بازشناسی مناطق تعزیهخیز کشور از جمله برنامههای دیگری است که باید در دستور کار سازمان میراث فرهنگی قرار گیرد و در تمام مقاطع سال با برنامهریزی و اجرای نشستها و مجالسی، زمینه برای معرفی هرچه بهتر و بیشتر تعزیه و هنر شبیهخوانی به عموم مردم فراهم شود. ما در این برهه از زمان نیاز مبرمی به تربیت نیروهای جوان علاقهمند به هنر تعزیه داریم؛ این مهم پیش از این به شیوه سنتی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد و اساس انتقال تجارب، اجرای تعزیه و آموزش آن به نسل جوان به شکل سینه به سینه و شفاهی بود که تصور میکنم باید در شرایط کنونی از دل همین شیوههای سنتی آموزش، روشها و شیوههای سنتی و آکادمیکی استخراج شود و نگرش به تعزیه و هنر شبیهخوانی به شکلی کاملاً علمی، مطالعاتی و پژوهشی به پیش رود.
ـ براساس ایدهآلهایی که مطرح شد، چنین تصور میشود که تا رسیدن به مرتبهای که بتوانیم حق مطلب را در مورد هنر فاخر تعزیه ادا کرده باشیم فاصله زیادی داریم؟
ترغیب نیروهای جوان و مستعد و علاقهمند به هنر نمایش برای پرداختن به این سنت نمایشی ایرانی باید به عنوان یک برنامه در دستور کار مدیران فرهنگی و حتی مسئولان آموزش عالی و دانشگاههای هنری قرار گیرد؛ در قالب پژوهشهای کلاسی باید زمینه را برای تربیت و پرورش پژوهشگران و محققان جوان در مورد اغلب سنتهای آئینی و نمایشی ایرانی همچون تعزیه فراهم کنیم. امری که ممکن است اکنون نیز شاهد آن باشیم، اما اغلب این تحرکات بر مبنای علایق فردی بوده است و انسجام و نظامی در امر پژوهش که خروجی مؤثر و کاربردی به دست دهد وجود ندارد.
ـ همانطور که گفته شد تعزیه هنری مردمنهاد است که جاری و ساری بودن آن منوط به حمایتهای مالی مردمی است، پس چرا پرداختن به تعزیه مقطعی و در مناسبتهای خاص صورت میگیرد؟
دلیل اصلی این امر آن است که مردم با همان نگرش و رویکرد آئینی و نگاه مناسبتی که به اجرای مجالس تعزیه دارند، تنها از مجالس خاص تعزیه که برپا دارنده شعائر مذهبی و داستانهای مشهور دینی است حمایت میکنند و این در حالی است که ما بالغ بر 500 قصه مشهور و مستقل برای برپایی تعزیه و هنر شبیهخوانی داریم که اتفاقاً به ازای هر یک از این 500 قصه نسخ گوناگونی که از زوایای متنوع به قصه پرداخته باشند در دسترس است؛ اگر حمایت از اجرای مجالس تعزیه براساس هر یک از این 500 قصه صورت گیرد آن زمان است که متوجه این امر مهم خواهیم شد که متناسب با هر یک از ایام سال میتوانیم اجرای تعزیه داشته باشیم و تعزیه تنها محدود و منحصر به زمان خاصی همچون محرم و صفر نخواهد شد، اما در عمل شاهد هستیم که حمایتهای مردمی از اجراهای تعزیه به عنوان یک رکن اساسی در فراگیر شدن این هنر تنها منحصر به مجالس خاصی همچون روایت وقایع عاشورا و... میشود که این نشان از نگاه مناسبتی است که مردم به این هنر فاخر دارند.
ـ اشاره به لزوم توجه به باب شدن مقولات پژوهش و تحقیقاتی و رویکرد علمی به تعزیه داشتید. آیا این امر باید فقط در سطح آموزش عالی اتفاق بیفتد؟
به نظر من آموزش و پرورش نیز میتواند در این راستا نقش بسزایی ایفا کند و مثلاً در قالب دروسی در کتب آموزشی مدارس که به تاریخچه تعزیه میپردازد و یا داستانهایی در مورد تعزیهخوانان شهیر نقل میکند زمینه را برای آشنایی مردم از همان سنین نوجوانی فراهم آورد که زمینه برای تشویق نسلی نو برای فعالیت در این هنر را در آینده فراهم خواهد آورد و یا حداقل این است که با این آشنایی که از همان آغاز نسبت به این هنر به وجود میآید در زمینه مخاطبپروری تعزیه، کاری تضمینشده را به انجام رساندهایم.
ـ طبق آماری که ارائه کردید، 500 قصه مستقل در مورد مجالس تعزیه شناسایی شده که نسخ آن هم موجود است. آیا میتوان به مقطع زمانی اشاره کرد که مخاطب تعزیه در طول سال شاهد اجرای هر 500 قصه بوده باشد؟
به نظر میرسد که در زمانی که تکیه دولت دایر بود با توجه به محدود بودن وسایل ارتباط جمعی و ابزار و ادوات سرگرمکننده مردم مشتاقانه پای چنین مجالسی مینشستند؛ حتی در برههای از زمان براساس مدارک تاریخی شاهد اجرای مجالس تعزیه 6 ساعته نیز بودهایم، اما در شرایط فعلی دیگر شاهد چنین اتفاقی نیستیم و از آنجا که جامعه مدرن شده است و ریتم زندگیها شتاب گرفته، لذا صبر و حوصله برای تماشای تعزیههایی با مدت زمان بالا کاهش پیدا کرده است و شاهد هستیم که تعزیه توانسته با چنین شرایطی نیز سازگار شده و حتی شاهد اجرای مجالس ظرف مدت 20 دقیقه هم باشیم.
ـ در شرایط فعلی چه آفتی تعزیه را تهدید میکند؟
از بین رفتن مکتوبات و اسناد تعزیه از جمله
نگرانیهایی است که همچنان وجود دارد؛ در مورد تعزیه ما تنها با نسخ اجرای مجالس و
یا نیروی انسانی کاربلد مواجه نیستیم که بر این اساس آسودهخاطر باشیم که هیچ
تهدیدی متوجه تعزیه نیست؛ اجرای برخی از مجالس تعزیه از متد و روشهایی تبعیت میکند
که براساس قاعده انتقال تجارب و شیوههای اجرا که سینه به سینه و شفاهی است با فوت
فلان پیشکسوت و چهره نامآشنای تعزیه شیوه متداول و شناختهشده او نیز از میان میرود
و تنها از میان دستنویسها و یادداشتهایی که ممکن است از آن فرد به خصوص به یادگار
مانده باشد بتوان تأویلی و تفسیری از برگزاری آن مجلس داشت؛ درست اینجاست که اهمیت
پژوهش و کار مطالعاتی و استفاده مناسب از تجارب پیشکسوتان تعزیه دو صد چندان میشود.
امیرسجاد دبیریان