زیبایی‌های عالم بدون فهم عاشورا قابل تفسیر نیست
کد خبر: 3536958
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۹

زیبایی‌های عالم بدون فهم عاشورا قابل تفسیر نیست

گروه اندیشه: عاشورا و کربلا را از هر جنبه که نگاه کنی حرف‌های نابی برای گفتن دارد، حرف‌هایی که حدود ۱۴۰۰ سال پیش گفته شد و هنوز هم هر مبارزی با تمسک به آن می‌تواند علیه ظلم تیغ بکشد و هر عارفی با یاد آن دلش را خدایی کند.

اغراق نیست اگر بگوییم کربلا نمایشگاه زیبایی‌ها و فضائل انسانی است. از‌‌ همان آغاز که حسین(ع) گفت مثل منی با مثل یزیدی بیعت نمی‌کند و بزرگ‌ترین درس سیاسی ـ اجتماعی یعنی سَرخم نکردن در برابر ظلم را به همه بشریت داد تا آن نجواهای عاشقانه با معبود در شب عاشورا که ‌‌نهایت عرفان بود، سراسر نور و سعادت در آن قیام تجلی داشت.

آری، عاشورا و کربلا را از هر جنبه که نگاه کنی حرف‌های نابی برای گفتن دارد. حرف‌هایی که حدود ۱۴۰۰ سال پیش گفته شد و هنوز هم هر مبارزی با تمسک به آن می‌تواند علیه ظلم تیغ بکشد و هر عارفی با یاد آن دلش را خدایی کند.

در مکتب حسین(ع) هیچگاه برای بازگشت دیر نیست

عاشورا برای آنانی که در مقطعی از زندگی ره گم کردند و به خطا رفتند، از حر و زهیر می‌گوید که علی‌رغم خطا‌هایشان وقتی صادقانه برگشتند، محبوب درگاه حق شدند و لیاقت یافتند تا نامشان در لیست شهدای کربلا ثبت شود. در محضر حسین(ع) هیچگاه برای بازگشت دیر نیست، اگر دل با اشک چشم شسته باشی و با سوز دل توبه کنی، بی‌شک پذیرفته خواهی شد.

اگر قرآن می‌گوید هیچگاه از رحمت و مغفرت پروردگار نا‌امید نباشد، مصداقش در کربلا و ماجرای زهیر و حر رخ داد و امام هنگامه شهادت حر در وصفش گفت: تو آزاده‌ای‌‌ همان گونه که مادرت بر تو نام نهاد، تو در دنیا و آخرت آزاده‌ای.

مگر عرفان را می‌توان بدون عاشورا تفسیر کرد

مگر می‌شود از کربلا و عاشورا سخن به میان آورد و از نجواهای شبانه، راز و نیازهای با پروردگار اصحاب در شب عاشورا که هر عارفی در برابر آن سر تعظیم خم می‌کند، سخن نگفت. اصلا مگر عرفان را می‌توان بدون عاشورا تفسیر کرد.

به راستی چگونه می‌توان تفسیر کرد این اتفاق را که یکی از یاران حسین(ع) شب عاشورا بشاش و خنده روی بود و وقتی چرایی خنده‌اش را از او پرسیدند گفت مگر غیر از این است که فردا به دیدار معبود می‌رویم، پس چرا شادمان نباشیم.

و این سخن‌‌ همان شبی گفته شد که وفاداری بیش از هر زمان دیگری جلوه‌گری کرد، و امام گفت هر کس می‌خواهد برود از تاریکی شب استفاده کند و برود. اما همه از وفاداری و ایثار سخن گفتند و شاعر اینگونه در وصف سخنان آن شب یاران سرود: زهیر گفت: حسینا! بخواه از ما جان/ حبیب گفت: حبیبا! بگیر از ما سر

کربلا یعنی عزت در عین اسارت

و در عاشورا می‌توان توان یک زن را در ‌‌نهایت خود دید. زنی که در ظاهر اسیر است اما آزاده‌تر از هر زمان در برابر حاکم وقت می‌گوید جز زیبایی ندیدم. زنی که در تمام لحظات اسارت هیچگاه نگذاشت عزت و کرامت کاروانش لگد مال شود. آری دختر فاتح خیبر اسیر هم شود باز هم ذره‌ای از شجاعتش کاسته نمی‌شود.

کربلا همه این‌ها هست، اما باز هم فرا‌تر از این گفته‌هاست. کربلا یعنی چه بر سر شانه‌های پیامبر باشی، چه در گودی قتلگاه باز هم می‌گویی پروردگارا راضی‌ام به رضای تو، کربلا یعنی بندگی غیر خدا نکردن و آزاد زیستن و آزاد مردن.

حکیمه بهمن‌زاده

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
A. E
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۵/۰۷/۲۰ - ۱۲:۴۴
0
0
بسیار عالی بود. نمی دونم میشه در قالب خبر خلاصه ای از شرح حال تک تک یاران امام حسین رو مطرح کرد یا نه اما اگهمیشد خوب بود.
مثلا مثل همین مطلب میشه یه صفت خوب یا یک اخلاق زیبا یا اتفاق خاص رو مطرح کرد و اونرو با شرح حال حال یکی از یاران امام گره زد و در پایان شرح مختصری از زندگی و خصایل و شخصیت آن یار کربلا بصورت زندگینامه مطرح کرد. جوری که تا پایان محرم هرکی به سایت شما مراجعه کرده باشه مثل سریال هرروز یک انسان جدید و یک خصلت پسندیده رو یاد بگیره.
متشکرم
captcha